چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

میراث تكنولوژی


میراث تكنولوژی

تكنولوژی حاصل تلاش نسل ها و جوامع مختلف است و به همین خاطر نمی توان منافع حاصل از آن تنها متعلق به افراد معدودی كه در این حوزه سرمایه گذاری می كنند و همچنین فرزندان آنها دانست در آمریكا, اگر سرمایه گذارانی چون بیل گیتس در حوزه تكنولوژی های حساس و درآمدزا سرمایه گذاری كرده اند و سودهای چندمیلیاردی به جیب زده اند, نه تنها به تنهایی میراث تكنولوژی نسل ها و جوامع مختلف را به یغما می برند, بلكه حتی از حمایت های مستقیم و یارانه های غیرمستقیم نیز بهره برده اند

تكنولوژی حاصل تلاش نسل‌ها و جوامع مختلف است و به همین خاطر نمی‌توان منافع حاصل از آن تنها متعلق به افراد معدودی كه در این حوزه سرمایه‌گذاری می‌كنند و همچنین فرزندان آنها دانست.

در آمریكا، اگر سرمایه‌گذارانی چون بیل گیتس در حوزه‌ تكنولوژی‌های حساس و درآمدزا سرمایه‌گذاری كرده‌اند و سودهای چندمیلیاردی به جیب زده‌اند، نه تنها به تنهایی میراث تكنولوژی نسل‌ها و جوامع مختلف را به یغما می‌برند، بلكه حتی از حمایت‌های مستقیم و یارانه‌های غیرمستقیم نیز بهره برده‌اند. این فرآیند انباشت ثروت در دست اشخاص معدود، وقتی كه با قدرت نیز پیوند می‌خورد، اصل دموكراسی غربی را از بنیاد به سخره می‌گیرد.

اكنون بررسی‌های گوناگونی در جریان است تا كشف گردد كه چگونه همهٔ شهروندان باید در منافع میراث مشترك و شگفت‌انگیز تكنولوژیكی سهیم شوند. موضوع مهم این است كه ما چطور باید (هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ عملی) این منافع را تشخیص دهیم و همچنین بر اساس آن، چگونه باید عمل كنیم.

آلبرت انیشتین نوشت: «من روزانه بارها مجسم می‌كنم كه چه مقدار از زندگی بیرونی و درونی من حاصل رنج همنوعان، (چه زنده و چه مرده)، من است.» این فرد نابغه در همان اوایل عصر به وضوح می‌دید كه دانش و پیشرفت تكنولوژی معاصر، تا چه اندازه و تا چه درجهٔ فوق العاده‌ای، به تلاش‌های بسیاری از افراد وابسته است، در حالی كه هیچ گاه به تلاش‌های بشری در سرمایه‌گذاری مداوم فرهنگی، در عرص علوم و عرصه‌های بی‌شمار دیگر، اشاره‌ای نمی‌شود. در حقیقت، می‌توان گفت كه مقدار خیلی كمی از آن چه را كه ما اكنون به عنوان یك جامعه تولید می‌كنیم، حاصل كار، ریسك و تصورات مردمی است كه اكنون زندگی می‌كنند. دستاوردهای مردمی عصرهای اولیه، هم چون ایده‌های بنیادینی چون سواد، روش‌های حمل و نقل، علم حساب ساده و جبر، آن چنان با زندگی روزانه ما همبسته شده‌اند كه آن‌ها را مسلم فرض می‌كنیم. عملی را كه ما اكنون انجام می‌دهیم در اوج قله میراث تكنولوژی قرار دارد این گونه است كه تحولات معاصر الزاماً مبتنی بر دانشی است كه طی نسل‌های گذشته انباشته شده است.

ریچارد بوفر مورخ اقتصادی دانشكده «برین ماور» مشاهده كرد كه تجزیه و تركیب عناصر شیمیایی ارگانیك ... بدون فهم جابه‌جایی شیمیایی و نظم و ترتیب اتم‌ها در مولكول نمی‌تواند صورت بگیرد. پس از این كشف در سال ۱۸۸۰ عمل تجزیه و تركیب منجر به تولید قیر، زغال سنگ و مشتقات آن شده است كه در تولید مواد دارویی، مواد رنگی، مواد انفجاری، حلال‌ها، سوخت‌ها و كودهای حاصل‌خیز كننده و بعداً مواد پتروشیمیایی و ... كاربرد دارد. تا اوایل دهه ۱۹۰۰، این مواد شیمیایی جدید تبدیل به یك محصول مهم در ذوب فلزات، نفت، پارچه‌ها و كاغذ شد.

امروزه سرمایه گذارانی مثل بیل گیتس ـ یكی از ثروتمندترین افراد جهان با ثروت شخصی ۸ میلیارد دلاری و كسی كه به خاطر اختراع نرم‌افزار برای كامپیوتر شخصی به عنوان یك نابغه تكنولوژیكی اعلام شده است ـ باید به عنوان بهره برندگان از این تاریخ طولانی و سودمند تكنولوژیك و هم چنین سرمایه‌گذاران در حوزه‌های مهم دیده شوند.

توسعه كامپیوتر شخصی كه بدون آن ظهور نرم‌افزار گیتس امكان نداشت، مدیون حمایت مالی دولت فدرال در خلال جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بود. طبق نوشته كنس فلام مورخ وابسته به مؤسسه مطالعات بروكینگز، «بسیاری از ایده‌های بزرگ در طراحی كامپیوتر، نخستین بار تحت حمایت قابل توجه دولت شكل گرفتند.»

اكنون كه فلام متخصص سیاستگذاری تكنولوژیك در وزارت دفاع است. برآورد می‌كند كه ۱۸ مورد از ۲۵ مورد پیشرفت‌های بسیار مهم در تكنولوژی كامپیوتر، طی سال‌های ۱۹۶۲ ـ ۱۹۵۰ توسط دولت فدرال حمایت مالی شده است و هم‌ چنین در بسیاری از این موارد دولت نخستین خریدار تكنولوژی جدید بوده است. برای مثال در سال ۱۹۵۱ شركت «ریمنگتون راند» طی قراردادی با دفتر آمار امریكا، كامپیوتر تكمیل شده اصلی را تحویل داد.

دولت این هزینه‌ها و ریسك‌های عظیم را متقبل شد تا زمینه را برای رشد «شركت تجهیزات دیجیتال» آماده سازد؛ شركتی كه خط قدرتمند PDP كامپیوترهای دهه ۱۹۶۰ را به وجود آورد. هم‌چنین پاول آلن همكار گیتس (و میلیاردر كنونی) یك تراشه «۱۰ ـ PDP» مشابه تولید كرد كه به گیتس این امكان را داد تا توانایی‌های برنامه‌ریزی در سطح بزرگ را در یك كامپیوتر كوچك مورد استفاده در خانه به كار گیرد. گیتس توانست با استفاده از این قدرت، برای خود سهم بسیار مهم تكنیكی را ایجاد كند. بازنویسی زبان بیسیك، كه توسط بنیاد ملی علوم حمایت مالی شد، باعث راه‌اندازی «آلتیر»(۲) نخستین كامپیوتر مناسب برای مصرف كنندگان شد و در حقیقت، تولید ابزار میكرو سیستم‌های مسافت‌سنج و توسعه‌دهنده آلتیر، هرگز نمی‌توانست صورت گیرد و نوع خاصی از میكرو كامپیوتر، بدون دوره طولانی و نهفته قبلی توسعه تكنولوژی، وارد بازار شود. قبل از آن‌كه بیل گیتس بخواهد سهمش را در توسعه بیفزاید، در واقع ضرورت دارد كه هزاران حلقه از زنجیر توسعه به منصه ظهور برسد. اما اگر این حرف صحیح است، در مقابل گیتس و یا هر سرمایه گذار ثروتمند دیگری كه شخصاً تا این درجه سود می‌برند، چرا ما از خود واكنش گسترده‌ای نشان نمی‌دهیم؟ اگر ما پذیرفته‌ایم، سهمی را كه یك فرد، گروه، نسل و یا حتی یك ملت در برهه‌ای از زمان داشته، در مقایسه با تمام میراث گذشته ناچیز بوده است. پس چرا این پرسش برای ما ایجاد نمی‌شود كه سهم ما از میراث تكنولوژیكی چقدر است؟

واضح بگویم، روشی كه ما بر اساس آن، سود حاصل از فعالیت‌های اقتصادی كنونی و گذشتهٔ ناشی از این میراث تكنولوژیكی را اختصاص می‌دهیم، غیر عقلانی و ناعادلانه است. یك پنجم كسانی كه متعلق به اقشار بالای جامعه آمریكا هستند، تقریباً ۵۰% تمام درآمدها مثل بهره، اجاره و سود سهام را دریافت می‌كنند، یك پنجم قشر پایین جامعه ـ كه حدوداً ۵۲ میلیون نفر می‌شوند ـ كمتر از ۴% چنین درآمدی را سهیم هستند. زننده‌تر این كه، صرفاً ۱% از خانواده‌های آمریكایی در چینش بالای جامعه، بیشتر از ۴۰% خانواده‌های خیلی پایین جامعه درآمد دارند. به علاوه، ۱% افراد بالا، بیش از ۹۰% افراد پایین ـ یعنی حدود ۲۳۲ میلیون نفر جامعه ـ بیشتر ثروت ملی را به شكل سهام، اوراق قرضه و اموال حقیقی مالك هستند.

بخشی از این شكاف از این حقیقت ناشی می‌شود كه هر كسی اگر به قدر كافی خوش شانس باشد و در صنعتی مشغول به كار شود كه از لحاظ تكنولوژیكی پیشرفته باشد، ممكن است پاداش بزرگی بگیرد، تنها به واسطه این كه در زمان مناسبی، در جای درستی قرار گرفته است ـ مثل بسیاری از كارگران معمولی كه در سال‌های ترقی فاحش و ناگهانی «سیلیكان والی» در آن‌جا بودند ـ در همان حال، كاركنان بخش صنعت به خاطر رقابت شدید بین‌المللی، مثل تولید با دستگاه‌های خودكار، رنج می‌برند و هم زمان، با وجود این كه به سختی كار می‌كنند و ریسك متحمل می‌شوند و دارای شایستگی فردی هستند، شغل خود را از دست می‌دهند. چنین شكافی موقعی كه ساكنان كشورهای ثروتمند با آن‌هایی كه در كشورهای فقیر زندگی می‌كنند مقایسه می‌شوند، حتی زنده‌تر می‌شود. به عنوان مثال به اپراتورهای ماشین در آمریكا، ساعتی حدود ۱۷ دلار و ۸۵ سنت پرداخت می‌شود، ولی این مقدار برای كسی كه در مكزیك با همان دستگاه‌ها كار می‌كند ۲ دلار و ۷۰ سنت است.

دلیل دیگرش این است كه میراث تكنولوژیكی ما به طور نابرابر توزیع می‌شود. بدین ترتیب كه امتیاز بخش اعظم آن موهبت ارثی، تنها به تعداد اندكی می‌رسد؛ هر چند اقتصاددانان بر سر این موضوع اختلاف دارند كه دقیقاً چه مقداری از درآمد جاری حاصل ثروت موروثی است. لارنس سامرز، اقتصاددان دانشگاه هاروارد، كه اكنون معاون وزارت خزانه‌داری است، به همراه لورنس كاتلیف از دانشگاه بوستون برآورد كرده است كه امروزه حداقل ۴۶% ثروت انباشت شده، مستقیماً حاصل از ارث می‌باشد؛ یعنی این ثروت به وارثان رسیده فقط بدین خاطر كه این وارثان آن قدر خوش شانس بودند كه در خانواده ثروتمندی متولد شده‌اند نه این كه ثروتشان حاصل سخت كوشی و یا ریسك آن‌ها باشد.

این سیستم تا حدود زیادی خود پایدار ساز است؛ مردم با دسترسی به پول و قدرتی كه با آن همراه است، در وضعیت كسب بیشتر درآمد قرار می‌گیرند؛ فرصت‌هایی كه توسط صنعت‌گران یك حوزه به وجود می‌آیند، برای نسل‌های خانوادگی تولید ثروت می‌كنند. علاوه بر آن فرزندان افراد ثروتمند با به ارث بردن این ثروت قادرند كه به بهترین مدارس بروند و با شغل‌های با درآمد بالا ارتباط بیابند و سرمایه‌گذاری‌های پرسود بیشتری بنمایند. برآورد اخیری كه توسط ادوارد دولف اقتصاددان دانشگاه نیویورك صورت گرفت، نشان می‌دهد كه بیش از ۷۰% رشد ثروت شخصی از سال ۱۹۶۲ تاكنون، حاصل مالكیت دارایی‌های ابتدایی بوده است كه تنها بر ارزش آن‌ها افزوده گردید.

پی‌نوشت:

۱. Robert Weissman

۲. Altair

منبع:

www.schumachersociety.org

نویسنده:روبرت ویسمن(۱)

منبع: سیاحت غرب


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید