یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
اندک اندک جمع اهلان می رسند
از همان روز اول اشغال سفارت آمریکا در تهران هویدا بود که مساله گروگانها حل شدنی است؛ اما از همان روز شانزدهمش که بنیصدر را از هواپیما بازگرداندند تا به جلسه شورای امنیت نرود و صادق قطبزاده برجایش در وزارت امور خارجه نشست، آشکار گردید که مهم حل شدن قضیه نیست، مهم این است که چه کسی قضیه را حل میکند.
دو ماه و نیم بعد که بنیصدر رئیسجمهور شد و باز در پی آزادی گروگانها گشت و تشنه از چشمه دیپلماسی انقلابیون برگشت باز معلوم بود که او نیست که باید فصل آخر داستان را بنویسد؛ گرچه در اولین مصاحبه مطبوعاتیاش به عنوان اولین رئیسجمهور اسلامی ایران گفته بود: <ما در ایران دو حکومت داریم: یکی حکومت دانشجویان پیرو خط امام و دیگری شورای انقلاب و چنین وضعی قابل قبول نیست.> اما وی که رئیس شورای انقلاب هم بود نتوانست حتی نظر اعضای آن شورا را جلب کند و این جمله دکتر بهشتی، معروف است که خطاب به بنیصدر گفت: <آیا شما حاضرید کاغذی بنویسید که اگر ما مشکل گروگانها را حل کردیم، هیچ انتقادی نکنید؟> در آمریکا هم وضع بر همین منوال بود که داد قطبزاده از دست ریگان - رقیب کارتر- درآمد که هر چه زور دارد بهکار میبرد تا مانع حل مشکل گروگانها شود و در نهایت همان شد که روز بدرقه کارتر از کاخ سفید همزمان شد با روز بدرقه گروگانها از ایران، اما همین ریگان وقتی مک فارلین را با کیک و کلت و انجیل راهی تهران کرد که ماجرا لو رفت و بدترین روزهای ریگان را رقم زد؛ حال چه کسی پشت پرده افشا بوده؟ اما آنچه کمیسیون تحقیق <تاور> بعدها اشاره گذرایی به آن داشت این بود که مجرای ارتباط با ایران نه از سوی لابیهای اسرائیلی که از میانبرهایی بوده و به این نتیجه ختم شده که قضیه گفتوگو نیست، مساله آن است که چه کسی گفتوگو میکند و اهلیت دارد یا نه؟ برخی فرضیات هم میگویند در ایران هم بودهاند گروههایی که مسالهشان گفتوگوکنندگان وطنی با فرستاده آمریکایی بوده است و حتی از گروههای چپ سخن به میان میآید که خبر آمدن مک فارلین را به دانشجویان رادیکال رساندند و آنها راهی هتل محل اقامت مک فارلین شدند و قسعلی هذا که ماجرا سر از روزنامه الشراع درآورد.
در دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی اندک گامهایی هم که به سمت روابط تجاری با آمریکا برداشته میشد از قهر چپهای انقلابی مصون نمیماند که هیهات تاراج ارزشها را سر میدادند و در نهایت هاشمی ماند و انداختن توپ در زمین آمریکاییان که اموال بلوکه شده ایران را در آمریکا آزاد کنید تا تهران هم از در مذاکره درآید، اما اولین سوال این بود که میزان این اموال چقدر است و ایرانیها پاسخی برای آن نداشتند. نوبت که به اصلاحطلبان رسید برای دیگربار همفکران دانشجویان پیرو خط امام و اخلاف دموکراتهای دوره کارتر به هم رسیدند و چند آجری از دیوار بلند بیاعتمادی کنده شد که راستنشینان محافظهکار در ایران و محافظهکاران جمهوریخواه در آمریکا مانع کار شدند و بر سر راه دولت خاتمی و هم دولت کلینتون سنگها افکندند و حتی گفتوگو با آمریکا در ایران به پستویی رفت که سخن گفتن از آن عقوبت داشت و گام در آن راه نهادن عداوت.
خانه خالی بود و خوان بیآب و نان که بوش خوانگستر و نومحافظهکاران خاننشین و <شیطان بزرگ> با <محور شرارت> تلافی شد. شادمانی از نشستن تندروهای پیشین بر سریر قدرت و نفتیهای تگزاس از آنرو بود که حریر مذاکره را باید در دست حاشیهنشینان معترض دید و اینکه خود در خانه قدرت رسم مدارا میآموزند و قبای مذاکره بر تن میدوزند، اما همان زمان که برجهای دوقلوی تجارت جهانی فرو ریخت لحن و لعاب تعامل دگرگون شد و در نهایت در واشنگتن هم برخی اعضای شورای روابط خارجی چشم امید بر عملگرایان محافظهکار ایران دوختند که میداندار دوره پسا اصلاحات شوند و آن کنند که پیشترش مطرود بود و مقبوح و امروز به رسم حکومتداری شاید مطبوع شود و مقبول. یکی از همان تبار راستگرایاننو در ایران - احمد توکلی- وقتی مجلس هفتم به نامشان شد گفت: ارتباط با آمریکا را نه مثل نماز واجب و نه مثل شراب حرام میدانیم و این نقطه عزیمتی است از آمریکا ستیزی به احتمال ارتباط با آن.غلامعلی حدادعادل در مراسم استقبال از رئیسجمهور پس از بازگشت به نیویورک، همان گفت که اصلاحطلبان گلایهمندش بودند و سخن از زبان آنانی راند که پیشتر مرعوب غربش میدانستند: <مساله گفتوگو نکردن نیست؛ مساله این است که چه کسی گفتوگو کند و چه بگوید و وقتی این طور از مواضع انقلاب دفاع میشود و به صورت منطقی و با استدلال دفاع میشود، میتوانیم بگوییم که تابوی گفتوگو نکردن شکسته شد و این یک اقدام بسیار بزرگ و دستاورد بزرگ است.> این همان کلید قفل ۲۷ سالهای است که ایران و آمریکا پشت درش ماندهاند. آنان که بتواره ایدئولوژیکی از قطع روابط با آمریکا ساختند امروز بر سبیل استراتژی، سخن از شکستن تابوی مذاکره میگویند. رئیس مجلس آنچه در خفا بود را عیان کرد که مساله روابط ایران و آمریکا نه در <اصالت مذاکره> که در <اهلیت طرفین مذاکره> است. چه اینکه اصالت مذاکره توان تلون دارد ولی اهلیتش تاب تنوع ندارد. روزگاری میگفتند رایس غلط میکند به رئیسجمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل سلام دهد و دیگر روز گفتند جواب سلام، سلام است. روزگاری جوانانی که در میدان محسنی برای قربانیان حادثه روز ۱۱ سپتامبر شمع افروختند، سوسول خوانده میشدند و امروز رئیسجمهور برای ادای احترام به قربانیان حاضر میشود بر رفتن به منطقه صفر (محل برجهای فروریخته تجارت جهانی) اصرار ورزد.
آنچه امروز رخ داده، پختگی است مانده از گذر روزگاران که دیگر حاشیهنشینان شنل افتخار و نمد ابتکار از سرگیری روابط بر خود نمیدوزند که هرچه میگذرد فضا چنان افسارگسیخته میشود که دموکراتی چون کارتر که خود فرمان قطع روابط با ایران را امضا کرده بود، به بوش توصیه میکند از در مذاکره با ایران وارد شود و اصلاحطلبان ایران کنار گود نشستهاند و مشوق و مدافع رفع تنشاند. شاید این دوره بهترین دوره مذاکره ایران و آمریکاست که هم اصالتش مصون از ظن است و هم اهلش مشمول ذم. گرچه این تحقیق میماند برای آینده که بر تناسب اهلش چه وقتها هدر شده و بر ایدئولوژیزدایی ایدئولوگهایش چه توانها به در شده.
سرگه بارسقیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست