یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

تامین رفاه و تربیت جامعه


تامین رفاه و تربیت جامعه

بازشناسی حکومت اسلامی در نهج البلاغه

در پی مقالاتی در باب ماهیت و اهداف حکومت اسلامی که در شماره های قبل در باب ماهیت حکومت و عدالت و امنیت به عنوان دو وظیفه از وظایف حکومت اسلامی مطرح شد در این مقاله به دو هدف دیگر از اهداف حکومت اسلامی با عنوان رفاه و تربیت پرداخته شده است. مقاله حاضر از کتاب «حکومت حکمت» انتخاب شده است که تقدیم خوانندگان می گردد.

● رفاه

فراهم آوردن رفاه و آسایش و تحقق کفاف در زندگی برای همگان از اهداف اساسی در حکومت است که بدان مسیر تعالی آدمیان هموار می گردد. امیرمومنان علی(ع) در حکمتی نورانی فرموده است:

«من اقتصر علی بلغه الکفاف فقد انتظم الراحه ، و تبوا خفض الدعه.»(۱)

هر که به مقدار نیاز اکتفا کند، آسایش و راحتی خود را فراهم آورد و گشایش و آرامش را به دست آورد.

امام علی(ع) در حیطه حکومت خود حداقل نیاز معیشتی همگان را تامین کرد و در راه فقرزدایی و تامین معیشتی گامهایی جدی برداشت، چنان که خود فرمود:

«ما اصبح بالکوفه احد الا ناعما، ان ادناهم منزله لیاکل البر، و یجلس فی الظل، و یشرب من ماء الفرات.»(۲)

کسی در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتی پایین ترین افراد نان گندم می خورند و سرپناه دارند و از آب فرات می آشامند.

امام علی(ع) به رفاه عمومی توجهی تام داشت و عمران و آبادی سرزمینها و تامین شرافتمندانه و کرامت مدارانه مردمان را از اهداف حکومت خود می دانست، چنان که درباره مقاصد حکومتی خویش فرمود:

«... و نظهر الاصلاح فی بلادک»(۳)

مقصد ما آن است که اصلاح را در شهرهای تو (ای خدا) آشکار نماییم.

با ساماندهی درست شهر و سرزمینها، و آباد کردن آنها و افزایش درآمدها و دادن سهم ها و بهره ها به حق و توزیع عادلانه درآمدهاست که زمینه لازم برای رفاه همگانی فراهم می شود. امیرمومنان علی(ع) در اهداف و برنامه های حکومتی خود بدین امور توجهی جدی داشت و دیدگاه های خود را به روشنی بیان کرده است. در عهدنامه مالک اشتر، به وی چنین نوشته است:

و در کار خراج چنان بنگر که اصلاح خراج دهندگان در آن است، چه صلاح خراج و خراج دهندگان به صلاح دیگران است، و کار دیگران سامان نگیرد تا کار خراج دهندگان سامان پذیرد، که مردمان همگان، هزینه خوار خراجند و باید نگریستنت به آبادانی زمین بیشتر از ستاندن خراج باشد که ستاندن خراج جز به آبادانی میسر نشود، و آن که خراج خواهد و به آبادانی نپردازد، شهرها را ویران کند و بندگان را هلاک سازد، و کارش جز اندکی درست نمی شود و اگر از سنگینی -مالیات -شکایت کردند، یا از آفتی که - به کشت- رسیده، یا آبی که از کشتهایشان بریده، یا باران بدانها نباریده یا

- بذر زمین -بر اثر غرق شدن یا بی آبی تباه گردیده، بار آنان را سبک گردان چندان که می دانی به آن کارشان سامان پذیرد و آنچه بدان بار آنان را سبک گردانی بر تو گران نیاید، چه آن اندوخته ای است که به تو بازش دهند، با آبادانی که در شهرهایت کنند و آرایشی که به ولایتها دهند؛ و نیز خوبگویی آنان را به خود کشانده ای و شادمانی که عدالت را میانشان گسترانده ای، درحالی که تکیه بر فزونی قوت آنان خواهی داشت بدانچه نزدشان اندوخته ای: از آسوده ساختن خاطر آنان و به دست آوردن اطمینان، که به عدالت تو خو گرفته اند و به مدارای تو آشنا گردیده و بسا که در آینده کاری پدید آید که چون آن را به عهده آنان گذاری با خاطر خوشش بپذیرند-و خرده نگیرند، که چون -شهرها- آبادان بود، هر چه برعهده - مردم آن- نهی برد؛ و زمین جز با تنگدستی ساکنان آن ویران نشود. و مردم شهرها هنگامی تنگدست گردند که والیان روی به گرد آوردن مال آرند و از ماندن خود بر سر کار اطمینان ندارند، و از آنچه مایه عبرت است کمتر سود بردارند. (۴)

امیر مؤمنان(ع) وجوه لازم درجهت گیری حکومت برای برقراری رفاه مردمان را یادآور شده است؛ و هیچ چیز مانند آباد کردن شهرها و سرزمین ها بستر رفاه مردمان را فراهم نمی سازد. امام علی (ع) درباره این وجه از وجوه فراهم کننده رفاه مردم فرموده است.

«أما وجه العماره فقوله تعالی: (هو الذی) أنشاکم من الارض و استعمرکم فیها (۵) فاعلمنا سبحانه أنه قد أمرهم بالعماره لیکون ذلک سببا لمعا یشهم، بما یخرج من الارض من الحب و الثمرات و ما شاکل ذلک مما جعله الله معایش للخلق.» (۶)

دلیل اهتمام برای آباد کردن زمین، سخن خدای متعال است:«اوست که شما را از زمین پدید آورد و از شما خواست که در آن آبادانی کنید.» پس خدای سبحان ما را آگاه ساخت که مردمان را به آباد کردن فرمان داده است، تا دانه و میوه نظایر آنها را که از زمین بیرون می آید.

- و خداوند آنها از روزی بندگان خود قرار داده است- وسیله معاش و رفاه آنان باشد.

حکومت درجهت تحقق رفاه همگان باید به درستی برنامه ریزی نماید و با تدبیر وحکمت اقتصاد استکباری را بزداید و زنجیره های استضعاف مالی را بگشاید و مردمان را به حقوق عادلانه خود برساند. امیر مؤمنان علی (ع) در این باره چنین فرموده است.

«انه لیس علی الامام ما حمل من أمر ربه:... و اصدار السهمان علی أهلها.» (۷)

همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده:

... و رساندن سهم های بیت المال به در خور آن.

و نیز درباره حق مردمان برحکومت درجهت تحقق رفاه همگان فرموده است:

«فاما حقکم علی... و توفیر فیئکم علیکم.» (۸)

و شما را بر من حقی است؛ از جمله؛ حقی را که از بیت المال دارید به شما دهم.

رساندن حقوق مالی مردمان بدیشان، آن هم بتمامه، و تأمین کامل زندگی آنان از امور اساسی درحکومت حکمت است. امام علی(ع) دراین باره به مالک اشتر چنین فرموده است:

پس روزی کارکنانت را فراخ دار! که فراخی روزی نیرویشان دهد تا درپی اصلاح خود برآیند، و بی نیازشان سازد، تا به مالی که در اختیار دارند دست نگشایند، و حجتی بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند. (۹)

امیرمؤمنان(ع) به تامین معیشتی کامل و همه جانبه (اسباغ رزق) فرمان داده است که در این صورت مردمان به اصلاح می آیند و امور بدرستی سامان می پذیرد. امام(ع) در عهدنامه مالک اشتر او را به تامین کافی سپاهیان متوجه می گرداند و اینکه سامان انسانها و امور در گرو فراهم نمودن رفاه معقول آنان است؛ و این بیانی فراگیر است و همه مردمان را شامل می گردد و از هدف های اساسی حکومت شمرده می شود، آن حضرت فرموده است:

و کار سپاهیان جز با خراجی که خدا برای آنان معین فرموده درست نمی شود تا بدان در جهاد با دشمن خود نیرومند شوند و کار خود را بدان سامان دهند و آنان را از خراج آن اندازه باید که نیازمندی شان را کفایت نماید. (۰۱)

● تربیت

مهمترین هدف حکومت حکمت این است که زمینه رشد و تعالی فرد و جامعه را فراهم نماید تا استعدادها در جهت کمال مطلق شکوفا شود. امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است:

«و علی الامام ان یعلم اهل ولایته حدود الاسلام و الایمان.»(۱۱)

برامام است که بر اهل ولایت خویش حدود اسلام و ایمان را تعلیم دهد.

امام علی(ع) آموزش همگان و رشد اخلاق و فضایل اخلاقی و شکوفا کردن کمالات انسانی در مردمان را از امور اساسی حکومت معرفی کرده و فرموده است:

«فاما حقکم علی... و تعلیمکم کیلا تجهلوا، و تأدیبکم کیما تعلموا.» (۲۱)

شما را بر من حقی است؛ از جمله: شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید، و آدابتان بیاموزم تا بدانید.

تربیت صحیح بنیان همه چیز است و هیچ امری به سامانی درست نمی رسد جز در سایه تربیتی درست؛ و این هدف در حکومت علوی بالاتری هدف است که عافیت و عزت و سعادت این جهانی و آن جهانی در گرو تربیت صحیح است. امیر بیان، علی(ع) فرموده است:

«من کمال السعاده السعی فی صلاح الجمهور». (۳۱)

کمال سعادت تلاش کردن در صلاح امور همگان و تربیت جمهور مردمان است.

البته در راه این مقصد باید موانع رفع گردد و مقتضیات فراهم شود، چنان که علی(ع) احیای سنتهای درست و درهم شکستن سنتهای غلط و گسستن کند و زنجیرهای دست و پاگیر جامعه از رسوم و قیود و عادتها و تقلیدهای باطل و بی اساس را از اهداف حکومت حکمت برشمرده و فرموده است:

«فاعلم ان افضل عبادالله عندالله امام عادل هدی و هدی؛ فاقام سنه معلومه ، و امات بدعه مجهوله .»(۴۱)

بدان که بهترین بندگان خدا نزد او پیشوایی است دادگر، هدایت شده و راهبر؛ پس سنتهای معلوم را برپا دارد، و بدعتهای مجهول را بمیراند.

امام علی(ع) فراهم کردن زمینه تربیت و رشد و تعالی مردمان را وجهه همت زمامداران دانسته و فرموده است:

«انه لیس علی الامام الا ما حمل من امر ربه: الابلاغ فی الموعظه ، و الاجتهاد فی النصیحه .» (۵۱)

همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است: کوتاهی نکردن در موعظت، و کوشیدن در نصیحت.

همه تباهیها از فقدان تربیت صحیح برمی خیزد. از این رو لازم است بیشترین توجه به امر تعلیم و تربیت معطوف شود و این امر در رأس امور قرار گیرد. امام علی(ع) فرموده است:

«عدم الادب سبب کل شر.»(۶۱)

فقدان ادب و تربیت، علت هر شر و بدی است.

امیرمؤمنان (ع) خود در این جهت بسیار تلاش کرد، چنانکه فرموده است:

«ایهاالناس، انی قد بثثت لکم المواعظ التی وعظ الانبیاء بها اممهم، و ادیت الیکم ما ادت الاوصیاء الی من بعدهم.»(۷۱)

ای مردم! من اندرزهایی را که پیامبران به امتهایشان دادند، بر شما راندم، و آنچه را که اوصیا، به پس از خود رساندند، رساندم.

و نیز فرموده است:

پرچم ایمان را میان شما برپا کردم و مرزهای حلال و حرام را برایتان جدا. از عدالت خود لباس عافیت بر تنتان کردم و با گفتار و کردار خویش معروف را میان شما گستردم، و با خوی خود به شما نشان دادم که اخلاق پسندیده چیست.(۸۱)

در این امر زمامداران باید پیشگام بوده و بیش از هر کس آموخته و تربیت یافته باشند، چنانکه امیرمؤمنان(ع) فرموده است:

«من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، ولیکن تادیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه، و معلم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم.»(۹۱)

هر که خود را پیشوای مردم سازد، باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خویش بپردازد، و باید تربیت کردنش، پیش از آنکه با زبانش باشد، با سیرت و رفتارش باشد؛ و آن که خود را تعلیم دهد و تربیت نماید، شایسته تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و تربیت نماید.

و امام علی(ع) خود چنین بود، همان طور که فرمود:

«ایها الناس، انی و الله ما احثکم علی طاعه الا و اسبقکم الیها، ولا انهاکم عن معصیه الا و اتناهی قبلکم عنها» (۲۰)

ای مردم، به خدا سوگند من شما را به طاعتی برنمی انگیزم، جز آنکه خود پیش از شما به گزاردن آن برمی خیزم، و شما را از معصیتی باز نمی دارم، جز آنکه خود پیش از شما آن را فرومی گذارم.

مصطفی دلشاد تهرانی

پی نوشت ها:

۱- نهج البلاغه حکمت۳۱۸

۲- بحار ج۰۴ ص۷۲۳

۳- نهج البلاغه خطبه۱۳۱

۴- همان نامه۵۳

۵-هود، ۱۶

۶-وسایل الشیعه ج۳۱ص ۵۹۱

۷- نهج البلاغه خطبه ۵۰۱

۸- همان خطبه۴۳

۹- همان نامه ۵۳

۰۱- همان

۱۱- شرح غررالحکم ج۴ ص۸۱۳

۲۱-نهج البلاغه خطبه۴۳

۳۱-شرح غررالحکم ج۶ ص۰۳

۴۱-نهج البلاغه خطبه ۴۶۱

۱۵- همان خطبه ۵۰۱

۶۱- شرح ابن ابی الحدید ج۰۲ ص۸۵۲

۷۱-نهج البلاغه خطبه ۲۸۱

۸۱-همان خطبه۷۸

۹۱-همان خطبه ۳۷

۲۰- همان خطبه ۵۷۱