دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

ایده های نو در برابر جهانی سازی


در این مقاله, ضمن انتقاد از عملكرد ابرقدرت های رسانه ای جهان در انحراف افكار عمومی نسبت به مخالفین جهانی سازی, بر ضرورت توجه به آراء همة مردم جهان در برنامه ریزی ها تأكید شده است

مقاله حاضر، محصول هم اندیشی ۱۹ تن از صاحب نظران در حوزة سیاست و اقتصاد است. نویسندگان مقاله، اعضای «محكمة بین المللی جهانی سازی» هستند كه شعار «جهانی بهتر ممكن است» را دستور كار خود قرار داده اند. در این مقاله، ضمن انتقاد از عملكرد ابرقدرت های رسانه ای جهان در انحراف افكار عمومی نسبت به مخالفین جهانی سازی، بر ضرورت توجه به آراء همة مردم جهان در برنامه ریزی ها تأكید شده است. در ادامه، ضمن هشدار نسبت به پدیدة سلطة سرمایه داران بر تعیین مسیر امور، عملی بودن راهكارهای دیگری فراتر از «جهانی سازی» را به سردمداران مراكز تصمیم گیری همچون «بانك جهانی»، «صندوق بین المللی پول» و یا »سازمان تجارت جهانی» گوشزد كرده اند. در دهه ای كه گذشت، میلیون ها نفر در سراسر جهان به خیابان ها ریختند و در برابر مراكز و نهادهایی كه برای جهانی سازی برنامه ریزی می كنند، تظاهرات و راه پیمایی به راه انداختند. غول های رسانه ای جهان نیز به جای آنكه ما را از حقایق و علل این اعتراضات آگاه سازند، با واژگون كردن واقعیات، اذهان را از درك حقیقت باز داشتند. آقای توماس فریدمن، مقاله نویس صفحة مسائل خارجی روزنامة نیویورك تایمز، از آن دسته نظریه پردازانی است كه این اعتراضات همگانی را نوعی «طرفداری جاهلانه» می خواند. وی معتقد است، آنانی كه به خیابان ها می ریزند، مردمانی هستند كه از ارائه ایدة جدید ناتوان بوده و به هیچ وجه نباید این اقدامات، برنامه ریزی ها را دستخوش تغییر قرار دهد. بسیاری از سردمداران رسانه ها در جهان، با بیان این كه این معترضان، «كودكان محروم از امتیازات» هستند، اعلان كرده اند كه آنان در پی آنند تا به تجارت و اتحاد جهانی خاتمه دهند. با این وجود، هر كسی كه كمترین اندیشه را برای كشف حقیقت انجام دهد، به روشنی در خواهد یافت كه این تفسیرها و این نظریات، دربارة تظاهرات همگانی علیه جهانی سازی، نمی تواند صحیح باشد. بیشتر تظاهرات در كشورهای محروم جهان شكل می گیرد و نیز اكثریت آنانی كه در این راه پیمایی ها شركت می كنند، خود از قشر محروم هستند. برخلاف عملكرد كسانی كه در پی كسب امتیازات ویژة فردی برای خود هستند، مخالفت ها بر ضد جهانی سازی، در مقیاس جهانی و بسیار گسترده صورت گرفته و بر آن بوده تا به كمك یك ارادة جهانی، همگان در سطح كرة زمین، به طور منصفانه از حقوق مساوی خود بهره مند باشند. پیش قراولان تحركات و جنبش ها، نه تنها افرادی با عقاید «ضد تجارت» نبوده اند، بلكه این دسته همواره و فعالانه در عرصة «تجارت عادلانه» حضور داشته اند: «تجارت عادلانه» در برابر «تجارت آزاد» كه همیشه با آن به مخالفت برخاسته اند، مخالفت با این پدیده، به عنوان راهی برای پیشرفت و بهبود اوضاع اقتصادی مردمان فقیر و جوامعشان. این ادعا كه معترضان هیچ ایدة دیگری ندارند تا در كنار جهانی سازی مطرح شود، به همان اندازه پوچ و تهی است كه دیگر ادعاهای آنان. علاوه بر آنچه در كتاب های مختلف توسط افراد زیادی مطرح شده و یا در كنفرانس ها و نشریات ادواری عرضه گردیده، از سوی نهادهای جامعة مدنی نیز طرح ها و آراء متعددی تولید شده است. برخی از این نهادهای جامعة مدنی، بعد از اجلاس «دادگاه های اجتماعی جهانی» - كه در سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ در شهر پرتوالجر در برزیل و اعلام پیام «جهان دیگری امكان پذیر است» - كه از سوی ده ها هزار نفر مورد توجه قرار گرفت – به وجود آمدند. شاید برجسته ترین و صریح ترین ایده ای كه از سوی جامعة مدنی اعلان شد، این باشد كه به راحتی برای توافقات جدید تجارت، مهلت قانونی قرار دهیم و این بدان معنا نیست كه جوامع مدنی با تجارت مخالف هستند، بلكه آن چیزی كه تظاهركنندگان و معترضان در برابر آن ایستاده اند، سوء استفاده از نظرات یكسان در باب توافقات تجارت بین الملل، در جهت تضعیف پایه های دموكراسی در جریان رقابت های بین المللی است كه اصل آن نیز تباهی تمام حمایت های زیست محیطی و اجتماعی است كه مردمان عادی، در طول دهه ها و یا قرن ها برای رسیدن به آن تلاش كرده اند. حاصل این تلاش های منسجم این بوده است كه معترضان دست به ارائه طرح ها و روش هایی زده اند تا اولویت های جهانی، ملی و منطقه ای را به سمت ایجاد جامعه ای سالم و قابل تحمل كه در آن همگان به كمال برسند، هدایت كنند. بحث بر سر حكومت است. آیا مردمان عادی نیز این قدرت را دارند تا تصمیم بگیرند، كدام قوانین باید حاكم باشد؟ و یا این كه فقط عده محدودی، آن هم در پشت پرده و به دور از منظر افكار عمومی، این اجازه را دارند كه آیندة بشر را شكل دهند؟ اگر تصمیم گیرندگان فقط به فكر سود دریافتی در آینده هستند، پس چه كسی به فكر رفاه، آسایش و سلامت مردمان جهان و كرة زمین خواهد بود؟ به نظر می رسد، بسیار ضروری است كه در اولویت های برنامه ریزی برای مردم تجدیدنظر شود؛ اما هنوز مراكزی كه دارای این قدرت رهبری باشند، نه مهیا هستند و نه این كه برای اجرای چنین تصمیماتی آمادگی دارند. هیچ روزنة دلخوش كننده ای هم به چشم نمی آید كه مدیران و برنامه ریزانی كه از وضعیت فعلی نان می خورند، تحولی ناگهانی و ضربتی را شاهد باشند. مشكل رهبری برای یك جامعة عادلانه و قابل تحمل، وقتی مسأله ساز می شود كه به وجود نیروی ده ها میلیونی از انسان های برجسته در یك جامعة متمدن جهانی كه در حال شكل گیری است، بی توجه باشیم. یعنی بی توجهی به خیل كثیری از بهترین افراد كه به امكان شكل گیری جهانی بهتر از وضع كنونی آن اعتقاد و باور داشته باشند. انسان هایی كه در پی تشكیل اتحاد جهانی ای هستند كه می خواهد مدیریت را به سمت نهادهایی در مقیاس بشری و مردم سالار سوق دهد. نهادهایی كه برای زندگی اهمیت بیشتری از پول و سرمایه قائلند. تجربة تحقیر و ناامنی كه محصول فزونی از هم پاشیدگی اجتماعی و محیطی است، میلیون ها نفر در سراسر دنیا را بر آن داشت كه دست در دست هم بدهند و اقدام به كاری كنند. كاری كه شاید بتوان آن را درخشان ترین و گسترده ترین جنبش اجتماعی در تمام طول تاریخ حیات بشر نامید.

دنیاهای متفاوت

گاهی اوقات چنین به نظر می رسد كه طرفداران جهانی سازی و مخالفین آن ها در دنیاهایی كاملاً متفاوت از هم زندگی می كنند. درك این تفاوت به ما كمك می كند كه الزامات شرایط مختلفی را كه بشر با آن دست و پنجه نرم می كند، بفهمیم. طرفداران جهانی سازی بر وجود دنیایی از قدرت و امتیاز تأكید دارند. به نظر آن ها می توانیم پیشرفت را در هر موقعیتی به وجود آوریم، چرا كه از دیدگاه آن ها، حركت به سمت خصوصی كردن ثروت های عمومی و آزاد كردن بازار از دست دولت،باعث می شود كه رضایت و آزادی در سطح دنیا گسترش یابد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.