جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فیلم نوآر , زیر آفتابی سوزان


رمان پاتریشیا های اسمیت به نام آقای ریپلی بااستعداد كه فیلم آفتاب سوزان از روی آن ساخته شده , تمام ویژگیهای لازم را برای تبدیل شدن به یك نوآر موفق دارد تام ریپلی می تواند همان ضد قهرمان تنهای فیلم نوآر باشد كه تنهاست و بدبین او می خواهد با قتلی كه انجام می دهد و با تغییر دادن هویتش , ط بقه اجتماعی خود را تغییر دهد و از فقر به ثروت برسد و در این راه دست به هر عمل جنایتكارانه ای می زند

آفتاب‌ سوزان‌ (رنه‌ كلمان‌، ۱۹۵۹)

رمان‌ پاتریشیا های‌ اسمیت‌ به‌ نام‌ آقای‌ ریپلی‌ بااستعداد كه‌ فیلم‌ آفتاب‌ سوزان‌ از روی‌ آن‌ ساخته‌ شده‌، تمام‌ ویژگیهای‌ لازم‌ را برای‌ تبدیل‌ شدن‌ به‌ یك‌ نوآر موفق‌ دارد. تام‌ ریپلی‌ می‌تواند همان‌ ضد قهرمان‌ تنهای‌ فیلم‌ نوآر باشد كه‌ تنهاست‌ و بدبین‌. او می‌خواهد با قتلی‌ كه‌ انجام‌ می‌دهد و با تغییر دادن‌ هویتش‌، ط‌بقه‌ اجتماعی‌ خود را تغییر دهد و از فقر به‌ ثروت‌ برسد و در این‌ راه‌ دست‌ به‌ هر عمل‌ جنایتكارانه‌ای‌ می‌زند. اما رنه‌ كلمان‌، از این‌ امكانات‌ عمدا برای‌ خلق‌ یك‌ فیلم‌ نوآر تحت‌ قواعد ژانر، چشم‌ پوشی‌ می‌كند. در فیلم‌ نه‌ تنها از خیابانهای‌ خیس‌ شبانه‌، سایه‌های‌ بلند، زوایای‌تاریك‌ و... فیلم‌ نوآرها خبری‌ نیست‌، بلكه‌ فیلم‌ در بسیاری‌ از صحنه‌ها زیر آفتاب‌ درخشان‌ دریای‌ مدیترانه‌ گرفته‌ شده‌ است‌ ; از جمله‌، صحنه‌ قتل‌ فیلیپ‌ به‌ دست‌ تام‌ در قایق‌ در آفتاب‌ سوزان‌ دریای‌ مدیترانه‌ تصویر می‌شود. فیلم‌ با همان‌ تیتراژ اولیه‌ كه‌ نوشته‌ها به‌ صورت‌ انیمیشن‌ ظ‌اهر می‌شوند، این‌ دهن‌ كجی‌ به‌ ژانر را نشان‌ می‌دهد. بعد، نماهایی‌ از پوسترهایی‌ از بناهای‌ ایتالیای‌ باستان‌ به‌ رنگ‌ قرمز و سبز می‌بینیم‌ كه‌ با حركت‌ دوربین‌ از روی‌ این‌ پوسترها می‌رسیم‌ به‌ نمای‌ اینسرتی‌ از دست‌ تام‌ ریپلی‌ (آلن‌ دلون‌) كه‌ دارد جعل‌ امضا می‌كند. پیوند این‌ نماها به‌ یكدیگر، نشانه‌ای‌ از آن‌ است‌ كه‌ جاه‌ط‌لبی‌ تام‌ مانند جاه‌ط‌لبی‌های‌ حاكمان‌ روم‌ باستان‌ است‌. جاه‌ط‌لبی‌هایی‌ كه‌ در نهایت‌ آنها را در دام‌ خود گرفتار كرد و نابود ساخت‌. بی‌ دلیل‌ نیست‌ كه‌ لوكیشن‌ داستان‌ هم‌ در كشور ایتالیا انتخاب‌ شده‌ است‌. فیلیپ‌ (موریس‌ رونه‌)، جوان‌ ثروتمند آمریكایی‌ است‌ كه‌ به‌ ایتالیا آمده‌ و تام‌، دوستش‌ كه‌ او هم‌ آمریكایی‌ است‌ از جانب‌ پدر ماموریت‌ یافته‌ كه‌ در ازا گرفتن‌ پنج‌ هزار دلار او را به‌ آمریكا بازگرداند.فیلمساز از همان‌ ابتدای‌ فیلم‌، بر تم‌ انتقال‌ هویت‌ تاكید می‌كند ; مانند صحنه‌ای‌ كه‌ تام‌ با اشتیاق‌ لباس‌ فیلیپ‌ را می‌پوشد، موهایش‌ را مانند او شانه‌ می‌كند و صدای‌ او را تقلید می‌كند كه‌ این‌ امر مورد اعتراض‌ فیلیپ‌ قرار می‌گیرد. ولی‌ تام‌ می‌گوید كه‌ تنها قصدش‌ شوخی‌ بوده‌ است‌. وقتی‌ تام‌ و فیلیپ‌ سوار قایق‌ می‌شوند تا به‌ شهری‌ دیگر بروند، نمای‌ لانگ‌ شاتی‌ از تام‌ و فیلیپ‌ كه‌ روی‌ قایق‌ در وسط‌ دریا ایستاده‌اند، همراه‌ با موسیقی‌ هشدار دهنده‌ نینو روتا خبر از آینده‌ای‌ شوم‌ می‌دهد. وقتی‌ فیلیپ‌ به‌ شوخی‌ تام‌ را در قایق‌ كوچكی‌ در دریا رها می‌كند، تام‌ راسخ‌تر می‌شود تا نقشه‌ خود را عملی‌ كند. به‌ عنوان‌ نمونه‌ نمایی‌ نزدیك‌ متوسط‌ از تام‌ داریم‌ كه‌ دلخور با كلاهی‌ كه‌ به‌ سر دارد و گرمازده‌ است‌، چاقویی‌ را برمی‌ دارد و تكه‌ای‌ غذا را به‌ دهان‌ می‌برد (كه‌ این‌ باز نمایی‌ هشدار دهنده‌ است‌); بعد سر میز بازی‌ شوخی‌ هایی‌ بین‌ تام‌ و فیلیپ‌ رد و بدل‌ می‌شود. این‌ شوخی‌ها درباره‌ این‌ است‌ كه‌ تام‌ می‌گوید می‌خواهد فیلیپ‌ را بكشد و هویت‌ او را اختیار كند و فیلیپ‌ می‌گوید كه‌ این‌ كار غیرممكن‌ است‌، ولی‌ تام‌ ناگهان‌ چاقویی‌ را از زیر پایش‌ درمی‌آورد و فیلیپ‌ را به‌ قتل‌ می‌رساند. فیلمبرداری‌ موثر

هانری‌ دكا زیر آفتاب‌ درخشان‌ دریای‌ مدیترانه‌ كه‌ برخلاف‌ شیوه‌ مرسوم‌ فیلم‌ نوآرها، حقیقتی‌ تلخ‌ را عینی‌ و واضح‌ نشان‌ می‌دهد و اثرش‌ هم‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ كمتر از سایه‌ روشن‌های‌ پركنتر است‌ فیلم‌ نوآرها نیست‌ و بسیار خوب‌ انجام‌ گرفته‌ و همچنین‌ میزانسن‌های‌ پرتحرك‌، چه‌ از نظ‌ر حركت‌ دوربین‌ چه‌ از نظ‌ر تلاش‌ و حركت‌های‌ بی‌ وقفه‌ دلون‌ برای‌ اینكه‌ خود را از شر جسد فیلیپ‌ راحت‌ كند، به‌ خوبی‌ به‌ این‌ سكانس‌ جلوه‌ای‌ رئالیستی‌ تلخ‌ و شومی‌ می‌دهد آفتاب‌ سوزان‌ مدیترانه‌ هم‌ این‌ تضاد و تلخی‌ را برجسته‌تر می‌كند. در صورتی‌ كه‌ این‌ تمهید در تضاد با ژانر نوآر است‌. فرانك‌ یوجین‌ بیور درباره‌ فیلم‌ نوآر می‌نویسد: "... این‌ فیلم‌ها غالبا گنگستری‌ و داستان‌های‌ روانشناسانه‌ای‌ بودند كه‌ ط‌رح‌ كلی‌ نورپردای‌ آنها بشدت‌ تیره‌ رنگ‌ بود.استفاده‌ از فیلم‌های‌ سیاه‌ و سفید معمول‌ در دهه‌ چهل‌ میلادی‌ به‌ كارگردانها اجازه‌ می‌داد تا آنها به‌ میزان‌ وسیعی‌ از سایه‌ها (از سیاه‌ به‌ سفید) و آخرین‌ درجات‌ تیرگی‌ در فیلمبرداری‌ از داستان‌ و شخصیت‌های‌ فیلمهایشان‌ استفاده‌ كنند. صحنه‌های‌ فیلم‌ نوآر، به‌ حدی‌ تاریك‌ و دلتنگ‌ كننده‌ بود كه‌ تصور می‌شد در شب‌ فیلمبرداری‌ شده‌اند. صحنه‌های‌ خارجی‌ این‌ نوع‌ فیلم‌ها تماما در شب‌ فیلمبرداری‌ می‌شد.محل‌های‌ داستانی‌ فیلم‌ نوآرها، خیابان‌های‌ تیره‌ و تاریك‌، آپارتمان‌های‌ نیمه‌ تاریك‌ ـ نیمه‌ روشن‌ و اتاق‌های‌ هتل‌های‌ بزرگ‌ شهرها بودند." در فیلم‌ می‌بینیم‌ كه‌ در صحنه‌ قتل‌ در قایق‌، رنه‌ كلمان‌ از قوائد ژانر عدول‌ می‌كند. او حتی‌ در صحنه‌های‌ داخلی‌ هم‌ قواعد ژانر را رعایت‌ نمی‌كند. به‌ یاد بیاوریم‌ سكانسی‌ را كه‌ دوست‌ فیلیپ‌ به‌ تام‌ كه‌ هویت‌ فیلیپ‌ را اختیار كرده‌ است‌، شك‌ می‌كند. وقتی‌ از ط‌بقه‌ پایین‌ آپارتمان‌ به‌ ط‌بقه‌ بالا و نزد تام‌ می‌رود، تام‌ با مجسمه‌ای‌ به‌ سر او می‌كوبد و او را به‌ قتل‌ می‌رساند. صحنه‌ با وجود اینكه‌ صحنه‌ای‌ داخلی‌ است‌، باز هم‌ نورپردازی‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ كه‌ اتاق‌ پر از نور است‌ و از كنتراستهای‌ شدید خبری‌ نیست‌ .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.