چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

لبنان در آستانه تحولات گسترده


لبنان در آستانه تحولات گسترده

لبنان از دیر باز به خاطر موقعیت حساس و ژئوپلتیك آن و تعدد گرایش های سیاسی و مذهبی, صحنه دخالت بیگانگان در زمینه های سیاسی, امنیتی و حتی اقتصادی بوده و این امر به ویژه در سه دهه اخیر تجلی بیشتری یافته است

بی شك وضعیت سیاسی اخیر در لبنان را نمی توان معلول رویدادهای صرفا محلی و درون كشوری دانست، بلكه ریشه در قدرت های خارجی و به ویژه غرب دارد.لبنان از دیر باز به خاطر موقعیت حساس و ژئوپلتیك آن و تعدد گرایش های سیاسی و مذهبی، صحنه دخالت بیگانگان در زمینه های سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی بوده و این امر به ویژه در سه دهه اخیر تجلی بیشتری یافته است.

در جنگ های داخلی لبنان از ۱۹۷۵تا ۱۹۹۰ماهیت اغلب گروه های داخلی و وابستگی و یا گرایش آنها به قدرت های مختلف هویدا شد كه این خود در تحلیل رویدادهای اخیر لبنان تاثیر بسزایی دارد.غربگرایی شدید حزب كتائب به رهبری امین جمیل، وابستگی القوات اللبنانیه به رهبری سمیر جعجع به غرب و همكاری آن با اسرائیل (به ویژه در جریان ربودن چهار دیپلمات ایرانی و ورود نیروهای اسرائیلی به لبنان)، گرایش رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان به غرب و به ویژه فرانسه و عربستان سعودی و در پی او پسرش سعد الحریری رهبر «جریان آینده» و همچنین حضور معنوی ایران و سوریه و تاثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران بر جامعه مسلمان لبنان باعث شد تا هركدام از این كشورها به نحوی حضور خود را در صحنه لبنان فعال كنند.در میان گروه های فعال در صحنه لبنان، حزب الله توانست فعالیتی فراتر از حزب و گروه از خود نشان دهد و رهبران این تشكل با حكمت و درایت نه تنها پایگاه مردمی گسترده ای در لبنان برای خود فراهم كرده اند، بلكه با اجرای عملیات امنیتی، سیاسی و جهادی خود مردم خاورمیانه و حتی برخی دولتمردان منطق و جهان را نیز شگفت زده كرده اند.

به اسارت گرفتن جاسوس اسرائیلی و مبادله آن با اسیران لبنانی دربند رژیم صهیونیستی، اخراج اشغالگران اسرائیلی از خاك جنوب لبنان، حضور فعال سیاسی در دولت، رفع تنش ها و ایجاد اتحاد با جنبش امل به رهبری نبیه بری و مقاومت پیروزمندانه در برابر ۳۳تهاجم زمینی، دریایی و هوایی علیه لبنان، برگ های زرینی از كارنامه حزب الله را در برابر افكار عمومی دنیا گشود تا جایی كه حتی برخی عرب های ناسیونالیست، سید حسن نصرالله را به عنوان الگویی فراتر از جمال عبد الناصر پذیرفته اند.

از زمان پیروزی اخیر مقاومت اسلامی و ملی به رهبری حزب الله در برابر اسرائیل، این رژیم از آمریكا برای اجرای راهبردهای استعمار پیر (انگلیس) مبنی بر تشكیل «خاورمیانه بزرگ» استمداد كرد و سردمداران واشنگتن از تمام توان سیاسی، فكری و رسانه ای خود و با همراهی كردن فرانسه و همچنین شورای امنیت سازمان ملل در این راه استفاده كرده اند تا چهره حزب الله را خدشه دار كنند.غرب و به ویژه آمریكا و برخی كشورهای عرب از جمله مصر، اردن و عربستان به خواست خود و یا تحت فشار همپیمانان غربی همگی همت گماشته اند تا مقاومت اسلامی را كه اساس بیداری مردم خاورمیانه است، تضعیف كنند و لذا اتهاماتی از قبیل وابستگی حزب الله به سوریه و ایران، تلاش برای ایجاد فتنه مذهبی و طایفه ای و... وارد كردند و آمریكا نام حزب الله را به لیست سیاه خود افزود برخی از كشورهای غربی از پخش شبكه تلویزیونی المنار در كشورهای خود جلوگیری كردند.

گروه های لبنانی وابسته به خارج نیز پس از هر بار سفر به آمریكا، فرانسه و برخی از كشورهای منطقه سوغات تهمت برای حزب الله به ارمغان می آورند! كه آخرین آنها تلاش حزب الله برای تشكیل دولت در دولت، فعالیت به نفع ایران و سوریه و بی اهمیت بودن به سرنوشت و استقلال لبنان است. متاسفانه رسانه های تبلیغاتی غرب و به تبع آنها برخی از رسانه های عرب چنین وانمود كرده اند كه حزب الله در پی ایجاد هرج و مرج است و هدف آنها از این تهمت تسلیم این حزب در برابر حاكمیت لبنان موسوم به جریان ۱۴مارس است (جریانی كه پس از قتل رفیق حریری از برخی گروه های مسیحی، دروزی و سنی تشكیل شده است).

حزب الله لبنان معتقد است كه بر اساس ماده ۹۵از قانون اساسی لبنان مبنی براینكه (طوایف لبنانی باید به طور عادلانه در تشكیل دولت شركت كنند) باید دولت وحدت ملی بر اساس جمعیت طوایف تشكیل دهنده لبنان برپا شود، اما جریان ۱۴مارس با مطرح كردن پیش شرطهایی از این امر سرپیچی می كند، چه در این صورت اهداف نهان و آشكار غرب غیر قابل تحقق خواهد ماند. حزب الله همچنین معتقد است كه دولت فعلی باید مواضع خود را در قبال دشمن صهیونیستی و حفظ استقلال لبنان از نفوذ بیگانگان مشخص و «راهبرد دفاعی» خود را تبیین كند.

با اعلام حزب الله برای برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز به منظور احقاق حقوق خود در چارچوب دولت وحدت ملی و یا برگزاری انتخابات زود هنگام، ایادی مرموزی، پیر جمیل وزیر صنایع و فرزند امین جمیل رئیس جمهوری پیشین لبنان را به قتل رساندند تا بار دیگر همچون جنایت قتل رفیق حریری آن را به گردن سوریه و جریان مخالف حاكمیت لبنان بیاویزند و گامی بزرگ در راه تضعیف حزب الله و در مقابل تقویت نفوذ غرب و تامین امنیت اسرائیل بردارند.

با این وجود حزب الله با تكیه بر درایت سران خود و پایگاه قوی مردمی اعلام كرده است كه از حق مسلم خود در برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز در زمان مناسب تا احقاق حقوق خود در دولت و یا برگزاری انتخابات مجدد، صرف نظر نخواهد كرد.به گزارش ایرنا،بسیاری از ناظران بر این باورند كه حزب الله، جنبش امل و دیگر گروه های هوادار آنها با توجه به عقلانیت، زمان سنجی و همه جانبه نگری سران آنها بار دیگر قدرت خویش را به نمایش خواهند گذاشت و به قدرت های بیگانه و وابستگان آنها ثابت خواهند كرد كه آزموده را آزمودن خطاست.

● چرا جمیل ترور شد؟

ترور یكی از مقامهای بانفوذ و بلندپایه لبنان در آستانه راهپیمایی بزرگ معارضان دولت «فواد سنیوره»، از سوی برخی ناظران پیش بینی می شد.

در همین راستا «پی یر جمیل» وزیر صنایع لبنان و عضو خاندان بانفوذ جمیل هفته گذشته در یك حادثه تروریستی بر اثر اصابت ۲۴گلوله در حومه مسیحی نشین بیروت جان خود را از دست داد.مهم تر از همه حتی سوژه هدف در این اقدام تروریستی، اهداف و تبعاتی است كه می تواند بطور اصولی بر فرآیند تحولات لبنان جنگزده و خسته از بی ثباتیها تاثیر بگذارد. به عبارت دیگر برای درك حادثه تروریستی هفته گذشته بیروت بیش از آنكه شرح واقعه مهم بنماید، اهداف این اقدام خونبار با لحاظ پیش زمینه های آن اهمیت دارد.

در این حال ساده انگارانه ترین قضاوت درباره ترور جمیل و عاملان آن ممكن است همانی باشد كه آمریكا و رژیم صهیونیستی عجولانه در بوق و كرنا كردند، ولی بی گمان مردم هشیار لبنان و ناظران منطقه ای و جهانی نمی توانند سهل ترین گمان و قضاوت را در این باره اعلام كنند.ترور پی یر جمیل وزیر صنایع دولت فواد سنیوره و عضو برجسته گروه ۱۴ مارس كه اصلی ترین مشخصه اش مخالفت با سوریه و حمایت از سیاستهای غربی است در وهله نخست می تواند فرصتی برای دولت سینیوره فراهم كند كه به تعبیر برخی ناظران رو به اضمحلال دارد.همچنین است عنصر پشتیبان و حامی برای گروه ۱۴مارس كه از قضا توانمندیهایش را در پی ترور «رفیق حریری» كسب كرد و توانست به سرعت بر موج احساسات مردم سوار شده و افكار عمومی لبنان را به سود خود تحریك كند.

جنگ ۳۳روزه رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان و اراده جاری در شورای امنیت سازمان ملل در تصویب تشكیل دادگاه بین المللی بررسی پرونده ترور حریری می توانست دستاویزهای لازم را برای پیشروی استراتژیك گروه ۱۴ مارس فراهم آورد، اما حزب الله بامقاومت بی بدیل خود در برابر حملات سهمگین ارتش اسراییل و آنگاه اجبار تل آویو مبنی بر پذیرش عقب نشینی از لبنان همه امیدواریهای پیش از این را به یاس مبدل كرد.

در این حال وضع جدید فرصتی برای موقعیت سازی سوریه بود كه بتواند ضمن حفظ تاثیرگذاریهایش در لبنان، نقش خود را در منطقه بازسازی كند. حضور «ولید معلم» وزیر امور خارجه سوریه در بغداد، پایان ضرب الاجل حزب الله به دولت سنیوره برای پذیرش كناره گیری از قدرت و تن دادن به برگزاری انتخابات و كمرنگ شدن نقش ایالات متحده در تحولات منطقه بویژه در لبنان و فلسطین و سرانجام تقویت احتمال توافق میان جناحهای فلسطینی برای تشكیل دولت وحدت ملی، فضایی از بیم و امید را میان بازیگران اصلی منطقه ایجاد كرده است.حال با لحاظ همه موارد بالا كدامیك از طرفهای فعال در صحنه می تواند از ترور جمیل سود برده باشد ؟

حزب الله لبنان، سوریه، رژیم صهیونیستی یا ایالات متحده ؟غیرعقلانی ترین رفتار همان است كه باور كنیم سوریه یا حتی حزب الله حامی چنین اقدامی آن هم در زمان حاضر باشند. در حالی كه نتیجه چنین اقدامی می تواند به ایجاد بی ثباتی و از هم پاشی وحدت ملی در لبنان انجامیده و همه دستاوردهای مقاومت حزب الله را از حیث روانی و شرایط عینی پس از جنگ ۳۳روزه نابود كند.علاوه بر این تبعات چنین كاری می تواند تلاشها برای خلع سلاح حزب الله، تقویت دولت از نفس افتاده سنیوره و گسترش نفوذ آمریكا را در جامعه لبنان افزایش دهد. همچنین می توان به گسترش فشارهای بین المللی علیه دمشق اشاره كرد.

درست به همان دلایل بالا نه سوریه و نه گرایشهای نزدیك به آن با وجود همه اختلافها با جناحی كه جمیل وابسته به آن بود، هرگز تا این اندازه نابخردانه عمل نكرده و نخواهند كرد.تجربیات پیشین بویژه درباره حزب الله نشان داده است كه این تشكل با موقعیت سنجی های واقع گرایانه یكی از خردمندترین بازیگران صحنه لبنان و خاورمیانه بوده است.اما در مقابل آنچه می تواند اهداف ترور پی یر جمیل را به سود رژیم اسراییل هدایت كند به اندازه ای است كه سبب می شود همه نگاههای هشیار متوجه تل آویو و عوامل نفوذی آن در جامعه لبنان شود.تل آویو با هرگونه تغییر حتی در وضع جاری لبنان مخالف است. سقوط دولت سنیوره و انزوای هر چه بیشتر گروه ۱۴مارس به مفهوم قدرتمندتر شدن ائتلاف ضداسراییلی در لبنان است.

همچنین شكستی دیگر برای دولت نئومحافظه كار جرج بوش كه در ماههای اخیر متحمل سخت ترین ضربات از سوی مخالفانش در منطقه و حتی درون ایالات متحده شده است، به شمار می آید.بازگشت سوریه به عرصه تعاملات منطقه ای نیز بر خلاف تمایلی است كه واشنگتن را در سالیان اخیر به خصومت علیه دمشق ترغیب كرده است. به این ترتیب با چیدن پازل تحولات خاورمیانه می توان تصویری واقعی تر از حادثه تروریستی سه شنبه گذشته بیروت بدست آورد. در اینجا آنچه ترجیع بند این درك واقعی است، واكنش مردم لبنان است كه می تواند این كشور خسته از درگیریهای داخلی و خارجی را از بزنگاه خطرناك كنونی عبور دهد.

تجربه ماههای اخیر لبنان نشان داده است كه بر خلاف ترورهایی كه به آغاز جنگ داخلی لبنان انجامید، این بار لبنانیها با چشمانی باز اتفاقات جاری را رصد می كنند، از این رو نمی توان چندان به تحكیم موقعیت دولت كنونی لبنان در پی حادثه تروریستی اخیر امید داشت. همانگونه كه رژیم اسراییل نیز قادر به خوشه چینی از موقعیت كنونی نخواهد بود.خلاقیت هشیارانه لبنانیها سبب سرخوردگی بیگانگان خواهد شد. روزهای آینده برای مردم لبنان و منطقه آبستن اتفاقاتی است كه باید امیدوار بود در پس آن منافع این ملت زخم خورده از جنگهای طولانی مستتر باشد.



همچنین مشاهده کنید