چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

بیشتر بیشتر و بازهم بیشتر


بیشتر بیشتر و بازهم بیشتر

اراده احمدی نژاد برای در اختیار قرارگرفتن نهادهای غیردولتی

چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته آبستن دو رویدادی بود که اگرچه هر دو از یک اهمیت خبری برخوردار بودند اما یکی جار و جنجال بسیاری را برانگیخت و یکی در سکوت گم شد. اما این دو اتفاق هر دو زاییده یک خاستگاه بودند و با یک هدف متولد شده و از سوی یک نفر مطرح و قاعدتاً هم وقتی مقدمات مشترک باشد به یک نتیجه مشترک هم ختم خواهد شد. خبر اول را که همه شنیدند و از محافل رسمی تا خانوادگی هم بر سرش بحث کردند، تصمیم محمود احمدی نژاد برای دولتی کردن مترو بود؛ تصمیمی که وی در آخرین گفت وگوی تلویزیونی اش که برای تهرانی ها پخش شد رونمایی کرد و این نکته را هم ناگفته نگذاشت که با در اختیار گرفتن مترو، مدیرعامل آن را نیز خود انتخاب خواهد کرد. مدیر مترو هم که کسی نیست جز محسن هاشمی یکی از فرزندان آیت الله هاشمی رفسنجانی که در انتخابات ریاست جمهوری دهم احمدی نژاد از او به عنوان کارگردان کاندیداتوری و فعالیت انتخاباتی سه رقیب اش یاد کرد.

اما خبر دوم که یک روز پیش از اظهارات تلویزیونی احمدی نژاد از سوی پایگاه های رسمی خبری منتشر شد و رسانه ها چندان به آن نپرداختند، آخرین مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه یی بود که از سوی محمود احمدی نژاد هدایت و مدیریت شد و بر اساس آن انتخاب رئیس واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در دایره اختیارات این شورا گنجانده شد. به گفته محمدرضا مخبردزفولی در جلسه این شورا که سه شنبه شب گذشته برگزار شد، بخش هایی از ماده ۱۶ اساسنامه دانشگاه آزاد که مربوط به اختیارات و وظایف هیات امنای دانشگاه است در دستور کار قرار گرفته و تصویب می شود «از این پس روسای پیشنهادی واحدهای مرکز استان ها و واحدهای بالای پنج هزار دانشجو به این شورا معرفی و پس از تایید و تصویب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم ریاست واحد دانشگاهی صادر شود.» شورایی که نه تنها ریاستش برعهده محمود احمدی نژاد است بلکه اغلب اعضای آن را دولتی ها یا حامیان او تشکیل می دهند.شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از نهادهایی است که در سال ۵۹، سال های آغازین انقلاب فرهنگی به فرمان امام خمینی(ره) تشکیل شد؛ «از این اساتید مسلمان و کارکنان متعهد باایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده، متعهد و مومن به جمهوری اسلامی دعوت نمایید تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشته های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه ها، بر اساس فرهنگ اسلامی انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته و متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام فرمایند.» در پی این فرمان ستاد انقلاب فرهنگی سلف شورای عالی فرهنگی تشکیل شده و عبدالکریم سروش، شمس آل احمد، علی شریعتمداری،شهید محمدجواد باهنر، جلال الدین فارسی، حسن حبیبی و مهدی ربانی املشی به عنوان هسته هفت نفری این ستاد معرفی می شوند.

شهریورماه سال ۶۲ افرادی چون سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدوی کنی به همراه ۱۳ تن دیگر به این ستاد اضافه می شوند و ۱۹ آذر ۶۳ با پیام بنیانگذار انقلاب این ستاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل می شود؛ «اینکه با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هرچه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور، تقویت این نهاد را لازم دیدم. بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد انقلاب فرهنگی و روسای محترم سه قوه حجج اسلام آقای خامنه یی(مقام معظم رهبری)، آقای اردبیلی، آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجت الاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش و رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضا هاشمی را به آنان اضافه نمودم.»

اهداف این شورا هم در شش بند خلاصه شد؛

«۱) گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی

۲) تزکیه محیط های علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی از فضای فرهنگی جامعه

۳) تحول دانشگاه ها، مدارس و مراکز فرهنگی و هنری بر اساس فرهنگ صحیح اسلامی

۴) تعمیم سواد

۵) حفظ و احیا و معرفی آثار و مآثر اسلامی ملی

۶) نشر افکار و آثار فرهنگی انقلاب اسلامی و ایجاد و تحکیم روابط فرهنگی با کشورهای دیگر به ویژه با ملل اسلامی.»

اعضای این شورا هم به دو دسته حقیقی و حقوقی تفکیک شدند که اعضای حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز از محمود احمدی نژاد رئیس دولت دهم،آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، علی لاریجانی رئیس مجلس، عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما، سیدمهدی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، منیره نوبخت رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، عبدالله جاسبی رئیس دانشگاه آزاد، غلامعلی حدادعادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، علی عباسپورتهرانی فرد و شهاب الدین صدر روسای کمیسیون های آموزش و تحقیقات و کمیسیون بهداشت و درمان پارلمان، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، مرضیه وحیددستجردی وزیر بهداشت، محمد محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، علیرضا علی احمدی وزیر آموزش و پرورش، امیرمنصور برقعی معاون برنامه ریزی و راهبردی ریاست جمهوری و حمیدرضا طیبی رئیس جهاد دانشگاهی تشکیل شده و ریاست آن هم برعهده محمود احمدی نژاد است.

و از این سکانداری است که او نه تنها دستور داد صدور حکم ریاست واحدهای دانشگاه آزاد به خاتم این شورا منوط شود بلکه زمزمه هایی از کنار گذاشتن میرحسین موسوی از ریاست فرهنگستان هنر بر مبنای تصمیم این شورا و از این جایگاه حقوقی شنیده می شود؛ زمزمه هایی که اصلاً صحت اش بعید نیست و اصلاً دور از ذهن نیست که پس از تخلیه دفتر میرحسین موسوی در مجموعه پاستور، نوبت به تنها دفتر کاری رقیب احمدی نژاد و کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات باشد چرا که همین چندی پیش بود که دفتر میرحسین در پاستور با حکم مدیرکل پشتیبانی و خدمات نهاد ریاست جمهوری تخلیه و به اداره اموال این نهاد تحویل شد.

اما داستان ریاست میرحسین موسوی در فرهنگستان هنر به همین راحتی نبود و شاید از همین رو بود که سایت های حامی دولت از مدت ها پیش برای آن زمینه چینی می کردند، چنان که «رجانیوز» یکی از سایت های وابسته به نزدیکان دولت چندی پیش اعلام کرد «در یکی از جلسات اخیر شورای انقلاب فرهنگی برخی اعضا خواستار عزل موسوی در این شورا- میرحسین موسوی از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی است- و برکناری وی از ریاست فرهنگستان هنر شده اند.» فرهنگستان هنر بر اساس مصوبه این شورا در اسفند ۷۷ و با هدف «پاسداری از میراث و هنر اسلامی و ملی» تشکیل شد و از آن زمان تاکنون ریاستش برعهده میرحسین موسوی بود؛ مهندس هنرمندی که سال های دوری گزیدنش از سیاست را در آن کنج گذراند اما انتخابات ریاست جمهوری دهم او را به وادی سیاست برگرداند و حالا رقیب او که پس از یک انتخابات پرحادثه پیروز اعلام شد برای فرهنگستان تحت مدیریت او اصلاحیه می نویسد و تصویب و ابلاغ می کند و البته با تاکید بر اینکه از این به بعد رئیس فرهنگستان نه تنها با حکم رئیس جمهور بلکه به پیشنهاد وی هم انتخاب می شود. این در حالی است که پیش از این اصلاحیه رئیس فرهنگستان از میان سه نفر از صاحب نظران برجسته کشور و به پیشنهاد مجمع عمومی و حکم ریاست عالیه فرهنگستان منصوب می شد. اگرچه هر کدام از رسانه های حامی یا منتقد این اصلاحیه و مصوبات به تحلیل خود در این باره پرداخته اند اما آنچه رخ نموده این است که محمود احمدی نژاد یک روز از جایگاه رئیس دولت و یک روز از جایگاه رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیماتی را اتخاذ و تصویب می کند که آن سویش یا به یکی از رقبای انتخاباتی اش مربوط می شود یا به یکی از منتقدانش و با کنارهم گذاشتن همه اینها تنها و تنها یک نتیجه به دست می آید.

اگر روزی شعار «همه برای یکی، یکی برای همه» باب بود، گویا محمود احمدی نژاد در دولت جدیدش بخش دوم این شعار را در دستور کار قرار داده و نه تنها دست نظارتی مجلس را از برخی از بندهای لایحه هدفمند کردن یارانه ها که به درآمدها مربوط است قطع می کند بلکه بنا دارد رئیس نهادها و ارگان هایی که در اختیار رقبا و منتقدانش است را در ید اختیار خود بگیرد تا نشان دهد در دولت دهم نه به فکر کابینه یی یکدست که در تدبیر «یکدستی» فراتر از هیات دولت و نهاد اجرایی است و از این رو است که یک روز اعلام می کند مترو را از ید اختیار محمدباقر قالیباف و محسن هاشمی خارج می کند و یک روز مصوبه می دهد که رئیس واحدهای دانشگاه آزاد را باید او انتخاب کند و یک روز هم اصلاحیه می دهد که رئیس فرهنگستان هنر نیز باید به پیشنهاد رئیس دولت و باب طبع رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی که باز هم همان رئیس دولت است، باشد؛ رویکردی که به نظر می رسد حالاحالاها و تا زمانی که گوشه یی در دست منتقدی است ادامه خواهد داشت و سنت احمدی نژاد در دولت نهم در عزل و نصب وزرا و مدیران میانی در دولت تازه به سطوح دیگری تسری می یابد، آن هم از سوی رئیس دولتی که سال ۸۴ در انتخابات ریاست جمهوری نهم وعده تشکیل کابینه ۷۰ میلیونی داد و با انتقاد از خویشاوندسالاری و سپردن ریاست نهادها و ارگان ها به نزدیکان رئیس دولت، وعده داد کابینه اش را از مردم کوچه و بازار تشکیل خواهد داد؛ وعده یی که در شکل و شمایل دیگر در دولت دهم رنگ و بوی تحقق گرفته و احمدی نژاد خود را رئیس دولتی می داند که ۷۰ میلیون عضو کابینه دارد بنابراین قاعدتاً همه تحت امر رئیس کابینه هستند و این کابینه ۷۰ میلیونی تنها یک رئیس دارد.

فرناز حسنعلی زاده