چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کارگردانی که از ریسک نمی هراسد


کارگردانی که از ریسک نمی هراسد

تجربی ترین فیلم ساز سینمای ایران ٥٧ ساله شد کسی که به رغم این که در پنج سال اخیر و پس از «بیدار شو آرزو» فیلمی را به روی پرده نقره ای نفرستاده است اما هنوز هم به سبب نوع نگاه خاصش به سینما و روایت, جزو محبوب ترین فیلم سازان ایرانی به حساب می آید

تجربی ترین فیلم ساز سینمای ایران ٥٧ ساله شد. کسی که به رغم این که در پنج سال اخیر و پس از «بیدار شو آرزو» فیلمی را به روی پرده نقره ای نفرستاده است اما هنوز هم به سبب نوع نگاه خاصش به سینما و روایت، جزو محبوب ترین فیلم سازان ایرانی به حساب می آید.

کیانوش عیاری فیلم می سازد، چون احساس می کند که باید فیلم بسازد. گرچه عیاری یکی از ستایش شده ترین فیلم سازان نسل پس از انقلاب است. اما شاهکار او «بودن یا نبودن» که قطعا در فهرست فیلم های محبوب بسیاری از مخاطبان جدی سینما جا دارد- البته آن هایی که فیلم را دیده اند چون به دلیل اکران نامناسب این فیلم، افراد کمی موفق به تماشایش شدند- بسیار مهجور ماند و هیچ جایزه مهم داخلی را به دست نیاورد.

به همین دلیل پس از گذشت سه سال از نمایش عمومی این فیلم، بسیاری به او پیشنهاد داده اند که فیلمش را دوباره راهی پرده سینما کند.

فیلم سازی که به رغم کارنامه بسیار پرفراز و نشیب، همواره در حال تجربه های تازه بوده و بی هراس از نام و اعتبار به دست آورده به میان خطر می رود. مثل ماجرای سه ساله ساخت «سفره ایرانی»، که رمق و انرژی او را بسیار تحلیل برد و البته همه این ها برای او که فرزند خوزستان- سرزمین مردان یک دنده و سخت - است کمترین اهمیت را ندارد.

کیانوش عیاری، فیلم سازی را از سال ١٣٤٩ در سینمای آزاد اهواز آغاز کرد و به زودی به چهره شاخص جریان تجربی سینمای غیرحرفه ای تبدیل شد.

او در این دوران فیلم سازی بی رقیب بود. «خاکبازان»، «آواز تابستانی»، «خاک شیر»، «نبض قطار» و «آن سوی آتش» که این آخری، بعدها توسط او در سینمای حرفه ای بازسازی شد و تبدیل به یکی از مهمترین فیلم های دهه اول انقلاب شد از جمله فیلم های کوتاه و تجربی عیاری به شمار می روند.

عیاری با سه فیلم اولش که طی دو سال آن ها را ساخت، منتقدان و کارشناسان سینما را شوکه کرد، آن ها ناگهان دریایی از نبوغ و استعداد سینمایی را کشف کردند، چیزی که سینمای آن سال های ایران، نیازی حیاتی به آن داشت. نگاه تحلیل گر اجتماعی عیاری در فیلم های او صحنه های درخشانی از زندگی آدم های گم شده در لایه های مختلف جامعه را به وجود آورد.

آدم های حاشیه ای و کمتر دیده شده ای که برای خودشان زندگی و رویاهایی داشتند و عیاری آن ها را کشف می کرد و به ضرب تنهایی برنده شان، جامعه بی تفاوت و بی رحم را سلاخی می کرد.

«شبح کژدم» هنوز هم در چند باره دیدن های پیاپی، اثری نو با روایت و ساختاری بدیع و درخشان است که طراوت خود را هم چنان حفظ کرده است. دیگر نکته طعنه زننده فیلم هم این بود که عیاری با وجود وحشت شخصی که از ارتفاع دارد، فیلم را با تصاویر هولناکی از تله کابین معلق مانده میان برف به پایان می رساند.سینما به طور حیرت انگیزی، بزرگ ترین دغدغه و تفریح عیاری است. گرچه دوازده سال پس از آخرین فیلم مهمش «آن سوی آتش» بود که او شاهکار دیگری خلق کرد، «بودن یا نبودن».

با وجود اهمیت و تاثیرگذاری تفکر عیاری و فیلم هایش به سینمای اجتماعی ایران، یافتن تاثیرپذیری نمونه های مستقیم سینمای کشور از او کاری دشوار است، زیرا عیاری از معدود فیلم سازان غیرقابل تقلید ایرانی است که سینمایش، ویژگی ها و مولفه های خاص او را دارد و با دیدن تنها یک سکانس کوتاه از فیلمی از عیاری، به راحتی می توان امضا و نگاه قابل ستایش او را شناخت.از سوی دیگر سینمای شاخص عیاری، گرچه به گنجینه سینمای ایران فیلم های مهمی افزود اما برای او هزینه های مالی فراوانی دربرداشت تا جایی که او مجبور شد طی یک دوران ١٢ ساله، سه فیلم تجاری «روز باشکوه»، «دو نیمه سیب» و «شاخ گاو» را که دوتای اول حقیقتا برای او فیلم های بدی به حساب می آمدند بسازد و تنها بتواند در این دوران فیلم (آبادانی ها) از نوع سینمای خود، آن هم با فیلم برداری سیاه و سفید را بسازد.

این فیلم برداشت آزادی از « دزدان دوچرخه» ساخته بسیار مشهور «ویتوریا دسیکا» بود، اما نتوانست اعتبار گذشته عیاری را احیا کند.

بالاخره در سال ٧٦ شرایطی فراهم شد تا او بتواند «بودن یا نبودن» را بسازد. یکی از لطیف ترین و انسانی ترین فیلم های ایرانی که شرایط سیاسی و اجتماعی پس از دوم خرداد سال ٧٦ در ساخته شدن آن نقش مهمی داشت. گرچه مشکلاتی که بر سر این فیلم پیش آمد، ممکن بود هر فیلم ساز دیگری را از پا درآورد اما عیاری پس از آن هم چنان در اشتیاق ساخت فیلم های تازه ای بود.

«بودن یا نبودن» هم چنان درباره زندگی آدم های حاشیه نشینی است که در مواجهه با تحولات جدید جامعه شهری، هنوز درگیر مناسبات بسته سنتی خود هستند.

سینمای عیاری گرچه سینمایی ناب و به شدت ایرانی است( قابل توجه کسانی که در به در دنبال سینمای ملی می گردند)، اما فیلم های اصیل او هرگز نتوانسته اند در نمایش عمومی یا با حضور در جشنواره های خارجی، بازدهی مالی مناسبی برای تداوم جریان فیلم سازی عیاری فراهم کنند. به همین دلیل او در لابه لای فیلم هایش، مدام مجبور است دست به کارهایی بزند که از سینمای مورد علاقه اش فاصله دارند. با این وجود او در این سال ها نه اهل گلایه بوده و نه مثل بسیاری دیگر، به دنبال جلب کمک های دیگر، شاید بزرگداشت او در جشنواره امسال دست کم راهی باشد برای اکران مناسب فیلم هایش و در راس آن ها فیلم کمتر دیده شده «بودن یا نبودن».

در کارنامه عیاری، آثاری چون بیدار شو آرزو (١٣٨٣)، سفره ایرانی (١٣٧٩)، بودن یا نبودن (١٣٧٧)، شاخ گاو (١٣٧٤)، آبادانی ها (١٣٧١)، دو نیمه سیب (١٣٧٠)، روز باشکوه (١٣٦٧)، آن سوی آتش (١٣٦٦)، شبح کژدم (١٣٦٥) و تنوره دیو (١٣٦٤) ثبت شده است.

وی تاکنون برای فیلم های خود، جوایز بهترین کارگردانی از چهارمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «تنوره دیو»، بهترین کارگردانی از ششمین جشنواره فیلم فجر، بهترین فیلم و فیلم نامه از انجمن مولفین و مصنفین دراماتیک در جشنواره فیپا، جایزه بزرگ جشنواره بروژدره بلژیک و جایزه بزرگ فیلم های تلویزیونی توکیو برای فیلم «آن سوی آتش» را دریافت کرده است.جایزه بهترین کارگردانی بخش بین الملل و بهترین فیلم بخش سینمای ایران یازدهمین جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان اصفهان برای فیلم «شاخ گاو» از دیگر افتخارات کیانوش عیاری در حوزه کارگردانی است.

فیلم «بودن یا نبودن» عیاری تاکنون، به عنوان بهترین فیلم اجتماعی سینمای پس از انقلاب اسلامی معرفی شده است.عیاری گرچه در سال های اخیر در سینما و به سبب ساخت سریال «روزگار قریب» حضوری مستمر در سینما نداشته است اما دو فیلم «بیدار شو آرزو» و «سفره ایرانی» نیز نمونه بارزی از سینمای تجربی و خلاقانه اوست. باید قبول کرد کیانوش عیاری فیلم ساز غیرمنتظره ای است.



همچنین مشاهده کنید