جمعه, ۱۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 7 March, 2025
مجله ویستا

حرمت سینما را نگه داریم


حرمت سینما را نگه داریم

در آستانه روز ملی سینما از من پرسیدید که تاریخ سینمای ایران چه درس هایی به ما می دهد و خواسته ام از سینما چیست باید بگویم از زمانی که وارد کار هنر شدم هیچ وقت چیزی برای خودم نخواسته ام, آنچه طلب کرده ام برای سینمای ایران بوده و هست

در آستانه روز ملی سینما از من پرسیدید که تاریخ سینمای ایران چه درس‌هایی به ما می‌دهد و خواسته‌ام از سینما چیست. باید بگویم از زمانی که وارد کار هنر شدم هیچ‌وقت چیزی برای خودم نخواسته‌ام، آنچه طلب کرده‌ام برای سینمای ایران بوده و هست. حالا این روزها این جمله ناصر تقوایی را در ذهنم مرور می‌کنم که در جایی گفته است: «الان نگرانم که فیلم بسازم و خوف دارم کارگردانی کنم.» همین جمله مرا بسیار آزرده‌خاطر کرده. به خاطر می‌آورم قرار بود دو سال پیش آقای ناصر تقوایی فیلم «زنگی و رومی» را بسازد. چون آقای احمد میرعلایی چراغ سبز نشان داده و تمایل خودش را برای ساخت فیلم اعلام کرده بود و حتی عنوان کرد، قرار است برای ساخت این فیلم از محل بودجه‌های فاخر هزینه کنیم. همان موقع سراغ تقوایی در خانه‌اش رفتیم و با هم در بنیاد سینمایی فارابی حضور پیدا کردیم. آقای تقوایی در حیاط بنیاد فارابی درگوشی به من گفت: «من همین الان توانایی ساخت دو فیلم سینمایی دارم» و چقدر پرانرژی بود. اما بالاخره بعد از سه ماه دوندگی هیچ اتفاقی نبود! کار به اینجا رسید که فهمیدم اصلا بودجه فاخری وجود ندارد! اگر هم بود لابد مال ما نبود! و حیف که فیلم ساخته نشد و سینمای ایران از یک فیلم بسیار خوب محروم شد. حالا مگر این مساله برای برخی‌ها مهم است؟ اما برای من خیلی مهم است و سینمای تقوایی آنقدر برایم مهم است که حتی حاضر بودم نه همچون بازیگر، بلکه در کسوت تدارکات در کنار ایشان حضور داشته باشم.

البته بیشتر اوقات مسوولان درباره فیلمسازی آقای تقوایی حرف‌هایی می‌زنند که از پایه بی‌اساس است. تقوایی چون سینما را به بهترین شکل می‌شناسد، در کارش دقت و وسواس دارد، وگرنه هیچ مشکلی در فیلمسازی ندارد. او حتی درباره فوتبال که صحبت می‌کند آنقدر دقیق و مسلط است که آدم از این همه دانش غبطه می‌خورد. من به‌عنوان یک بازیگر کوچک – باور کنید تعارف نمی‌کنم – آرزوی‌ام این است که مقابل دوربین امثال تقوایی و بیضایی قرار بگیرم و بازی کنم. حالا الان آقای بیضایی را کجا پیدایش کنیم؟ مگر برای برخی‌ها فرق می‌کند؟ مگر جز این است که تمام این اتفاقات در تاریخ سینما ثبت و ضبط می‌شود. آن وقت برای آیندگان چه جوابی خواهیم داشت؟ اگر اهل آموختن باشیم، تاریخ آموختنی‌های زیادی دارد؛ البته اگر... باید بدانیم نه‌تنها در تاریخ سینما، بلکه در تاریخ هنر، هنرمندانی هستند که قابل مقایسه با کسی نیستند. باید آنها را جدا کرد و بعد سایر هنرمندان را با هم مقایسه کرد. محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و... از این دسته‌اند؛ آنها تکرار‌ناپذیرند. به مناسبت روز سینما اصلا نمی‌خواهد کل تاریخ سینمای ایران را مرور کنیم، کافیست نگاهی بیندازیم به همین یک‌سال گذشته. مگر اصغر فرهادی و فیلمش افتخارآفرین نشدند و فیلم «جدایی نادر از سیمین» جایزه «اسکار» دریافت نکرد؟ درقبال این موفقیت چه کردیم؟ جز اینکه آنقدر موضوع را لوث کردیم که خاصیت و ارزشش را از دست داد. حالا چه ما تجلیل کنیم یا نکنیم، اصغر فرهادی فیلم بعدی‌اش را خواهد ساخت. اما وظیفه ما چیست؟ آیا توانستیم به نحو احسن سینمای نجیب ایران را حمایت کنیم؟ این همه پول برای فیلم‌های فاخر بی‌خاصیت خرج کردیم، نتیجه چه شد؟ اما برای فیلم‌های امثال کیمیایی و مهرجویی از محل بودجه فاخر هزینه نکردیم، ولی فیلم‌هایشان ماندگار شدند.

ممکن است بپرسند که مردم آقای تقوایی را نمی‌شناسند. ولی آیا کسی پیدا می‌شود که بگوید سریال «دایی‌جان ناپلئون» را نمی‌شناسد یا ندیده. الان در آستانه سینما هستیم، ولی کدام سینما؟ مگر در این چهار سال از سینما چیزی باقی ماند؟ مردم ایران اگر هم عزادار باشند، ولی سفره هفت‌سین شب عید را پهن می‌کنند. ولی در این چهار سال چه بلاها که بر سر سینمای ایران نیامد. در عوض آنقدر بی‌خودی القاب «استاد» به افراد نالایق دادند که این واژه ارزش خودش را از دست داده. آن وقت استادان واقعی گم و فراموش شدند یا سکوت اختیار کردند. با همه این حرف‌ها این چهار سال گذشت...

ولی از این به بعد به فکر باشیم. حرمت سینما و بزرگانش را نگه داریم. باید کاری کنیم تا آقای ایوبی بتواند کارش را به نحواحسن انجام دهد. منتها این روزها برخی افراد معلوم‌الحال که برای اهالی سینما کاملا شناخته‌شده‌اند و در همه دولت‌ها حضور دارند و ذره‌ای به فکر منافع سینما نیستند و فقط به منافع خود فکر می‌کنند، امیدوارم چوب لای چرخ آقای ایوبی نگذارند و به ایشان فرصت دهند معضلاتی نظیر «خانه سینما» را حل کند.

پرویز پرستویی