دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نقش رسانه ها در روابط ایران و مصر


نقش رسانه ها در روابط ایران و مصر

با گسترش سیطره رسانه ها در عصر حاضر, دیگر مهم نیست كه شما درست بگویید یا خطا بلكه مهم آن است كه رسانه ها درباره شما چه می گویند و شما را چگونه توصیف می كنند از آنجا كه رسانه ها نقش حساسی در ایجاد افكار عمومی بازی می كنند, تحریف رسانه ای به نوعی علم تبدیل شده كه امروزه در مؤسسه های روزنامه نگاری تدریس می شود

با گسترش سیطره رسانه‌ها در عصر حاضر، دیگر مهم نیست كه شما درست بگویید یا خطا؛ بلكه مهم آن است كه رسانه‌ها درباره شما چه می‌گویند و شما را چگونه توصیف می‌كنند. از آنجا كه رسانه‌ها نقش حساسی در ایجاد افكار عمومی بازی می‌كنند، تحریف رسانه‌ای به نوعی علم تبدیل شده كه امروزه در مؤسسه‌های روزنامه‌نگاری تدریس می‌شود. و این فنون به اسلحه‌هایی تبدیل شده‌اند كه گاه در نزاع‌های سیاسی مشاركت داده می‌شوند و گاه در جنگ‌های مسلحانه. تحریف رسانه‌ای چیزی نیست جز سلاحی برای ترور شخصیت، كه بنا به اقتضای میزان قدرت، دشمن تنها با اتكای به فنون رسانه‌ای از پای در می‌آید.

هنوز ماجرای خبری كه ۳۰ دقیقه پس از انفجار اوكلاهاما در رسانه‌های آمریكا درز كرد، در اذهان باقی است. خبر منتشره این بودكه در هنگام انفجار دو تن با چهره‌های خاورمیانه‌ای ،در حالی كه سوار بر اتومبیل صحنه حادثه را ترك می‌كردند، مشاهده شده‌اند. این همان خبری بود كه از لحاظت اولیه پس از انفجار نقش مهمی در اشاره رفتن انگشت‌های اتهام به سوی عرب‌ها و مسلمانان بازی كرد و منجر به تنش و تشنج اوضاع گردید. كه در نتیجه آن ۲۰۰ حمله علیه شهروندان عرب و مسلمان ظرف ۵۰ ساعت پس از انفجار رخ داد كه بعدها این آمار از سوی منابع مجلس عربی ـ آمریكایی منتشر شد.

وقتی كه حقیقت بر ملا شد و ثابت گردید كه عاملین انفجار آمریكایی الاصل هستند، دیگر منبع انتشار آن خبرگزاری یافت نشد و تلاش هم البته فایده‌ای نداشت. چرا كه وی دشنی بودكه با تسلط بر قواعد تحریف رسانه‌ای آن خبر را در اثنای آشفتگی روانی حاصل از انفجار منتشر كرد و با ابزاری ساده كه نهایتا از دو سطر بیست كلمه‌ای تجاوز نمی‌كرد، موفق به انفجار احساسات انتقام‌جویانه و كینه‌توزانه علیه عرب‌ها و مسلمانان گردید.

همچنین ماجرای ساختگی كه روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن در ماه ژنو ۱۹۹۵ منتشر كرد، در این رساتا مثال زدنی است. خلاصه ماجرا از این قرار بود كه جنبش جهاد اسلامی فلسطین تحقیقی پیرامون، اختلاس دو میلیون دلاری یكی از رهبران این جنبش آغاز كرده است. این مبلغ در اصل دلارهای تقلبی بوده كه از سوی ایران به جنبش جهاد اسلامی اعطا شده است و در اروپا توسط این مسئول به دلارهای حقیقی تبدیل و سپس به حساب وی واریز گردیده است. موضوعی كه كادر رهبری جنبش جهاد اسلامی را به گشودن پرونده تحقیق پیرامون مسأله وادار ساخته است. با تحلیل این ماجرای ساختگی می‌توان نكات ذیل را از متن خبر برداشت كرد:

ایران در پشت پرده جنبش جهاد اسلامی قرار گرفته استو میلیون‌ها دلار به این جنبش كمك می‌‌كند، اما در این مسیر به تزویر و خدعه روی آورد، چرا كه كمك‌های اعطایی دلارهای تقلبی بوده است؛ جنبش جهاد اسلامی با آن نام مباركی كه در عرصه بیداری اسلامی با خود یدك می‌كشد و خود را از ناپاكی مبرا می‌داند، اقدام به پولشویی در اروپا نموده است و اروپای‌ پاك و بی‌گناه در این ماجرا قربانی مسلمنان اشراری چون جمهوری اسلامی و جنبش جهاد اسلامی شده كه دلارهای تقلبی مباد كه می‌كند؛ اعضای جهاد اسلامی آنگونه كه عموم فكر می‌كنند مجاهدانی شریف نیستند بلكه در حقیقت مشتی فاسدند، چرا كه یكی از آن‌ها كه اتفاقا از مسئولین بلندپایه جنبش نیز هست، نه به خاطر ارتكاب معامله دلارهای تقلبی بلكه به دلیل اختلاس و بالا كشیدن دلارهای تبدیل شده حقیقی مورد مؤاخذه قرار گرفته است.

زمانی كه یك انسان عادی متن این خبر را بخواند و پیام‌های متن را دریافت كند، طبیعتا احساس نفرت و انزجار از ایران جنبیش جهاداسلامی و اصل مفهوم جهاد، كه همگی در حال حاضر منتسب به اسلام هستند، پیدا می‌كند.

درست است كه كادر رهبری جنبش جهاد به نمایندگی از دبیركل آن دكتر فتحی شقاقی طی بیانیه ماجرا را از صدر تا ذیل تكذیب نمود و این تكذیبیه نیز دو روز پس از انتشار خبر ساختگی اول ، منشتر شد ، اما وضع به گونه‌ای بود كه بعد از پخش خبر و ایجاد هیاهو و سر و صداهای ناشی از آن ما حتی برخی متخصصین تحریف و ترور رسانه‌ای باز هم به خبر منتشره اول اعتماد كردند و تكذیبیه جهاد اسلامی را انكار كردند!‌

نیازی به مثال‌های بیشتر برای اثبات اهمیت رسانه‌ها در تشویش یا آگاهی اذهان عمومی نیست و این اهمیت زمانی فرونی می‌گیرد كه رسانه‌ها تحت سیطره دولت یا توجیه كننده سیاست‌های آن باشند؛ مسأله‌ای كه در بسیاری از دولت‌های غیر مردمی رایج است. در این حالت رسانه‌ها به ابزار سیاستگذاری دولت‌ها تبدیل می‌شوند نه تریبون ملت‌ها.

۱) عوامل مؤثر بر تیرگی روابط مصر و ایران:

در بررسی موضع رسانه‌ها پیرامون روابط طرفین مصر و ایران در خواهیم یافت كه اكثریت آن‌ها منعكس كننده موضع حكومت‌ها بوده‌اند ؛ به خصوص پس از شكافی كه در نتیجه جنگ ایران و عراق یك سال پس از انقلاب اسلامی رخ داد.... هر كسی كه موضع رسانه‌های عربی را از نظر بگدارند در می‌یابد كه اكثریت مطبوعات عربی به تبعیت از حكومت‌های مبتوع حامی دولت عراق،‌هر یك به نوعی بر ادعاهای نظام بغداد علیه ایران صحه می‌گذاردند و از آن دفاع می‌كردند مانند آنچه را كه نظام عراق از ابتدای جنگ میدان دفاع از امت عربی در برابر خطر فارس‌ها اعلام كرده بود و نه میدان تسفیه حساب‌های شخصی.

در مقابل دسته‌ای از دولت‌های عربی بودند كه در جنگ از عراق حمایت نمی‌كردند و مواضع رسانه‌ای بی‌طرفانه‌ای داشتند كه از این جمله سوریه تا حدودی لبنان بود. به طور قطع جنگ هشت ساله تیرگی‌های فراوانی در روابط عربی ـ ایرانی پدید آورد و منجر به جدایی كامل و تعمیق شكاف بین طرفین گردید. جدایی و شكافی كه از هراس و سوء تفاهم پر شد و تأثیرات آن كم و بیش تا زمان حاضر بر روابط طرفین سایه افكنده است.

بررسی موضع رسانه‌های عربی مستلزم تقسیم تاریخ روابط ایرانی ـ عربی به دو مرحله زمانی است؛ در حل اول: دوره جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸) و بعد از آن كه همزمان است با پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی بر نظامی كه ما آن را جمهوری اسلامی اول می‌نامیم. و مرحله دوم: دوره پس از رحلت امام خمینی در سال ۱۹۸۹ و جمهوری دوم.

تنها عامل جنگ نبود كه اثر منفی بر روابط ایران و اعراب گذارد بلكه عوامل دیگری طرفین را به جدایی و گاه تقابل با یكدیگر كشانده كه برخی بدین شرحند:

ـ افول طرح ناسیونالیسم عربی پس از وفات جمال‌ عبدالناصر و ورود جهان عرب به دوره بحران هویت ...

ـ افزایش سلطه غرب و نفوذ آمریكا به شكل خاص در دو مرحله. مرحله اول: اخراج مستشاران روس از مصر، كه منجر به ورود تدریجی مصر به اردوگاه آمریكا شد تا آنكه پس از فروپاشی شوروی پیوستن به این اردوگاه كامل شد. مرحله دوم: بعد از اشغال كویت توسط عراق در سال ۱۹۹۰ كه منجر به گسترش نفوذ غرب و آمریكا در جهان عرب و به طور ویژه در منطقه خلیج فارس شد.

ـ اعضای قرارداد صلح كمپ دیوید میان مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۹ با مسأله‌ای كه موجب خروج مصر از میدان مواجهه اعراب و اسرائیل و تضعیف كامل جبهه عربی شد.

ـ كاهش اهمیت مسأله فلسطین به خصوص پس از كنفرانس مادرید كه در آن اسرائیل برای تعامل با جهان عرب و جهان اسلام رسما اعلام آمادگی كرد. در حالی كه مسأله فلسطین و هیچ یك از عناصر اصلی آن حل نشده بود.

ـ مواجهه حكومت‌های عربی و در رأس آن مصر با موج بیداری اسلامی كه انقلاب اسلامی ایران از مهمترین تجلیات آن بود.

عوامل مذكور موجب جدایی بیشتر جهان عرب و ایران شد، امری كه به عرصه سیاست محدود نماید و در اكثر نقاط جهان عرب رسانه‌ها را نیز به سبب وابستگی به نظام‌های سیاسی به طور خودكار متأثر ساخت. به دلایلی ۷ مقاله حاضر به بررسی نقش و مواضع رسانه‌های مصری در مسأله روابط ایران و جهان عرب اختصاص دارد. در رأس این دلایل این است كه مصر بزرگترین كشور عربی است و رسانه‌های آن بیشترین تأثیر و نفوذ را در جهان عرب دارند. در بررسی مواضع رسانه‌ای، دو مرحله جنگ ایران و عراق و مرحله پس از آن را جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد.

۲) رسانه‌ها در دوره جنگ ایران و عراق:

چنان كه ذكر شد اكثریت دولت‌های عربی در جنگ جانب عراق را گرفتند ؛ امری كه اكثر رسانه‌های عربی را به تریبون اعلام مواضع بغداد و رسانه‌های عراقی در راستای غلبه بر ایران تبدیل كرد. نظام مصر در آن زمان به رهبری انورسادات انگیزه‌های دیگری نیز برای رو در رویی با انقلاب اسلامی ایران داشت كه از آن جمله رابطه مستقیم مصر با آمریكا و پذیرش اقامت شاه ایران در خاك مصر بود در حالی كه كشوری برای اقامت نیافته بود. این گونه مسائل انگیزه رودر رویی را مضاف می‌ساخت. موضع رسانهٔ‌ای مصر در این برهه همسوی غالب‌ تریبون‌های رسانه‌ای عرب بود؛ موضع واحدی كه رسانه‌های عربی در طول جنگ در برابر ایران اتخاذ كردند.

در این مرحله دشمنی و سوء ظن دو ویژگی اصلی مواضع رسانه‌ای اعراب در قبال ایران بود و این دو ویژگی در تحلیل‌ها و نوشتارهای این رسانه‌ها كاملا نمود داشت.

بیش از این درباره مواضع رسانه‌ها دوره جنگ سخن نمی‌گوئیم؛ چرا كه زمان آن سپری شد. و به تاریخ پیوسته است و آنچه ه برای ما اهمیت بیشتری دارد مرحله بعدی است كه تا امروز ادامه می‌یابد. در این راستا مواضع رسانه‌های مصری كه منعكس كننده موضع كلی رسانه‌های عربی در حمایت از عراق بودند ، درقبال رابطه با ایران مورد بررسی قرار می‌دهیم.

▪ مهمترین سر فصل‌های موضع‌گیری این رسانه‌ها عبارت بودند از:

۱) ایران در تلاش برای صدور انقلاب به نقاط مختلف جهان عرب است و در این زمینه اظهارات برخی مسئولین انقلاب به این مسأله دامن زد ؛ كسنیكه به محض احساس پیروزی در جنگ از قصد ایران برای صدور انقلاب به تمام جهان عرب سخن گفتند.

صرف نظر از اینكه در آ» اظهارات اغراقی صورت گرفته بود و یا صرفا نظرات شخصی آن مسئولان بود و یا سیاست تاكتیكی آن برهه به طور قطع شعار صدور انقلاب منبع اصلی هراسی شد كه آن روزها رسانه‌های عربی آن را پر و بال دادند و پژواك این هراس همچنان به گوش می‌رسد.

۲) ایران به دنبال مطامع خوددر منطقه خلیج فارس است و بهانه این ادعا مسأله جزایر سه گانه ابوموسی ، تنب بزرگ و تنب كوچك بود كه در تبلیغ این رسانه‌ها به گام نخست ایران در دست یازی به منطقه خلیج فارس معرفی می‌‌شد؛ امری كه بنا به اقتضای شرایط به زعم این رسانه‌ها در آینده گسترش می‌یابد!

۳) جنگ عراق و ایران به مثابه دور جدیدی از نزاع تاریخی عرب و فارس است. برخی از تحلیل‌گران عراق تلاش فراوانی برای اثبات این ادعا انجام دادند، به گونه‌ای كه به شرح گزینشی وقایع تاریخی پرداختند تا اثبات كنند كه جنگ میان عرب و فارس ازلی و ابدی بوده و خواهد بود.

۴) جنگ ایران و عراق به رو در رویی بین عربیت و اسلام تعبیر شد ؛ به گونه‌ای كه عراق و جهان عرب را در یك طرف و ایران را در سوی دیگر میدان قرار می‌داد. طی این مدت محافل نخبگان عربی شاهد بحث‌ها و جدال‌های مكرر پیرامون رابطه با هر یك از طرفین بود. برخی قطع رابطه و تقابل را پیشنهاد می‌كردند و برخی دیگر رابطه با هر دو جبهه را مطرح می‌ساختند.

۵) جنگ ایران و عراق، پرونده اختلافات شیعه و سنی را دوباره گشود و به یكباره صفحات رونامه‌ها را مقالاتی پیرامون این نزاع پر كرد و بازار كتب عربی پر شد از تألیفات جدید و تجدید چاپ كتب قدیمی پیرامون مسأله شیعه و سنی به اضافه نوارهای متعددی كه اعتقادات شیعه را زیر سؤال می‌بردند و عیب‌جویی می‌كردند. نتیجه این تحركات تعمیق شكاف بین پیروان دو مذهب بود. این در حالی است كه شیعیان اختصاص به ایران ندارند بلكه بخش اعظم جمعیت عراق و بحرین را تشكیل می‌دهند و در كشورهای خلیج فارس و عربستان سعودی و سوریه نیز سكونت دارند و جمعیت آنها به دویست میلیون نفر می‌رسد.

مواضع رسانه‌ای و سیاسی اعراب بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ به دنبال مواجهه با ایران بود و ابایی از شكستن خطوط قرمز و زیر پا گذاشتن مصالح استراتژیك امت اسلامی نداشت. نقش رسانه‌های عربی در این برهه اینگونه بود: دامن زدن بر نزاع عرب و فارس، عربیت و اسلام و جنگ میان شیعه و سنی بدون توجه به نتایج زیان‌بار آتی آن و بدون در نظر گرفتن اهمیت ایران به عنوان عمق استراتژیك یك جها ن عرب یا حداقل متحد احتمالی اعراب در مواجهه با خطر اسرائیل .

۳) مواضع رسانه‌ها پس از جنگ ایران و عراق:

با پایان جنگ هیچ توجیهی برای ادامه جانبداری از نظام عراق و ادامه حمله رسانه‌ای به ایران باقی نماند. و با حمله عراق به كویت در سال ۱۹۹۰ پرونده رابطه اعراب ـ ایران به شكلی فراگیر به خصوص در سطح منطقه خلیج فارس و عربستان وارد فاز جدیدی شد. البته رابطه مصر با ایران بر وخامت سابق خویش باقی ماند و بهبودی در آن حاصل نشد؛ موضوعی كه در موضع مطبوعات ناسیونالیست مصری آشكارا نمایان بوده یعنی مطبوعاتی كه عمدتا بیان كننده دیدگاه‌های حكومت هستند.

با نگاهی محققانه به آرشیو‌ رسانه‌های عربی در دوره سال‌های پس از ۱۹۹۰ تا مطبوعات مصری را بر اساس نوع موضع‌گیری در قبال رابطه با ایران به سه بخش می‌توان تقسیم كرد:

۱) موضع خصمانه تحریك كننده : غالبا روزنامه‌های حكومتی و بر خی روزنامه‌های ضد حكومتی سكولار مانند الوفد و الاهالی این موضع را داشته‌اند. دسته اول در برابر وجه اسلامی رابطه جانب احتیاط در پیش گرفتند اما دسته دوم آشكارا و همه جانبه حمله می‌كردند. این روزنامه‌ها بیان كننده مواضع نظام سیاسی مصر مبنی بر مخالفت و گریز و تردید در روابط با ایران بودند. بلكه می‌توان گفت برخی از این روزنامه‌ها مانند الاخبار و الجمهوریه پا را فراتر گذاشته و در اتخاذ مواضع خصمانه خطوط رسمی تعیین شده توسط حكومت برای مطبوعات را نیز شكستند.

۲) موضع متعادل و نرم: برخی روزنامه‌های ضد حكومت چنین موضعی داشتند. به خصوص روزنامه‌های اسلام‌گرای معراض حكومت كه آن را حزب عمل نمایندگی می‌كرد و روزنامه این حزب به نامه «الشعب» كه موضع متفاوتی اتخاذ نمودند و بیان‌گرد دیدگاه‌های مبلغین اسلام سیاسی بودند و روابط با ایران را از جهت مواجهه با دشمنان استراتژیكی چون اسرائیل و غرب ضروری می‌دانستند .

۳) موضع بی‌طرفانه و واقع‌گرایانه: این موضع برخی روزنامه‌های رسمی بود كه متناسب با شرایط استثنایی (مثل كنفرانس جمعیت) یا اقدام یك شخصیت برجسته در طرح و بررسی عقلانی و منطقی مسأله (مانند تحلیل‌های حسنین هیكل) اتخاذ می‌شد. اما این مواضع دوام چندانی نداشت و اثر خود را در هیاهوی تبلیغات مخالفان رابطه از دست می‌داد.

با فرض پذیرش آنچه كه مطرح شدف در تفصیل موضوع می‌توان نكات ذیل را پیرامون مواضع رسانه‌های مصری بیان كرد:

۱) سه روزنامه اصلی ناسیونالیست مصر (الاهرام ،ما الاخبار ، المجمهوریه) به علاوه برخی از روزنامه‌های ضد حكومت مانند الوفد، در توجیه ادعاها و برچسب‌های مختلف علیه ایران هم پیمان شده بودند ، با اتهاماتی چون كینه و خصومت ایران با اعراب و مصر، خطر نفوذ ایران در منطقه، صدور انقلاب و ترویج تروریسم ....

رییس شورای سردبیری روزنامه الجمهوریه «سمیر رجب» نوشت: «ایران سال‌های گذشته را همواره با نیرنگ و تزویر و پشت پا زدن به اصول و ترویج تروریسم و خون ریزی و ... گذرانده است».

سمیر رجب در روزنامه الجمهوریه لیستی طولانی از اتهام علیه ایران چاپ كرد در پایان هندو و فارس‌ها را در ایجاد شر برای اسلام و مسلمانان یكسان اعلام كرد.

سردبیر روزنامه الاهرام «ابراهیم نافع» نوشت: ایران برای سیطره بر منطقه در حال برنامه‌ریزی است. از این رو خطری برای امنیت ملی و منافع استراتژیك و حیاتی جهان عرب محسوب می‌شود. وی همچنین از گرایشات ضد عربی ایران و خصومت با مصر و تلاش دائمی برای نابودی قوا و از پای درآوردن این كشور از طریق صدور تروریسم ، سخن گفته و در پایان مقاله هشدار می‌دهد كه ایران با تحمیل سلطه خود بر كشورهای هم جوار و سرنگونی حكومت‌های این كشورها در تلاش برای یافتن جایگاه و نقش قدرت‌های استعماری قدیم است و در این راستا با تحمیل هژمونی خود بر كشورهای همجوار و سرنگونی حكومت‌های آن به دنبال هم راستا كردن دولت‌های این كشورها و اجبار آنها به چرخش در مدار خود است.

در روزنامه اخبار الیوم سر دبیر روزنامه «ابراهیم ابوسعده» نوشت: حكام ایران از هیچ وسیله مشروع و غیر مشروعی برای پیشبرد برنامه‌های خود مبنی بر ایجاد شكاف و در هم شكستن صفوف داخلی و سرنگونی نظام سیاسی مصر فروگذار نكرده‌اند. و اینكه نظام ایران برای سرنگونی همه حكومت‌های خلج فارس و بلعیدن كشورهای آن منطقه برنامه دارد؛ تا اینكه مقاله را اینگونه به پایان می‌برد كه در پس تمام مشكلات داخلی كه منجر به خلد در امنیت و ثبات كشورهای عربی شده است به نوعی ایران نقش آفرینی و ببرنامه ریزی می‌كند.

ابوسعده در روزنامه الاخبار ایران را متهم به پشتیبانی تروریست‌هایی می‌كند كه سال‌هاست الجزایر از آن‌ها در رنج است و همچنین در پشت پرده جنگ داخلی لبنان نیز ایران را قرار می‌دهد و به زعم وی ایران است كه گروهٔ‌های تند رو و مصر را با حمایت مالی و تسلیحاتی تأمین می‌كند و به دنبال سلطه بر یمن و تبدیل خاك این كشور به یك پایگاه نظامی بزرگ برای جمع كردن بنیادگرایان تندرو و آموزش آن می‌باشد و اینكه ایران چشم طمع به ثروت‌های منطقه خلیج فارس دوخته است.

جمال بدوی سر دبیر روزنامه الوفد كه تریبون حزب سكولار و ضد دولتی الوفد است در این روزنامه نوشت: ایران مقاصد پلیدی دارد و به دنبال ایجاد تفرقه میان مسلمانان است تا از این طریق راه را برای ایجاد امپراطوری بزرگ فارسی ـ شیعی هموار كند. وی در این مقاله ایرانیان را اینگونه توصیف كرد: «مفسد فی‌الارض» !

۲) روزنامه‌های ناسیونالیست عمدتا مدافع قطع هر گونه رابطه با ایران بودند و همزمان دولت‌های خلیج فارس را نیز بر ادامه موضع خصمانه علیه ایران تشویق می‌كردند. سردبیر روزنامه الاخبار ، ابرایم ابوسعده ، به شدتاز احمد نامق رییس دفتر حفاظت منافع مصر در ایران انتقاد كرد از تلاش وی در بهبود روابط و عادی سازی رابطه دو كشور شدیدا انتقاد نمود و ا و را متهم كرد به زمینه‌سازی برای جلوه دادن خود به عنوان « سفیر به حق و سزوار» بعد از اینكه احساس نموده مسئولیت ریاست دفتر حفاظت منابع برای وی كوچك است و در مكان شایسته خود قرار نگرفته ...

این انتقادات به این دلیل علیه احمد نامق مطرح شد چون وی در گفتگویی با روزنامه مصری الشعب از برخی نویسندگان مصر به خاطر مخالفت با رابطه ایران و مصر انتقاد كرده بود و اعلام كرده بود كه در نظر دارد برخی از شخصیت‌های ایرانی را باری دیدار از مصر و برگزاری همایش‌های نزدیكی دو ملت دعوت كند. تا جایی كه در همان روزنامه، وزارت خارجه مصر به این انتقادات شدید واكنش‌ نشان داد و با ابراز اعتماد به احمد نامق از وی دفاع كرد و اعلام نمود كه وی در چارچوب سیاست كلی خارجی حكومت عمل كرده و از وظایف وی ایجاد نزدیكی میان دو كشور بوده است و وزارت خارجه وی را مستحق این گون انتقدات و حمله رسانه‌ای نمی‌داند.

ابوسعده همچنین در روزناه «الاخبار» در مقاله‌ای تحت عنوان«مصالحه كی و با چه كسی؟» به طرفداران رابطه با ایران حمله كرد و آن‌ها را بنده‌های پول ضعیف‌النفس‌هایی نامید كه اصرار بر تبرئه تهران از جرائمش دارند و بنده‌های دلارهای ایرانی كه هویت و روزنامه‌های حزبی خود را یكجا با در و دفتر و قلم‌ها به ایران فروخته‌اند.

در روزنامه‌ الجمهوریه سردبیر آن سمیر رجب موضع دولت‌های خلیج فارس و كوتاه آمدن آنها در برابر ایران را محكوم كرد و خواستار تغییر این مواضع شد. وی در همین روزنامه اظهارات منسوب به امیر سلطان بن عبدالعزیز وزیر دفاع عربستان سعودی را مبنی بر اینكه كشورش ایران را هیچ گونه تهدیدی برای عربستان و منطقه عربی نمی‌داند، محكوم كرد.

پیش از آن نیز سمیر رجب در روزنامه حزب ملی حاكم «مایو» اظهارات مسئولان دمشق مبنی بر اینكه ایران به عنوان یكی از كشورهای خلیج فارس صاحب و نافع مشترك و علاقمند به امنیت منطقه است، تقبیح كرد و خواستار هم كاری دولت‌های عربی علیه ایران شد. در روزنامه الاخبار سردبیر آن «جلال دویدار» نوشت: حسنی مبارك در برابر تلاش‌های ایران برای برقراری روابط همچنان مقاومت می‌كند، چرا كه تهران در صدد سوءاستفاده از روابط دیپلماتیك با مصر در راستای تبدیل قاهره به مركز نشر افكار خود و مقدمه سازی برای تسلط و سیطره بر آن است.

۳) روزنامه‌های ناسیونالیست همواره ایران را به دست داشتن در خشونت‌های برخی گروه‌های اسلام‌"رای مصر متهم نموده‌اند. در این رابطه سمیر رجب در روزنامه الجمهوریه طی مقاله‌ای نشت: «تحقیقات در كشورهایی كه گروه‌های بنیادگرای افراطی نفوذ كرده‌اند. بالاخره اثبات خواهد كرد كه ایران و سودان دو پشتیبان اصلی این گروه‌ها و طراحان عملیات تروریستی آن‌ها می‌باشند».

جالب است كه در این مقاله نویسنده از نتایج تحقیقاتی سخن می‌گوید كه هنوز انجام نشده است!

ابراهیم ابوسعده در مقاله «مصالحه كی و با چه كسی» در روزنامه الاخبار نوشت: «مصر اسنادی در دست دارد مبنی بر دست داشتن ایران در همه عملیات‌های تروریستی كه در كشورهای عربی مختلف انجام می‌شود و ادامه می‌دهد: «در غیر این صورت معقول نبود كه حكومت مصر اظهاراتی پی در پی در محكومیت نظام ایران در پشتیبانی از حوادث تروریستی داشته باشد بدون اینكه دلایل كافی در دست باشد. چنانكه پذیرفتنی نبود كه حكومت یك كشور بزرگ مانند مصر اینچنین بی‌مهابا سخت‌ترین اتهامات را متوجه نظام ایران سازد».

در روزنامه الاهرام سردبیر آن ابراهیم نافع نسبت به تحركات ایران هشدار داد. و می‌نویسد: «ایران از تقویت روابطش با پاكستان و گروه‌های جهان افغانستان پرده برداشت و تلاش ایران برای تحكیم روابط با جمهوری‌های آسیای میانه در راستای سیطره و احاطه بر منطقه خلیج فارس و ایجاد شبكه‌ای از روابط متمركز در منطقه با محوریت غرب آسیا در چارچوب نظام خاورمیانه جدید است به عنوان جایگزین نظام عربی».

پژوهشگر: فهمی هویدی

ترجمه : میثم شیروانی

منبع :

" العلاقات العربیهٔ – الایرانیه ؛ الاتجاهات الراهنه و آفاق المستقبل " – مركز دراسات الئحدهٔ العربیهٔ – لبنان

به نقل از ماهنامه برداشت اول


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.