یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

دلالت دال آزاد


دلالت دال آزاد

فال باعث فعال شدن عقلانیت توجیه گر در فرد می شود و منطق را كه به هیچ وجه اهل تسامح نیست برای مدتی به كناری می زند تا او هر چند برای ساعتی, احساس رهایی كند

● نگاهی به علل گرایش عمومی به فال بینی

فارغ از اینكه قبل از اختراع صنعت چاپ، فال بینی دارای آئینی خاص بود مانند اقدام به رفتن نزد طالع بین، آرام نشستن، به شمع نگاه كردن، به او و اوراد او گوش دادن، خود را بدون سانسور عرضه كردن و... و اگرچه این اقدام در حضور دیگری، تبدیل شده است به فال خوانی از روی كتاب، كاملاً سنت گسسته، هاله زدوده و اصالت باخته نیست.

چراكه كیش و آئین چنان كه والتر بنیامین می گوید (مهرگان۱۳۸۲،: ۲۸)، به راحتی عقب نمی نشیند بلكه مقاومت می كند تا حداقلی از خود را در كنار ابژه نگاه دارد و از همین رو است كه خواندن فال همچنان در تنهایی و در سكوت انجام می شود و البته اغلب به صورت یك راز بین من و قدرت ماورایی من.

آنچه جدا از آئین، فال خوانی را متفاوت از گذشته كرده، این است كه در گذشته با تاكید بیش از حد بر ارزش آئینی، در تمدن های مختلف طالع بینی تبدیل به امری متعلق به حوزه سحر و جادو شده بود، اما امروزه با كیش زدایی تبدیل به امری عادی و همه گیر شده است.

لیكن به هر حال كیش كشته خواهد شد. آنگاه كه فال در بین جوانان به عامل خنده و مضحكه بدل می شود، محل و زمان قتل كیش است.

امروزه به نظر می رسد كه فال گیری و فال خوانی به شدت رو به گسترش و رواج نهاده است. در نوشتار زیر تلاش شده است، بی مقدمه، با برشمردن ویژگی فال و جملات آن علت استقبال عمومی از فال بررسی شود.

جملات فال جملاتی هستند كه برای هر فردی در هر حال ذهنی حرفی برای گفتن دارند. دلالتی عام دارند، جملاتی هستند كه همواره فاصله خود را با واقعیت زندگی و ابژه هایش حفظ می كنند تا بتوانند در این فضای ایجاد شده، دست به كار تشكیل ساختاری كلی گو و همه حال گو شوند. این جملات راه را برای مجادله بر سر مفاهیم موجود باز می گذارند تا فال تفسیر پذیر باشد و متعاقباً برای هر فردی قابل تغییر و اینكه بتواند در حالی كه از همه چیز می گوید، هیچ نگوید.

جملات فال، جملاتی هستند كه تصویری ماورای زمان ترسیم می كنند و در عین حال خود را محدود به زمان حال و مشكل اكنون خواننده می كنند. از یك حال ابدی سخن می گویند و آرامشی مانند رخوت آرام یك مخدر در خواننده ایجاد می كنند. جملاتی هستند كه ضرورت مبارزه را از بین می برند و خواننده با خود زمزمه می كند: «بر جای بمان، كه تو بس زیبایی!» (جمله ای از برمن به نقل از فاوست گوته، ۱۹۹۸: ۹۷)

ساختن نوعی «خود» است كه بر خلاف عقیده پیتر دیوز (كابیت، ۱۹۹۱) تنها از درون نقش های اجتماعی شكل نمی گیرد، بلكه نقش های اجتماعی حذف می شوند و فرد باقی می ماند و طبیعت و نسخه ای دلپذیر از سرنوشت.

محل تولید و یافتن نوعی حضور و حیات مستقل است. فال با زندگی واقعی در مبارزه است و با زندگی اجتماعی در رقابت، چراكه مخاطب جملات آن فرد خاصی با ضمیر «تو» است. فال دست خواننده را می گیرد و خرامان و گام به گام او را از رئالیسم خارجی به فضای سمبلیستی رویایی درون هدایت می كند.

هرچند به باور دریدا، نوشته دالی دسته دومی برای كلام و به علت تاخیر در حدوث و موجودیت یافتن، كنشی تكمیلی است و اگر برای بارت حاصل خلایی در گفتار (لذت متن، ۱۹۷۵)، اما در اینجا نوشته، شعبده زبان و تخیل، با «تو» همزمان سخن می گوید و حتی از اكنون و گذشته در می گذرد و به اظهار نظر در مورد آینده می پردازد.

اگر برای دریدا چیزی كه بتواند نام حقیقت بگیرد وجود ندارد، برای خواننده فال، پدیده هایی مانند سرنوشت و حیات ابدی حقیقت می یابند و در دوره «ایستایی همگانی» (برمن، ۱۹۹۸: ۱۰۱) موجد حركتی فاتحانه، بدون تنش و پیامدهای غیرقابل پیش بینی است.

فال با شرح هایی چند پهلو و مواعظی كلی در ذهن خواننده ای كه در متن در پی نمودها و در نهایت، بود خود است، حضوری خاص او می سازد. در واقع خواننده در پی یافتن رد پای متن در خود و جای پای خود در متن است و لذا متنی است منحصر و مختص او. در این متون هر خواننده ای حاضر است و هر خواننده ای متنی نوشته شده برای خود دارد.

هنگام خواندن فال، پذیرش قسمتی از فال ناقص است و اشتیاق به دانستن باقی موارد، متن را یكپارچه به خورد مخاطب می دهد. خواننده میان شكست حاضر در واقعیت و ظفر در سرنوشت، ناچار به تصمیم گیری است: خواندن باقی متن.

فال، وضعیت طبیعی تصور شده كنونی فرد را فروشنده می شكند، بر فراز هنجارهای درونی شده طبیعت ثانوی پرواز می كند و در فرآیندی لحظه ای _ و نه بلند مدت- وضعی مطلوب برای او باز فرا می سازد و در نهایت در نقطه مطلوب بهشت گمشده، خواننده را به گونه ای فرود می آورد كه گویی تمام اقدامات از اختیارات او بوده اند.

ساختار فال مانند تدوین یك فیلم بیوگرافی است كه در درون خوانشگر- با توجه به نقطه ورود - هنگام زمزمه فكری تبدیل به اتوبیوگرافی خرسند كننده او می شود، فال متنی است عمومی كه هویتی منفرد و اختصاصی می سازد و خواننده را دچار لذتی جنسی می كند.

خواننده در پی لذتی است كه از جست و جوی ابژه ای دست نیافتنی احساس می كند، چیزی كه همواره ماورای قدرت تسخیر كنندگی اوست و در فال می تواند تا حدی از آن هستی دست نیافتنی آگاهی یابد، و این آگاهی و خودآگاهی ملازم نوعی حس كنترل و دست یافتگی برای خواننده است.

فال محل دیالكتیك امر آرمانی و امر واقعی است، محل تجمع تشویش و آ رامش، بشر و ماورای او، حاضر و غایب، سكون فیزیكی و حركت ذهنی، گریز و پناه، تمدن و طبیعت، خاص و عام، غربت و قرابت، حیات- مرگ و مرگ-حیات و خلاصه محل اجتماع جفت های متضاد است. نظامی نیست براساس تفاوت های ساختار گرایانه، بلكه سامانی است براساس شباهت در خطاها، آمال و تقدیر انسانی، شباهت هایی كلی و برخوردار از قابلیت بالای تقلیل پذیری تا چند پهلو بودن، همه گیر و همه حال بودن را تولید كند. خواننده نه تنها با متن ارتباط برقرار می كند بلكه متن با قسمتی از او درگیر می شود: ناخودآگاه. فال با مخاطب ارتباطی دو سویه برقرار می كند و دیالوگ هایی بین «متن و من» و «خودآگاه من و ناخودآگاه من» برقرار می كند. نیرویی در شنیدن و مخاطب قرار گرفتن، باعث می شود تا جملات فال به نقاطی از ذهن تلنگر بزنند كه اغلب در نیمه خودآگاه و ناخودآگاه سیر می كنند. این تحریك باعث می شود كه فرد بازنمایی خود را در جملات پیدا كند و به تفكر بپردازد.

فال با آنچه می دانید سروكار ندارد بلكه به پدیده ها و تصوراتی اشتغال دارد كه نمی شود دید و لذا می توان به آنها دلخوش كرد: حقیقت و پیشانی نوشت به عنوان مدلول هایی مطلق. فرد علل گوناگونی را در تائید حضور شخصی خود در متن می یابد در حالی كه در واقعیت هیچ تضمینی برای اثبات این حضور نیست.

فرد هنگام خواندن فال مانند «كودكی كه برای نخستین بار خود را در آئینه می شناسد، متوجه می شود كه آنچه در آئینه هست هم شبیه خودش است و هم شبیه چیزی بیشتر: تعریف شده تر، متمایزتر و ظاهراً یكپارچه تر»(كابیت، ۱۹۹۱) دچار تجربه نوعی انسجام لذت بخش می شود. فرد درست مانند كودكی كه در زهدان مادر از آرامش و امنیت لذت می برد و در طول حیات در حسرت تكرار آن تجربه، می كوشد با خواندن فال كمی آن فضا را تداعی و تجربه كند.

هادی خوشنویس


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.