دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آتش در متن لطفاً با ۱۲۵ تماس بگیرید


آتش در متن لطفاً با ۱۲۵ تماس بگیرید

همراه با مجموعه تلویزیونی «عملیات ۱۲۵» ساخته محمدرضا آهنج

هیجان و اکشن کار پلیس اینجا هم دیده می‌شود بدون حضور اسلحه و دستبند و از طرف دیگر هیجان و استرس کار اورژانس هم در عملیات قابل ردیابی است.

● یک: هیجان، استرس، اکشن

وقتی شما می‌خواهید برای یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی، ایده‌ای پیدا کنید که هم جذاب باشد هم آموزنده هم خیلی واقعی، طبیعتاً اولین گزینه‌ها، مراکزی هستند که مردم در ارتباط روزانه و مستمر با آنها هستند مثل بیمارستان‌ها [و مخصوصاً بخش اورژانس] یا با کمی تأمل، می‌توانید به آتش‌نشانی برسید. آتش نشانی، ارتباطی مستمر با مردم ندارد اما حضوری مداوم دارد با نشانه‌های خود در معابر و در ذهن ما و هر وقت هم که ارتباط برقرار می‌شود شدیداً ضروری است.

این نهاد تعریف شده اجتماعی، مثل پلیس، درگیر ماجراهای منجر به مرگ است اما مثل پلیس درگیر معما نیست. هیجان و اکشن کار پلیس، اینجا هم دیده می‌شود بدون حضور اسلحه و دستبند و از طرف دیگر، هیجان و استرس کار اورژانس هم در عملیات این نهاد قابل ردیابی است. آتش‌نشان‌ها چون درگیر «وقایع غیرعادی» هستند برای فیلمنامه‌نویس‌ها جذابند چون از لحاظ کنش و واکنش شخصیتی، در روند «درام» خیلی خوب تأثیرپذیر و تأثیرگذارند. خود «وقایع غیرعادی» هم اغلب به «وضعیت‌های» جذاب در حوزه «درام» منجر می‌شوند و اگر فیلمنامه نویس یا فیلمنامه‌نویس‌ها، دسترسی داشته باشند به پرونده‌های واقعی، بهترین گزینه‌ها را در پیش خواهند داشت چنان که دهه‌ها قبل در نمونه «برون وطنی» چنین رویکردی «آتش نشان‌ها» شاهدش بودیم که در انبوه سریال‌های پلیسی خوش ساخت زمانه مخاطبان را پای تلویزیون‌ها می‌نشاند یعنی در رقابت‌، برنده بود. خب، وقتی منتقدی می‌شنود که چنین ایده‌ای قرار است در ایران هم اجرا شود و بعد می‌شنود که اجرا شده و با فصل جدیدی چنین ایده‌آل ادامه پیدا کرده، به چند نکته توجه می‌کند:

۱) چقدر شخصیت‌های این مجموعه، پرداخت‌شده و قوام یافته‌اند؟

۲) پرونده‌های واقعی تا چه حدی توانسته‌اند جذابیت «واقعیت» را به رویکردهای حاصل از تخیلات نویسندگان اضافه کنند و مخاطب را در مسیر روایت قانع کنند که با ماجرایی واقعی روبه‌روست؟

۳) نویسندگان با شخصیت‌های ثابت کار کرده‌اند یا با شخصیت‌های متغیر یا توأمان؟

۴) ارتباط متقابل «وضعیت» با شخصیت‌های ثابت یا متغیر تا چه حدی است؟ آیا با هم تحمیل می‌شوند یا در بافت روایت، پذیرای همدیگر و هم پوشاننده»‌اند؟

۵) در فصل جدید، چقدر از ضعف‌های گذشته رفع شده است؟

۶) مخاطب چقدر با واقع‌گرایی در اجرای عملیات رودرروست؟ یعنی می‌پذیرد یا قادر است بپذیرد که «واقع‌نمایی» صحنه‌ها، در بهترین حالت ممکن اتفاق افتاده؟

۷) بازیگرها به عنوان آتش‌نشان‌های واقعی پذیرفتنی هستند یا اگر در نقش‌هایی دیگر مثل کارمند دارایی یا معلم مدرسه هم بازی می‌کردند، نتیجه همین بود که حالا هست؟

۸) آن استرس، هیجان، اکشن و ... چقدر به کار منتقل شده؟ آنقدر منتقل شده که مخاطب را از تماشای مجموعه یا فیلمی دیگر [مثلاً در حوزه پلیسی] منصرف کرده و پای تلویزیون بنشاند صرفاً برای تماشای چنین مجموعه‌ای؟

۹) همیشه وقتی چنین مجموعه‌ای ساخته می‌شود پای «سفارش» هم در میان است که در همه تلویزیون‌های دنیا هم معمول است یعنی مثلاً آتش‌نشانی، حمایت‌کننده مالی اثر می‌شود و امکانات خود را هم در اختیار گروه سازنده می‌گذارد و در عوض، تقاضاهایی هم ـ ولو کوچک ـ برای تغییر فیلمنامه دارد. در «عملیات ۱۲۵» محمدرضا آهنج، چقدر این حمایت کننده مالی، بر روند شکل‌گیری فیلمنامه در هر قسمت تأثیرگذار بوده است؟

● دو: انگیزه ها وعملکردها

وقتی شما با مجموعه‌ای روبه‌رو هستید که «شخصیت‌‌های محوری» هر بخش‌اش، هم ثابت‌اند و هم متغیر؛ اولین مسئله این است که آن هارمونی حاصل از بده بستان انگیزه‌ها و عملکردها، در هر بخش، دارای یک استاندارد قابل قبول [از لحاظ روایی] هست یا نیست؟ بخشی از این هارمونی، توسط فیلمنامه‌نویس و درواقع «متن» تأمین می‌شود و بخشی دیگر توسط بازیگر یا بازیگرانی که توسط کارگردان انتخاب، راهنمایی و بازیگردانی می‌شوند اگر هارمونی مورد نظر تأمین نشود در همان نخستین قدم، [پیش از آنکه برویم سر این که «وضعیت اولیه» چقدر موفق است در پیوستن به «وضعیت ثانویه» و «پایان‌بندی» چقدر خوب از کار درآمده یا جلوه‌های ویژه، حرکت دوربین در صحنه‌های پرخطر یا ...] ارتباط مخاطب با مجموعه دچار اختلال می‌شود.

به نظر می‌رسد این اختلال، کما بیش در فصل جدید «عملیات ۱۲۵» قابل رؤیت است اگرچه اختلال مورد نظر، اتفاقی است که در اکثر مجموعه‌های ایرانی که شخصیت‌هایشان هم دارای خصوصیت ثابت و متغیرند،‌دیده می‌شود اما در فصل پیشین این مجموعه، به دو دلیل شاهد آن نبودیم یا کم بودیم: اول – به دلیل توجه شایان تحسین «متن» به روابط و انگیزه‌ها دوم – به دلیل تناسب آن روابط و انگیزه‌ها با بازی‌ها [در واقع بازیگردانی با استاندارد بالا]. در فصل جدید به کارگردانی «آهنج، نه اینکه شاهد بازی‌های خوب بازیگران متغیر یا پاره‌های روایی جالب توجه نباشیم اما تداوم ندارد و گاه می‌شود در همان بخش که یک بازیگر متغیر می‌درخشد چند بازیگر متغیر دیگر، با گفت‌وگو‌نویسی ضعف، انگیزه‌های ضعیف و بازیگردانی ضعیف به مخاطب معرفی می‌شوند و تأثیر مستقیم می‌گذارند بر میزان باورپذیری مخاطب نسبت به رویدادها.

در این مجموعه، البته جلوه‌های ویژه، کیفیت بهتری به خود گرفته اما همین حرف را نمی‌توان درباره فیلمبرداری گفت. فیلمبرداری این مجموعه، سنخیتی با چنین موضوعی ندارد و حتی از نشان دادن مؤثر مارگزیدگی یک مأمور ناتوان است. کلاً فیلمبرداری و تدوین اثر، در تقاطع هم، برقراری حس عاطفی نسبت به وقایع و شخصیت‌ها را دچار مشکل می‌کند نمونه‌اش هم آن بخشی که مأمور آتش‌نشانی برای رساندن پیام آخرین یک متوفای عارف مسلک به پسر غافلش، به مراسم ختم می‌رود. به نظر من، مشکل اصلی آن سکانس، فقط بازی‌های ضعیف یا حرف‌های کلیشه‌ای شخصیت‌ها نیست، فیلمبرداری و تدوین هم، کمکی به بهتر شدن اوضاع نمی‌کند که هیچ، باعث افت بیشتر این سکانس هم می‌شود.

مشکل دیگری که در این مجموعه به چشم می‌خورد این است که خود عملیات، محور روایت نیست و حواشی، حکمفرما می‌شوند. چطور؟ آنچه که سریال «برون وطنی» «آتش‌نشان‌ها» را محبوب کرده بود که «نظرگاه» متعلق به آتش‌نشان‌ها بود نه اینکه ما اول یک واقعه را با همه جزئیاتش ببینیم [مثل همان انبار کردن مواد محترقه در زیرزمین که باعث خونین شدن یک عروسی شد] بعد آتش‌نشان‌ها وارد شوند یعنی به «صحنه» اضافه شوند و در هر بخش، تنها چند سکانس به «عملیات» اختصاص داشته باشد و بیشتر سکانس‌ها، حواشی روایت باشند که گاه این حواشی به زندگی شخصی آتش‌نشان‌ها هم سرایت می‌کند. شاید چنین رویه‌ روایتی در یک مجموعه پلیسی جواب می‌داد [که آن هم با اما و اگرهای بسیار و البته تسلط قابل قبول نویسندگان بر «متن» قابل بررسی است] اما در اینجا... خب، چه می‌شود کرد! گاهی «عملیات۱۲۵» خودش هم نیازمند یک تماس ضروری با شماره ۱۲۵ است!

یزدان سلحشور