شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

تاریخ ایران را نباید از نو نوشت


تاریخ ایران را نباید از نو نوشت

خوب هایِ بد یا بدهایِ خوب
الگوهایی که به آنها افتخار می کردیم

خوب هایِ بد یا بدهایِ خوب؟؟؟

الگوهایی که به آنها افتخار می کردیم!!!

سنتهای تاریخنگاری که متاسفانه هنوز زنده اند!!!

سید جمال اسد آبادی: دنبال اتحاد اسلام بود یا تشنه شهرت و فراماسونری بزرگ؟؟؟

شیخ فضل الله نوری واقعاً دردِ دین داشت!!! یا دردِ قدرت!!!؟؟؟

شیخ فضل الله نوری همراه مشروطه طلبان بود یا محرک محمدعلی شاه قاجار در بمباران مجلس شورای ملی؟؟؟

کریم خان زند (وکیل الرعایا) یا مروج خرابات (مراکز فساد اخلاقی) در ایران؟؟؟

ابن سینا (دانشمند بزرگ) و شهوترانی؟؟؟

خواجه نصیر الدین طوسی عالم بزرگ یا خوشه چین دانش دیگر بزرگان هم عصر خود؟؟؟

لطفعلی خان زند (مظلوم همیشه تاریخ ایران!) و رفتارهای زشت و غرور نابجایش با اطرافیان و اقلیتها؟؟؟

آیت الله سید عبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه و سَر وسِرش با استبداد قاجاریه؟؟؟

آیت الله کاشانی(پیشوای ملت) یا دریافت کننده مدال افتخار دربار پهلوی بعد از کودتای ۲۸ مرداد؟؟؟

جلال الدین خوارزمشاه (ناجی اسلام) یا تیشه اسلام؟؟؟

ملا محمد علی کنی (مبارزِ استبداد و استعمار) یا آن احتکارِ کننده بزرگ؟؟؟

شاه اسماعیل صفوی (احیاء کننده ایران) باعث افتخار یا مایه انزجار و نفرت؟؟؟

شاه عباس کبیر یا شاه عباس با افکاری صغیر؟؟؟

شاه سلیمان صفویِ صوفیِ تبار یا کسی که در یک شبانه روز صد دختر از رعایا را ازاله بکارت را می¬کرد؟؟؟

مصدق آن مرد ملی! یا دوست و یار پلیس جنوب (spr) در سرکوب دلیران تنگستان؟؟؟

عباس میرزا قاجار ولیعهد نوگرا و غمخوار ایران یا شیفته سِمت پادشاهی (که نصف ایران را قربانی کرد) ؟؟؟

چند توصیه و درد دل های با دوستداران تاریخ

* مطالب بالا هیچ یک از اعمال و تاثیرات مثبت اشخاص فوق الذکر را در تاریخ ایران نفی نمی کند بلکه هدف شکستن «بت هایِ تاریخ» است برای رسیدن به «حقیقت تاریخ».

* هیچ شخصیت تاریخی را معصوم نپنداریم.

* الگوهایمان را آنگونه که هستند برای آیندگان و هم عصرمان معرفی کنیم، نه آنگونه که می خواهیم.

*تاریخ دروغ نیست ما دروغگو هستیم.

* تاریخ را مسخ نکنیم.

*بدترین دشمن تاریخ، تعصب، پیش داوری و تمایلات درونی مورخ است.(متاسفانه در ایران مورخان و محققان، کارشناسان، مفسران، روزنامه نگاران و... بجز عده ای بسیار محدود، دچار آن هستند).

*تاریخ ما نیاز به بازنویسی دارد تا از حالت ملودرام یا حالت «خوب یا بد»،«سیاه یا سفید» و «نظرگاه عوامانه» خارج شود.

*نگاه کنونی ما به تاریخ یک نگاه کلی با برداشتهای سطحی و جمع بندی آرمانگرایانه است. بدین معنی که نتیجه تحقیق ما یا باید خوب ِخوب باشد یا بدِ بد؛ که به هیچ وجه نگاهی عالمانه نیست.

*نگاه و شناخت ما از تاریخ باید جزء به جزء با برداشتی عمیق، با تحلیلی جامع و جمع بندی عالمانه و به دور از داوری و خواسته شخصی و گروهی باشد.

*بیشتر محققین ما در تحقیقاتشان آنچنان درگیر رد آراء و اعتقاد مخالفان هستند،که حقیقت را فراموش می-کنند.

*«حقیقت» در نوشته های تاریخی ما در بیشتر آثارمان فدای تمایلات شخصی،گروهی، مذهبی،ملی...شده است.

* گاه محققان چنان گرفتار غرور ملی و بیماری آرمانگرایانه ذهنی هستند که اسناد و کتابهای تاریخی که در مسیر خواسته های ذهنی آنها مانع ایجاد می کند، بی پروا هذیان و جعل تاریخ می خوانند.

* در اکثر تحقیقات تاریخی و در تفسیر هر حادثه ای، دشمن را قوم وحشی و خود را گُل سر بد عالم پنداشته ایم!!! منکر تمدن ایرانی نیستیم اما خود ایرانیان در مسیر تاریخ معصوم از خبط و خطا نبودند و گاه حتی بدتر از دشمن.

* دشمن ساخته خود ماست. این خود ما بودیم چراغ سبزی برای هجوم و وحشیگری آنان نشان دادیم. کافیست نگاهی به عکس العمل نادرست روحانیان در زمان هجوم مغول، چند دستگی بین صاحب منصبان ایرانی در عهد ایلخانان، عدم اتحادمان در زمان ظهور تیمور، فحش و ناسزای و جهت گیری های نادرست بزرگانمان نسبت به عثمانی ها در عصر صفوی، بدرفتاریمان با افغان های غلزایی، باج های مستمرمان به روسیه، رشوه خواری هایمان از انگلیس، نگاه های گدا منشانه به آمریکا و ... باور کنید ریشه تمامی تهاجمات و دشمنی ها در اعمال و افکارِ خود ماست.

* چه خوب است در یک تحقیق علمی و تاریخی، خوب و بد اشخاص و حوادث را با هم ببینیم نه اینکه خوب را ببینیم و بدی ها را نادیده گرفته در سایه توجیه و تفسیر سفسطه گونه، از افراد بت بسازیم.

* یاد فریدون آدمیت بخیر! چنان از افاضات اهل تاریخ (نااهلان تاریخ) آزرده بود، که جمله بهتری از « آشفته بازار فکر تاریخی» برای آن پیدا نکرد. واقعاً اگر امروز زنده بود چه می گفت؟!

* تاریخنگاری معاصر ما علیرغم اینکه با شیوه های نوین معرفت شناسی و تاریخنگاری آشناست و استفاده از روش های تحلیلی همه جانبه ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی فرا گرفته، اما همچنان در حالت گذر از شیوه سنتی نگاه به تاریخ است و انگار دل کند از سنتهای گذشته برایش غیر ممکن می نماید.

* گاه محقق ما مقاله ای در حدود ۵۰ صفحه در مذمت شرق شناسی و همزاد بودن آن با استعمار می نویسد، اما غافل از اینکه بیشتر اطلاعاتی که در آثار مستشرقان ارائه شده مطابق با واقعیت است. این جامعه ما بود که غرب و استعمار را فراخواند. استعمار جای می رود که مستعد مستعمره شدن باشد.آیا اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی، اقتصادی ایران که همراه بود با اعمال شاهان نالایق صفویه، افشاریه، زندیه، قاجار و پهلوی علت اصلی استعمار ما نبود؟

* در آثار محققان ایرانی نیاز به خواندن نتیجه گیری نیست، چرا که محقق ایرانی آنقدر یکجانبه به موضوع نگاه کرده که در همان چند سطر اول تحقیق، نتیجه گیری را می توان حدس زد!!!

* نه تنها تاریخ ایران بلکه تاریخ اسلام نیز به نگاهی دوباره به دور نظرگاه عوامانه نیاز دارد.

منصور موسوی