شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

خیره به خلأ


خیره به خلأ

خوانش جامعه شناختی از فیلم «درباره الی »

با آنکه اکران داخلی «درباره الی» تقریباً به پایان رسیده و اکران جهانی آن به تازگی از فرانسه آغاز شده، همچنان می توان دیدگاه های تازه یی درباره این فیلم یافت و خواند. مطلب حاضر، یکی از این موارد است.

آنچه مرا بیش از هر چیز مسحور فیلم کرد نگاه هنرمندی به نام «اصغر فرهادی» است که عارف وار به چنین درک شهودی از جامعه خود رسیده و آن را در قالب قصه یی همچون روایت های «سهروردی» در نشانه ها پیچیده و در برابر چشمان شرمگین ما قرار داده است.

گفتم شرمگین و دلایلش را نیز خواهم گفت. اصغر فرهادی هنرمند طبقه متوسط است و دشواری کار او نیز از همین نقطه نشات می گیرد. اگر جامعه را به شکل بسیار کلی شامل سه طبقه اقتصادی مرفه، متوسط و پایین بدانیم، اجباراً باید قشربندی اجتماعی را هم در این سه شکل خلاصه کنیم زیرا تاثیر شدید معاش اقتصادی بر ساخت فرهنگی گروه ها غیرقابل انکار است. طبقه مرفه با اتکا بر پشتوانه اقتصادی که باعث اعتمادبه نفس و در نتیجه اطمینان به نتیجه گیری اش می شود، حدوداً دارای رفتار جمعی قابل پیش بینی است.

اما دشواری کار اصغر فرهادی که به آن اشاره کردم ناشی از ذات و فلسفه وجودی طبقه متوسط است. این گروه که بزرگ ترین قشر را تشکیل داده است به علت نداشتن ثبات و امنیت اقتصادی در وضعیت ثابتی از لحاظ سلیقه و تفکر قرار ندارد. البته این به معنی نداشتن ثبات عقلی نیست بلکه منظور من به طور کلی این است که نمی توان این گروه را مانند دو طبقه دیگر پیش بینی و عملکردهایش را هرچند اندک پیشاپیش محاسبه کرد. قشر متوسط به طور معمول دارای سوادی آکادمیک و رو به بالا و در نتیجه قدرت نگرش قوام یافته است. به همین علت عمق درگیری شدید اقتصادی و احساس ناامنی ناشی از آن را با تمام وجود درک می کند و در نتیجه دچار سرخوردگی اجتماعی و سیاسی می شود. در این میان عرف شهری به وجود می آید و اخلاق خرده بورژوا بدون آنکه الزاماً متکی به نقطه قابل اطمینانی باشد، شکل می گیرد. گروه تلاش می کند با ساخت قواعدی که منطقش متاسفانه ریشه در این احساس ناامنی و سرخوردگی دارد به زعم خود حق، شرافت و در واقع غرورش را از جامعه پس بگیرد و در این فرآیند است که طبقه متوسط عرفش را به ناچار تقدس می بخشد.

اصغر فرهادی با درک این مساله دقیقاً همین موضوع را هدف می گیرد و به موشکافی آن می پردازد. این فیلم قرار نیست همانند «Short Cuts» اثر «رابرت آلتمن» درون خانواده های گوناگون متوسط را نشان دهد تا به یک جمع بندی از مشکلات پیش روی آنها بپردازد. در واقع تماشاگر قرار است مشکل آنها را بداند، نه مشکل پیش روی آنها را. به همین دلیل است که در فیلم شخصیت اول شاخصی وجود ندارد. فیلم درباره «الی» است، اما او حضوری کوتاه دارد و ما از زندگی، خانواده و مشکلاتش چیزی نمی دانیم و قرار هم نیست که بدانیم و همین مساله با طنازی خاصی به این شکل که هیچ کس حتی نام کامل او را نمی داند بیان می شود زیرا در این گروه، این کل است که مورد آزمون قرار دارد و با تصمیمات جمعی مقابل مساله پیش آمده اتخاذ موضع می کند و به همین دلیل است که حتی می توان گفت افراد حاضر در فیلم چندان به طور عمیق شناخته نمی شوند. تفکرات آنها، رفتارهایشان و نحوه گفت وگوهایشان بسیار به هم شبیه است.

جمعی که در ابتدا ظاهراً امروزی و متمدن هستند، روابط آزاد و بی تکلفی برقرار می کنند. از بچه های دانشکده حقوق نام می برند و در نتیجه احتمالاً تحصیلکرده هستند اما حادثه یی آنها را از روال معمول زندگی خارج می کند و با ایجاد فشار روانی عیار آنان را مورد سنجش قرار می دهد. افراد در این شرایط خاص مجبور می شوند صورتک ها را کنار بگذارند و من حقیقی خود را نمایان کنند و این البته دقیقاً همان چیزی است که طبقه متوسط به شدت از آن وحشت دارد. در چنین وضعیتی است که یکی از مردان همسر جوانش را به شدت کتک می زند و در واقع به رابطه (آقا و ضعیفه) برمی گردد. مرد دیگر رفتار خشونت آمیزی در قبال کودک خردسال و همسرش پی می گیرد و این گونه بر ذات «مردسالارانه»ی خود تاکید می کند. در این سردرگمی حضور «نامزد الی» شوک مهم دیگری به آنها وارد می کند. به این صورت که احساس گروه از صرف غم و ناراحتی جای خود را به حس ناامنی می دهد. تا لحظه یی پیش آنها فقط دوست نویافته یی را از دست داده بودند اما اینک بحث آبرو و اخلاقیات پیش کشیده می شود. این اتفاق دوباره آنان را از گسست خارج کرده و به هم پیوند می دهد و اینجاست که گروه در برابر آزمون مهم دیگری قرار می گیرد. قواعد اخلاقی و انسانی خلل ناپذیرند. مثلاً دروغ بد است، همیشه و همه جا. اما اخلاق خرده بورژوایی، اخلاقی است که قبل از هر چیز مولود عرف است و عرف قشر متوسط نیز تابع مصلحت؛ مصلحتی که هم بتواند منافع افراد را تامین کند و هم بتواند سپر محافظی در برابر تلاطم های اجتماعی و اقتصادی باشد. این شک ها و تردیدهای شخصیت های فیلم همه راه هایی هستند تا گروه به هدف غایی که همان حفظ خود است، برسد.

شرایط «الی» همچون مظلومیت او غکمی بیش از اندازه مظلوم از دیالوگ فیلمف، احتمال بالای غرق شدنش برای نجات کودک یکی از اعضای گروه غآیا همین شک نیز موارد هدف غایی نیست؟ف و حتی نظر مثبت گروه درباره او همه و همه فراموش می شود به طوری که حتی بدون درنظر گرفتن سنت دیرینه احترام به مرده، حاضر به قربانی آبروی او برای حفظ خود هستند.غ اون مرده، آبرو می خواد چیکار. از دیالوگ فیلم فو در ادامه چنین وضعیتی است که آخرین تلاش های «سپیده» (گلشیفته فراهانی) برای حمایت از «الی» با تسلیم شدنش در برابر جو غالب شکست می خورد. طنز تلخ قضیه آنجا است که تلاش این افراد فرضاً برای نجات جان یا مال شان نیست بلکه تمام کوشش آنها صرفاًً برای حفظ وجهه یی است که از خود ساخته اند و این همان نگرانی و دغدغه طبقه متوسط است که در ابتدا عنوان شد. «الی» قربانی مناسبات سیال و شناور روابط انسانی می شود و جرمش شاید تنها این باشد که با گروه متفاوت است. (آیا غریبه بودن او در جمع تاکیدی بر همین تفاوت نیست؟) در سکانس زیبا و نمادین پایانی، اعضای گروه (با هم) تلاش می کنند اتومبیل به گل نشسته را بیرون بیاورند. در حالی که «سپیده» به عنوان آخرین سد دفاعی در برابر مصلحت سنجی گروه و البته در نهایت مضمحل در آن، (تنها) همچون متهمان در اتاق بازجویی پشت میز نشسته وبه خلاء مقابلش چشم دوخته است. اما در انتها آنچه برای ما تماشاگران می ماند حس اندوه و شرم است زیرا «درباره الی...» فیلمی است درباره ما.