سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

شاندور کیگْل



      شاندور کیگْل
میکلوش شارکوزی برگردان پیام شمس ­الدینی

کیگْل، شاندور (تولد: 1 دسامبر 1862، سزون­یوگ، مجارستان- درگذشت: 28 دسامبر 1920، اپورکا، مجارستان)، شرق شناس، علّامۀ جامع­الاطراف و کتاب­دوست مجارستانی، که بخش عمده­ای از مطالعات خود را وقف ادبیات فارسی کرد.منابع دربارة زندگی شاندور (الکساندر فون) کیگْل، پیشتاز مطالعات ایرانی در مجارستان، نسبتاً محدود و نایاب هستند. کیگْل در خانوادۀ­ کاتولیکی زمین­دار و ثروتمند در حومۀ پِشت (از 1873 به بعد بوداپست) و در روستای سزون‌یوگ واقع در بین شهرهای کیشکُن­لاچازا و بوگیی در شهرستان پِشت-پیلیس-سلات-کیشکُن به دنیا آمد.

شاندور کیگْل[1]

میکلوش شارکوزی[2]

برگردان پیام شمس­الدینی

 

در یکی از شماره‌های جهان کتاب (س18، ش 6-7، شهریور-مهر 1392) مطلبی از دکتر محسن جعفری‌مذهب در معرفی کتابی به یاد شاندور کیگْل به چاپ رسید (صص 48-49). همان‌گونه که در این مقاله یاد شده­: «شاندور کیگْل یکی از ناشناخته­ ترین ایران­شناسان دنیاست». در میزان ناشناختگی شاندور کیگْل همین بس که مقالۀ یاد شده بنا به جست‌وجوهای نگارندة این سطور شاید نخستین مطلب در نشریات ­فارسی ­زبان ایران و جهان باشد. پیش از این تنها یک بار در کتاب  تاریخ روابط ایران و آلمان (تألیف گروه مؤلفان، زیر نظر احسان یارشاطر، ترجمة گروهی زیر نظر پیمان متین، تهران: امیرکبیر، 1384) که خود ترجمه­ای است از مدخل بسیار بلند «آلمان» از دانشنامۀ ایرانیکا، در ضمن مبحث «مطالعات ایرانی در آلمان- دورۀ اسلامی» به اعتبار مقالاتی که کیگْل به زبان آلمانی منتشر کرده، یادی از او رفته­ است (صص 132-133). پایگاه اینترنتی کتابخانه و مرکز مطالعات فرهنگستان علوم مجارستان نیز در مقاله‌ای با عنوان «آغاز ایران‌شناسی در مجارستان- زندگی­نامۀ یکی از شاگردان ارمینیوس وامبری: الکسندر (شاندور) کیگْل»، زندگی­نامه ­ای مفصل و فهرستی طولانی از آثار او را به زبان فارسی منتشر کرده (http://kegl.mtak.hu/hu/03.htm) که در نوع خود بی­نظیر است. مقالة حاضر اما ترجمة مدخلی است از نسخة چاپی دانشنامۀ ایرانیکا (Eir, Vol. XVI, Fasc. 2, pp. 223-225) که به علاقه‌مندان حوزۀ ایران­شناسی و زبان و ادبیات فارسی تقدیم می­شود.

پ.ش

*

کیگْل، شاندور (تولد: 1 دسامبر 1862، سزون­یوگ[3]، مجارستان- درگذشت: 28 دسامبر 1920، اپورکا[4]، مجارستان)، شرق شناس، علّامۀ جامع­الاطراف و کتاب­دوست مجارستانی، که بخش عمده­ای از مطالعات خود را وقف ادبیات فارسی کرد.

منابع دربارة زندگی شاندور (الکساندر فون) کیگْل، پیشتاز مطالعات ایرانی در مجارستان، نسبتاً محدود و نایاب هستند. کیگْل در خانوادۀ­ کاتولیکی زمین­دار و ثروتمند در حومۀ پِشت (از 1873 به بعد بوداپست) و در روستای سزون‌یوگ واقع در بین شهرهای کیشکُن­لاچازا[5] و بوگیی[6] در شهرستان پِشت-پیلیس-سلات-کیشکُن[7] به دنیا آمد. نیاکان اتریشی کیگْل (احتمالاً در اصل کوگل[8]) در 1762 از جانب امپراتریس ماریا ترزا به کسوت نجیب­زادگی درآمدند؛ ایشان به تبعیت مجارستان درآمدند و املاک وسیعی را در حوالی کیشکُن­لاچازا تملک کردند. کیگْل تحصیلات متوسطة خود را عمدتاً به صورت دانش ­آموزی خصوصی در بنیادهای کاتولیک و پروتستان بوداپست گذراند.  تحت تأثیر سخنرانی­های آرمینیوس وامبری، جهانگرد و شرق­شناس مشهور مجارستانی، دربارۀ سفرهایش، کیگْل از عنفوان جوانی علاقۀ شدیدی به زبان­شناسی و فقه­ اللغه از خود بروز داد. پس از فراگیری زبان­های اروپایی متعدد، او تمامی زندگی خود را وقف مطالعۀ ادبیات و زبان‌های شرقی کرد، زبان‌هایی همچون فارسی، عربی، ترکی عثمانی، تاتاری، سانسکریت، اردو، چوواش[9] و موردوین[10]. او به منظور ارتقای دانش خود در زبان‌های شرقی، در 1884 (یا بنا بر منابعی دیگر در 1885) در دانشگاه بوداپست نام­نویسی کرد. کیگْل در دانشگاه سلطنتی مجارستان و در خلال سال‌های 1885 تا 1889 زبان عربی و دیگر زبان‌های سامی را از ایگناس گولدزیهر و پیتر هاتالا[11]، و زبان‌های فارسی و ترکی را از آرمینیوس وامبری فراگرفت. کیگْل مدرک دکترای خود را در 20 مه 1889 با امتیاز عالی (بسیار ممتاز[12]) دریافت کرد. موضوع رسالة او تحلیل حَیاتُ­الحَیَوانِ دَمیری، کتابی شبه ­دانشامه ­ای در باب حیوانات بود.

با تشویق و حمایت و توصیه­نامه ­های وامبری که یکی از آن‌ها خطاب به ناصر­الدین ­شاه بود، کیگْل در اکتبر 1889 برای سفری مطالعاتی به ایران رفت تا به گردآوری کتاب بپردازد، دانش عملی خود از زبان فارسی را تقویت کند و از آن‌جا برای آموزش در زمینه­ ای تخصصی که برگزیده بود، آماده شود. پس از سفری طولانی و فرساینده، کیگْل در روزهای پایانی نوامبر 1889 به تهران رسید. او در مدتی نزدیک به سه ماه تهران را ترک نکرد، هرچند که در نامۀ وامبری به ناصرالدین­شاه شهرهای دیگری چون اصفهان و شیراز نیز پیشنهاد شده بود. مهم‌ترین علاقه او در تهران گردآوری نسخه­ های خطی و کتاب‌های چاپ سنگی بود که احتمالاً آن‌ها را برای منشورات بعدی خود دربارة شاعران (مثل وصال شیرازی) یا ارباب قلم عصر قاجار (مانند رضاقلی­خان هدایت) تدارک می­دید. کیگْل بعدها مقالات بسیاری را در جراید مجارستانی منتشر کرد که تصویر زنده­ای از زندگی روزمره در پایتخت ایران به دست می­داد.

 

زندگی آکادمیک. کیگْل زندگی آکادمیک خود را در 1893 آغاز کرد، زمانی که به عنوان مربّی[13] زبان و ادبیات فارسی در گروه فقه ­اللغه زبان‌های شرقی در دانشگاه سلطنتی مجارستان منصوب شد. او در 1907 پروفسور ممتاز تمام­وقت[14] همان گروه شد. بنا به روایت برادرش، کیگْل همواره به ­رایگان[15] می­آموخت. او عمدتاً دستور و ادبیات کلاسیک فارسی را تدریس می­کرد، از جمله آثاری سعدی، مولوی، فردوسی، عمر خیام و برحسب مورد، آثاری از عطار و ملاحسین واعظ کاشفی‌. او در اوایل کار کلاس‌های سانسکریت نیز بر پا می­کرد، و بر اساس اسناد دانشگاهی، در دورانی که به آموزش حماسه ­نویسی سانسکریت و فارسی می­پرداخت، حتی یک بار «کلاس بررسی تطبیقی حماسۀ هندی و فارسی» نیز برگزار کرده­است. در 1906، کیگْل به طور موقت در کلاس‌های عربی متأخر جانشین گولدزیهر شد؛ و یک سال بعد پروفسور فوق­العاده همان گروه شد.

کیگْل در 1906 به عنوان کارشناس مخطوطات شرقی به عضویت آکادمی علوم مجارستان در آمد و نخستین فهرست نسخه­ های خطی اسلامی از مجموعة کتاب‌های شرقی کتابخانة آن‌جا را آماده کرد. در 1914، پس از مرگ وامبری، کیگْل به عنوان پروفسور ممتاز تمام ­وقت منصوب شد. به رغم این حقیقت که کیگْل عمدتاً از حمایت دانشگاهیان حوزة خود بهره ­مند بود، برای مؤلف این مقاله هیچ مدرک شناخته شده­ای وجود ندارد تا نشان دهد که او به عنوان رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی منصوب شده باشد، منصبی که در توصیه­­نامه برای انتصاب او به سمت پروفسور فوق­العادة عمومی[16] پیشنهاد شده بود. شرایط ناگواری که از جنگ جهانی اول پدید آمده­ بود و رویدادهای سیاسی متعاقب آن در مجارستان تأثیری منفی بر جای گذاشت، و برنامة تأسیس گروه مطالعات فارسی لغو شد. مطالعات ایرانی به عنوان واحدی جداگانه تنها در 1958 در دانشکدة علوم انسانی دانشگاه سلطنتی بوداپست (که بعدها دانشگاه علوم لوراند اِتوِش[17] نامیده شد)، در قالب برنامة گروه زبان­شناسی عمومی؛ و همة این‌ها با مساعی یانوش هارماتا[18] و سیگموند تلگدی[19] تأسیس شد. قابل توجه این‌که شاگرد کیگْل، ریژو هونتی[20]، دانشمند جامع‌الاطرافی مانند استادش بود که برگزیده و ترجمه­ای از شاهنامة فردوسی را به مجاری منتشر کرد.

کیگْل همة زندگی خود را وقف مطالعات شرق­شناسی و به خصوص ایران­شناسی کرد. او از لحاظ شخصیتی خجالتی بود، هرگز ازدواج نکرد و زندگی خصوصی خود را در عمارت ییلاقی خود در اپورکا که روستایی کوچک در حوالی بوداپست بود، به سر برد. او به دنبال حمله­ای قلبی در 1920 درگذشت. به دلیل مرگ نابهنگام او، برنامه­های تأسیس گروه مطالعات ایرانی در مجارستان تا سال 1958 به تعلیق درآمد.  پیکر او در سردابة کلیسایی خاص خاندان کیگْل در کیشکُن­لاچازا آرام گرفت.

 

آثار. نوشته­ های دانشگاهی کیگْل دانش عمیق او و علاقة او به ادبیات کلاسیک و پساکلاسیک زبان فارسی را بازتاب می­دهد. در سال‌های بین 1890 تا 1900 نخستین علاقة او شعر دوران قاجار بود. او مقالات بسیاری به زبان مجارستانی و آلمانی دربارة شعر فارسی در قرن 19 میلادی منتشر کرد، که مشتمل است بر یادداشت‌هایی پربرگ به زبان مجاری در باب ادبیات فارسی خلال همان دوران. مقالات او به زبان آلمانی دربارة وصال شیرازی و پسرانش، اشعار هزل ­آمیز شایق اصفهانی، رضاقلی­خان هدایت و شاعران مؤنث می­توانند به عنوان عمده­ ترین منشورات او به حساب آیند. مقالۀ او دربارة اشعار عامیانة فارسی تهران نیز شایان ذکر است که مشتمل است بر بازنویسی ترانه­هایی که او در زمان اقامتش در پایتخت ایران گردآوری کرد. این مقاله (به زبان مجاری) قطعاً مجموعة قابل اعتنایی است از فرهنگ عامة مردم در دوران پادشاهی ناصرالدین ­شاه..

در دومین دهۀ فعالیت­های دانشگاهی او، علاقۀ کیگْل به سوی ادبیات کلاسیک فارسی گسترش یافت. به عنوان گردآورندة نسخه­ های خطی قرون وسطی، علاقه‌اش بر روی آثاری از عرفان ایرانی مانند سنایی و مولوی متمرکز شد. مقالة «پرشیا» به قلم او (1903) نخستین مقالة دقیق و استادانه در باب تاریخ ادبیات فارسی است که در مجارستان منتشر شده­است. کیگْل در سال‌های واپسین عمرش توجه چشمگیری به حوزة ادبیات مشترک هند و ایران نشان داد. این واقعیت که او به هر دو ادبیات سانسکریت و هندوستانی به‌خوبی آشنا بود، او را تحریک کرد تا گام‌های دیگری در حوزة ادبیات هند و فارسی بردارد. دو مطالعة او دربارة امیرخسرو دهلوی در سال‌های 1910-1911 به طور خاصی قابل توجه هستند. کیگْل همچنین با پرسش‌هایی در باب شعر فارسی در امپراتوری عثمانی سر و کار داشت. مقالۀ او در باب اشعار فارسی سلطان سلیم اول در 1910 در کتابی که به ایگناس گولدزیهر تقدیم شده­بود، منتشر شد. برگزیده­ای از آثار کیگْل در باب ادبیات فارسی اخیراً به همّت مجموعة شرقی کتابخانة آکادمی علوم مجارستان منتشر شده­است.

کیگْل طی 45 سال کتابخانه­ای شخصی در حدود یازده هزار جلد از کتب متنوع نسخه­های خطی شرقی، چاپ سنگی و دیگر کتاب‌ها گرد آورد؛ مجموعه­ای که او در اپورکا نگهداری می­کرد، جایی که او تا زمان مرگش در آن‌جا می­زیست. در 1925، وصی کیگْل، برادرش، این مجموعه را به کتابخانه آکادمی مجارستان اهدا کرد. کتابخانۀ کیگْل دومین مجموعۀ بزرگ اهدایی در تاریخ کتابخانة آکادمی علوم مجارستان و بزرگ‌ترین مجموعة مرتبط با مطالعات ایرانی بود. از مجموع 120 نسخة خطی فارسی کلاسیک که در مجارستان نگهداری می­شود، 59 عدد به مجموعة کیگْل تعلق دارد که عبارت‌اند از: نسخه­ای خطی از کلیله و دمنه (به تاریخ 719ق/1319م) که کهن­ترین نسخة خطی در کتابخانة مجارستان نیز هست. منشأ گردآوری و اهدای برخی از این کتاب‌ها به روابط دانشگاهی گستردۀ او باز می­گردد؛ برای مثال ما نام چارلز شِفِر، پل هورن[21] و هارالد راسموسن[22] را به عنوان مالکان پیشینی برخی از آن‌ها یافتیم.

منابع:

Éva Apor, ”Kégl’s Bequest and the Persian Manuscripts in the Oriental Collection,” in idem, ed, Jubilee Volume of the Oriental Collection 1951–1976, Budapest, 1978. pp. 35–42.

Kinga Dévényi, “Kégl Sándor levelei Goldziher Ignáchoz” (The correspondence of Sándor Kégl with Ignaz Goldziher), in idem, ed., pp. 145-64.

Idem, ed., Varietas Delectat: Tanulmányok Kégl Sándor emlékére, (Varietas Delectat: Studies in memory of Sándor Kégl), Budapest, 2010.

Kinga Dévényi and Ágnes Kelecsényi eds., “Kégl Sándor (1862-1920) a keletkutatás polihisztora és gyűjteménye” (Sándor Kégl [1862-1920] the polymath of Orientalistics and his collection), online at http://kegl.mtak.hu/index.html (accessed 23 April 2012).

Ferdowsi, Šāh-nāma, tr, Gábor Devecseri, as Firdauszi, Királyok Könyve (Ferdowsi, Šāh-nāma), based on Rezső Honti’s selection and prose translation, checked by Zsigmond Telegdi, Budapest, 1959.

László Gaál, “Kégl Sándor 1862–1920,” Budapesti Szemle, no. 564, April 1924, pp. 37–44.

Sándor (Alexander von) Kégl, A perzsa irodalom vonzásában, válogatott tanulmányok, Kégl Sándor (Attracted by Persian literature: selected articles of Sándor Kégl), ed. Kinga Dévényi, repr. Miklós Sárközy, Budapest Oriental Reprints, Series A, 9, Budapest, 2012.

Ágnes Kelecsényi “Kégl Sándor, az indológus” (Sándor Kégl, the Indologist), in Kinga Dévényi, ed., pp. 63-75.

H. Kovács, “Kégl Sándor tanulmánya Amir Husraw indiai perzsa költőről” (The Study of Sándor Kégl about the Indo-Persian poet Amir Ḵosrow), in Kinga Dévényi, ed., pp. 3-20.

Benedek Péri, “Szelim szultán perzsa gazaljai I: Az első megközelítés” (The Persian ghazals of Sultan Selim I: The first approach), in Kinga Dévényi, ed., pp. 21-45.

Jan Rypka et al., Iranische Literaturgeschichte, Leipzig, 1959.

Milkós Sárközy “Egy Vámbéry tanítvány: Kégl Sándor élete és munkássága (1862-1920)” (A pupil of Vámbéry: the life and works of Sándor Kégl [1862-1920]), in Mihály Dobrovits ed., A kísérlet folytatódik II: Nemzetközi Vámbéry konferencia (Proceedings of the Second International Vámbéry Conference), Dunaszerdahely, 2005, pp. 120-63. 

Idem, “‘Egy telem a persa fővárosban’: megjegyzések Kégl Sándor perzsiai tanulmányútjához” (A winter spent in the Persian capital: Notes on the study tour of Sándor Kégl in Persia), in Kinga Dévényi, ed., pp. 47-60.  

Idem, “Kégl Sándor tanulmányai: tudományos öröksége” (The articles of Sándor Kégl: his scientific heritage), in Kinga Dévényi, ed., A perzsa irodalom vonzásában, válogatott tanulmányok, (Attracted by Persian literature: selected articles of Sándor Kégl), Budapest, 2012a, pp. 9-23.

Idem, “The Legacy of Alexander Kégl (1862-1920)” in K. Dévényi, ed., A perzsa irodalom vonzásában, válogatott tanulmányok (Attracted by Persian literature: Selected articles of Sándor Kégl), Budapest, 2012, 29-30.

Iván Szántó “Kégl Sándor perzsa kéziratai” (The Manuscripts of Sándor Kégl), in Kinga Dévényi, ed., pp. 165-182.

Idem, “New Possibilities in Pictorial Representation” in Béla Kelényi and Iván Szántó, eds., Artisans at the Crossroads Persian Arts of the Qajar Period (1796-1925), Budapest, 2010, pp. 44-50.

  مقالاتی از شاندور کیگْل به زبان‌های آلمانی و انگلیسی:

“Šeîbânî, ein moderner persischer Dichter des Pessimismus,” WZKM 6, 1892, pp. 157-65.

شیبانی شاعر ایرانی معاصر و بدبین

“Zur Geschichte der persischen Literatur des 19. Jahrhunderts,” ZDMG 47, 1893, pp. 130-42.

نکته­هایی در باب ادبیات فارسی قرن نوزدهم

“Šājek, der Satyriker des Vagabundenlebens in Irân,” WZKM 7, 1893, pp. 338-44.

شایق، هجونویس زندگی رندانة ایرانی

“Muhamed Hibelrudî’s Gamiʿ ul-tamtil: Die erste neupersische Sprichwörtersammlung,” ZDMG, 48, 1894, pp. 692-98.

جامع­التماثیل محمد هبله­رودی، اولین مجموعة ضرب­المثل­های فارسی

“Die Memoiren eines Prinzen von Persien,” WZKM 9, 1895, pp. 254-66.

خاطرات شاهزاده­ای ایرانی

“Rizâ Qulî Xân als Dichter,” WZKM 11, 1897, pp. 63-74.

شعر رضاقلی­خان هدایت

“Visâl und seine Söhne, eine Dichterfamilie des modernen Persiens,” WZKM 12, 1898, pp. 113-26.

وصال و پسرانش، خانواده­ای از شاعران ایران معاصر

“A Poem from the Dîvân of Shams-i Tabrîz,” JRAS, 1900, pp. 140-42.

شعری از کلیات دیوان شمس تبریزی

“θaclabiyeh (Ein türkisches Lehrgedicht aus Persien),” Keleti szemle, no. 6, 1905, pp. 363-70.

ثعلبیه: شعری تعلیمی به زبان ترکی از ایران

“Zu Blochet: Catalogue des Manuscrits Persans (Bibliothèque Nationale, Paris, 1905.),” ZDMG 60, 1906, pp. 590-92.

تقدیم به بلوشه: فهرست نسخه­های خطی فارسی (کتابخانه ملی پاریس)

“Hâli, ein Dichter des indischen Islam,” Jung Ungarn, 1911, pp. 64-71.

حالی، شاعر مسلمان هند

  برگزیده­ای از مقالات و نوشته­های شاندور کیگْل به زبان مجاری:

“Teheráni emlékek” (Memoirs of Tehran), Magyar Salon 7, April, 1890, pp. 438-42.

خاطرات تهران

“Orvosok, mollák és dervisek Perzsiaban” (Physicians, mullahs, and dervishes in Persia), Magyar Salon 7, August, 1890, pp. 543-47.

پزشکان، ملایان و درویشان در ایران

“Egy perzsa király háreme” (The harem of a Persian king), Budapesti szemle, no. 173, 1891, pp. 378-92.

حَرَمسرای پادشاهی ایرانی

“Politikai irányelvek keleten nyolczszáz évvel ezelőtt” (Political ideas in the East eight hundred years ago), Budapesti szemle, no. 188, 1892, pp. 298-307.

ایده­های سیاسی در مشرق هشتصد سال پیش

“Tanulmányok az újabbkori perzsa irodalom történetéből” (Studies on the history of modern Persian literature), Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből 10, 1892, pp. 577-62.

مقالات تاریخ ادبیات معاصر فارسی

“Kelet szoczialistái” (The socialists of the East), Magyar Salon, no. 10, October, 1893, pp. 118-26.

سوسیالیست‌های مشرق

“Amânat és a hindusztáni dráma” (Amanat and the hindustani drama), Egyetemes Philológiai Közlöny, no. 18, 1894, pp. 38-42.

امانت و نمایشنامة هندوستانی

“Naszreddin Sah uti naplója 1889-böl” (The diary of Nāser-al-Din Shah from 1889), Budapesti szemle, no. 217, 1895, pp. 117-35.

سیاحت­نامة ناصرالدین­شاه در سال ١۸۸۹م

“A Buddhismus” (Buddhism), Budapesti szemle, no. 242, 1896, pp. 314-18.

دین بودیسم

“A perzsa népdal” (The Persian folksong), Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből, Budapest 17/3, 1899, pp. 112-55.

ادبیات عامیانه فارسی

“Anszári, a heráti öreg” (Ansāri, the old man of Herat), Egyetemes Philológiai Közlöny, Budapest 24, 1900, pp. 103-5.

انصاری، پیر هرات

“Perzsia” (A literary history of Persia), in Gusztáv Heinrich, ed., Egyetemes Irodalomtörténet, 4 vols., Budapest, 1903-11, I, pp. 329-62.

پرشیا (تاریخ ادبیات ایران)

“Szenáji és a perzsa költészet” (Sanāʾi and the Persian poetry), Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből 18/9, Budapest, 1904, pp. 491-663.

سنائی و شعر عرفانی فارسی

“Dselal ed-Din Rumi négysoros versei” (The quatrains of Jalāl-al-Din Rumi), Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből, 19/10, 1907, pp. 563-634.

رباعیات جلال­الدین رومی (مولوی)

“Hindusztáni tanulmányok” (Hindustani studies), Akadémiai Értesítő, 1909, pp. 361-72, 552-62.

مقالات هندوستانی

“Khoszrev, India legnagyobb perzsa költöje” (Kosrow, the greatest Persian poet of India), Akadémiai Értesítő, 1910, pp. 552-62.

امیر خسرو دهلوی بزرگ‌ترین شاعر فارسی زبان هند

“Szelim szultán mint perzsa költö” (Sultan Salim as a Persian poet), in Keleti tanulmányok Goldziher Ignácz: születésének hatvanadik évfordulójára írták tanítványai, Budapest, 1910, pp. 183-203.

سلطان سلیم به عنوان شاعری فارسی

“Bhagavadgitâ,” Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelvés Széptudományi osztálya köréből 21/10, 1911, pp. 246-79.

بهاگاوادگیتا

“Emir Khoszrev” (Amir Kosrow), Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből, Budapest 21/10, 1911, pp. 575-616.

امیر خسرو دهلوی

“A régi török költők és Ahmed pasa” (The ancient Turkish poets and Ahmed Pasha),  Akadémiai Értesítő, 1914, pp. 550-53.

شعرای قدیمی ترکی و احمد پاشا

 

 

 

[1] Sándor (Alexander von) Kégl

[2] Miklos Sarkoz

[3] Szúnyog

[4] Áporka

[5] Kiskunlacháza

[6] Bugyi

[7] Pest-Pilis-Solt-Kiskun

[8] Kögl

Chuvash [9]، زبانی از خانوادة زبان‌های ترکی که در آسیای میانه بدان تکلّم می‌شود.

Mordvin[10]، زبانی از خانوادة زبان‌های اورالی که در حوزة رود ولگا بدان سخن می‌گویند.

[11] Péter Hatala

[12] summa cum laude

[13] Instructor

[14] extraordinary titular professor

[15] pro bono

[16] public extraordinary professor

[17] Eötvös, Loránd

[18] János Harmatta

[19] Zsigmond Telegdi

[20] Rezsö Honti

[21] Paul Horn

[22] Harald Rasmussen

 

این مطلب در چارچوب همکاری رسمی میان انسان شناسی و فرهنگ و مجله «جهان کتاب» منتشر می شود

 

 

کیگْل در ایرانیکا
http://www.iranicaonline.org/articles/kegl-sandor

کیگل در ویکیپدیا
http://hu.wikipedia.org/wiki/K%C3%A9gl_S%C3%A1ndor