چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ملی گرایی ورزشی (بخش ششم: آرژانتین؛ فوتبال در دست ژنرال ها)



      ملی گرایی ورزشی (بخش ششم: آرژانتین؛ فوتبال در دست ژنرال ها)
ابراهیم خدایی

نظامی هم آن را مایه حیات خود قلمداد کرد... دولت ویدلا سال بعد هم فوتبال را بهانه منحرف ساختن اذهان عمومی از شرایط سیاسی و اجتماعی آرژانتین کرد.

 

در طول دوران مدرنیته، میدان ورزش همواره بستری مساعد برای بیان و تقویت انواع ملی گرایی و محلی گرایی بوده است، مفهوم "ملی گرایی ورزشی"[1] به این مساله می پردازد (هابرمن به نقل از بیرنر 2001: 17-18)، البته واژه های دیگری نیز، مثل "میهن پرستی ورزشی"[2] نیز در برخی آثار به همین مساله ی پیوند ورزش مدرن و ملیت اشاره می کنند (گومبرگ 2000: 87-98)، در این  سلسله  نوشتار به معرفی این مفهوم و بررسی کاربرد آن در کشورهای مختلف جهان پرداخته می شود.

 

آرژانتین: آمریکای جنوبی تنها منطقه غیر اروپایی است که می تواند در ورزش فوتبال همپای کشورهای اروپایی عرض اندام کند، در کنار موفقیت های کشورهایی چون آرژانتین و برزیل در رقابت های جهانی، فوتبال خیزی مجموع کشورهای این منطقه و به خصوص مساله صدور بازیکن به اروپا و نقاط دیگر جهان نشان از این عرض اندام دارد.

در بررسی تاریخچه فوتبال ملی و باشگاهی در آمریکای لاتین بیش از هرچیز سخن از سیاست، دیکتاتوری، دخالت دولت و... به میان می آید، بررسی تجربه کشور آرژانتین می تواند ما را با رویکردهای ملی گرایی ورزشی در این منطقه آشناتر کند.

در آرژانتین هم مثل بسیاری از کشورهای دیگر، گسترش فوتبال پیامدی از رابطه با انگلیس است، زادگاه فوتبال در آرژانتین را منطقه بندری در بوینس آیرس می دانند جایی که کارگرانی که در خطوط راه آهن کار می کردند ورزش فوتبال را از انگلیسی های حاضر در آنجا فراگرفتند و اکثر باشگاه های فوتبال در حوالی ایستگاه های راه آهن تاسیس شدند. باشگاه ریورپلات در 1901 در نزدیکی ایستگاه فروکاریل اوستا، باشگاه ریسینگ در 1903 در نزدیکی ایستگاه اولاندا و باشگاه بوکاجونیورز در 1905در بندر بوینس آیرس تاسیس شدند (صدر 1390: 343).

تاریخ فوتبال آرژانتین هم مثل تاریخ این کشور عرصه آمد و شد نظامیان و دیکتاتورهاست، دخالت سیاست و به طور دقیق تر دولت در فوتبال آرژانتین از تعیین نتایج بازی ها گرفته تا تاسیس و حمایت باشگاه ها عرصه تکتازی ارباب قدرت است. گاهی وقتی تیم ملی آرژانتین در یک نیمه سه بر صفر از بریل جلو می افتد رئیس جمهور روکا بین دو نیمه به رخت کن می رود و شخصا برای بازیکنان توضیح می دهد که به خاطر مسایل سیاسی باید بازی مساوی تمام شود! باشگاه های فوتبال آرژانتین را به "ویترین سیاستمداران" تشبیه کرده اند و معتقدند هر باشگاه فوتبال یک پدرخوانده در جمع سیاستمداران دارد. دیکتاتورها در اوج مشکلات داخلی و بین المللی همیشه بر آتش تنور فوتبال می دمند تا توجه مردم را از واقعیات جامعه خویش منحرف کنند. معمولا سکان سازمان های مرتبط با فوتبال همیشه در دست کسانی است که بالاترین مقامات سیاسی را هم دارند، حتی باشگاه ها هم اغلب توسط مقامات دولتی تاسیس و اداره می شوند (صدر 1390: 343-349).

البته فوتبال آرژانتین گرچه ابزار دست حاکمان بوده، راهی برای مبارزه و فرصتی برای ابراز وجود نیز به ملت آرژانتین به شمار می رود، دکتر صدر توضیح می دهد چگونه جام جهانی 1978 آرژانتین در زمان حکومت ژنرال خورخه رافائل ویدلا برگزار می شود که حداقل بیست هزار آرژانتینی در خفقان دولت مفقود الاثر شده اند، دولت برای دورکردن اذهان عمومی از این جنایات به فوتبال بها می دهد، در حالی که مردم در فوتبال همدلی و اتحاد را می جویند:

" ژنرال ویدلا در مراسم افتتاحیه، سخنرانی پر آب و تابی در مورد صلح، دوستی و روابط انسانی کرد که طنز سیاهی داشت و خیلی ها آن را هجوه ای بر ورزش و حقوق بشر خواندند... مردم آرژانتین با شور آمیخته به خشم به حمایت از تیم ملی پرداختند و دولت از آن استقبال کرد. جایگاه تیم ملی آرژانتین در این دیدارها به صورت طعنه آمیزی دوگانه بود. مردم آرژانتین آن را بهانه اتحاد و همدلی ملی خواندند و دولت نظامی هم آن را مایه حیات خود قلمداد کرد....

دولت ویدلا سال بعد هم فوتبال را بهانه منحرف ساختن اذهان عمومی از شرایط سیاسی و اجتماعی آرژانتین کرد. دیدارهای جام جهانی جوانان 1979 ژاپن مصادف با سفر هیات های پرشماری از مجامع حقوق بشر به آرژانتین بود در شرایطی که خانوارهای ناپدیدشدگان آرژانتینی در بوینس آیرس تظاهراتی به پا کرده بودند، دولت، مردم را به تماشای این دیدارها تشویق می کرد چراکه تیم ملی جوانان آرژانتین به رهبری کاپیتان اعجوبه خود مارادونای 18 ساله طی دیدارهای تماشایی و هیجان انگیزی جام را به چنگ آورد. شادی مردم در خیابان های بوینس آیرس در کنار اعتراض و اندوه تظاهر کنندگان غریب بود از یک سو معترضان نقض حقوق بشر برابر رئیس جمهور شعار می دادند و از سوی دیگر رادیوی دولتی مردم را به پایگوبی در خیابان ها دعوت می کرد (همان: 350-351)."

رقابت و کشمکش کشورهای آمریکای لاتین با کشورهای اروپایی هم حکایت خاص خود را دارد، در این کشمکش گویا برزیل و آرژانتین و همسایگانشان تهدید مسلمی برای سیطره سیادت اروپایی ها هستند، این کشمکش به طور خاص در دیدارهای تاریخی آرژانتین و انگلیس در جام های جهانی 1966 و 1986 آشکار می شود.

در سال 1966 دو تیم از آمریکای جنوبی (آرژانتین و اروگوئه) در برابر دو تیم از اروپا (انگلیس و آلمان غربی) قرار می گیرند تا تکلیف دو فینالیست جام مشخص شود. دیدار آرژانتین و انگلیس را یک داور آلمانی و دیدار اروگوئه و آلمان غربی را یک انگلیسی سر می برد. روند این دو بازی و مخصوصا اخراج دو بازیکن از اروگوئه و اخراج کاپیتان تیم آرژانتین این شائبه را به وجود آورد که دو داور اروپایی به گونه ای رفتار کردند که کشورهای خودشان به دیدار نهایی راه بیابند.

راتین کاپیتان اخراج شده آرژانتین در این باره معتقد است: "داور به تیم ما اخطار می داد. گویی انگلیسی ها فرشته بودند و ما دیو. او با من به زبان آلمانی حرف زد. بی آنکه یک کلمه اش را بفهمم و سپس مرا اخراج کرد... حق این است انگلیسی ها مجسمه ی کرتلین داور آلمانی را از طلا بسازند و کنار مجسمه ی دریادار نلسان در میدان ترافالگار نصب کنند. تاکنون هیچ آلمانی اصیلی آن قدر که کرتلین به انگلیسی ها خدمت کرده به دنیا نیامده" (به نقل از صدر 1390: 352)

گزارشگر آرژانتینی رادیو این اتفاق را چنین تعبیر می کند: "هموطنان، اینجا در انگلیس با تمام قوا کوشش می کنند فوتبال آمریکای جنوبی از مسابقات بیرون رانده شود. چیزی که تعجب آور نیست، اروپایی ها در مواقع لازم همیشه به داد هم می رسند» (همان: 352).

بیست سال بعد، در جام جهانی 1986، دو تیم انگلیس و آرژانتین در حالی روبه روی هم صف می کشند که به تازگی درگیری نظامی دو کشور  بر سر جزایر فالکلند با غلبه کامل انگلیسی ها به پایان رسیده است.

"با چنین پس زمینه ای آرژانتین به رهبری کاپیتان دیگو مارادونا در مرحله ی یک چهارم نهایی برابر انگلیس به رهبری بابی رابسون قرار گرفت. وقتی دو تیم وارد زمین شدند از آن به عنوان «فالکلند 2» یاد می کردند. مارادونا دو گل حیرت انگیز زد: یکی با دست. او بر فراز سر پیتر شیلتن، دروازه بان انگلیس پرید و با دست توپ را وارد دروازه کرد. سرعت او به حدی بود که تشخیص آن با چشمان عادی میسر نبود. مارادونا پس از بازی آن گل را ناشی از حضور «دست خدا» خواند که نیش بیشتری به انگلیسی ها زد. ولی گل تک نفره ی دوم او که توپ را از نیمه ی زمین خودی در اختیار گرفت و همه ی انگلیسی هایی که بر سر راهش قرار گرفتند پشت سر گذاشت، یکی از تماشایی ترین گل های تاریخ فوتبال را رقم زد و بعدها هم در رأی گیری فیفا به عنوان بهترین گل تاریخ جام جهانی را کسب کرد" (همان: 353-354)

می توان اوج شعف و غلیان احساسات ملی آرژانتینی ها را بعد از به ثمر رسیدن گل دوم در این جمله گزارشگر تلویزیون آرژانتین دید: "خدایا از خلقت «دیه گو آرماندو مارادونا» متشکریم" (باقری 1389: 189)

 

منابع

  • صدر، حمیدرضا (1390). روزی روزگاری فوتبال؛ جامعه شناسی فوتبال. تهران: چشمه، چاپ دوم
  • کوپر، سایمون (1389). فوتبال علیه دشمن. تر: فردوسی پور. تهران: چشمه
  • Bairner, Alan (2001). Sport, Nationalism, and Globalization. State University of New York Press, Albany
  • Gomberg, Paul (2000). Patriotism in Sports and in War. IN: Tannsjo, Torbjorn and Tamburini. Values in Sport. London and New York: Taylor and Francis Group

 

 

[1] - sportive nationalism OR sporting nationalism

[2] - sports patriotism

 

 

 

پیوستاندازه
15611.doc174.5 KB