یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

ساختن خانه: دوراهی انتخاب (3)



      ساختن خانه: دوراهی انتخاب (3)
الیزابت شاو برگردان نازنین دلنواز

تصویر: نقاشی All works chronologically  اثر Cosy Corner
برای لحظه ای در نظر بگیرید که انواعی از تصمیمات در خانه ای جدید، گنجانده شده است. چطور باید اتاق ها چیده شوند؟ چطور باید ساختمان را به شرایط مکانیش تطبیق داد؟ باید چه تعداد پریز برای انتقال برق داشته باشد؟ دیوار ها چگونه باید عایق شوند؟ این لیست، تمام شدنی نیست. اما به هر طریقی است سازندگان خانه باید برای همه ی این سوالات پاسخی پیدا کنند.

سازندگان خانه            

برای لحظه ای در نظر بگیرید که انواعی از تصمیمات در خانه ای جدید، گنجانده شده است. چطور باید اتاق ها چیده شوند؟ چطور باید ساختمان را به شرایط مکانیش تطبیق داد؟ باید چه تعداد پریز برای انتقال برق داشته باشد؟ دیوار ها چگونه باید عایق شوند؟ این لیست، تمام شدنی نیست. اما به هر طریقی است سازندگان خانه باید برای همه ی این سوالات پاسخی پیدا کنند. حتی بیشتر از آن، باید به مسیرهایی که به آن ها اجازه می دهد سودی از محصولات و فروش سریع اموال قابل عرضه در بازار به دست آورند نیز، پاسخ  دهند. آن ها باید همه چیز را درباره ی درخواست های "حاشیه[1]" ای در بخش های مختلف بازار بدانند، و باید این درک را به طراحی های قابل ساخت، به لحاظ فنی درست و به لحاظ اقتصادی امکان پذیر انتقال دهند.           

این امر یک فرایند پیچیده است. سازندگان به واقع بینی، شناخته شده اند. گرچه معادلات اقتصادی آن ها توسط موارد مهمی مانند قیمت زمین تحت تاثیر قرار می گیرد، اما توجه قابل ملاحظه ای هم به قیمت هر مولفه و همه ی مولفه های محصول نهایی می شود. برای مثال، ممکن است ویژگی های دستگیره ی در موضوع بحث داغی میان بازاریاب و واحدهای فنی باشد. مهمتر آنکه، هزینه ی یک شومینه ی سنگی واقعی باید از نظر ارزش اضافیِ ویژگی ای که ممکن است ایجاد کند، و با ارجاع به تاثیر قابل پیشی بینی آن بر روی سرعت و قیمت نهایی فروش، توجیه شود. در این دنیای عجیب، حدس و گمان و غریزه ی تجارت با محاسبات مالی دقیق و برآوردهای محتاطانه ترکیب شده است.            

سازندگان خانه ادعا می کنند که به تعبیر خودشان، "موقعیت، موقعیت، موقعیت" سه شاخص خیلی مهم هستند. "موقعیتِ" اول به موضع جغرافیایی خود سایت بر می گردد. دومی به جایگاه خانه ی یک فرد درون وضعیت دیگر ویژگی ها مربوط می شود.  دقیق ترین معنی از سومین "موقعیت" به وضعیت نقشه ی خانه توجه دارد. دانستن این که این ها ویژگی های حساسی هستند، یک چیز است، اما از کار درآوردن آنچه که معنی می دهند هنگامیک ه برای طراحی و ترکیب مکانی مشخص به کار می روند، چیزی دیگر است. همانطور که سازندگان توضیح می دهند، [از] این انتخاب های عملی توسط درک آنچه که "بازار" می خواهد، آگاه شده اند.

گرچه اعتقاد گسترده ای به توانایی آنها در خواندن و پاسخ دادن به نیاز بازار وجود دارد، اما، این پاسخ دهندگان همچنین اذعان داشتند که بازار (خریداران بالقوه) برای یک خانه ی جدید، مفهومی عجیب است، شامل، همانطور که می دانید، آن دسته از مردم که فقط در یک منطقه خاص به دنبال خانه ای جدید با محدوده ی قیمت معین می گردند. برای مثال، بازار خانه در ساکسماندم[2] شامل فقط آن مردمی که می خواهند آن جا زندگی کنند، کسانی که جزییات را از پنجره ی بنگاه املاک دیده اند یا ممکن است ببینند، افرادی که مالکیت را دوست دارند و می توانند آن را تهیه کنند، می شود. این جمعیت ناشناخته از مشتریان بالقوه کاملا برخلاف کسانی اند که از پیش در تلاش برای فروش تابلو فرش، اجاق گاز و حتی مبلمان، بازار را تصرف کرده اند.             

پس چطور سازندگان، این بازار اسطوره ای را به واقعیتی فنی تبدیل می کنند؟ چگونه می تواند مفاهیمی مانند بازار برای توجیه اضافه کردن یک سنگ شومینه یا انتخاب دستگیره ی در ارزانتر به کار برده شود؟ چطور سازندگان خانه در مورد شکل و خصوصیات محیط های داخلی که دارند می سازند، تصمیم می گیرند. همانطور که اشاره شد، حدس و گمان ها بسیار مهم هستند. با این وجود، تفاوت های قابل توجهی در مسیری که این غریزه ها سازماندهی و مدیریت می شود، وجود دارد.

همانطور که نظر سنجی از سازندگان خانه نشان داد، قرار دادن حدس و گمان درون شرکتی بزرگ که به دور یک ساختار سلسله مراتبی پیچیده با تقسیم بندی های منطقه ای و شاید دفاتر طراحی متمرکز سازمان یافته، سخت است. در این بستر، طراحی های کتاب-الگو، عقاید سازمانی در خصوص بازار را با ارائه ی نفوذ نسبی قسمت های بازاریابی که توسط اقتصاد خشک حساب داران و همکاران فنی آن ها متعادل شده، مجسم کرده و به فسیل تبدیل می کند. در مقایسه، بسیار آسان تر است که به شم های سازندگان خانه به دقت اشاره شود که محصول پنجاه خانه در یک سال است. احتمالا در چنین محیطی افکار و عقاید مدیر عامل بسیار مهم است. در هرصورت حدس و گمان ها و سنت، احتمالات غیرقابل انکار و بنیادهای بی چون و چرا را برای تصمیم گیری فراهم می کند. بعد از حل و فصل پانزده پریزِ حامل برق، اجازه دهید بگوییم این عدد پانزده به قاعده تبدیل می شود. نقشه های استاندارد، عملکرد گذشته را مجسم می کند و در این زمان آن ها برای نشان دادن راه انجام این کارها آمده اند. سازندگان بزرگتر به شدت بر توسعه ی نقشه های کتاب-الگوی خودشان سرمایه گذاری می کنند و اصلاحات متعاقب آن همیشه پرهزینه است. سازنگان کوچکتر به همان اندازه از ریسک های اقتصادی و تکنیکی تغییر نگران اند.     

اینکه دقیقا بدانیم چرا خانه ای به فروش رفته یا نرفته، مشکل؛ و تعیین ارزش واقعیِ نوآوری یا شناخت عناصر ترقی، غیر ممکن است [چرا که] سازندگان به طور معمول بر تجربه های گذشته تاکید دارند. به بیان خودشان، آن ها می دانند چه چیزی خانه را می فروشد زیرا خانه هایشان به فروش رفته است. و چون خانه هایشان به فروش رفته، آن ها باید "آنچه که بازار می خواهد" را فراهم کنند. محافظه کاری اولیه از طریق نیاز به ماندن در رقابت تعدیل شده است. به علت فقدان بازاری واقعی برای ارجاع دادن، سازندگان، تصویری از تقاضای بازار توسط ارجاعات ثابت به اعمال و تصمیم گیری های رقبای آنی خودشان، می سازند. وقتی به این جا کشیده می شود، به نظر می رسد خانه برای دیگر ساختمان سازان ساخته شده تا مشتریان واقعی.

تصمیم ها درباره ی طراحی، الگو و ساختار خانه درون یک محیط تجاری در هم تنیده گرفته می شود. محدوده ی قابل توجهی برای انتخاب و مداخله وجود دارد: اندازه ی شرکت، تفاوتی عظیم در فرآیند تصمیم گیری ایجاد می کند؛ سلسله مراتب سازمانی الگوهای اعمال نفوذ نسبی را تعیین می کند؛ و تقسیمات رسمی میان متخصصان بازاریابی و فنی اهمیتی واقعی دارند.             

علاوه بر این، سازندگان برای مداخله کردن با محصولی معین، یک بی میلی مشترک را به اشتراک می گذارند. درحالیکه به مختصات بازار مسکن و تقدم موقعیت مکانی اذعان دارند، اما مصاحبه شوندگان مدام بر روی اینکه تصمیمات شان بر اساس تقاضای بازار گرفته می شود، بحث می کردند. همانطور که آن ها گفته اند، چاره ای ندارند مگر آن چه که فکر می کنند بازار می خواهد را فراهم کنند.

 

[1] curbside

[2] Saxmundham