چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

انسان شناسی(19) زمینه های مطالعاتی خاص انسان شناسی: مطالعه درباره جنسیت



      انسان شناسی(19) زمینه های مطالعاتی خاص انسان شناسی: مطالعه درباره جنسیت
کارول دل. دیلانی ترجمه ی زهره دودانگه

جنسیت همواره یکی از موضوعات پژوهش های انسان شناسی بوده است، اما دهه ی 1970 با خود تجدید نظری حیاتی در زمینه فرضیات مرتبط با جنسیت به ارمغان آورد؛ این تجدید نظر بخشی به دلیل جنبش های زنان و بخشی ناشی از ورود تعداد کثیری از زنان به مشاغل دانشگاهی بود. در ربع قرن بعدی این بازنگری با خود مسیرهای نوین مفهومی را برای توجه به نه تنها رابطه میان روابط جنسی و جنسیت، خویشاوندی و تولید مثل، کار مردان و زنان و محیط عمومی و خصوصی، بلکه به منظور توجه به اهمیت جنسیت در زبان، نخستی شناسی، باستان شناسی، مذهب و کیهان شناسی گشود. در ابتدا بسیاری از مطالعات جنسیت در وهله ی اول بر زنان-به دلیل حضور کمتر آن ها در مکتوبات انسان شناسی- تمرکز داشتند، اما نتیجه آن شد که بحث جنسیت تنها برای زنان مطرح گردید. یک سوال اولیه در این مطالعات نخستین این بود که چگونه و چرا زنان در سیستم های اجتماعی مردسالار تابع بودند. هر چند به زودی علم به اینکه مردان نیز دارای جنسیت هستند، موجبات یک تحلیل بسیار عمیق تری را فراهم آورد که بر طبق آن تعاریف جنسیت به عنوان امری دو جانبه بیان شد. بر خلاف این فرض که جنسیت به طور طبیعی کسب شده و در نتیجه امری جهانشمول و در امتداد رفتار جفتگیری حیوانات است، مطالعات جدید ثابت کرده که همچنان که جوامع مختلف سیستم های مذهبی، خویشاوندی و اقتصادی متفاوتی را تولید می کنند، در بعد سیستم جنسیتی نیز متنوع هستند. درحالی که اغلب گمان بر این بود که رابطه جنسی ویژگی طبیعی است و جنسیت تعریفی فرهنگی بر اساس این زمینه طبیعی است، برخی مطالعات سوالاتی را درباره رابطه ی میان جنسیت و جهت گیری جنسی  و نیز در این باره که آیا ممکن است بیش از دو جنسیت وجود داشته باشد و یا اینکه آیا روابط جنسی تا حدی زیادی به صورت فرهنگی ساخته شده است، مطرح می کنند. مطالعه پستانداران -که تا مدت زیادی گمان می شد که کلید رفتار انسان ها را در خود دارد- نشان داده است که نتایج تا حد زیادی به ابزار نظری که توسط آن ها دانشمندان به مشاهده رفتار آن ها (پستانداران) می پردازند و نیز به نوع پستاندارانی که برای مطالعه انتخاب شده اند، بستگی دارد. این اکتشاف زمینه ی بسیاری از فرضیات درباره جنسیت را بی ثبات نمود. زمانی که نگاه انتقادی به جنسیت که متوجه مستندات باستان شناسی، تعصبات کهن و فرضیات بود(برای مثال درباره مرد شکارچی و زن جمع آوری کننده) تغییر کرده و تا حدی زیادی اصلاح شده است، رویکرد های جدیدی به مطالعه گذشته و فرهنگ مادی پدیدار شده و روایات مبدا تغییر کرده است.
حوزه ی دیگری که توسط تمرکز بر بحث جنسیت به نحوی خلاقانه تحت تاثیر قرار گرفت، انسان شناسی زبانی بود: این پژوهشگران اکنون نه تنها به ابعاد ساختار زبانی-برای مثال ضمیر- بلکه به راه های متفاوتی که زن و مرد در کاربرد زبان استفاده می کنند نیز توجه می نمایند و این سوال را مطرح می کنند که جنسیت تا چه میزان توسط عملکرد زبانی در طول چرخه زندگی ساخته می شود. سایر پژوهشگران شیوه ای را مورد مطالعه قرار داده اند که زبان معانی ضمنی جنسیتی را به زمینه های مفهومی و انتزاعی می بخشد، برای مثال علوم نرم در مقابل علوم سخت و اینکه چگونه این عناوین و برچسب ها زنان و مردانی را که در این زمینه ها کار می کنند تحت تاثیر قرار می دهند.
برخی هنوز در حوزه ی موضوعاتی که به نظر می رسد ارتباطی کوچکی با بحث جنسیت دارند-مانند استعمار و شرق شناسی و یا در سیستم های گسترده تری  چون جهان بینی، کلام و کیهان شناسی- سوالاتی را درباره جنسیت مطرح می کنند. این پژوهشگران برای مثال درباره تبعات این امر که به صورت سبملیک خدا مرد و زمین زن است بر زنان و مردان جستجو می کنند؛ و برخی حتی جویای معانی مطلق جنسیت در اندیشه ی انسان شناسان و تلاش های انسان شناسانه می شوند. به طور خلاصه، ازدیاد مطالعات انسان شناسانه درباره جنسیت در یک چهارم پایانی قرن بیستم، راه های جدید را به حوزه های کشف نشده در قرن بیست و یکم گشود.
 
Carol L. Delaney
مقاله به صورت زیر ارجاع داده شود:
•    MLA Style:   "anthropology." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
•    APA Style:   anthropology. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica.