سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تحولات خانواده ایرانی



      تحولات خانواده ایرانی
نسرین قوامی

تحولات جامعه جهانی منجر به تغییرات و تحولات عمده‌ای زندگی اجتماعی بشر شده است. با صنعتی شدن جوامع و تغییر ساختار جامعه، شکل خانواده نیز دچار تحولات بسیاری شده است. به موازات تحولات اجتماعی و البته در نتیجه آن، خانواده به مرور از شکل سنتی خود –خانواده گسترده- به شکل جدید –خانواده هسته‌ای- تغییر یافت. هم‌زمان با تحولات ایجاد شده در خانواده حوزه جدیدی در جامعه‌شناسی برای بررسی تحولات خانواده ایجاد شد. در جامعه‌شناسی خانواده، جامعه‌شناسان مختلف هر یک در صدد تبیین این تحولات و بررسی عوامل مؤثر بر تغییرات برآمدند.

هرچند که هنوز انواع گوناگون از شکل‌های خانواده در جوامع مختلف جهان قابل مشاهده است، اما به نظر می‌رسد که شکل خانواده هسته‌ای پس از روند صنعتی شدن غرب، تبدیل به شکل مسلط خانواده در غالب مناطق جهان شده است. در بیشتر کشورهای جهان سوم تغییرات گسترده‌ای در حال وقوع است که بر شکل و ساختار خانواده در این جوامع تأثیر می‌گذارد. به طور کلی این تغییرات، حرکتی جهانی در جهت تفوق خانواده هسته‌ای ایجاد می‌کند و نظام‌های خانواده گسترده و انواع دیگر گروه‌های خویشاونید را از هم می‌پاشند.

در جامعه ایران نیز با ورود صنعت و تغییر در شرایط اجتماعی، تحولات ایجاد شده به حوزه خصوصی و زندگی خانوادگی افراد تسری یافته است. جمشید بهنام، یکی از اولین جامعه‌شناسان ایرانی که به طور مبسوط به تحولات ایجاد شده در خانواده ایرانی پرداخته است، در بررسی‌های خود در دهه چهل در مناطق مختلف ایران، رویارویی با تمدن صنعتی غرب را عامل اصلی تحولات ایجاد شده در خانواده می‌داند.

بهنام معتقد است در ایران در دوران‌های طولانی، شکلی از خانواده گسترده وجود داشت که بر اساس شرایع اسلامی و سنت‌های ایرانی شکل گرفته بود. خانواده‌ای که مذهب و سنت و شیوه تولید اقتصادی جوامع کشاورزی مبانی آن را تشکیل می‌داد. این خانواده بر اساس «پدرتباری» و «پدرمکانی» و «اولویت جنس مذکر» استوار بود و سازمان مرتبی داشت که زیر نظر پدر اداره می‌شد.

خانواده واحد تولید و مصرف بود و این امر نه تنها در روستاها، بلکه در شهرها نیز که مراکز مهم صنایع دستی بودند به چشم می‌خورد. منزلت اجتماعی زن ناچیز بود و به فرزند آوردن و انجام کارهای خانگی محدود می‌شد. فرزندان نام و نشان از پدر می‌بردند و سرای خانوادگی نسل‌های متعدد را در خود جای می‌داد و پاسدار سنت‌ها بود. مقررات ازدواج و طلاق و ارث و نگهداری از فرزند بر اساس فقه اسلامی استوار بود و روابط افراد خانواده بر سلسله مراتبی مبتنی بود که همه قبول داشتند.

خانواده ایرانی در دوره اسلامی ناشناخته است و اگر هم در کتاب‌هایی یادی از آن شده است، آن را بر اساس الگوی خانواده اسلامی وصف کرده‌اند؛ در حالی که اگر جنبه‌های حقوقی آن را کنار بگذاریم، در این دوره هم خانواده ایرانی سیمایی خاص داشته است که آن را از خانواده در سایر ملل اسلامی ممتاز می‌داشته است.

بهنام اشاره می‌کند برخورد با تمدن صنعتی غرب و نتایج آن که عبارت است از تغییرات ساخت اقتصادی جامعه، رواج شهرنشینی و دخالت دولت، در چند دهه اخیر موجب تغییرات عمده در این شکل از خانواده و خصوصاً خانواده شهری شده است.

برخی جامعه‌شناسان ماند شهلا اعزازی معتقدند اطلاعات مربوط به زندگی خانوادگی در دوران گذشته ایران بسیار ناچیز است و به خصوص از آن‌جا که زندگی خانوادگی جزئی از محرمات ایرانی بوده است، همین اطلاعات نیز بسیار ناقص و غیر قابل اتکا است؛ اما با این حال نظر عمومی بر این است که شکل اصلی خانواده در ایران باستان، گسترده بوده است. اعضای خانواده گسترده در یک مکان به استثنای دخترانی که پس از ازدواج به خانه همسرشان رفته بودند تحت سرپرستی رییس خانواده به سر می‌بردند.

به مرور با تحولات اجتماعی مقطع جدید در ایران، که از شکل‌گیری سلسله قاجار شروع می‌شود، خانواده با جامعه رابطه تعامل‌گرایانه پیدا کرده است. همان طور که گفته شد قبل از رویارویی جامعه ایران با مدرنیته، خانواده سنتی و گسترده شکل مسلط بود. از نیمه دوم قرن نوزدهم مصادف با دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار خانواده در ایران تغییرات عمده‌ای یافت که بیشتر به سبب مسافرت خانواده‌های اشرافی به خارج از کشور و ورود خارجیان به ایران و حشر و نشر با این افراد  صورت گرفت. ورود ایران به دوره جدید همراه با اقتضائاتی از قبیل شهرنشینی، اقتصاد صنعتی، توسعه نظام اداری، توسعه شبکه حمل و نقل، توسعه وسایل ارتباط جمعی و تحقق نهادهای جدید اجتماعی چون آموزش و پرورش، دانشگاه و ... بوده است. در این دوره به مرور شرایط و امکانات جابجایی افراد در سطح ملی و بین‌المللی ایجاد شد که جابجایی چه در سطح محله‌ای، ناحیه‌ای، ‌استانی و ملی و چه در سطح جهانی توأم با تغییرات عمده در نگرش، باور و رفتار افراد بوده و با تحولات عمده‌ای در ساختار خانواده همراه بوده است. به نظر می‌رسد یکی از دلایل تحولات اخیر درخانواده‌های ایرانی، تغییر شرایط فردی و اجتماعی زنان بوده است. بالا رفتن سطح سواد و تحصیلات زنان، از مهم‌ترین زمینه‌های تأثیرگذار در سرنوشت آنان و افزایش مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است. همچنین پیشرفت دانش پزشکی که منجر به بالا رفتن سطح کیفی بهداشت باروری و کنترل موالید شده است، زمینه مساعدی برای حضور فعالانه‌تر زنان در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی فراهم کرده است.

در عین حال آشنایی با فلسفه غرب و تفکرات آزادی‌خواهی و مساوات‌طلبی در جامعه به سطح روابط بین دو جنس نیز گسترش یافته است. همچنین با بروز و ظهور نظریات فمینیستی و آشنایی و به تبع آن افزایش سطح آگاهی‌های اجتماعی زنان، آنان خوهان حقوق برابری با مردان شده‌اند. بالا رفتن سطح آگاهی و تحصیلات زمینه را برای حضور مؤثرتر زنان در جامعه فراهم ساخته و آن‌ها با آگاهی نسبت به توانمندی و قابلیت‌های خود، خواهان سهم بیشتری در جامعه و عدالت در روابط بین دو جنس شده‌اند.

نمود تحولات اجتماعی در عرصه خانواده موجب شد تفکیک نقش جنسیتی سنتی خانواده که در خانواده هسته‌ای نیز تداوم یافته و حتی در برخی زمینه‌ها تشدید شده و زنان را به حاشیه رانده بود به چالش کشیده شود؛ هرچند این آگاهی و خواسته‌های جدید در سطح عامه مردم و به خصوص زنان جامعه شکل مسلط نیست و هنوز به خواستی عمومی تبدیل نشده است، اما به دلیل رشد چشم‌گیر سطح تحصیلات زنان و با توجه به نقش فرهنگ‌ساز و هنجارآور این قشر، این روند به شکل روزافزون به افزایش سطح مطالبات زنان در جامعه منجر شده است.

این در حالی است که در تاریخ معاصر تغییر نقش‌های جنسیتی زنان همراه با بروز تغییراتی در نقش‌های جنسیتی مردان بوده است؛ به نحوی که هویت نقش‌های جنسیتی مردانه –همچون نقش‌های زنانه- در طول زمان تغییر یافته و دچار تحولات عمیقی شده است.

در حال حاضر با وجود تحولات ایجاد شده در خانواده به خصوص نقش‌های جنسیتی و روابط جدید بین دو جنس، هنوز شناخت عمیق چندانی نسبت به این تغییرات و و مؤلفه‌های نقش‌های جدید در خانواده وجود ندارد. در حالی که برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در این حوزه، تا زمانی که شناخت درستی نسبت به واقعیات موجود در خانواده و روابط بین دو جنس وجود نداشته باشد، مفید فایده نخواهد بود.

شاید به همین دلیل است که با وجود فاصله گرفتن مفاهیم خانواده، مرد، زن و کودک از مفهوم سنتی خود و تغییر جایگاه، اهمیت و کارکردشان، قوانین و مقررات هم‌پای این تحولات، تنظیم و تدوین نشده‌اند و پاسخ‌گوی نیازهای امروز جامعه و خانواده نیستند و شاهد معضلات و کاستی‌های فراوان در این حوزه هستیم.

 

منابع:

آزاد ارمکی، تقی (1386)؛ جامعه‌شناسی خانواده ایرانی؛ تهران: سمت

اعزازی، شهلا (1387)؛ جامعه‌شناسی خانواده، با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر؛ تهران: روشنگران و مطالعات زنان

بهنام، جمشید (1352)؛ ساخت‌های خانواده و خویشاوندی در ایران؛ تهران: شرکت سهامی خوارزمی

 

نسرین قوامی

ghavami.nasrin@gmail.com



همچنین مشاهده کنید