یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
زبان اسطوره ، زبان نمادین
چکیده: اسطوره کلمه ای است که از واژهی یونانی هیستوریا به معنی داستان گرفته شده است .در اسطوره از اینکه چگونه چیزها پدید می آیند و به هستی خود ادامه می دهند ، سخن گفته می شود .انسان همواره تخیل داشته است و تخیل انسان با انگیزشهای گوناگون شکل می گیرد . انسان از طریق خیال پردازی ، به سیر و سفر در اندیشه خود می پردازد و هر غیر ممکن در عالَم واقع را به صورت ممکن در تخیلاتش مشاهده می کند . انسان برای بیان تخیلات و احساسات و تجربیات درونی خود به زبان نیاز دارد ؛ البته به زبان نمادین نیازمند است ، تا بتواند آنچه را که به صورت حسی دریافت کرده است را در دنیای عینی و تجربی بیان کند . بنابراین برای درک و فهم تخیلات و اساطیر، به زبانِ نمادین نیاز است . زبانِ اسطوره ، زبانِ رمز و زبانِ نماد است . از طریق نماد و سمبل و رمز می توان معانی عمیقِ نهفته در اسطوره را در قالب زبان بیان کرد و به سطح کلام آورد .
اسطوره ها فراواقعیت اند و به لحاظ اهمیتی که داشته اند جنبه تقدس نیز به خود گرفته اند . هر فرهنگی اساطیر خاص خود را دارد و خودِ اسطوره نیز جنبه های گوناگونی دارد .اسطوره ها معانی زیادی را در بر دارند و برای فهم معنی اساطیر باید پوسته های رویین آن را کنار زد و به مغزِ معنای آن دست یافت . برای فهم اسطوره باید زبان اسطوره را دریافت که شامل نماد ها و نشانه ها می باشد . از طریق زبانِ اسطوره می توان بخشی از فرهنگ آدمیان را در دوران گذشته دریافت چرا که باورها و اندیشه های انسان در زمان های قبل از بین نرفته است و هنوز وجود دارند و در بستر اندیشه و زندگی کارآمد هستند . بنابراین اندیشه های اساطیری برای اینکه بیان شود به زبان سمبل و نمادین نیازمندند .
واژگان کلیدی : اسطوره ، زبان ، نماد ، نشانه ، رمز .
مقدمه:
«اسطوره،تاریخ نخستین و معنوی یک جامعه است و از این نظر با زبان آن جامعه کاملاً قابل مقایسه است . زبان و اسطوره ، که هر دو کارکردی مشترک دارند و در انحصار متون ادبی اند ، حقایق مربوط به گذشته های دور را برای ما بازگو می کنند . »(گریمال،1373)
اسطوره فقط بیانِ صرف افسانه نیست ؛ بلکه اسطوره گاهی تمام واقعیت و گاهی گوشهای از واقعیت را در مورد پدیدهها یا انسان بیان می کند واسطوره ،«خلقت» ،«ایجادشدن» و «بودن» را از آغاز بیان می کند و در این عرصه ، بازیگران اساطیر موجودات ماوراء الطبیعی هستند .
زبان اسطوره، زبانِ رمز است .از طریق نماد می توان فرهنگ و افکار تاریخ گذشتگان را دریافت .اسطوره در فرهنگ ها به معانی سخن پریشان ، اباطیل و اکاذیب، افسانه و احادیث بی سامان ، خرافات قدیمیان و قصه های دروغ آمده است .(معین ،1374:ذیل واژه اساطیر)
واژه اسطوره ، ترجمه واژه Myth)) است که در همهی زبان های اروپایی یافت می شود که از واژهی یونانی مشتق شده است به معنای گفتار ، نطق و کلام .
نماد و رمز و سمبول، هر سه ، سویه ای یگانه دارند و هر سه واژه، درونه ای یکسان دارند و بنابر سلیقه و خواست روشنگران ، این پدیده ، گاه نماد ، گاه سمبول و گاه رمز نام گرفته است . (واحددوست،1381،ص 115) شاید بتوان این گونه بیان کرد که گرچه این سه واژه ، به لحاظ ظاهری با هم متفاوت اند اما در حقیقت و به لحاظ باطنی ، دارای معانی یکسانی هستند .
سمبول به انگلیسی «symbol»نوشته می شود و در فرانسه «symbole» و به آلمانی«symbal» به ایتالیایی«symbol» است . در اصل یونانی از دو جزء syn=sym و ballein ساخته شده است .جزءِ اول این کلمه به معنی « با» ،«هم» و « باهم» جزء دوم به معنی « انداختن» ، «ریختن»، «گذاشتن» ، « جفت کردن» است ؛ پس کلمه «symballein » به معنی با هم انداختن ، با هم ریختن ، با هم گذاشتن ، با هم جفت کردن است و نیز به معنی شرکت کردن ، سهم دادن ، مقایسه کردن »است.( فروم ،1355 ،ص 21)
«سیمبلن در زبان یونان باستان به معنای نشان ، مظهر ، نمود، و آیت به کار می رفته است . «( ناظرزاده کرمانی،1368،ص34)
«از دیدگاه سنتی ، اسطوره داستانی است بی نام و نشان که بیانگر عقاید بدوی بوده یا به تفسیر جهان طبیعی می پردازد. در نظریه پردازی جدید ، اسطوره بازتاب نمادین ارزش های جمعی یک قوم و بیان مشترک و بیشتر غریزی واقعیت است . گاهی اسطوره را جنبه شفاهی و صوری مناسک می نامند .»(ویلفرد ال . گورین ،1370، 325) اسطوره برای انعکاس ارزشها و فرهنگ یک قوم ، نیاز به زبان دارد؛ زبانی که قادر به انتقال معانی اسطوره ، از امور ذهنی به امور عینی باشد و آن زبان، زبانِ نماد است .
«انسان در هر عصری با فرهنگش زندگی می کند و اسطوره سرشت فرهنگ او را شکل می دهد . «اسطوره ها نه تنها سازه های زندگی هستند ، بلکه بخشی از هر فرد پاره ای از هر شخص هستند . قصه کسی را بردن یا گرفتن، همچنان است که جان او را گرفته باشند . این چنین اسطوره هایی نقش های ذاتی ، اجتماعی و اقتصادی دارند و این پدیداری محلی نیست . این یک قانون و قاعده است . »(پراپ،1371،ص224)
اسطوره ماحصل افکار و اندیشه بشر است و آشکار کنندهی فرهنگ یک ملت و بخشی از هویت یک قوم است. بستر ظهور اسطوره ، نماد است و در آیینه نماد است که اساطیر متجلی می شوند . از طریق همین نماد ها ما می توانیم، آیین ها و باورهای یک ملت را در یابیم . انسان شناسان اساطیر را برای شناخت بهتر فهم تمدن ها و جوامع و آداب و رسوم آن ها بررسی می کنند .
نماد
انسان برای انتقال افکار ، عقاید و ذهنیات خود از گفتار یا نوشتار استفاده می کند . این زبان سرشار از نمادها و نشانه هایی است که به خودی خود معنایی ندارند، اما به دلیل کاربرد فراگیرشان دارای معنا هستند و یا اینکه انسان به ظن خود به آنها مفهومی بخشیده است .ولی هیچ کدام از این ها نماد نیستند ، بلکه فقط تداعی کنندهی نشانه اشیاء هستند . (یونگ،1377،16)
آن چه ما نماد می نامیم یک اصطلاح است ؛ یک نام یا نمایه ای است که افزون بر معنای قراردادی و آشکار روزمرهی خود ، دارای معانی متناقضی نیز هست . نماد شامل چیزی گنگ،ناشناخته یا پنهان از ما است . اما دست یابی به حقیقت نیاز به بحث دارد ؛ بنابراین یک کلمه یا نمایه هنگامی نمادین می شود که چیزی بیش از مفهوم آشکار خود داشته باشد . این کلمه یا نمایه جنبهی ناخودآگاه گسترده تری دارد که هرگز نه می تواند به گونه ای دقیق مشخص گردد و نه به طور کامل توضیح داده شود . (یونگ ، همان :17)
نماد می تواند چندین معنا را در بر داشته باشد بنابراین ، اولین و سطحی ترین تفسیر ، کامل ترین تفسیر نیست . نماد آشکار کنندهی مفاهیم فرهنگی و تاریخی است و از طریق آن می توان افکار و فرهنگ و نگرش گذشتگان را دریافت کرد .
بر این قیاس در عالَم اندیشه و معنی نیز هر نماد پیوند و اتصال است که از بابت امکانات میانه گیری و همسان ساختن دو چیز ، پرمایه و غنی است . بنابراین ، نماد اضداد را به هم می پیوندد و اختلافات و تعارضات را کاهش می دهد . پس هر نماد متضمن دوگانگی ای است که دو قطب آن مکمل یکدیگرند و دو سویه بودن ذاتی نماد نیز از همین خصیصه ناشی است ؛ زیرا هر نماد دست کم می تواند به دو شیوهی متضاد تفسیر شود و برای آن که معنی کامل هر نماد به دست آید ، باید آن دو تفسیر را باهم جمع کرد. این دو سویه بودن همهی نمادهای قدسی که خصیصه ای عام و عالم گیر است ، متعلق به اساطیر نیز هست و همین خصلت مبیّن چند معنایی و کاربردها و مصادیق گوناگون آنها است ، بعضی گفته اند واژهی Mythe از ریشه mutus می آید که به معنای گنگ و خاموشی است و این مفهوم خاموشی است و این مفهوم خاموشی در مورد اموری مصداق و معنی پیدا می کند که به اقتضای ذات و سرشتشان جز از راه نماد بیان شدنی نیستند . حاصل سخن این که هر نماد و اسطوره در حکم پیوند و جمع اضداد است . نماد به معنی وسیع کلمه ، تعریف واقعیتی انتزاعی یا احساس و تصویری غایب برای حواس ، توسط تصویر یا شیء است .»(ستاری،1366،9-8)
تعاریف سمبل
کلمه سمبول نیز مانند رمز ، به تدریج معناهای گوناگونی یافته است و به عنوان اصطلاح نیز تعریف های متعددی در حوزه های گوناگون دانش و تجربه از آن شده است ، از جمله :
- چیزی که نماینده چیز دیگر است یا چیزی که بر چیز دیگر اشاره دارد و به علت همبستگی ، ارتباط ، قرارداد، یا به طور اتفاقی اما نه از طریق شباهت عمدی ، به ویژه علامت مرئی برای چیز غیر مرئی از قبیل یک مفهوم یا یک آیین. مثلاً شیر ، سمبول شجاعت است و صلیب همواره یکی از سمبل های مسیحیت بوده است .
- علامتی اختیاری یا قرار دادی (مثل یک صفت ، یک نمودار ، یک حرف ، یک علامت اختصاری ) که در ارتباط با حوزه ویژهای از دانش ها ( مثل ریاضیات ، فیزیک ، شیمی ، موسیقی، آواشناسی) برای نمایاندن اعمال ، کمیت ها ، فواصل ،ظرفیت ، جهت ، نسبت ها ، کیفیت ها ، صداها و موضوعات دیگر به صورت نوشته یا نقش به کار می رود .
- واحد معین ادبیات که یک فکر انتزاعی را بنماید و به عنوان یک واحد قابل مطالعه باشد .
- یک علامت قراردادی و غیر طبیعی که معنی آن موکول به تفسیر است .
- یک شیء یا یک عمل که عقدهای سرکوفته را به واسطه تداعی نا آگاه می نماید .
- یک عمل ، صوت ، یا شیء مادی که واحد مفهوم فرهنگی است و استعداد برانگیختن یا تجسم مادی دادن به یک احساس را داراست . (واحددوست،1381،ص116)
آنچه در معانی لغوی و اصطلاحی سمبول و همچنین در کلمه رمز دیده می شود این است که در «تمام معانی یک صفت مشترک وجود دارد و آن عبارت از پوشیدگی و عدم صراحت است ، یعنی آنچه ظاهر یک علامت یا شیء یا کلام یا شکل یا کلمه(به اعتبار مدلول آن ) نشان می دهد و دلالت می کند ، مقصود نیست ، بلکه منظور معنی و مفهومی است که در ورای ظاهر آنها قرار دارد . بنابراین ، همان تعریفی که معنی کلی و شامل رمز را می نماید ، می تواند در مورد «سمبل» نیز صادق با شد . به علت همین تشابه معنی و مفهوم میان رمز و سمبل است که یکی را معادل دیگری قرار داده و به کار می بریم ...»(پورنامداریان ،ص6)
در بعضی جاها واژهی یونانی را با اندک اختلاف«sumballen» آورده اند .« هر«sumbalon» در اصل نشانه ای برای شناخت و باز شناسی برای شناخت و باز شناسی بوده است ، یعنی یک نیمه از شیء که به دو نیم شده بود و جفت کردن آن دو نیم ، به دارندگانش امکان می داده است که یکدیگر را برای آنکه پیش از آن هرگز دیده باشند ، چون برادر بدانند و بپذیرند .
« دانش نشانه شناسی semiologie) مأخوذ از واژه یونانیsemeion به معنی نشانه)بر این فرض مبتنی است که صورت های واضح و لایح رمز پردازی (سمبولیسم)،«دال»هایی هستند که با مدلول های ضمنی و پوشیده و مستتر ، بر وفق الگوی مناسبات موجود میان «آوا» یا «صوت» و «معنا» در زبان متداعی شده اند و هر فرهنگ همچون مجموعهای از نظام های رمزی است که مهم ترین آنها عبارت اند از : زبان ، قواعد زناشویی، مناسبات اقتصادی ، هنر ، علم و مذهب. بنابراین برای تفسیر هر رمز همین بس است که آن را بی نقاب و علامت برگردانی کرد، یعنی نشانه های پیام «رمز» را روشن ساخت تا بتوان آن را در نظام رمزی فرهنگی مشخص جا انداخت . این نظر کلودلوی استروس است که همین روش معمول در «انسان شناسی شناختی» را که خود بنیان نهاده ، برای شناخت مقررات زناشویی ، قواعد خویشاوندی، مناسبات اقتصادی، و نیز در شالوده شکنی علوم ، هنرها و مذاهب به کار برده است . »(ستاری، 1372،53)
«بنابراین می بینیم که رمز پردازی و سمبولیسم ، هر دو واژه ، در یک مفهوم به کار رفته اند ، در مردم شناسی ، زبان شناسی و روان کاوی، به گونه ای گسترده ، به نماد (سمبول) پرداخته شده است برای نمونه در دیدگاه زبان شناسی از دید ژان پیاژه « اندیشه نمادی به طور کلی در برابر اندیشه تعقلی قرار دارد که آلت و ابزارش « علامت » است . علامت بنا بر مکتب زبان شناسی دوسوسور دال قرار دادی است که بر حسب مواضعه و میثاقی اجتماعی با مدلول خود ملازمه دارد و بنابراین ،ارتباط میان دال و مدلول علامت ، زادهی همانندی آن دو نیست . از این قبیل است که علامتی است لفظی و نمادهای ریاضی. نظام علامات که نظامی اجتماعی است و در نتیجه بر خلاف تجارب شخصی قابل تعمیم و تجرید است .امکام صورت بندی اندیشه تعقلی را فراهم می آورد . »(واحددوست،1381،117)
اندیشه نمادی
دربارهی اندیشه نمادی باید گفت:«اندیشه نمادی صورت ماقبل منطقی اندیشه است نه شکل ضد منطقی اندیشه . اندیشه نمادی عبارت است از بیان و ترجمان یا صورت ابتدایی جذب و تحلیلهای خاص الگوهای عاطفی که این الگوها با الگوهای هوش ، از نوع هوش شهودی ، تطبیق می کنند و هوش شهودی نیز هنوز حد وسط میان تصویر و مفهوم است ، یعنی هوشی است که بر خلاف منطق که با استدلال قیاسی یا استقرا، از مناسبات و روابط ، صور ذهنی می سازد یا تصویر صورت ذهنی می پردازد و صورت ذهنی ساختهی اندیشه شهودی هم ، همیشه تصویری جزئی و خاص را جایگزین (نه به عنوان نمونه،ببلکه به عنوان جانشینی)می کند(واین همان مشارکت و بهره گیری است . ) اما اندیشه نمادی ناخودآگاه ، بیان و ترجمان یا صورت پایدار و جاودانی سازمان الگوهای عاطفی نیست ، بلکه فقط در بعضی موقعیت های استثنایی چون رؤیاهای کودکانه و بزرگسالان و ... بوجود می آید . »(ستاری،1366،526)
«کارل گوستاویونگ ،نظریهی جامع بدیعی از اندیشه نمادی که متضمن مفهوم نوی از ناخودآگاهی است ، عرضه می دارد ، یونگ به فروید ایراد می گیرد که ناخودآگاهی را سخت محدود کرده و آن را منحصراً قلمرو تجاربی که در گذشته نخست به صورتی خودآگاه در آدمی حیات داشته و سپس وازده و سرکوفته شده اند ، پنداشته است . اما به اعتقاد وی در کنار این ناخودآگاهی فردی، بسیاری عناصر و مواد وجود دارند که هرگز خوداگاه نبوده اند و نمی توانند بود، چون با واقعیت سازش نیافته اند . این عناصر مقدم بر هر گونه خود آگاهی برخلاف ناخودآگاهی فردی که از خاطرات گوناگون بر حسب افراد مختلف ، فراهم آمده ، مشترک میان همه افراد بشر و سازنده ناخوداگاه جمعی است و عبارت است از گرایش ها و خواست های آبا و اجدادی ومادرزادی ، که تعیین کننده همه سلول های اساسی نوع بشر از ابتدایی ترین غرایز حیاتی تا عالی ترین و ماندگارترین تمایلات مذهبی و باطنی وی به شمار می روند . علم ابتدایی نفس به این حقایق درونی صورتی نمادی و رمزی دارد . به بیانی دیگر ، اندیشه نمادی چیزی نیست جز توجه مقدماتی ذهن به این حقایق ، پس در زیر آیین نمادی فردی که متغیر و سطحی است ، آیین نمادی جمعی قرار دارد که بدرستی بیانگر و زبان حال روح بشر است ... اندیشه نمادی جمعی از دیدگاه یونگ منطبق بر مرحله مقدماتی یا آغازین فکر آدمی است و متعلق به دورهای است که تمدن چون هنوز سرگرم تسخیر جهان برون نبود ، به دورن آدمی توجه داشت و می کوشید تا کشفیات روانی ناشی از این درون گرایی خویش را به زبان اساطیر باز گوید . بنابراین نمادهای بزرگ عمومی ، موروثی ، و صور قبلی یا نمونه های مثالی ادراک اند . این بینش راه تازه ای برای دریافت مسأله عمومیت و فهم ماهیت اساطیر می گشاید ... »(ستاری،1366،صص504-497)
اسطوره از نگاه بارت
«از دید بارت اسطورهها دارای نقش طبیعی سازی هستند . نقش اسطوره آن است که امر فرهنگی را طبیعی جلوه دهد – به عبارت دیگر ، کاری کند که ارزش ها ، نگرش ها و باورهای فرهنگی و تاریخی «طبیعی»،«هنجار» ، بدیهی ، فاقد زمان و مبتنی بر «عقل سلیم» به نظر برسند ، و به این ترتیب در نظر ما بازتاب عینی و «حقیقی» امور باشند ... قدرت این اسطوره ها ناشی از آن است که بدیهی تلقی شوند و به نظر می رسد نیازی به رمزگشایی و تفسیر و ابهام زدایی از آنها وجود ندارد.»(سجودی،1387:ص91)
به عقیده بارت «نظام اسطورهی امروز قبل از آنکه با چیزهای مادی سروکار داشته باشند ، به یک نظام دلالت مربوط می شود.»(سجودی،1387:ص86)«هرچیزی می تواند اسطوره باشد مشروط بر آنکه از طریق یک گفتمان انتقال داده شود . اسطوره نه موجب ابژهی پیامش ، بلکه بر اساس روش بیان این پیام تعریف می شود . »(همان)
سمبولیسم از نگاه یونگ
از دید یونگ « تعبیر رؤیا و سمبول ها ، مستلزم هوشمندی است . نمی توان آن را مکانیکی تبدیل کرد و بعد مغزهای خالی از قوهی خیال را با آن پر کرد . تعبیر ، هم مستلزم معلومات بیشتر درباره شخصیت رؤیابین است و هم مستلزم آگاهی بیشتر مغز از شخص خودش . هیچ پژوهشگر مجربی در این زمینه انکار نمی کند که قواعد سادهای وجود دارد که ممکن است مفید باشند ، ولی باید این قواعد را با احتیاط و هوشمندی به کار برد ..»(یونگ ،1352،136) وی در پیوند با دیرینگی سمبولیسم می گوید : « تاریخ سمبولیسم نشان می دهد که هر چیز می تواند اهمیت سمبولیک پیدا کند : اشیاءطبیعی(مانند سنگ ها ، گیاه ها ، حیوانات ، کوه ها ، درّه ها ، خورشیدو ماه ، باد و آب و آتش ) یا چیز های ساخت انسان (خانه ها ، قایق ها یا اتومبیل ها ) یا حتی اشکال مجرد (مانند اعداد ، مثلث ، مربع و دایره ). در حقیقت تمام جهان یک سمبول بالقوه است . انسان با تمایلی که به سمبول سازی دارد ، اشیا و اشکال را به سمبول ها تبدیل می کند( وبدین وسیله اهمیت روان شناسی بسزایی به آنها می دهد ) و آنها را هم در مذهب و هم در هنر بصری خود بیان می کند . تاریخ همبستهی مذهب و هنر ، که به ادوار ما قبل تاریخ می رسد ، سابقه ای است که اجداد ما از سمبول هایی به جا گذاشته اند که برای آنها معنی دار و هیجان انگیز بوده است . »(یونگ،1352،ص36)
نماد واقعی از نظر یونگ :«... با گذشت زمان ، نمادهای مختلف بر الگوی یک صورت نوعی منطبق می شوند و هرچه لایهی مولد نماد به جهان عینی محسوس وبه تجارب روزانه زندگی نزدیک تر باشد ، به همان نسبت جنبه نمادی آن ضعیف تر است ، اما نماد واقعی آن است که در آن مشت نمونه خروار باشد . اساطیر و افسانه ها و قصه هایی که مضامینشان نزد بیشتر اقوام باز یافته می شود ، نمونه های بارز نمادهای جمعی اند و تصویرهای عالم گیر چون اژدها ، مارگنج ، غار، درخت ، گل ، خدایان و شیاطین ، که پایه مشترک افسانه ها ، قصه ها ، اساطیر و نمادهای مذهبی و فرهنگی تمام بشریت هستند ، خاصه در خواب های بنیادی ظاهر می شوند و نمادهای مذهبی نیز با صور نوعی ناخوداگاهی جمعی مطابقت دارند و بر اساس همان بنیان یافته اند . اساطیر هم که تصویری زنده از آفرینش و تکوین جهان ترسیم می کنند ، نقش پرداز پوششی هستند که صور نوعی در زیر آن به نماد تبدیل می شوند و چون ساختمان اصلی اساطیر میان همه ملل و اقوام مشترک است ، جای شگفتی نیست که اساطیر همیشه و همه جا یکسان و همانند جلوه گر شوند و مضامینشان در سراسر جهان پراکنده باشد و همواره تکرار شوند و هر بار بی تأثیر عوامل و انگیزه های خارجی ظهور کنند .»(ستاری ،1366،ص464)
«انسان برای تغییر جهان دو وسیله در اختیار دارد : علم عینی که دامنه تسخیرش بر طبیعت بیش از پیش گسترش می یابد و تخیل ذهنی که به وساطت شعر و اسطوره و مذاهب اسرار، جهان را با آرمان نوع بشر که در آرزوی خوشبختی است ، سازگار می کند . نتیجه تحقیقات روان کاوی و جامعه شناسی در زمینه نماد ، تبدیل نماد از رهگذر علامات رؤیا یا اساطیر به مفهوم خودآگاه است ، اما باشلارد در پایان تحقیقات خود ، ما را به عالم فوق خوداگاهی شاعرانه می برد که وسیله بیان آن ، لغات و تمثیلات خاصه زبان حالی آزادتر و روان تر و بی پیرایه تر از شعر ، یعنی خیال پردازی است . »( لوفلر،1364،صص23-22)
اریک فروم در خصوص زبان نمادین این چنین بیان می کند که:«زبان سمبولیک زبانی است که تجربیات درونی و احساسات و افکار را به شکل پدیده های حسی و وقایعی در دنیای خارج بیان می کند و منطق آن با منطق معمول و روزمرة ما فرق دارد ، منطقی که از مقوله های زمان و مکان تبعیت نمی کند و به عکس تحت تسلط عواملی چون درجه شدت احساسات و تداعی معانی است . » بنابراین زبان سمبولیک، می تواند در بین اقوام وملل مختلف مشابه و یکسان باشد چراکه این زبان از احساسات درونی و افکار انسان ناشی می شود . انسان همواره در طول تاریخ تمایل به سمبول سازی داشته است و آنها را در عرصه دین و هنر و قصه و ... جای می دهد . سمبول ها ریشه در عواطف و افکار یک ملت دارند و از طریق بررسی همین سمبول ها می توان در عمق افکار یک ملت نفوذ کرد و به فهم عقاید آنان رسید .
نتیجه گیری:
با فراگرفتن اساطیر هر فرهنگ و هر ملت می توان فرهنگ و نحوهی رفتار آن جامعهی فرهنگی را دریافت . ریشهی ظهور اساطیر ، اندیشه و تخیل بشر است که در پاسخ به نیازهای مادی و معنوی مردم ایجاد می شود . بستر و زمینه بروز و ظهورِ اساطیر ، نمادها هستند . اسطوره ها در بین همه جوامع و اقوام وجود دارند و دیدگاه جامعة متعلق به خود را بازتاب می کنند .
زمانِ حضور اسطوره مربوط به گذشتهی نزدیک نیست ، بلکه قدمتی برابر با قدمت انسان در کرهی زمین دارد . انسان ها از طریق اسطوره ها به زندگی خود معنا می دهند و با زبان رمزآمیز ، اساطیر را به عرصه زندگی اجتماعی خود می آورند . نمادهای اساطیری به طرق مختلف در زندگی اجتماعی ظهور می یابند و می توان بیان کرد که اسطوره هویت قومی ، ملی ، مذهبی و تاریخی یک ملت را بازگو می کند .
با واژگانِ محدود نمی توان ، عمق درونی اسطوره را بیان کرد . در درونِ اسطوره ، معانی بسیاری نهفته است که برای بیانش ، زبانِ خاصی را می طلبد و زبانِ اسطوره ، زبان رمز است ، زبان ، زبانِ نماد است . زبان و اسطوره ، به لحاظ کارکردشان با هم همپوشانی دارند و می توان از طریق آنها نسبت به وقایع مربوط به گذشته ، آگاهی یافت . اسطوره یک امر پیچیده است و از دیدگاههای گوناگون قابل تفسیر است .
اسطوره با کلام در ارتباط است و از گذشته های دور از طریق کلام و زبان شفاهی نسل به نسل منتقل شده است تا به دوران کنونی رسیده است . اسطوره راز آفرینش را حکایت می کند که این راز آفرینش شامل افسانه ، قصه ، تاریخ مقدس و ... می باشد . یک تعریف خاص و یگانه برای اسطوره وجود ندارد ؛ تعاریف متعددند و هر کدام از این تعاریف بخشی از پدیدة پیچیدة اسطوره را بیان می کند و تعاریف، یکدیگر را کامل می کنند و نقیض یکدیگر نیستند .
اسطوره را هرگز نمی توان به امور سادة طبیعی ، تقلیل داد ؛ زیرا اسطوره پیچیده است و رمز آلود هست و نمی توان فقط به لایههای رویین آن بسنده کرد . دریافت بن مایههای اساطیر و شناخت و بررسی و یژگی های خاصشان به سادگی امکان پذیر نیست و اسطوره با هستی انسان در آمیخته است و اسطوره سرشت فرهنگ هر ملت است و برای فهم اساطیر باید زبان خاص اساطیر را فرا گرفت که همان زبانِ نماد و رمز است . از طریق زبانِ اسطوره می توان بخشی از فرهنگ آدمیان را دریافت چرا که باورها و اندیشه های انسان - در گذشته و حال و آینده - در بستر اندیشه و زندگی کارآمد هستند و همیشه حضور داشته و دارند. بنابراین اندیشه های اساطیری برای اینکه بیان شود به زبان سمبل و نمادین نیازمندند .
زبان سمبولیک، می تواند در بین اقوام مختلف مشابه باشد این زبان از احساسات درونی انسان ناشی می شود . سمبول ها ریشه در عواطف یک ملت دارند و از طریق بررسی شان می توان، به عمق افکار یک ملت دست یافت . نمادها در بین مردم عمومیت دارند و مشترک اند و نمادها در طی دوران تاریخ تکرار می شوند و نمادهای اساطیری در ذهن انسان های جای دارند و زبان خاص خود را دارند و شناخت صحیح اسطوره وابسته به شناخت صحیح نمادها و معانی نمادها دارد . اسطوره با زبان نمادین ف عقاید و افکار و بینش درونی انسان ها را بیان می کند .نماد، زبان بیان اساطیر به شمار می رود .
منابع:
پراپ، ولادمیر(1371)ریشه های تاریخی قصههی پریان،بدرهای،فریدون،توس، تهران .
پورنامداریان،تقی(1364)رمز و داستان های رمزی در ادب فارسی،انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران .
ستاری، جلال(1366)رمز و مثل در روان کاوی ،توسف تهران.
ستاری ، جلال(1372)مدخلی بر رمزشناسی عرفانی،مرکز ، تهران .
فروم ، اریک (1355)زبان از یاد رفته،امانت ، ابراهیم ، چاپ دوم .
گریمال،پیر(1373)انسان و اسطوره،اسماعیل پور،ابوالقاسم،فصل نامه هستی.
لوفر-دلاشو،م(1364)زبان رمزی افسانه ها ، ستاری ، جلال، توس ، تهران .
ناظرزاده کرمانی،فرهاد(1368)نمادگرایی در ادبیات نمایشی، انتشارات برگ، چاپ دوم ،تهران .
واحددوست، مهوش(1381)رویکردهای علمی به اسطوره شناسی،سروش ، تهران .
ویلفرد . ال. گورین و ...(1370)رویکردهای نقد ادبی،میهن خواه،زهرا، انتشارات اطلاعات، تهران .
یونگ ،کارل گوستاو(1352)انسان و سمبول هایش،صارمی ،طالب،امیر کبیر ، تهران .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست