یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
مجله ویستا
مشکلات بلوغ دختران، وظایف والدین چیست؟
جامجم: خيلي از دختران ايراني وقتي درباره دوران بلوغ شان حرف ميزنند، ممكن است چنين احساسي داشته باشند. تغييرات دوران بلوغ هم براي دختران و هم براي پسران اهميت دارد، اما مسائل دختران به خاطر شرايط خاص فرهنگي اهميت ويژهاي پيدا ميكند. مادر، به عنوان نزديكترين فرد از نظر عاطفي به فرزندش، ميتواند گذر از اين دوران را براي او آسانتر كند.
نشانههاي بلوغ كه در دختران ايجاد ميشود، احساس اضطراب هم همراه آن به وجود ميآيد. در جوامع و خانوادههايي كه آموزش جنسي كافي به نوجوانان ارائه نميشود ، پيدا شدن اولين علائم ممكن است با تعبيراتي نادرست از جنسيت يا احساس بيماري، طرد شدگي و سردرگميدر دختران همراه شود.
چرا دختران؟
زندگي دخترانه، از هر نظر زندگي حساسي است و وقتي اين حساسيتهاي طبيعي با ويژگيهاي فرهنگي جامعهاي مثل جامعه ما آميخته ميشود، دوچندان خواهد شد. مسائل زنانه همواره در پردهاي از شرم و حيا پيچيده شدهاند و اطلاعرساني درخصوص آنها به شكل رسمي وجود ندارد.
با اينكه دختران از سالهاي انتهاي دبستان با تغييرات دوران بلوغ روبه رو ميشوند ، مدرسهها در اين زمينه به آنها آموزش نميدهند و اين وظيفه تنها بر دوش خانوادهها باقي ميماند. در خانواده هم اين نقش از مادر طلب ميشود ؛ اينكه يك تنه فرزندش را از تغييراتي كه پيش رو دارد آگاه كند و بكوشد اتفاق بزرگ بلوغ، با كمترين هزينه و در نهايت آرامش پيش برود.
پسران نوجوان اين امكان را دارند كه به خاطر ارتباطهاي گستردهتر اجتماعي و قرار داشتن در معرض دريافت اطلاعات راحتتر با مساله بلوغ روبهرو شوند، ضمن اينكه مربيان و پدران هم براي انتقال اطلاعات به آنها راحتتر عمل ميكنند. همه اين عوامل باعث ميشود نقش مادران براي همراهي در اين مرحله مهم در زندگي دختران پررنگتر شود.
دوره نوجواني از 11 تا 13 سالگي شروع ميشود و تا 18 سالگي ادامه دارد. اين دوره، دوران تعارض بين رفتار كودكانه و بزرگسالي است. اما چندسال قبل از ورود كودك به سن نوجواني، تغييرات اندكي درجسم و رفتارش آشكار ميشود. اين تغييرات در دخترها شايعتر است.
در آستانه تغيير
با بروز نامحسوس نشانههاي بلوغ، كودكان كمكم دست از بازي ميكشند و بيشتر تمايل دارند اوقاتشان را با همسالان همجنس خود بگذرانند. آنها ساعتها با دوستانشان حرف ميزنند. در ابتداي اين صحبتها يعني همان سالهاي پيش از بلوغ، كودكان درباره خانواده، افتخاراتي كه خانوادهشان داشته، مسافرتي كه پدر و مادرشان داشتند، داراييهاي خانوادگي، دوستان و آشنايانشان و بحثهاي داغي كه اين روزها در زندگي آنها جاري است صحبت مي كنند.
آنها سعي ميكنند خود و خانوادهشان را برتر از ديگري بدانند يا حتي با خيالپردازيهايي، ذهن دوستانشان را به سمت خود سوق دهند. حساسيت اين دوران كمتر از دوران بلوغ نيست، چون زمينههاي برقراري ارتباط نزديك بين مادران و دخترها، از همين زمان شروع ميشود.
ممكن است خيلي از پدر و مادرها گمان كنند بچهها در دوران پيش از بلوغ زياد حرف ميزنند يا به دوستانشان دروغ ميگويند. اين طور نيست. آنها واقعيتهاي زندگياشان را با خيالات ميآميزند و به دوستانشان ميگويند، اگر رفتارهاي اينچنيني بچهها مورد انتقاد قرار بگيرد و بخصوص مادرها دخترانشان را به دروغگويي متهم كنند يا رفتارهاي افراطيشان را در وقت گذراني با همسالان درك نكنند، وقتي بچهها وارد مرحله بعدي يعني دوران بلوغ شوند، ارتباط درستي بين آنها و مادرانشان برقرار نميشود.
اين دوره بهترين دورهاي است كه ميتوان به رفتارهاي كودك در آستانه بلوغ جهت مناسب داد؛ مثلاً مي توان دوستان آنها را كه اكثرا هم محلهايها و همكلاسيهايشان هستند، شناسايي كرد و البته اين كار بايد غيرمستقيم انجام شود.
با ورود كودك به اين مرحله و بروز اين نوع رفتارها، رفتار مادرها هم بايد تغيير كند و پختهتر و منطقيتر شود. اين مساله را ميتوان اين طور تعبير كرد كه با شروع مراحل بلوغ در دختران، مادران نيز وارد مرحله تازهاي ميشوند كه بايد در آن بخشهاي تازهاي از وجود خود را كشف كنند.
نبايد دختران را با همان شيوههاي قبلي به سمت خود گرايش داد. مادران بايد باور كنند كه او در تلاش براي رسيدن به استقلال فكري و منطقي است و حتي در اين مرحله ممكن است شاهد نافرماني هاي او باشند.
سردرگمي و ترس
با شروع دوران بلوغ، دختران همزمان دچار تغييراتي در جسم و روحشان ميشوند. درك همزمان اين تغييرات براي آنها ميتواند دشوار باشد و مادران را هم سردرگم كند.
بسياري از مادران از مواجهه با اين دوران وحشت دارند. سن بلوغ دختران پايين است و مادر هنوز براي آن آمادگي ندارد. در حالي كه مادر هنوز درگير كودكيهاي دخترش است و او را دختربچهاي به حساب ميآورد، دخترش با نشانههاي رفتاري و جسمي به او اعلام ميكند كه كودكي به پايان رسيده و خيلي زود وارد دنياي زنانه خواهد شد.
بين مادرها خيلي شايع است كه به دليلهاي روانشناختي نسبت به اين مساله موضع ميگيرند. براي آنها درك اين واقعيت سخت است كه دخترشان كمكم به يك آدم بالغ و مستقل تبديل ميشود. به همين دليل شيوه انكار را در پيش ميگيرند و سعي ميكنند موضوع را ناديده بگيرند.با اين حال، نشانههاي بلوغ منتظر مادران نميمانند و پيش ميروند.
در آستانه بلوغ، مادر، به عنوان فردي كه هنوز كودك بشدت به او وابسته است، ميتواند نقش مهمي را مثل يك دوست ايفا كند. كارشناسان توصيه ميكنند بهتر است مادر يا زني كه مورد اعتماد دختر نوجوان است، با او درباره دوران بلوغ صحبت كند، چون ناآگاهي از پديدههاي بلوغ، ممكن است او را در مواجهه با اين موقعيتها دچار اضطراب و نگراني كند و عواقب رواني بدي به جا بگذارد. خيلي از دختران نوجوان احساسهايي شبيه نفرت از خود، ترس، اضطراب و افسردگي را تجربه ميكنند.
آنها ممكن است احساس كنند كه اتفاق ناخوشايندي برايشان افتاده و دچار نوعي بيماري شدهاند. از نظر فرهنگي هم ممكن است دچار اختلال شوند ، مثلا اين كه نسبت به جنسيت شان دچار نارضايتي شده و از دختر بودن ناراحت شوند. اين مسائل اگر ناديده گرفته شود ، ممكن است آنها را در پذيرش نقشهاي آيندهشان به عنوان مادر و همسر دچار مشكل كند. وظيفه مادران اين است كه در زمان مناسب، شرايط دوران بلوغ و چگونگي اين تغييرات را برايشان توضيح دهند تا دچار حيرت، احساس منفي در مورد خود، دوگانگي شخصيتي و ناسازگاري با شرايط نشوند.
بسياري از مادران به خاطر شرم و حيا و گاهي بياطلاعي، مساله بلوغ را در دخترانشان مسكوت ميگذارند و آن را مشمول مرور زمان ميكنند. به اين ترتيب دختران نوجوان يا بايد خودشان به تنهايي با اين مساله مواجه شوند يا اطلاعات مورد نيازشان را از گروههاي همسال بگيرند .
در دوران نوجواني ذهن انسان همانند سيستم بدن دستخوش تغييرات سريع ميشود و بنابراين تصورات و باورهاي غلط درباره دوران بلوغ ميتواند مشكلآفرين باشد؛ مثلا اگر دختر نوجوان را در اين دوران از برخي فعاليتهاي اجتماعي يا ورزشي دور نگه داريم، اين مساله ميتواند تاثيرات منفي در ساختار شخصيت او بگذارد. تغييرات بلوغ در دختران، سرآغاز توجه جدي تر به جنسيت آنها هم هست.
مرا نميفهميد!
«شما درك نميكنيد»! حق با اوست. دختر نوجوان همه چيز را از نگاه خود ميبيند و مادر با پافشاري و سماجت ميخواهد بفهمد افكار دخترش از كجا سرچشمه گرفته است. نوجوانان تصور ميكنند در مركز هستي قرار گرفتهاند و دنيا به تماشاي آنها ايستاده است. به نظر نوجوانها، نميشود به بزرگترها اعتماد كرد چون آنها اصلا از دنياي نوجوانها سر در نميآورند.
اگر مادري به فرزندش اعتماد دارد و اين اعتماد و باور خود را با عشق و محبت به گوش نوجوان خود برساند و به او بگويد كه توافق نداشتن شان به دشمني و دوري از همديگر منجر نميشود؛ در اين صورت مادران و فرزندان به فكر حل اختلافشان ميافتند، گفتگو قطع نميشود و صداي هيچ كدام بالا نميرود. آنها با آرامش به حرفهاي همديگر گوش ميدهند و مادر هم از ديدگاههاي متضاد نوجوانش دچار ترس نخواهد شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست