جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
«اِعبید المای» موجودی افسانه ای
افسانه از ریشۀ «فساییدن» به معنی مجذوبکردن یا مسحورکردن است. محققین افسانهها را به گونههای متفاوتی تعریف کردهاند؛ در اکثر این تعاریف دو عنصر تخیّل و نیاز، مشترک هستند؛ تخیّلی که از واقعیت برگرفته شده و بنا به نیازی چیزی به آن افزوده گشته است. برای نمونه: آرزوی دیرینۀ قدرتمندبودن انسان و مصون بودن او در برابر حملات دشمن به آفرینش افسانۀ رویینتن انجامیده است، اسفندیار در ایران و زیگفرید در میان قوم ژرمن، از نمونۀ بارز این افسانههاست.
نیاز به حفظ ارزشهای سنتی و اخلاقی نیز به آفرینش افسانههای ناقص یا موجودات افسانهای منجر گشته است. یکی از موجودات افسانۀ آبزی مردم عرب خوزستان «اِعبید المای»، مصغر «عبدالماء» است. این موجود که بخاطر سیاهبودنش به «عبد» یا«اعبید» موسوم شده است؛ موجودی که بیشتر شبیه به انسانماهیهای افسانهای یونان است. او از یک سو شبیه انسان است و از سوی دیگر دو بالۀ کوچک در دو پهلوی شکمش دارد.
شکل و شمایل کلی او را در کوتاه و سیاهبودن، داشتن کلۀ بیمو و بیگوش، میتوان خلاصه کرد. این ویژگیها از سوی پانزده پرسوناژ فیلم کوتاه «عبدالمای دخترکُش» ساختۀ آقای عباس امینی که روایتی از «عبدالماء» به نقل از مردم عرب آبادان و خرمشهر،است.تأیید شده است. مردم عرب جزیرۀ مینو (صلبوخ) نیز این موجود افسانهای را به خاطر بیگوشبودنش، لقب ابوصُلمه یا گوشبریده دادهاند. به اعتقاد آنان و اکثر کسانی که با آنها در این زمینه صحبتی داشتهام، این موجود افسانهای در مصب رودخوانهها زندگی میکند و به محض این که هوا گرگ و میش میشود، پای به خشکی مینهد تا دختران ساحل را بدزدد. گاهی نیز بچههای کوچک را به هنگام شنا در آب شکار میکند، به زیر آب میبرد و خفه میکند.
اکثر کسانی که او را پرسهزنان کنار رودخانه دیدهاند، تنها بودهاند و کمتر کسی در میان جمع پرسهزدن او را در کنار رودخانه دیده است. اگر از کسانی که ادعای دیدن آن را دارند پرسیده شود، چگونه این موجود سیاه را درتیرگی شب دیدهاند، خواهند گفت: چشمان براقش را دیدهایم، عدهای نیز میگویند: «سمعنه صفگته» صدای کف زدنش را شنیدهایم. چون بر این باورند که او به هنگام باز گشت به آب، دو سه بار کف میزند، آنگاه خود را در آب میاندازد.
جالبتر آن که عامل فرار همین موجود سیاه، موجود سیاه دیگری است. از این رو گاومیشداران خوزستانی در روزهای آخر زمستان، گاومیشهای خود را روانۀ رودخانه میکنند. تا با فرارسیدن بهار، بدون احساس خطر در آب شنا کنند.
گریزِ سیاهی از ترس سیاه دیگر، یادآور بخشی از افسانۀ ماجرای جویسون است. هنگامی که جویسون و همراهانش برای به دستآوردن پشم طلایی راه دریا در پیش گرفتند با پریان دریایی روبرو شدند که برای فریب شکارچیان درکنار دریا آهنگ خوشی سرمیدادند. یکی از شکارچیان نیلبکی به دست گرفت و با آن، آهنگ خوشتری سرداد که با شنیدن آن پریان فرار کردند.
واقعیت این است که شاطی یا رودکنار بسیار زیبا و دیدنی و میعادگاه عشاق است و دلدادگان با تابش نور سرخ خورشید بر آب روان رود به هنگام غروب، به بهانۀ آوردنآب به دیدار یکدیگر میشتافتند. این کار آنها گویی نزد برخی غیر اخلاقی و سنتشکن به شمار میآمد. شاید یکی از علل خلق چنین موجودی، ترساندن دختران و ممانعت آنها از رفتن به رودکنار آن هم به هنگام غروب باشد، البته، شاید.
صفحه نویسنده در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/7805
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت سازمان ملل رئیسی مجلس شورای اسلامی رئیس جمهور دولت سیزدهم شورای نگهبان احمد وحیدی قوه قضائیه سید ابراهیم رئیسی مجلس دوازدهم
سیل مشهد هواشناسی پلیس تهران سازمان هواشناسی بارش باران قوه قضاییه شهرداری تهران قتل آموزش و پرورش فضای مجازی
خودرو چین ایران خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا مالیات بازار خودرو مسکن بانک مرکزی دلار سایپا
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون سریال سینمای ایران موسیقی سینما همایون شجریان فردوسی شاهنامه
سرعت اینترنت دانشگاه تهران
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین روسیه آمریکا جنگ غزه حماس ترکیه اوکراین نوار غزه طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور سپاهان جام حذفی لیگ برتر بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس رئال مادرید
هوش مصنوعی آیفون اپل گوگل عیسی زارع پور سامسونگ تبلیغات دوربین تلفن همراه موبایل
بارداری چای دیابت کاهش وزن زوال عقل سرماخوردگی دندان عقل