چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

نظر اسناد بالادستی اقتصاد توحیدی, در باره حقوق های نجومی


نظر اسناد بالادستی اقتصاد توحیدی, در باره حقوق های نجومی

در مقابله با افشای حقوق های نجومی, در رسانه های داخلی و خارجی با دو نوع برخورد بصورت زیر بنایی وروبنایی مواچه شده ایم

بسم الله الرحمن الرحیم

نظراسناد بالادستی اقتصاد توحیدی، در باره حقوق های نامشروع نجومی

در مقابله با افشای حقوق های نجومی، در رسانه های داخلی و خارجی با دو نوع برخورد بصورت زیر بنایی وروبنایی مواچه شده ایم، اشخاصی که با این پدیده نامبارک به صورت رو بنایی برخورد می کنند، درمان را بر پیشگیری مقدم داشته اند، چرا که طالبان پیشگیری از فرد فرد شهروندان باید آغاز گردیده تا به مسوؤلین و مخاطبان ردیف اول برسد مگر در موارد استثنایی، و این راه را قرآن حکیم به انسان آموزش داده و در سبک زندگی مفسران حقیقی آن قابل مشاهده می باشد. دراین مقاله به روش پیشگیرانه، در باره این بیماری اقتصادی پرادخته می شود.

از دیدگاه آیات قرآن کریم انسان به کثرت مال علاقه داشته و این کثرت طلبی در مصادیقی مانند حقوق های نجومی و دیگرمفاسد اقتصادی توسط شیطان، برای بشرموجه و خواستنی جلوه داده می شود. مستند این نظر را می توانیم از سوره های قصص و حدید که در ذیل می آید استنباط و استخراج کنیم.

فَخَرَجَ عَلَی‏ قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا یَلَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَآ أُوتِیَ قَرُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ‏.

«روزی قارون» با تمام تجمّل خود در میان قومش ظاهر شد،«با دیدن این صحنه» آنان که خواهان زندگانی دنیا بودند «آهی کشیده و» گفتند: ای کاش مثل آنچه به قارون داده شده، برای ما نیز بود. براستی که او بهره‏ی بزرگی «از نعمت‏ها» دارد.۷۹ قصص

در این آیه شریفه به روانشناسی خواهش های اقتصادی مردمان به ظرافت بی نظیری توجه داده شده که وقتی به بزرگی و زیادی ثروت و سرمایه دگران مواجه می شوند، قلب آنها به ای کاش فرو می افتد و همین میل باطنی به حظ عظیم است که بعدا فرزندان نامشروعی مانند حقوق های نجومی را می زاید، و یا دیگر مفاسد و موانع اقتصادی را بر پا می کند، وهم چنین آیه شریفه ازهدف کیفی، روابط اقتصادی بشر پرده برداری نموده، و بیان می دارد که مقصود از زیاده طلبی و کثرت گرایی انسان، به ای کاش انداختن، اقوام و اطرفیان است، درحالیکه قرآن حکیم درکریمه سوره حدید این رفتار را، کار کودکان معرفی می کند.

واژة (تفاخر) یک بار در قرآن و آن هم در سورة حدید آیه ۲۰ بکار رفته است:

"اِعْلَمُوا اَنّما الحَیوةُ الدنیا لَعِب وَ زِینَةٌ و تَفاخرٌ بینکَم و تکاثرٌ فی الاموال و الاولاد و …"

(آگاه باشید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه ای است طفلانه و لهو و زینت و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزون طلبی در مال و فرزندان است)

این آیه شریفه تبیین می کند که ریشه اشتیاق به حقوق نجومی با هدف کمی کثرت طلبی همراه است، و این معلولیت فکری در شهروندان یک جامعه درهردوره ای خود ش را به شکلی ظاهر می کند، و برای پیشگیری ودرمان آن باید از این آموزه قرآنی در سوره حدید و دیگر سور قرآن مدد گرفت، تا کتب درسی متعلمان از مدرسه تا دانشگاه با آن مأنوس گردیده و دانش آموختگان آثار آنرا لمس کنند، و مدیران اجتماع ومجریان اقتصادی در دوران تحصیل وایام شباب، کثرت طلبی را بستر هر ظلم اقتصادی و اجتماعی وجدان نموده، وهم چنین ارتباط آن با تفکر فاسد و سیطره شیطان بر قلب آدمی در کارگاهها و کلاس های آموزشی بر آمده از آموزه های قرآن کریم لمس گردد. در آیه شریفه سوره توبه این آموزه نورانی چنین جلوه نموده است:

(فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیوه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون): ۵۵-التوبه

(پس اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نیاندازد، بدرستی که خداوند می خواهد آنها را به این وسیله در زندگی دنیوی عذاب دهد و جانشان را در حالی بگیرد که آنها کافرند)، "اعجاب "از چیزی، یعنی مسرور شدن از آن به جهت جمال یا کمالی که در آن مشاهده می شود و"زهوق" یعنی خروج به دشواری که بیشتر در معنای بیرون شدن جان و مردن بکارمی رود. در این آیه خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم)می فرماید: مبادا شیفته اموال و اولاد منافقین شوی، چون اینها برای آنان نعمت نیست، بلکه نقمت است و آنها را بسوی شقاوت می کشاند، یعنی استدراجی ازناحیه خداست و خدا با این وسایل آنها راسرگرم می کند و در اثر این مشغولیت از ذکر خدا غفلت کرده و از روش بندگی عدول می کنند، لذا اینها در واقع مایه عذاب و گرفتاری آنهاست و زمانی هم که اجل آنها و موقع هلاکتشان برسد با حالت کفر از دنیا می روند و خدا جانشان را در حالت کفر از آنان می ستاند، و این در نتیجه غرق شدن آنان در نعمات دنیوی وغفلت از یاد خداست .

این آیه شریفه به دو نوع نکته مهم اقتصاد شناسی توجه می دهد:

الف- میزان حق در اقتصاد کثرت نیست.

ب- کثرت گرایی در اقتصاد به همراه کفر همان عذاب دوزخ است که در دنیا بصورت، خدمتگزاری اموال و اولاد خود نمایی می کند.

با توجه به آیه شریفه فوق استنباط می شود که چشم های شهروندان یک جامعه، محرک فعالیت های اقتصادی آنها می باشد، چرا که با مشاهده کثرت اموال و اولاد دیگرهموطنان و همشهریان، ابتدا یک احساس حقارت در نفس خودشان احساس می کنند، و این از آنجا ناشی می گردد که قاعده باطل، "حق با اکثریت وکثرت می باشد" درافکار آنان،میزان حقیقت جلوه نموده است،

معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعی از جنون می شوند که یک شعبه ی آن عبارت است از «جنون نمایش ثروت» برای مردمان محروم و مظلوم، آنها از اینکه ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت می برند، از اینکه سوار مرکب راهوار، گرانقیمت و لوکس خود شوند و ازمیان پابرهنه ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بنشانند و تحقیرشان کنند احساس آرامش خاطر دروغینی دارند!

گرچه همین نمایش ثروت غالبا بلای جانشان است زیرا کینه ها را در سینه ها پرورش می دهد، و احساسات را بر ضد آنها بسیج می کند، و بسیار می شود که همین عمل زشت و شرم آور طومار زندگی آنها رادرهم و برهم می پیچد، و یا ثروتشان را بر باد می دهد.! ممکن است این کار جنون آمیز انگیزه ای مانند «تطمیع افراد طمعکار» و «تسلیم افراد سرکش » داشته باشد، ولی آنها حتی بدون این انگیزه این عمل را انجام می دهند، واین یکنوع هوی وهوس است نه برنامه و نقشه راه، برای اداره اقتصاد جامعه تا حق به حق دار برسد. و این دسته از افراد اجتماع، ابتدا از کار و درآمد خدامدیریتی ناراضی گردیده، و در مرحله ثانویی به اعتراض وادار می شوند و در گام سوم افکارایشان آنها را به مبارزه با خالق رازق کشانده و در نهایت آنها را کثرت خواه می سازد، و رفتار آنان را با رذیله خودخواهی بصورت خواسته و ناخواسته تبدیل به یک شهروند زیاده طلب واز خود راضی می کند که به آنها اجازه دست اندازی بر حقوق دیگران را می دهد، و این گامهای شیطانی قبح خیانت درامانت و انکار دادگاه عدل الهی را برای آنان در ظاهر سهل و خرافه جلوه می دهد، و این مجوزی برای هجوم به اموال بیت المال و شهروندان گردیده تا حق دیگران را برای خود مباح کنند.حال برای اینکه خود خواهی اقتصادی در سبک زندگی شهروندان یک جامعه معین شود، می توانیم از روانشناسی اقتصادی آیات شریفه سوره های ذاریات و معارج که در باره حقوق سائلان و محرومان آموزه های نورانی دارد، به یک قاعده اقتصادی دست پیدا کنیم.

در سوره ذاریات در توصیف متقین و پرهیزکارن می خوانیم که:« وَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (۱۹)«و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود» همچنین در سوره معارج در توصیف نمازگزاران حقیقی می خوانیم که:« وَ الَّذینَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (۲۴) لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ » (۲۵) «و آنها که در اموالشان حق معلومی است برای تقاضاکننده و محروم»

با توجه آیات شریفه سوره الذاریات و المعارج آیا ما با سبک زندگی خود در زمین هواردان حقوق های نجومی بازی می کنیم، یا درجاده پیشنهادی قرآن زندگی اقتصادی خویش را داره می نماییم، برای اینکه یک شاخص بدون خطا داشته و اقتصاد خود را با آن ارزیابی کینم نیاز است آیات فوق را در سبک زندگی خویش و دیگران به داوری بگذاریم. تعبیر به "حق" در آیه شریفه یک شاخص اقتصادی را علنی می کند که اگر حقوق واجب مانند زکات و خمس و سایر حقوق شرعی که بر همه مردم الزام آور بوده با میل قلبی اطاعت گردد، میوه ای شیرین مانند حقوق غیر واجب را برای افراد مطیع درمقابل سائل و محروم به کام می نشاند، و این قضاوت قرآنی به هر انسانی پیام می دهد که جنابعالی چون در زمین اقتصادی شیطان که امروز با لباس حقوق ها نجومی خود را به نمایش گذاشته است، بازی نمی کنید اجازه انتقاد داشته و می توانید خویشتن را مبری معرفی کنید، زیرا زمینه و بستر آنرا از نفس خویش تطهیر نموده اید. این آیه شریفه با کلمه سوال بیان می دارد، اقتصاد توحیدی قرآن، از آن کسانی است که از پاسخ گویی به سوال محرومان احساس ادای دین و آرامش نموده و اقتصاد خود را با توصیفات قرآن آخرت محور و فقیر نواز یافته و به همین جهت کثرت در خدمت نزد آنان محبوبتر از کثرت اموال است و اقتصاد آنان از جنس مقاومت بوده و سیاهی لشکر کثرت خواهان و تکاثر طلبان در معاش و اقتصاد مردم نیستند، و هم چنین مورد اهانت خداوند قرار نمی گیرند، چنانکه در نهج البلاغه امام علی علیه السلام در تشریح موقعیت اقتصادی حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت داوود و حضرت خاتم رسولان بیان می دارند که این عزیزان درگاه حضرت احدیت از کثرت خدمت و قلت مصرف برخودار بودند چرا که قاعده اقتصادی نزد آنان عبارت از "حق با اکثرت اهل خدمت می باشد" نه با اکثریت اهل ثروت، و به فرمایش حضرت مولی علی علیه السلام پیامبر خاتم با اقتصاد مقاومتی باب برده داری و نظام ارباب و رعیتی و اقتصاد سلطنتی و تکاثری را بر روی مستضعفان جامعه اجازه گشودن شدن ندانند، والا اقتصاد پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم)با آن مشکلاتی که همراه بود، از سوی خداوند بر ایشان اهانت محسوب می گردید و این را کسی قائل نیست مکر آنکه کفر به خدا رسولش داشته باشد، چرا که تمامی آیه آیه های قرآن کریم بر محبوبیت پیامبر اکرم (صلی الله علبه و آله وسلم) در جوانب مختلف از جمله مباحث اقتصادی گواهی می دهد.

حسین درودی