چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
گزارشی مردمنگارانه از نمازجمعه اهل سنت زاهدان
![گزارشی مردمنگارانه از نمازجمعه اهل سنت زاهدان](/web/imgs/21/151/av1c41.jpeg)
در میانه مرداد امسال، برای انجام یک پژوهش به استان سیستان و بلوچستان رفتم (و البته برخلاف باور و تصورتان، آب و هوایش دستکم از تهران خیلی بهتر بود). چند روز ابتدایی را در زاهدان به سر بردم. روز جمعه صبح موفق شدم یک مصاحبه و یک بازدید میدانی داشته باشم؛ اما برنامه ظهر خالی بود و بنابراین تصمیم گرفتم به نمازجمعه اهل سنت این شهر بروم. پیش از این در افغانستان در نمازهای جماعت اهل سنت شرکت کرده بودم، اما نمازجمعه اهل سنت زاهدان، بزرگترین نماز سنیهای ایران است. سنیهای این استان تقریباً همگی بلوچ و عمدتاً اهل منطقه بلوچستان (بخش جنوبی این استان) هستند و شیعیان، اهل سیستان (به مرکزیت زابل). هرچند موارد استثنایی همچون اقلیت بلوچِ شیعه هم داریم.
ساعت 12:30 با یک تاکسی به مسجد مکی در خیابان خیام رفتم. تاکسیها و سواریهای شخصی این شهر عمدتاً دربست میبرند و کرایهشان بسته به درازای راه، بین دو تا سه هزار تومان است. مسافرکشی با توجه به بیکاری گستردهای که دامنگیر این استان است، یکی از حرفههای اصلی به شمار میآید. و اما درباره مسجد مکی. این مسجد نیمهتمام که برای اهل سنت نماد شهر زاهدان است، بسیار بزرگ است و سالها است در دست ساخت قرار دارد. چندی پیش یادداشتی به قلم کامبیز مشتاق گوهری در همین سایت انسانشناسی و فرهنگ خوانده بودم که میگفت معماری این مسجد بسیار شبیه مسجد ایاصوفیه استانبول است و به درستی نشان داده بود که فرهنگ ترکی تا اینجا هم پیش آمده است. حالا این را به چشم خودم میدیدم. و البته این را در افغانستان و آسیای میانه نیز به چشم دیده بودم. چهار مناره نوکتیز در چهارسوی گنبدی پهن و بزرگ که از اطراف به خوبی پیداست. کمی آنسوتر اما دیگر مساجد اهل سنت را میتوان دید که بنا به سنتشان، بیشتر به معماری هندی شبیهاند تا معماری ترکیه و کشورهای عرب جنوبی خلیجفارس. برای نمونه حوزه علمیه اشاعهالتوحید که مسجدی هم درونش دارد، مناره و محرابش کاملاً رنگارنگ و یادآور معماریهای هندی است.
در کنار مسجد مکی هم حوزه علمیه اصلی اهل سنت قرار دارد که طلبههای ایرانی و خارجی (بهویژه از کشورهایی همچون پاکستان، افغانستان، آسیای میانه و برخی کشورهای افریقایی) در آنجا درس میخوانند.
بههرحال کنار مسجد مکی پیاده شده و به مردانی نگریستم که جانماز تاکرده را بر دوش انداخته و به سوی عیدگاه که محل برگزاری نماز جمعه است میروند. من هم به دنبالشان راه افتادم. این عیدگاه در واقع یک چهاردیواری است که فقط دروازه دارد و یک محراب نسبتاً بزرگ که شبیه سردر است. اما حیاطش خاکی است و هر کدام از نمازگزاران جانماز شخصیای که همراهشان آوردهاند را زیر پا میاندازند. برخی هم پتو یا لنگیای (شالی که بر دوش میاندازند) که همراه دارند را استفاده میکنند. من که همراه خودم جانماز نداشتم، رفتم صفهای جلویی که چند تکه موکت پهن شده بود و گوشهای نشستم؛ البته زیر نور آفتاب. چرا که سقف اینجا هم متشکل از تعدادی زیلوی پلاستیکی است که روی داربست قرار دادهاند و متأسفانه من نتوانستم زیر سایهشان بنشینم. چرا که آنجا پر بود. هرچند به نسبت بیشتر نمازگزاران، من جزو اولینها بودم که به عیدگاه رفتم. جوانی که کنارم نشسته بود وقتی دید توی آفتاب نشستهام، خودش را جمع و جور کرد و دعوتم کرد بروم کنارش بنشینم. مانند بقیه نمازگزاران، او هم لباس بومی اینجا را به تن داشت: پیراهنی بلند تا روی زانو که از پهلوها تا پایین چاک دارد، و نیز شلواری گشاد که با بندی نخی و بافتهشده، دور کمر گره میخورد. در تابستانها عموماً لباس سفید و رنگ روشن به تن دارند تا گرما آزارشان ندهد. اما من با لباس نیمهرسمی و نیمهاسپرت رفته و ریشم را بسان همیشه تراشیده بودم. در حالیکه بیشتر نمازگزاران ریشهای بلندی داشتند؛ چه جوان و چه پیر. هرچند برخی جوانان را هم میشد با ریش تراشیده دید. تقریباً ردیف ششم نشسته بودم. ابتدا فکر میکردم چرا جمعیت کمی آمده، اما هر لحظه به جمعیت افزوده میشد. تا جایی که کل قسمتهایی که سقف پارچهای زده بودند پر شد از نمازگزار. یعنی محوطهای بسیار بزرگ. تعداد زیادی لولههای پلاستیک و باریک بهطور عرضی از ارتفاع دو و نیم متری بالای سر نمازگزاران رد شده بود که در هر دو متر، روزنههایی داشت که ترکیب آب و گلاب را بهصورت پودر به بیرون میپاشید تا هم هوا معطر شود و هم مرطوب.
ابتدا جوانی پشت تریبون قرار گرفت. این تریبون همسطح زمینی بود که نمازگزاران نشسته بودند. آن جوان صحبتهایی درباره لزوم الگو گرفتن مسلمانان از پیامبر اسلام و پشت کردن به الگوهای غربی کرد. بعد هم جملاتی درباره مردم بیگناه غزه بر زبان راند. به گمانم میتوانست قدرت بیان بهتری هم داشته باشد؛ البته نمیدانم در این زمینه نمازگزاران هم با من همعقیدهاند یا نه. او برنامههای این هفته نمازجمعه را بیان کرد: تلاوت قرآن توسط یک قاری، سخنرانی دکتر رخشانی: مدیر مسئول روزنامه «صبح زاهدان» به مناسبت روز خبرنگار، صحبتهای یک فرد دیگر (که نامش را یادم نمیآید) درباره غزه و نهایتاً خطبه نمازجمعه به امامت مولوی عبدالحمید.
دکتر رخشانی پشت میکروفون قرار گرفت. فارسی را با لهجه رسمی یا اصطلاحاً تهرانی صحبت میکرد؛ درباره وظایف خطیر خبرنگاران و اینکه در بسیاری از نقاط جهان یا کشته میشوند و یا اسیر. همچنین از اینکه خبرنگاران سراسر دنیا اخبار مظلومیت اهالی غزه را پوشش میدهند، ابراز خرسندی کرد. در میانهی صحبتهای وی بود که مولوی عبدالحمید از درب جنوبی وارد محوطه حیاط شد. همه نگاهها به سوی او رفت و همین که وارد بخش نمازگزاران گردید، جمعیت به احترامش برخواست و تکبیر گفت. تکبیر آنان تشکیل شده از مجموعاً سه بار «اللهاکبر» گفتن. برخی از علمای بزرگ دیگر نیز از همین دروازه وارد شدند. بهعلاوه سه جنازهای که از این دروازه آوردند تا در پایان نماز جمعه، بر آنان نیز نماز میّت خوانده شود.
سپس یک جوان دیگر پشت میکروفون قرار گرفت و اشعاری را با حالت نوحه در رثای اهالی غزه خواند. هرچند برخلاف انتظارم کسی سینه نزد. اما هر کجا درباره اینکه کشورهای ظالم تاوان این کارشان را پس خواهند داد میخواند، یک نفر از وسط جمعیت داد میزد: «تکبیر» و مردم هم با سه اللهاکبر، تکبیر میگفتند.
بعد از وی نوبت به مولوی عبدالحمید رسید. او که 67 سال دارد، به نوعی رهبر اهل سنت ایران هم به شمار میآید. نام خانوادگیاش «اسماعیلزهی» است که شاخهای از طایفه بزرگ «شهبخش» به شمار میآیند. فارسی را با لهجه غلیظ بلوچی سخن می گوید. صدایش کلفت و کمی خشدار است. ابتدا از دکتر رخشانی تشکر کرد و روز خبرنگار را به همه خبرنگاران تبریک گفت. بعد درباره مظلومیت مردم فلسطین سخنرانی کرد و از قضا وی هم اشارهای کرد به اینکه مسلمانان نباید فریب مادیات غرب را بخوردند و از آنان الگوبرداری کنند. در عوض میگفت مادیات غربیها را ما به سادگی میتوانیم به دست آوریم، در حالیکه آنان نمیتوانند معنویات ما را به دست آورند و این خلأ در زندگیشان هست. دست آخر به بیان نکاتی درباره اخبار روزهای اخیر استان و شهر زاهدان پرداخت که بخش عمدهای از آن توسط مردم به گوش وی رسیده بود. از جمله اینکه در هفته گذشته یک جوان راننده به دلیل نداشتن گواهینامه رانندگی، به فرمان ایست پلیس توجه نکرده و فرار کرد که متأسفانه تیر خورد و کشته شد. وی تلاش کرد این ماجرا را دو سویه ببیند؛ اما بیشترین توصیهها و سفارشها را به مردم داشت. میگفت در این استان طبیعی است که وقتی مأموران به کسی دستور ایست میدهند و او فرار میکند، احتمال بدهند مواد مخدر و یا اسلحه داشته باشد. بنابراین کسانی که گواهینامه ندارند اولاً به هیچوجه رانندگی نکنند و ثانیاً در صورت انجام این عمل و دریافت فرمان ایست از سوی پلیس، حتماً توقف کنند که تبعات آن به مراتب کمتر از کشته شدن است. اما در سوی دیگر از مأموران نیز درخواست کرد که در چنین مواقعی از تیراندازی مستقیم به سوی افراد خودداری کرده و مثلاً تایر خودرو را نشانه بگیرند تا تلفاتی پیش نیاید. همچنین درباره برخورد مأموران با مردم، اگرچه میپذیرفت که ممکن است برخی از مأموران نیروی انتظامی یا کارمندان ادارات بهطور سلیقهای با مردم رفتار کنند، اما شیوه رفتاری غالب مسئولین استانی و کشوری را قابل قبول دانست و بهویژه درباره استانداری و همکاران جدید خیلی خوشبین بود. هرچند میگفت انتظار این است که برخی افراد بهجا مانده از گذشته که با بدنه فعلی دولت و مسئولین همخوان نیستند بهتر است عوض شوند. او در میان صحبتهایش دو بار از آیتالله خامنهای بهعنوان «رهبر معظم انقلاب» یاد کرد که خیر و صلاح مملکت را میخواهد. این نخستین بار بود که صحبتهای مولوی عبدالحمید را از نزدیک میشنیدم و همانگونه که پیش از این فکر میکردم، وی تلاش زیادی دارد برای وحدت میان شیعه و سنی در کشور و حفظ نظم و امنیت منطقه. هرگاه برخی گروههای تندرو یا وابسته به کشورهای خارجی منطقه را ناامن میکنند، مولوی عبدالحمید جزو نخستین کسانی است که علیهشان موضعگیری کرده و یا در قضایای گروگانگیری، بیشترین تلاش را برای آزادی گروگانها میکند.
پس از پایان خطبهها، موذن اذان گفت و سپس مولوی ابتدا دعایی به عربی خواند. در آن دعا (که مشابهش در نمازجمعههای تشیع هم خوانده میشود) بر پیامبر، خلفای چهارگانه، «فاطمه سیده النساءالعالمین والحسن و الحسین، شباب اهلالجنه» درود فرستاد. بعد هم نماز را آغاز کرد. اهل سنت عموماً نمازشان بسیار طولانیتر از شیعیان است. در رکعت اول پس از حمد، سوره تکاثر را خواند و در رکعت دوم هم سوره طولانی دیگری که یادم نمیآید. البته سورهای که پس از حمد میخوانند را بدون بسمالله آغاز میکنند. برخلاف شیعیان، قنوت و مُهر در نمازشان نیست و با دست بسته نماز میخوانند (که من هم همرنگ جماعت شدم). نماز هم که به پایان رسید و سلام را گفتند، به جای اینکه مانند شیعیان سه بار دستهایشان را روی زانو بزنند، یک بار سرشان را به سمت چپ و یک بار به سمت راست میچرخانند. دست دادن و «تقبل الله» گفتن هم ندیدم. نماز جمعه که به پایان رسید، سه تابوت را آورده در جلوی جمعیت گذاشتند تا نماز میت خوانده شود. پس از آن تابوتها را بردند به گورستان (گورستان جدید این شهر که محمد رسولالله نام دارد، در کیلومتر 10 جاده میرجاوه است). اما مولوی عبدالحمید از نمازگزاران خواست تا همگام با سایر نمازگزاران کشور، در راهپیمایی به حمایت از مردم غزه شرکت کنند. بنابراین پس از خروج از مصلّی (که به دلیل جمعیت بسیار زیاد، به کندی صورت گرفت)، فاصله تقریباً پانصدمتری تا مسجد مکی را شعارهایی سر دادند که عمدتاً «اللهاکبر»، «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر امریکا» بود. هنگام خروج نمازگزاران، تعداد زیادی گدا جلوی در ایستاده و با عجز و لابه تقاضای کمک میکردند. بیشترشان به نظر پاکستانی میآمدند. این استان تعداد زیادی پاکستانی (عموماً غیرقانونی) را در خود جای داده است.
پرونده امیر هاشمی مقدم در انسانشناسی و فرهنگ (http://anthropology.ir/node/22816)
رایانامه: moghaddames@gmail.com
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:
شماره حساب بانک ملی:
0108366716007
شماره شبا:
IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07
شماره کارت:
6037991442341222
به نام خانم زهرا غزنویان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست