چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

مرزها و اصول روابط خانواده در قرآن كریم


مرزها و اصول روابط خانواده در قرآن كریم

از آیات شریف قرآن استفاده می شود كه این دو جنس مخالف برای هم و مكمل یكدیگر آفریده شده اند, لذا مقتضای فطرت, گرایش هر یك از این دو جنس به جنس مخالفش می باشد و گرایش به هم جنس خلاف نظام آفرینش است

در قرآن كریم آیاتی وجود دارد كه دلالت می كند بر اینكه مساله همسر و رابطه جنسی در متن خلقت انسان ملحوظ است. البته قبول این مطلب نیاز به تعبد ندارد و تامل در آفرینش انسان نشان می دهد كه افراد این نوع باید از راه توالد و تناسل بوجود آیند و ناچار می باید در متن آفرینش انسان این جهت رعایت شده باشد. قرآن كریم در این زمینه می فرماید: همسر انسان از جنس خود انسان قرار داده شده و این یك تدبیر تكوینی, الهی است.

برا ی این كه نوع انسان باقی بماند»یا ایها الناس اتقوا ربكم الذی خلقكم من نقس واحده و خلق منها روجها و بث منهما رجالا كثیرا و نساء«۱جمله »بث منهما« بخوبی دلالت دارد بر اینكه انتشار افراد انسان بر اثر رابطه دو همسر است و این مساله در متن خلقت لحاظ شده است.

بنابراین این عقیده كه ازدواج خود به خود یك عمل پلید و شیطانی و دارای ارزش منفی است از نظر قرآن مطرود است. این عقیده در واقع مستلزم تناقص بین تكوین و تشریع است در حالی كه از نظر قرآن كریم بین نظام هستی و نظام اخلاقی تناقضی نیست.

● اقتضای فطرت در مسائل جنسی

از آیات شریف قرآن استفاده می شود كه این دو جنس مخالف برای هم و مكمل یكدیگر آفریده شده اند, لذا مقتضای فطرت, گرایش هر یك از این دو جنس به جنس مخالفش می باشد و گرایش به هم جنس خلاف نظام آفرینش است. این مطلب بخصوص در داستان قوم لوط در قرآن كریم در چند مورد تاكید شده است و به كرات گوشزد شده است كه آنان از مسیر طبیعی و فطری خود منحرف شده بودند. و به واسطه همین امر مورد مذمت و عذاب قرار گرفتند از جمله: »و تذرون ما خلق لكم ربكم من ازواجكم«۲ همسرانی را كه خدا برای شما قرار داده رها می كنید و راهی را خدا قرار نداده است می روید؟ (یعنی راهی كه خلاف فطرت وطبیعت شماست).

● ملاك مرز بندی در ارضاء خواستهای جنسی

آنچه موجب ارزشهای منفی در ارضاء خواسته های فطری می شود تزاحماتی است كه بین خواسته ها حاصل می شود و كسر وانكسار این خواسته ها است كه حد و مرزی برای هر یك از اینها تعیین می كند.

در مسائل خانوادگی مصالح اجتماعی انسان نیز لحاظ می شود از جمله زندگی انسان باید بصورت تشكیل خانواده باشد. و در هر خانواده ای همسر(زن) باید اختصاصی باشد. كه از رهگذر این امر مصالح زیادی رعایت شده است, از جمله آنكه نسل بشر به این طریق تداوم می یابد و نیز روابط پدری و فرزندی حفظ شده, مسائل اجتماعی و حقوقی مربوط به آن مانند: مسائل ارث, مسئولیتهایی كه پدر و مادر نسبت به فرزند و یا هر یك از دو همسر نسبت به دیگری دارند و... دقیقا رعایت می شود.

اگر هر انسانی بتواند با هر فردی از جنس مخالف كه بخواهد آمیزش داشته باشد حفظ این مصالح ممكن نیست. لهذا بخاطر مصالحی كه در معرض تقویت قرار می گیرد محدودیتهای باید وجود داشته باشد.

پس اجمالا در جایی كه ارضاء این میل طبیعی با مصالح اجتماعی انسان تناقی داشته باشد باید در دایره خاصی كه با آن مصالح منافات نداشته باشد محدود شود و آن مرز و دایره همان ازدواج قانونی است. اگر ارضاء این غریزه از این مرز تجاوز كرد ارزش منفی پیدا می كند. تعبیر قرآن بیز در مورد همین تعبیر »تجاوز« است. می فرماید: »فمن ابتغی وراء ذلك فاولئك هم العادلون«۳كسانی كه مرز ازدواج قانونی و آمیزش مشروع را رعایت نكنند اینها تجاوز گرند.

● ملاك ارزشهای مثبت و ارضای خواستهای جنسی

طبق اصول كلی كه از قرآن كریم استفاده می شود ارزش مثبت در فعل اخلاقی تابع انگیزه ای است كه انسان را وادار به انجام آن می كند. این انگیزه هر قدر ارتباط بیشتری با خدا داشته باشد مطلوبتر و دارای ارزش بالاتری خواهد بود, و بر عكس هر قدر بیشتر بطرف نقس و هوای نفسانی میل كند ارزش كمتری خواهد داشت.

البته قصد طاعت خدا و تبعیت از اراده الهی مراتب زیادی دارد. و تابع این است كه انگیزه اصلی و نیت شخصی چه اندازه خالص باشد, آیا تنها طلب نموده رضوان خدا انگیزه اوست یا اجر و ثواب اخروی هم ملحوظ است و یا انگیزه اش تنها اجر و ثواب اخروی است. و یا اساسا انگیزه ای جز خوف از عقاب ندارد و تنها ترس از آلوده شدن به گناه او را وادار كرده كه ازدواج قانونی انجام دهد. البته در غالب افراد, چنان نیست كه تبعیت از اراده و دستور الهی انگیزه منحصر به فرد باشد, بگونه ای كه به هیچ وجه التذاذات خودشان را در نظر نداشته باشند, ولی همینكه حدود قانونی را رعایت می‌كنند و خودشان را در این چهار چوبه محدود می‌كنند و از این مرز فراتر نمی روند, و در یك كلام همین محدود كردن ازضاء غریزه خود یك انگیزه الهی می خواهد كه در نوع افراد مسلمان وجود دارد اما پایه ارزش, بستگی به كیفیت و درجه خلوص نیت دارد.

● آیا از نظر قرآن شریف شهوت جنسی مذموم است؟

در برخی آیات به تعبیراتی بر می خوریم كه كم یا بیش اشعار به مذمت دارند. مانند:

»زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و... «۴ این تعبیر »زین للناس حب الشهوات من النساء« برای مردم دوستی شهوات زینت داده شده است این تعبیر مدح آمیز نیست بلكه شاید تا اندازه ای نكوهش آمیز است. و در بعضی از آیات چنین آمده است كه: از همسران شما كسانی هستند كه دشمن شما هستند »ان من ازواجكم و اولادكم عدوا لكم« ۵. اگر دقت شود به خوبی روشن می شود كه این قبیل آیات با مطالبی كه ذكر شد منافاتی ندارد.

اما تعبیر »زین للناس حب الشهوات« در مقام بیان شئن زندگی دنیا و التذاذاتی است كه در این عالم موجب توجه مردم به زینتهای دنیا می شود, و در نهایت مقایسه این التذاذات با لذت های اخروی, و لذا در آیه بعد می فرماید: »قل ءانبئكم بخیر من ذلكم... « ۶ در دنیا شما این گونه خوشیها را دارید ولی ایا می خواهید شما رابه چیزی كه بهتراز اینهاست راهنمایی كنم؟ كسانی كه ایمان و تقوا داشته باشند در آخرت مقامات ارجمند و سعادت ابدی و عاقبت نیكو دارند. پس آیه در مقام این نیست كه بفرماید ارضاء شهوات یا نزدیك شدن با همسران مطلقا نامطلوب است و مجرای صحیحی برای آن وجود ندارد بلكه در مقام گوشزد این مطلب است كه این میل مطلق و نامحدود و مرز ناشناس می تواند دام بزرگی برای اغوای انسان باشد.

اما آیه ای كه می فرماید بعضی از همسران شما دشمن شما هستند ناظر به مورد تعارض است. توضیح آنكه درست است كه عاطفه یك امر طبیعی است و مثلا عاطفه بین زن و شوهر نعمتی است كه خدای متعال عنایت فرموده است چنانچه در آیه »و جعل بینكم موده و رحمه« ۷۸۸ وبدان اشاره فرموده است.

ولی نباید از مرز خود تجاوز كند و در مواردی كه ارضالأ این عاطفه با انجام دگر وظایف انسان منافی است انسان را از انجام آن وظایف باز دارد. پس در واقع معنایی آیه این است كه: بعضی از همسران و فرزندان كه ایمان لازم را ندارند ان وقت كه شما می خواهید به انجام وظایف خود مثل جهاد و صرف اموال در راه خدا بپردازید مزاحمتان می شوند در چنین حالاتی آنها حكم دشمن شما را خواهند داشت زیرا موجب می شوند كه شما از راه خیر و كمال باز مانید پس حواستان را جمع كنید. »فاحذروهم« و طوری نباشد كه دلبستگی به آنان مانع انجام وظایف واجبتان شود.

● روابط افراد خانواده

با توجه به انواع نیازمندیهاییكه افراد به یكدیگر دارند می توان گفت: اصیل ترین نیازهای انسان تنها در محیط خانواده تامین می شود, زیرا در این محیط است كه نیاز تكوینی فرزند به پدر و مادر و نیاز مستقیم زن و شوهر به یكدیگر و نیازهای جنسی و عاطفی آنها به وسیله یكدیگر تامین می شود. یعنی صرف نظر از تصرف در ماده و اشیاء خارج از وجودشن, خود افراد به همدیگر احتیاج دارند و می‌توانند برای رفع نیازهای همدیگر موثر باشند.

این است كه این مبحث در اخلاق اجتماعی خانواده مطرح می شود.

۱) رابطه فرزندان با والدین

مهمترین رابطه ای كه بین انسانی با انسان دیگر تحقق می یابد رابطه تكوینی فرزند است با پدر و مادر و این كه اصل وجود فرزند وابسته به آنهاست. تاثیری كه پدر و مادر در پیدایش فرزند دارند فرزند به هیچ وجه درباره آنها نمی تواند داشته باشد. بنابراین در اینجا نمی توان طبق قاعده عدل و قسط ارزشیابی كرد, زیرا اساس عدل و قسط این است كه دو نفر یا بیشتر نسبت به هم روابط متقابل داشته باشند و بر اساس حقوق متقابلی كه بر یكدیگر دارند تكالیف متقابلی هم نسبت به یكدیگر داشته باشند, گو اینكه هر جا حق و تكلیفی مطرح باشد یك نوع تاثیر و تاثر متقابل منظور است. ولی آنچه پدر و مادر برای فرزند انجام می دهند و تاثیری كه در فرزند دارند به هیچ وجه قابل مكافات و مقابله نیست. این است كه در آیات كریمه در مورد پدر و مادر معیار ارزشها »احسان« است, و هیچ آیه ای نداریم كه فرزند باید با پدر و مادر با عدل رفتار كند. زیرا در واقع موضوع عدل در اینجا تحقق ندارد.

در آیات زیادی داریم كه فرزند نسبت به پدر و مادر باید احسان كند. و از اینجا روشن است كه حق پدر و مادر بر فرزند تا چه حد است به طوری كه در سایر افراد جامعه نسبت به یكدیگر نمی توان برای آن مشابهی یافت. البته ممكن است كه پدر و مادر غیر از حق پدری و مادری حقوق دیگری نیز بر فرزند پیدا كنند ولی اصل حقوق پدر ی و مادری در جای دیگری یافت نمی شود.

تعبیراتی در قرآن كریم هست كه بسیار قابل توجه است و اهمیت این مساله را بخوبی روشن می‌كند, از جمله در آیه »و اعبدوا الله و لاتشركوا به شیئا و بالوالدین احسانا«۹ وظیفه شما بعد از پرستش خدا این است كه نسبت به پدر و مادر احسان كنید. بالاترین چیزی كه بر عهده هر انسانی واجب است پرستش خدا است از این بالاتر تكلیفی وجود ندارد, ولی به دنبال این تكلیف بودن فاصله می فرماید به والدین هم احسان كنید.

در سوره لقمان بخصوص بر حق مادر بسیار تاكید شده است »و وصینا الانسا بوالدیه حملته امه و هنا علی وهن«۱۰ در روایت شریفه نیز حقوق مادر بیش از حق پدر تعیین شده است. این آیه نیز بخوبی بیانگر همین جهت است.

می فرماید: مادر در دوران بار داری با زحمت و ناراحتی فرزند را در شكم خود می پروراند و بعد از وضع حمل او را شیر می‌دهد. سپس در ذیل آیه می فرماید اول شكر مرا بجای بیاور و بعد شكر پدر و مادر راه این از تعبیرات عجیبی است كه مشابه آن در قرآن كریم كمتر یافت می‌شود, كه اول شكر خدا را واجب می‌كند بعد هم شكر والدین را و هر دو را متعلق یك امر قرار داده است. تعبیر عجیبی است كه اهمیت مطلب را روشن می‌كند.

بعد استثناء را ذكر كرده می فرمیاد: »و ان جاهداك علی ان تشرك بی ما لیس لك به علم فلا تطعهما« ۱۱ از پدر و مادری كه تلاش می‌كنند تو را به شرك بكشانند و پیدا است كه چنین پدر و مادری مشرك هستند و در شرك خودشان پا برجاست هستند و پا فشاری می‌كنند اطاعت مكن. سپس اضافه می فرماید: »و صاحبهما فی الدنیا معروفا« ۱۲ با اینكه مشركند و اصرار دارند كه تو را هم مشرك كنند در عین حال نباید با ایشان بد رفتاری كنی بلكه باید در زندگی دنیا رفتارت با ایشان بر اساس نیكی باشد.

▪ انواع احسانهای فرزند به پدر و مادر

احسانهایی كه در آیات گذشته ذكر شده مطلق است و اختصاص به نوع خاص از احسان ندارد, خواه احسان مالی و خواه احسان در رفتار یا گفتار. آیه دیگری می فرماید: »قل ما انفقتم من خیر فللوالدین و الاقربین« ۱۳ سوال شده است كه در چه راهی انفاق كنیم؟

در چه موردی بهتر است مال خود را صرف كنیم؟ در پاسخ می فرماید: اول برای پدر و مادر, اگر ایشان نیاز داشته باشند بر همه مقدم هستند. پس یك نوع احسان احسان مالی است كه در این آیات ذكر شده است.

در آیات دیگر مواردی از احسان كه مربوط به گفتار و رفتار است ذكر شده است: »فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما«۱۴. یكی از موارد مشابهی كه پدر و مادر احتیاج به فرزند دارند مكلف است اخلاقا و شرع این حقوق را رعایت كند هنگام پیری پدر و مادر است. ممكن است در جوانی در امور مالی یا غیر مالی نیازی به فرزند نداشته باشند, ولی هنگام پیری نمی توانند مانند اشخاص جوان در زندگی تلاش و فعالیت داشته باشند زیرا پیری در بسیاری از موارد توام با سستی و ضعف و مرض و دیگر لوازم پیری است و بنابراین در ایام پیری احتیاج به پرستاری دارند. ممكن است در برخوردهای ایام پیری پدر و مادر در مواردی اوقات فرزند تلخ شود و حوصله اش سر رود و در نتیجه اظهار انزجار و خستگی كند, قرآن كریم در این مورد بخصوص تكیه می‌كند كه »در برخوردهایی كه با پدر و مادر پیر دارید اظهار خستگی نكنید و آخ نگویید«. طوری نباشد كه احساس كنند از خدمت كردن به آنان خسته شده اید. و به ایشان نهیب نزنید: »و قل لهما قولا كریما» ۱۵ بزرگوارانه با آنها سخن بگویید. یعنی نهایت ادب و احترام را با آنها نگه دارید. هم چنین می فرماید از روی مهربانی بال ذلت را در مقابل آنان فرود آور و نیز هنگامی كه دعا می كنی و از خدا چیزی می خواهی برای پدر و مادر دعا كن »و قل رب ارحمهما كما ربیانی صغیرا« ۱۶ ذیل آیه دلالت دارد براین نكته كه چرا فرزند باید تا این حد نسبت به پدر و مادر احسان كند و حقوقشان را رعایت نماید زیرا وقتی كه فرزند كودك خردسالی بود و نمی‌توانست نیازهای خود را تامین كند ایشان بودند كه او را پرورش دادند و با كمال مهربانی نیازهایش را بر طرف ساختند.

محمد ناصر بی ریا

پی‌نوشت‌ها

۱. سوره نساء آیه ۱

۲. سوره شعراء آیه ۱۶۶

۳. سوره مومنون آیه ۷

۴. سوره آل عمران آیه ۱۴

۵. سوره تغابن ۱۴

۶. سوره آل عمران ایه ۱۵

۷. سوره روم آیه ۲۱

۸. بین شما دوستی و مهربانی قرار داده است.

۹. سوره نساء آیه ۳۶

۱۰. سوره لقمان آیه ۱۴

۱۱. ۱۲سوره لقمان آیه ۱۵

۱۳. سوره بقره آیه ۲۱۵

۱۴. سوره اسراء آیه ۲۳

۱۵. سوره اسراء آیه ۲۳

۱۶. سوره اسراء آیه ۲۴

۱۷. سوره روم آیه ۲۱

۱۸. سوره نساء آیه۱۸

۱۹. سوره بقره آیه ۲۳۳

۲۰. سوره نساء آیه ۳۵

۲۱. سوره احزاب آیه ۴۹

۲۲. سوره بقره آیه ۱۲۸

۲۳. سوره ابراهیم آیه ۴۰

۲۴. سوره فرقان آیه ۷۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.