پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ادامه گفتگو درباب کتاب "پژوهشی در خرقه ی درویشان و دلق صوفیان"



      ادامه گفتگو درباب کتاب "پژوهشی در خرقه ی درویشان و دلق صوفیان"
جبار رحمانی

توضحیات مفصل و دقیق دکتر مختاریان در مطلبی با عنوان  " نقدی بر تاملی بر مبانی نظری کتاب «پژوهشی در خرقه ی درویشان و دلق صوفیان"  بیانگر نکات بسیار ارزشمندی در شناخت سنت مطالعات اسطوره شناسی و دین پژوهی است. در ادامه مباحث مطرح شده در مطلب اول در باب این کتاب، به نظر می رسد بیان چند نکته لازم است:

من هم با نظر دکتر مختاریان موافقم که هنوز خیلی زود هست که ما محققانی مانند ویدن گرن یا دومزیل در ایران داشته  باشیم، عظمت دقت و عمق کارهای آنها خیلی بیش از آنست که من بخواهم در مورد آنها قضاوت کنم،‌و در ابتدای آن متن هم ذکر کردم که از عهده من خارج هست و من تخصص این کار را ندارم. ضمن اینکه در همین مدتی که این کتاب را خواندم،‌ به بسیاری از دوستان خود خواندن آن توصیه کرده ام و به برخی نیز کتاب را امانت داده ام تا بخوانند، و نکته اصلی تاکید من برای این دوستان علاقه مند به مطالعات تاریخی ادیان، متدولوژی و شیوه کار بزرگانی چون ویدن گرن است، که البته من پیشتر با کتاب دین ایران باستان این محقق بزرگ به کارهای او بسیار علاقه مند شده بودم. لذا نه قصد تقلیل و کم اهمیت کردن کارهای او را دارم و نه به ذهنم چنین کاری می رسد.

در نقد کارهای ویدن گرن، من از تمایزی تحلیلی استفاده کرده ام که در کارهای وبر می توان دید: مقام تفهم و مقام تبیین. در دقت نظری و روشی و وسعت اطلاعات محققانی مانند ویدن گرن در تفهم نمادهای تاریخی مانند کلاه نوک تیز یا سایر نمونه های مشابه،شکی نیست و  نوع تفسیر آنها دقت و مبانی روشی خاص خود را دارد. در مطلبی که نوشتم به مقام تبیین در کارهای این اساتید اشاره داشتم. اینکه این اساتید از مدل های نظریه جامعه شناختی خاصی در تبیین استفاده می کنند که امروزه نیز در برخی پیروان آنها رواج دارد. در مقام تبیین در پژوهشهای این اساتید بزرگ هست که نظریه طبقه به ویژه در سنت مارکسیستی وارد می شود و مدل تبیینی خاصی را ایجاد می کند. من مقصود صحبتم این مدل های ساختارگرا و نظریه های کلان اجتماعی است که مبنای تحلیل قرار میگیرند. لذا باید این مبانی نظری مورد بازخوانی قرار گیرد. زیرا داده های دقیق و تفاسیر عمیقی که این محققان بدست داده اند، وقتی در قالب این نظریات قرار می گیرند،‌ به نتایج تبیینی  خاصی منجر می شوند که قابل نقد هستند. شاید امروزه که این نظریه های کلاسیک جامعه شناختی نقد شده اند و در برابر این انتقادات، ‌یا مورد بازبینی قرار گرفته یا اینکه نظریات جدیدی مطرح شده اند، استفاده از نظریات جدید ‌بتواند نتایج تبیینی جدیدتری را مطرح کند. به همین دلیل از مدل های نظری کسانی مانند ترنر و داگلاس صحبت کردم که این قابلیت را  دارند،‌زیرا همانطور که نظریه طبقه می تواند برای جوامع باستانی به کار گرفته شود یا مدل نظری امیل دورکیم در مورد بازنمایی های جمعی در مورد این جوامع باستانی و دوران تاریخی کهن به کار گرفته شود،‌ قطعا نظریه ترنر یا داگلاس هم این قابلیت را دارند. لذا از لزوم نوعی نوسازی نظریه جامعه شناختی در این کارهای مهم صحبت کردم. به همین سبب، مجددا تاکید می کنم که قصد من نقد روش محققانی مانند ویدن گرن در مقام فهم (یعنی روش پدیدارشناختی) نیست،‌ بلکه من نظریه های جامعه شناختی آنها را در مقام تبیین مورد توجه داشته ام.

از سوی دیگر از منظر نظریه اجتماعی و فرهنگی مدلهای نظری آنها، ذیل پارادایم های کلان نظریات اجتماعی قرار می گیرند،‌که کنشگر و پویایی های زندگی در سطح خرد را نادیده می گیرد، این نوع نگاه خلاقیت و تاریخ مندی کنشگر انسانی در طول تاریخ یک فرهنگ را نادیده میگیرد و همه امور را به ساختارهای زیرین و زیربناها ارجاع داده و تقلیل میدهد. البته نقد رویکردهای کلان جامعه شناختی به معنای نفی ارزش کارهای پارادایم کلان نیست، بلکه بیانگر ارائه منظری دیگر در فهم امر اجتماعی در سطح خرد و کنشگر روزمره است.

شاید روزی بتوان از امکان نظریه پردازی در ایران صحبت کرد که محققانی مانند ویدن گرن با حجم داده های آنها،‌مهارتهای زبانی و اطلاعات تاریخی آنها  و بینش بسیار نبوغ امیز آنها داشته باشیم. اما علاوه بر استفاده از مدلهای پژوهشی این محققان بزرگ می بایست از سنت انتقادی در نظریات جامعه شناختی و انسانشناسی و توسعه نظام های نظری در این علوم نیز بهره لازم را برد.

با وجود این نکاتی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفت، همچنان باید از ارزش بالای کارهای محققان بزرگی مانند ویدن گرن و ویکاندر یاد کرد و امیدوارم بود که سنت مطالعاتی ایرانشناسی در ایران بتواند در دیالوگی خلاقانه با ادبیات جهانی این حوزه های مطالعاتی نقش خاص خود را ایفا کند.

لذا لازم است دوباره از کار دکتر مختاریان در ترجمه این کتاب و معرفی آن به جامعه علمی ایران تشکر کرد،‌ و همانطور که در همان یادداشت هم گفته شد توضیحات و تکمله ای که به کتاب افزوده اید، بسیار مناسب و با ارزش است. به همین دلیل گسترش این نوع مطالعات به نظرم می تواند اسطوره شناسی و مطالعات تاریخ فرهنگی – دینی ایران را با رویکردهای جدیدتری آشنا کند که به قول ایشان می تواند مبنایی برای طبقه بندی داده ها و تنظیم داده ها باشد.

 

مطالب قبلی در راستای این نوشتار:

 

تاملی در مبانی نظری کتاب "پژوهشی در خرقه درویشان و دلق صوفیان" / جبار رحمانی 

http://anthropology.ir/node/26828

نقدی بر تاملی بر مبانی نظری کتاب «پژوهشی در خرقه ی درویشان و دلق صوفیان» / بهار مختاریان

http://anthropology.ir/node/27046