چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
کانون های تفکر ابزار تحقق توسعه پایدار
فکرانبارهها یا کانون تفکر در سادهترین تعریف عبارت است از مؤسسات سیاستپژوهی مستقل. فرهنگ American Heritage کانون تفکر را اینگونه تعریف میکند: گروه یا مؤسسهای که برای انجام پروژههای قوی و حل مسائل مختلف، بخصوص مسائل حوزههای فناوری و استراتژی سیاسی تأسیس شده است. در تعریف فرهنگ انگلیسی آکسفورد، کانون تفکر مؤسسهای تحقیقاتی یا سازمانی است که به ارائه مشاوره و ایده در زمینه مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میپردازد. در تعریف دیگر، فکرانباره به سازمان، موسسه، بنگاه یا گروهی متشکل اطلاق میشود که به شیوهای ویژه، اداره و هدایت تحقیق و پژوهش در زمینههای رایزنیهای نظامی، تدوین راهبردهایهای سیاسی و راهبردهای اقتصادی همچنین ارائه سیاستگذارهای مرتبط با توسعه صنعتی، تجارت و علوم و تکنولوژی را به عهده دارد.
کارخانههای فکر، کارخانههای مغز، کارخانههای ایده، کارخانههای تمیز، جعبههای مغز، شرکتهای تولید ایده، تاجران ایده، بانکهای مغز، بدنههای دانش، قطار کلهتخممرغیها (اشاره به اهل فکر) و امثال آن، تعبیرهایی است که صاحبنظران مختلف درباره کانونهای تفکر به کار میبرند.
مدیران و سیاستگذاران عمدتاً با گستردگی، تنوع و تخصصی بودن اطلاعات و کمبود وقت روبهرو هستند.
کانونهای تفکر این مشکل سیستمهای مدیریتی و سیاستگذاری را برطرف میکنند. فکرانبارهها به صورت مستقل و خارج از عرصههای اجرایی، رهبران و مدیران را در تصمیمسازی و سیاستگذاری همراهی و مساعدت میکنند. در ضمن، این مراکز از طریق خلق ایدههای نو، پرورش و ارائه آنها به دولتمردان، آنان را در بهرهبرداری از فرصتهای جدید و ایجاد منافع بیشتر برای جامعه یاری میدهند. امروزه کانونهای تفکر فقط پاسخگوی مسائل مدیران دولتی نیستند، بلکه به طیف وسیعی از مسائل مختلف جامعه میپردازند.
ویژگی فکرانبارهها در این است که باید پاسخگوی مسائل روز مدیران باشند و علاوه بر شناخت مشکلات و راهحلها، وظیفه پیگیری انتقال پیامها را به مدیران از طرق مختلف به عهده گیرند؛ لذا با مؤسسات پژوهشی تحقیقاتی معمولی متفاوتند.
یکی از وظایف فکرانبارهها، پرداختن به تفکرات آیندهپژوهی است. اتاقهای فکر با واحدهای کارشناسی و مشاوران داخل دستگاههای اجرایی نیز تفاوت دارند، چرا که تشکلی مستقل و به دور از بروکراسی و قالبهای درونی سازمانها هستند. البته این به معنی دوربودن آنها از واقعیتهای سازمانها نیست، زیرا مدیران سازمانها و شرکتها، این کانونها را در جریان تصمیم و مسائل خود قرار میدهند.
فکرانبارهها براساس جمعاندیشی، مطالعات و تحلیلهای مداوم و مستمر، تأکید بر مستندسازی و استفاده از رسانههای مکتوب و نهادینه کردن توان تحلیل در گروههای خود عمل میکنند که به این ترتیب، مکمل سیستمهای مشاوره شفاهی و فردی هستند.
نقش چنین فکرانبارههایی به این دلیل مهم است که میتوانند شرایطی را فراهم سازند که سیاستگذاران و مدیران، بیشتر، از متفکران و متخصصان تأثیر بپذیرند تا از جریانها و لابیهای سیاسی و محافل قدرت و ثروت.
● تاریخچه فکرانباره
از همان نخستین سالهای سده بیستم میلادی، چالشهای اقتصاد صنعتی و روابط پیچیده در امور بازرگانی و تحولات نوین در عرصههای سیاست خارجی موجب شد دولتها به درک این واقعیت پی ببرند که به دانش روز و اطلاعات علمی و دقیقی در زمینههای مذکور نیاز دارند. به این ترتیب در ایالات متحده و همچنین در اروپا موج قابل ملاحظهای از اقدام برای تشکیل مراکز تخصصی جهت فعالیتهای تحقیقاتی و فکری در جهت تربیت کارشناسهای خبره و انجام تحقیقات ویژه برای یافتن راهحلهای مورد نیاز به راه افتاد. این موج موجب شد تعداد کثیری از مراکز پژوهشی دانشگاهی یا شبهدانشگاهی تاسیس شوند که کارشان به جای تربیت دانشجو، تهیه راهکارهای تخصصی برای حل مسائل پیش رو بود. از نخستین نمونههای معروف این کانونهای اندیشه میتوان به «موقوفه کارنگی برای صلح جهانی» تاسیس در سال ۱۹۱۰ در آمریکا، «موسسه مطالعات اقتصاد جهانی کیل» تاسیس در سال ۱۹۱۴ در آلمان، «موسسه بروکینگز» تاسیس در سال ۱۹۱۶ در آمریکا و «موسسه سلطنتی مطالعات روابط بینالملل» تاسیس در سال ۱۹۲۰ در انگلستان اشاره کرد. قابل ذکر است که در برخی منابع، موسسه مطالعات امنیتی و دفاعی (RUSI) دوک ولینگتون در سال ۱۸۳۱ را به عنوان اولین فکرانباره تاسیس شده در جهان معرفی میکنند.
طی سالهای پس از جنگ جهانی دوم، تقاضا برای استخدام کارشناسان خبره در امور بینالملل، دفاعی و امنیتی برای کمک به سازمانهای دولتی دفاعی و امنیتی افزایش پیدا کرد و همین مساله به رشد کانونهای اندیشه بیشتر انجامید. در ایالات متحده بنگاه رند که در ۱۹۴۸ تاسیس شده بود، همراه با گروه دیگری از سازمانها و موسسات پژوهشی به تربیت نیروهای خبره در امور دفاعی و طراحی ساختارهای دفاعی و نظامی تازه پرداخت و گروههای کوچکتری از کانونهای اندیشه را به صورت قراردادی در کنار خود به کار واداشتند.
تحولات اجتماعی و آشوبهای سیاسی دهه ۱۹۶۰ موج دیگری از کانونهای اندیشه را به وجود آورد. این کانونهای اندیشه بر فعالیتهای اجتماعی و امور مربوط به محیط زیست تمرکز داشتند که یکی از آنها «موسسه امور شهری» تاسیس در سال ۱۹۶۸ بود. در همین زمان، نگرانی نسبت به بحرانهای فزاینده در امور سیاسی و اقتصادی جهان سوم موجب شد گروه تازهای از کانونهای اندیشه که فعالیت اصلی آنها تحقیق درباره مسائل جهان سوم بود تاسیس شوند. از نمونههای مهم این مراکز میتوان به «مرکز توسعه بینالمللی» تاسیس در ۱۹۵۹ در آلمان، «مرکز توسعه خارجی» تاسیس در سال ۱۹۶۰ در انگلستان و «مرکز مطالعه اقتصادهای در حال توسعه» تاسیس در سال ۱۹۶۰ در ژاپن اشاره کرد. یکی از مهمترین وظایف این کانونهای اندیشه تحقیق در زمینههای مختلف فعالیت در امور اقتصادی کشورهای جهان سوم در شرایط درگیریهای سیاسی میان بلوکهای شرق و غرب بود.
طبق مطالعات مؤسسه ملی پیشرفتهای پژوهشی ژاپن در حال حاضر بیش از ۳۲۰ کانون تفکر در ۸۹ کشور جهان مشغول به کار هستند که یکسوم آنها متعلق به کشور ایالات متحده است. البته اتفاقنظری درخصوص تعداد این کانونها در سطح جهانی وجود ندارد؛ بهعنوان مثال، طبق آمار وزارت علوم در سال ۱۳۸۳، تعداد این کانونها برابر با ۹۰۰ بوده است.
● ماهیت اتاق فکر
فکر پیوسته میروید و میمیرد. اتاق فکر نیز همواره ماهیتی این نه آنی مییابد. بنابراین اتاق فکر، منطق فکر شفاهی و باشگاه فکرسازی است و به کلی با اتاق بحران مدیریت و اعمال استراتژی برای تحول و تکامل وضعیت موجود متفاوت است.
از آنجا که آفرینندگی یکی از روشهای حل مساله در حوزه مدیریت است، اینچنین عنوان میشود که واکنش مطلوب یک سازمان به تحولات پیرامونش، خلاقیت و آفرینندگی است. اتاق فکر نیز یکی از ابزارهای آفرینندگی برای حل مساله و توسعه خلاقیت در هر سازمانی است؛ مکانی برای اندیشیدن به یک مساله یا موضوع بدون حضور عواملی که مانع آزاداندیشی یا محدودیت میشوند. این اتاق مکانیسمی برای تصمیمسازی فکری جهت تصمیمگیری عملی در حوزه انسانی است.
این اتاق بازوی مطالعات فکری و مشاوره مطالعاتی طراحان و مدیران ارشد حکومتی، آموزشی، پژوهشی و فرهنگی خواهد بود، به طوری که در برنامهنویسی و برنامهسازی مفهومی و فکری، نقش بایسته ایفا خواهد کرد و امکان نقدگرایی و پرسشآفرینی جریان مییابد. فکرانباره، راهبرد سیستمی برای فکرکردن است و در عین حال سیستمی بودن این اتاق، طرحی برای یکسانی و همسانی نیست و در قلمرو متفاوتی امکان ظهور مییابد. اتاق فکر هم پیوندی به گذشته دارد و هم نگاهی به آینده دوخته است.
در اتاق فکر روشهای گوناگونی برای توسعه خلاقیت وجود دارد که معروفترین آن «طوفان مغزی» است.
در سازمانها با توجه به اهمیتی که موضوع خلاقیت دارد، اتاق فکر در طراحی ساختار سازمانی لحاظ میشود. در واقع یکی از بخشهای اصلی در هر سازمان «اتاق فکر» است. از این نظر باید توجه داشت که اتاق فکر یک بخش اصلی در چنین سازمانهایی است و نمیتوان به عنوان یک بخش مکمل یا فرعی درباره آن صحبت کرد. شاید یکی از تعاریفی که بتواند توجیهکننده بحث باشد، این مساله است که اگر در گذشته مدیران، صرفا با تکیه بر دانش خود و حلقه محدود مشاوران به اداره امور عمومی سازمان همت میگماردند، اینک با بهرهگیری از چنین سازهای میتوانند به اداره عمومی امور بپردازند، به صورتی که در تصمیمگیری خود با بهرهگیری از تفکر جمعی، ضمن شناسایی فرصتها، تهدیدها و نقاط قوت و ضعف، خطاپذیری عملکرد خود را به حداقل کاهش دهند. اهتمام تعهد و توجه ویژه اهل تفکر و سیاست به این کانونها همچنین بازبینی علمی مستمر و منظم آنها برای مصون ماندن از آسیبهای احتمالی مسالهای ضروری است.
به هر حال، اتاق فکر دو نقش کلیدی در برنامهسازی ایفا میکند؛ یکی فکرسازی برای مفهومآفرینی و دیگر گشودن گرههای فکریای که در فرآیند عمل رخ میدهد. این اتاق راهی برای کارشناسی کردن منطق عملی پژوهش، آموزش، رسانه و حکومت است تا هرکاری پشتوانه تفکر داشته باشد، به طوری که اگر در مقطعی سستی پیشه کرد، امکان نقدپذیری و پرسش در آن وجود داشته باشد.
● ساختار اتاق فکر
اتاق فکر در سادهترین حالت از ۳ بخش تشکیل میشود. بخش اول گروه پشتیبانی، بخش دوم گروه کارشناسان و بخش سوم هیأت امنای اتاق. گروه پشتیبانی وظیفه ایجاد و اداره زیرساختهای فیزیکی، اطلاعاتی، خدماتی، حقوقی و مالی را عهدهدار است. گروه کارشناسان بدنه فکری اتاق فکر را تشکیل میدهند. این کارشناسان وظیفه مطالعه، گردآوری، تحلیل و بررسی اطلاعات و نظرات مختلف و در نهایت تولید خروجیهای اتاق فکر را به عهده دارند. این افراد اندیشمندانی فراتر از حوزههای فنی و مهندسی هستند که قدرت تحلیلگری، سیاستسازی و تصمیمسازی دارند. هیأت امنای اتاق فکر شبکه گستردهای از مدیران، سیاستگذاران، صاحبنظران و کارشناسان حوزههای مختلف هستند و در عمل بهعنوان یکی از منابع اطلاعاتی بدنه فکری عمل میکنند.
● انواع اتاقهای فکر و جایگاه آنها
اتاقهای فکر را از جنبههای مختلفی میتوان تقسیمبندی کرد. از نظر مأموریتی و شرح خدمات و فعالیتها، میتوان این کانونها را به کانونهای تفکر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی نظامی، صنعتی تکنولوژیک و آیندهپژوهی تقسیمبندی کرد. در این تقسیمبندی، بعضی از اتاقهای فکر فقط بر یک یا چند حوزه کاملاً مرتبط متمرکز هستند و بهصورت تخصصی عمل میکنند، در حالیکه بعضی دیگر، در حوزههای مختلف و بعضا بسیار متفاوت مشغول به فعالیت هستند.
از نظر حوزه و گستره عملکرد نیز میتوان آنها را به صورت زیر تقسیمبندی کرد: شهری و استانی (متمرکز بر مطالعات شهری، روستایی و استانی)، ملی (متمرکز بر مسائل، مشکلات، دغدغهها، برنامهها و سیاستهای سطح کشور)، منطقهای (متمرکز بر مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای منطقه)، جهانی (متمرکز بر مسائل، دغدغهها و فرصتهای بینالمللی)
همچنین از نظر تعاملات و روابط سازمانی میتوان کانونهای تفکر را به صورت زیر تقسیمبندی کرد: غیردولتی (عدم وابستگی دولتی)، نیمهدولتی (دارای توانایی عملکرد و سیاستگذاری مشارکتی)، دولتی (کاملاً در قیمومیت و تحت نظر دولت)، وابسته دانشگاهی (وابسته یا زیرنظر یک دانشگاه.)
فکرانبارهها شرایطی را فراهم میسازند که سیاستگذاران بیشتراز متخصصان تأثیر بپذیرند تا از لابیهای سیاسی و محافل قدرت و ثروتبسته به نوع این روابط و تعاملات سازمانی اتاقهای فکر برای تأمین بودجه خود به روشهای متفاوتی عمل میکنند. بهعنوان مثال، میتوانند بودجه خود را از طریق فروش گزارشها و دستاوردهای خود تأمین یا بودجه مستقلی را از نهادهای دولتی دریافت کنند. بدیهی است دغدغههای تأمین بودجه باید کمترین اثر را بر جهتگیری و غنای گزارشها و خروجیها داشته باشند. این مسأله در کشور ما از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است؛ چرا که نسبت به مطالعات برونسازمانی و در اختیار قرار دادن اطلاعات به گروههای خارج، نوعی عدم اعتماد وجود دارد.
● وظایف کانونهای تفکر
کانون تفکر اطلاعات تحقیقات بیطرفانه و مناسبی را در اختیار سیاستگذاران و مدیران قرار میدهد. بررسی برنامهها و سیاستهای مختلف، شناخت تهدیدها، فرصتها، قوتها و ضعفها، انجام مطالعات تطبیقی و بررسی تجربه دیگر کشورها و الگوبرداری از آنها و در نهایت بومیسازی این الگوها و ارائه راهحلهای مناسب از مهمترین وظایف اتاقهای فکر است.
اتاق فکر اطلاعات تحقیقاتی را جمعآوری و آنها را به صورت بانکهایی دستهبندی میکند. در این زمینه تبادل اطلاعات با تمامی مراکز تحقیقاتی در داخل و خارج کشور اهمیت فراوان دارد. نتایج حاصل از این تحلیلها باید از طرق مختلف به اطلاع عموم مردم جامعه و دانشمندان و صاحبنظران آن حوزه برسد. نقش چنین کانونهایی از آن نظر اهمیت دارد که میتوانند شرایطی فراهم آورند که سیاستگذاران و مدیران تحت تأثیر متفکران، اندیشمندان و متخصصان باشند و نه اینکه متفکران تحتتأثیر مدیران قرار داشته باشند.
● تقسیمبندی فعالیتهای اتاق فکر
▪ فعالیتهای اتاقهای فکر را اینگونه میتوانیم طبقهبندی کنیم:
۱) آیندهاندیشی یا آیندهپژوهی
۲) پژوهش راهبردی یعنی برنامهریزی استراتژیک
۳) ایدهپردازی و تحلیل
۴) ارائه راهحلهای اثربخش
۵) همفکری با مدیران که از آن به سیاستپژوهی تعبیر میشود.
مکانیسم فعالیت کانونهای تفکر اینگونه است که ابتدا باید موضوع مورد مطالعه شناسایی شود و پس از توصیف بدرستی تعریف شود؛ سپس دیدگاههای تحلیلی و نظری پیرامون آن جمعآوری شود همچنین مدلها و نظریات مطرح در دنیا نیز به کار گرفته شود. آنگاه ایدههای کلی و پیشنهادهای اولیه، تبدیل به سیاست، راهکار و برنامه شود و در این زمینه بستر لازم برای تضارب افکار بین مدیران و افراد مجرب و کارشناسان را به وجود آورند و نهایتاً راهحلهای به دست آمده را به صورت سؤال و چالش و به هر صورت که میتوانند، به مخاطب مربوطه انتقال دهند که اصطلاحاً ترویج نامیده میشود.
● چالشهای پیش روی اتاقهای فکر
▪ عوامل مهمی که در روند شکلگیری کانونهای اندیشه یا فروپاشی آنها در آینده نزدیک موثرند عبارتند از:
الف ) تامین بودجه:
چندی است که دولتها در نقاط مختلف جهان، پرداخت بودجه را قطع و بسیاری از بنیادهای خصوصی، حمایتهای خود را از تعداد زیادی کانونهای اندیشه متوقف کردهاند. چشمانداز قطع پرداختها، این مراکز را مجبور کرده تا نحوه دریافت کمکها و حمایتهای مالی را تنوع بخشیده و به دنبال منابع درآمدی جایگزین باشند؛ این امر البته به تضعیف زیربنای کانونهای اندیشه و ضعیف شدن برنامهها و الگوهای کارکنان منجر شده است.
ب) روشهای سیاستگذاری:
اهداکنندگان کمکهای مالی برای پرداخت کمکهای خود شروطی را تعیین میکنند و از این رو کانونهای اندیشه به دلیل طرح مجدد دستور کارشان یعنی رفع نیاز تامین بودجه سخت تحت فشار قرار میگیرند.
ج) تخصصی شدن:
امروزه تقریبا همه گروههای سیاسی و یا صاحبان دعواهای حقوقی، برای ارتقای جایگاهشان به یک کانون اندیشه دسترسی دارند. این کانونهای اندیشه نوعی نهادهای تخصصی هستند که برای مشتریان خود جذابیت ویژهای دارند.
د) رقابت:
تعداد کانونهای اندیشه از سال ۱۹۶۵ بیش از ۲ برابر شده است؛ اگرچه این رشد ظاهرا امری مثبت تلقی میشود؛ اما سازمانهای تخصصی و با گرایش به موضوعی خاص هر ساله به دلیل کمبود منابع با یکدیگر به رقابت میپردازند. محیط رقابتی باعث میشود کانونهای اندیشه به دنبال تمایز بیشتر باشند و فعالیتهای خود را تخصصیتر کنند. محیط رقابتی طرفدار کانونهای اندیشهای است که در بازار آزاد اندیشه تواناییهای بیشتری از خود نشان میدهد.
ه ) سرعت عمل:
سازمانهایی که به تامین بودجه کانونهای اندیشه میپردازند، سخت از کنفرانسها و سمینارها گلهمند هستند. آنها ترجیح میدهند کانونهای اندیشه را به کارهای عملیتر وادار کنند. این نگرش و جهتگیری جدید کانونهای اندیشه را وا میدارد تا در شیوههای رفتاری خود بازبینی کنند.
و ) اختلاف و نزاع در زمینه سیاستگذاری عمومی:
تبادل محققانه افکار و اطلاعات به جنگ اندیشهها تبدیل شده است. این رویکرد ستیزهجویانه بر گسترش دامنه اختلافات سابق دانشگاهیان و سیاستگذاران تاثیر میگذارد. به این ترتیب کانونهای اندیشه سخت در تلاشند تعریفی جدید از روش تحقیق در امر سیاستگذاری عمومی ارائه کنند.
ز ) ارتباطات مناسب بازار:
ضرورت واکنش سریع به مسائل سیاسی، کانونهای اندیشه را واداشته تا به تولید اطلاعاتی بپردازند که خواندن و فهم آنها بسرعت مقدور باشد؛ گزارشهای کوتاه و ایدههای سیاسی به عنوان اولین فرآورده کانونهای اندیشه، جایگزین مطالعات عمیق کتابی شده است؛ علاوه بر آن باعث شده است تا برای محصولات رسانهای مثل مقالات روزنامهها و بخشی از برنامههای رادیو و تلویزیون هزینهای اختصاص داده شود.
ح ) مسائل سیاسی:
اهداف کوتاهمدت بسیاری از قانونگذاران و دیوانسالاران باعث میشود مراکز پژوهشی فقط در چارچوب زمان و مکان فعالیت کنند؛ امروزه دوره حیات مشکلات، بسیار کوتاه و موقتی است. بنابراین آن دسته از کانونهای تفکر که هیچ گونه تماس و ارتباطی با روندهای اصلی سیاسی ندارند اگر به طور کلی از بین نروند، احتمالا موقعیتشان را از دست خواهند داد.
● کلام آخر
رهبر معظم انقلاب در ابلاغ سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه که شامل سرفصلهای امور فرهنگی، امور علمی و فناوری، امور اجتماعی، امور اقتصادی، امور سیاسی و امور دفاعی و امنیتی است، دولت محترم را در تنظیم برنامه، به افزایش بودجه تحقیق و پژوهش به ۳ درصد تولید ناخالص داخلی تا پایان برنامه پنجم مکلف میفرمایند. فکرانبارهها یا کانونهای اندیشه، در هر دو بخش دولتی و غیردولتی به توجه ویژهای در برنامه پنجم توسعه نیازمند است.
شرط لازم در تضمین سلامت اجرای سیاستهای برنامه پنجم توسعه و سند چشمانداز، عمل به ۳ اصل الف) مطالعه و پژوهش ب) اندازهگیری ج) بازبینی و در صورت لزوم، اصلاح است. در این راستا، جایگاه و نقش بیبدیل اتاقهای فکر بخوبی روشن میشود.
نیاز به ساماندهی فکرانبارهها و بهرهگیری از کانونهای فکر و اندیشه در تحقق توسعه پایدار نه یک رجحان، بلکه یک ضرورت است.
دکتر حسین صادقی - بهروز پورسینا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست