یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

مطالعات زنان در اسلام و غرب:یک کتاب شناسی منتخب



      مطالعات زنان در اسلام و غرب:یک کتاب شناسی منتخب
ویون حداد برگردان نیلوفر انسان، مارال فرخی

مسلمانان در غرب ، اعم از اینکه زن یا مرد ، مهاجر یا بومی ، سکولار یا تازه مذهب باشند ، به گونه ای اجتناب ناپذیر به عنوان بخشی از تاریخچه زندگی شان ، تجربه هایی از حضور در فضای اسلام و غرب دارند که بخش مهمی از فرآیندهای کنونی خود شناسی را تشکیل می دهد .فرآیند مستعمره سازی نواحی اسلامی توسط کشورهای غربی ، با علاقه مسیونرهای مسیحی برای توسعه تعالیم و اصول دینی خودشان همراه بود که کنش های آنها را توسط نیات پرهیزگارانه شان توجیه می کرد . آنها چنین اظهار می کردند که در ماموریتی هستند که در آن باید برای اصلاح چیزی که فرهنگ اسلامی پست و پس رونده تصویر می‌شود کمک کرده و دست به روشنگری بزنند و ادعا می کردند که تسخیر ملل مسلمان و فرآیند تاراج منابع آنها بخشی از "ماموریت متمدن سازی" این ملل توسط آنها است. آنها بر آن چیزی که "وضعیت فلاکت‌بار" زنان مسلمان می نامیدند تمرکز داشتند . زنانی که به دنبال آزادی آنان بودند : زنانی که از نظر جنسی تفکیک شده و نادیده گرفته می شدند ، پیچیده بوده و به طور کلی در قبال آنها بدرفتاری صورت می گرفته است .

این کتاب شناسی برای بررسی موضوعاتی که زنان مسلمان در غرب بر روی آنها متمرکز شده و پس از پیوستن به نهادهای بالاتر آموزشی و آغاز به تولید دانش، پیرامون آنها تحقیق کرده اند ، تنظیم شده است. هم چنین این کتاب شناسی تلاش دارد تا اطلاعات در دسترس درباره تجربه های زنان مسلمان در غرب را گرد آوری کند. در حالی که شمار زیادی از زنان مسلمان تحصیل کرده در سطوح بالا و زنان مسلمان غرب گرای متخصص در غرب وجود دارند که معمار، کارمند، روانشناس، فیزیکدان، دانشمند، تکنسین، وکیل، مهندس و تاجر هستند، این کتاب شناسی در ابتدا بر روی تولید دانش توسط اساتید علوم انسانی و علوم اجتماعی و سهم آنها در فهم ما از مباحث زنان در اسلام تمرکز دارد . بخش دوم این ماخذ شناسی نیز کنکاشی است پیرامون ادبیات موجود در مورد زنان مسلمان ساکن غرب به زبان انگلیسی .

تحقیقی پیرامون ادبیات نوشته شده توسط زنان مسلمان و درباره آنها در غرب نشان می دهد که زنان مسلمان در آمریکای شمالی و بریتانیا درباره حمله سخت رایج به زنان مسلمان و تفکرات قالب گونه ای که درباره مذهب اسلام و آموزه های آن درباره نقش زنان وجود دارد، نگران شده و خود را درگیر نبرد با این اطلاعات غلط کرده و به طور وسیعی پیرامون این موضوع نوشته اند . آنها تلاش کرده‌اند تا برابری و شرافت زنان مسلمان را هم در گفتمان مسلمانان پیرامون نقش زنان در فرهنگ اسلامی و هم در فضای موزاییک گونه غربی ،حک کنند. دستاورد آنها بسیار تاثیرگذار بوده است، با توجه به این واقعیت که هم ملل اروپایی و هم نواحی مستعمرۀ اروپایی در آمریکا و استرالیا آگاهی، هویت و دیدگاه ملی خود را در قالب آنتی تزی در مقابل کاریکاتوری از اسلام شکل داده اند که خود آنها این کاریکاتور را در گفتمان ادبی،سیاسی و مذهبی و نیز گفتارهای فرهنگی شان به وجود آورده و شرح داده‌اند : اسلامی که مظهر استبداد و خشونت و مبلغ آزار زنان است.

تا پیش از جنگ جهانی دوم، متونی اندکی پیرامون اسلام و زنان مسلمان در غرب در دسترس بود، متونی که توسط شرق شناسان نوشته شده بودند و واقعا هیچ کدام از آنها توسط مسلمانان و برای آنها درباره چگونگی زندگی آنها در بافت غربی نوشته نشده بودند . اولین منابع چاپی در دسترس درباره نظرات و تعلیمات مسلمانان در مورد نقش زنان به زبان انگلیسی، در خارج از کشورهای غربی منتشر و سپس به غرب صادر شد. اولین منبع توسط جنبش احمدیه در اسلام منتشر شد که بازتاب حساسیت های جنوب آسیا بودند. منابع بعدی از جانب دانشمندان دانشگاه الاظهر مصر منتشر شدند که در مساجد ایالات متحده آمریکا خدمت می‌کردند و به زنان درباره نقش های اسلامی مناسب در فرهنگ سنتی اسلامی تعلیم می دادند. پس از دهه 1970 کتابهای زیادی در مورد اسلامتحت نظارت اتحادیه دانشجویان مسلمان، جامعه اسلامی آمریکای شمالی، انستیتوی بین المللی اندیشه اسلامی و بنیاد اسلامی در بریتانیا منتشر شدند که برتری دیدگاه جهانی اسلامی را تصدیق می کردند. هدف این متون که در کل جهان توزیع شدند ، تکرار دیدگاههای اسلامی بسط یافته در خارج از غرب به عنوان پاسخی به آنچه حملۀ فرهنگی غرب نامیده می‌شد، بود.

در همان زمان ، تعدادی از زنان مسلمان از جهان عرب به عنوان اندیشمند و آکادمسین در حوزه عمومی شناخته شدند که به طور کلی تعدادی از مهاجران تازه مهاجرت کرده و فارغ التحصیلان غیرغربی بودند که مدارج تحصیلی خود را در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی طی کرده بودند. آنها در جهت گیری خود سکولار بوده و تمایلی به مشارکت در گفتمان رایج در مورد زنان در اسلام نداشتند. از میان آنها می توان به پروفسور عفاف لطفی السید مرسوت از دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس اشاره کرد که به شرح این موضوع می پردازد که مذهب اسلام مسئول تعیین جایگاه زنان در جوامع مسلمان نیست چرا که قرآن احکامی در جهت حمایت از حقوق اقتصادی آنها دارد. بلکه این رسوم خانوادگی و سنتهای اجتماعی هستند که در قبال ممانعت زنان از پیشرفت در جوامع مسلمان مسئول هستند. شخص دیگری که در این زمینه صاحب نظر بود ، لیلا احمد نام داشت که این روزها استاد مطالعات اسلامی در دانشکده الهیات دانشگاه هاروارد است. او در حالیکه به شدت تصویر سازی شرق شناسان از زنان مسلمان را مورد انتقاد قرار می داد به قیمت آزرده کردن بسیاری از مسلمانان به این موضوع پرداخت که زنان تا پیش از آمدن اسلام به شبه جزیرۀ عربستان از آزادی عمل بیشتری برخوردار بودند و این مردان مسلمان بودند که محدودیتهایی را برای آنها ایجاد کردند که زنان مسلمان را مقید به انجام برخی از امور می کرد .

در دهه 1980 ، مهاجران ایرانی ای که به دلیل انقلاب از ایران خارج شده بودند ، شروع به نوشتن درباره مسائل زنان از دیدگاهی کردند که ایدئولوژی جمهوری اسلامی و سیاستهای آن را به چالش می کشید . هم چنین گفتمان آنها توسط زنان فمنیست خانه به دوش عربی که به عنوان مربی در دانشگاههای آمریکایی مشغول تدریس بودند ، تکرار می شد،زنانی چون فاطمه مرنیسی از مراکش و نوال سعداوی از مصر . آنها نه تنها دیدگاه های تازه ای را به این مباحث وارد کردند بلکه به اهمیت داده های اطلاعاتی زنان در این بحث، نیز اعتبار بخشیدند . زنان مسلمان در جهان مسلمان و در غرب قانع شدند که بایستی برای ایجاد دانش اسلامی سازگار با قرن بیست و یک، در خلق آن مشارکت کنند. بعضی از اندیشنمدان با دنبال کردن مدلهای ابتدایی آکادمیسیت‌های خبرۀ سوسیالیست- ناسیونالیستی از نیمه قرن 20 تا آخرین دهه های این قرن ، هویت خود را به عنوان مسلمان مورد پذیرش قرار دادند و شروع به نوشتن در موردمسائل زنان در اسلام کردند تا سعی کنند تحقیقی علمی به انجام برسانند که بدون هر گونه سوء گیری ای باشد که در اظهارات تعصب آمیز حقوق دانان قرون وسطی مشهود بود. آنها گاهی خود را به عنوان مدرن‌گرا یا ترقی خواه یا فمنیست (البته فمینیتهایی متمایز از فمنیسم غربی) می شناختند که نقش پدرسالاری را در اسلام شناخته و به چالش می کشیدند و برای اصلاح آن هم در اسلام و هم در ساختارهای سکولار کار می کردند.

آنها منابعی را مورد بررسی قرار می دادند ی که محققان مذکر برای موجه جلوه دادن آرای خود از آنها استفاده کرده بودندی. در این روند، برخی از پژوهش گران دریافتند که بررسی دقیق این متون ییکه برای قرن های متمادی معتبر انگاشته می شده ، سوگیری مردانۀ آنها را آشکار می سازد و نشان می دهد که این کتابها بازتاب عصری هستند که در آن نوشته شده‌اند. در بعضی ی موارد، این زنان نویسنده شرایطی را که پدید آورنده ی دیدگاههای پدرسالارانه شده بود ، شناسایی کردند. این دیدگاهها به نوبه ی خود سبب تحریف آموزه های برابری خواهانه و متکثر قرآن و کردار و الگوی پیامبر اسلام شده بودند.بر این اساس پژوهش های آنها به عنوان بازتفسیر پوزش خواهانه از میراث مذهب در جهت خشنود ساختن دشمنان اسلام در غرب مطرح نمی‌شود؛ بلکه ییافته های آنها به مثابه کوششی است در راستای بازیابی جوهری مذهب، آنگونه که بر محمد، پیامبر اسلام ، نازل شده بود و پیشوایان مذهب در صدر اسلام بدان عمل می کردند. این اندیشمندان تمایل دارند قرآن را به مثابه متنی گشوده در برابر باز تفسیر نسل های گوناگون که هر کدام متاثر از زمینه ی اجتماعی جامعه ی خود هستند بنگرند و اینکه قرآن می تواند پاسخی برای چالشهای هر دوران باشد. آنها قرآن را بیشتر وحی‌ای می دانند که "یک نعمت برای انسانیت" است، ییییتا متنی غیر قابل تغییر که مانعی است در راه رشد و توسعه ی بشریت.

در میان نخستین پیشگامان بازتفسیر قرآن رفعت حسن آمریکایی پاکستانی تبار از دانشگاه لوئیس ویل ، چهرۀی شناخته شده ای در این حوزه است. او که در زمینه ی بهبود وضعیت زنان در پاکستان نیز فعال است ، تفاسیر سنتی از قرآن را توسط شرح و بسط ایده ی عدل الهی که هیچ جایی برای نابرابری بین زن و مرد باقی نمی گذارد و نیز ذکر آیاتی از قرآن که به روشنی برابری بین زن و مرد را مورد تاکید قرار داده اند ؛ به چالش کشید. امینه ودود، پژوهشگر امریکایی آفریقایی تبار نیز بازتفسیر مهمی از قرآن انجام داده است که آرای او هوادارانی هم در مالزی و آفریقای جنوبی دارد . ودود زنان را به باز اندیشی در معنای متون قرآنی فرا می خواند و اسما بارلاس سومین نویسنده در این حوزه است که مبارزه ای را در جهت کشف بنیاد برابری جنسی در اسلام آغاز کرده است .
گفتمان فمنیستی اسلامی به عنوان پاسخی به سنت گرایی اسلامی و هنجارهای غربی صورت بندی شده است. این گفتمان بازنمایی یک قرن رویارویی با استعمار گری، استثناانگاری یهودی مسیحی و قرار گرفتن در بافت بین المللی ی است که در غرب به عنوان انگاره های عام زنانگی تعبیر می شدند و توسط جنبش فمینیستی در ایاات متحده ی امریکا شکل گرفته بود، تعب.پس از چندین رویارویی یزنان مسلمان دریافتند همبستگی با فمینیست های امریکایی خواه به دلیل نژاد پرستی ریشه دار غربی و خواه عدم تحمل نسبت به هر گونه انحراف از سوی پارادایم مسلط ، قابل دستیابی نیست. گفتمان فمینیست های مسلمان در غرب به روشنی حاصل جذب شدن در زمینه ی اجتماعی تازه ای متاثر از گفتمان لیبرالیستی و تحلیل های پسامدرنیستییی است. زنان مسلمان در تحلیل و نقد متون و سنت ها از آزادی عملی برخوردارند که به هیچ روی در اغلب جوامع اسلامی امکان پذیر نیست. گرایش اصلی این است که فمینیسم اسلامی کاملا متفاوت از فمینیسم غربی است و یآشکارا علاقۀ اندکی به درک این نکته وجود دارد که خود فمینیسم غربییینیز در قالب صورت های گوناگونی از بیان و تفسیرتکامل یافته و تغییر کرده است. در برخی نمونه ها، از فمینیسم غربی به عنوان نوعی آنتی تز در مقابل اسلام گرایی و شرق گرایی استفاده می شود تا فضایی ییتازه برای زنان مسلمان خلق شود که با هیچ یک از این دو (اسلام گرایی،شرق گرایی) همذات‌پنداری نمی کنند
با این وجود کسانی مانند امیره سنبل استاد دانشگاه جرج تاون برای ی فهم موقعیت قانونی زنان در تاریخ بررسی گزارشات ثبت شده ی دادگاه ها را آغاز کرده است. او و همکارانش بر روی موضوعاتی مانند سندهای ازدواج، قوانین کار، قتلهای ناموسی ، طلاق و... کار می‌کنند . سنبل با استناد به این گزارشات معتقد است یی در بسیاری از موارد قوانینی که توسط قدرت های استعماری به عنوان بخشی از پروژه ی مدرنیسم به مسلمان تحمیل می شد از قوانین کشورهای اروپایی اقتباس شده بود.تحقیقات وی بر روی گزارش های دادگاه ها نشان داد که زنان مسلمان نه تنها در گوشه ی حرمسراها محبوس نبودند بلکهی ادارۀی امور مربوط به خود را در دست داشتند، تجارت می کردند، و پیش از آن که قضات در پی برقراری عدالت باشند دادخواهی برای احقاق حقوق خود را آغاز کرده بودند. برای زنان در آن زمان کاملا معمول بود که دادخواست طلاق از همسرانشان را ارائه دهند و موفق به جدایی هم بشوند، توانایی ای که در حال حاضر بارها با مانع قوانین مدرن مواجه شده است. بنابراین، نمونه های تاریخی آغازگر مسیری بودند که منجر به اصلاحات تاریخی مدرن شد.

گروهی از زنان مسلمان آمریکایی تعبیر دیگری از اسلام را برگزیده اند. این تعبیر جایگزینی برای تحلیل های متنی یا انتقادی-تاریخی، باورهایی محافظه کارانۀ مبنی بر کمال اسلام به مثابه یگانه روش زندگی و نیز گفتمان مدرنیست-سکولاریست، ارائه کرد. این گروه از زنان مدافع یکی از تعابیر سوفیسم یا مذهب به منزله ی امر شخصی هستند و دریافته اند مسیری که در پیش گرفته اند ، از دغدغه جنگ هرروزه با جامعه ای که اسلام را در بسیاری از سطوح مردود می شمارد ، رهاشان می سازد و به آنها فرصتی می دهد تا هویت اسلامی خود را به روش مسالمت آمیزتر و شخصی تری حفظ کنند. مکتب سوفیسم خود را در موضعی برتر نسبت به امور دنیوی و پیش پا افتاده قرار می دهد. در این مکتب زنان امکان می یابند در سطحی که همه ی مخلوقات در آن برابرند و جایی که فرد فارغ از تاثیر کلیشه های رفتاری است با عالم قدسی درگیر شوند.

قسمت دوم کتاب شناسی به بررسی پژوهش های علمی انجام شده در باره ی زنان مسلمان در غرب می پردازد. این حوزه(زنان مسلمان در غرب) یکی از حوزه های نوظهوری است که تا به امروز مورد بی توجهی قرار گرفته است. در شمار زیادی از پژوهش های این حوزه زنان مسلمان به مثابه شی در نظر گرفته شده اند و بسیاری از آنها نیز متمرکز بر بررسی تفاوت های زنان مسلمانی هستند که در جوامع غربی پذیرفته نشده اند. تعداد قابل ملاحظه ای از پژوهش ها نیز تمایل دارند توجه خود را به زندگی خانوادگی و موضوعات پیرامون آن از قبیل : انتخاب همسر، ازدواج ، روابط جنسی ، طلاق و مسائل هویت ، مذهب ، قومیت و ملیت ،معطوف کنند. پژوهشگران این حوزه درباره ی مسائل مردم پسندی مانند تضاد فرهنگ، جوانان، فمینسم و حجاب نیز تحقیقاتی انجام داده اند. هنگامی که اغلب پژوهش ها حول چند موضوع مشخص هستند، به خوبی می توان الگویی از آنچه به نظر می رسد مسائل خاص داخلی هر کشور باشد، به دست آورد؛ برای مثال پژوهش های اروپایی بیشتر به مسئله ی کارگران و باروری در میان مسلمان و ارتباط آن با نژاد پرستی می پردازند و در انگلستان پژوهشگران بیشتر دغدغه ی مسائل قومیت ، جوانان ، آموزش و خدمات بهداشتی را دارند. خارجی ها ،کارگران مهاجر و جامعه پذیری از مسائل محوری پژوهش هایی بودند که در آلمان انجام شده است . این مسئله ممکن است ناشی از این واقعیت باشد که موضوع زنان مسلمان در غرب حوزه ی تازه ای در پژوهش اجتماعی است و اینکه دانشجویان اخیرا فارغ التحصیل شده به تازگی پژوهش پیرامون مهاجرین جدید در غرب را آغاز کرده اند. این نکته را نیز باید مدنظر داشت که بسیاری از پژوهش ها ی انجام شده به سفارش کنفرانس ها و کتاب هایی هستند که موضوع مشخصی دارند و این موضوعات با در نظر داشتن منافع ملی انتخاب می شوند.

کاملا روشن است که در این حوزه همچنان می توان کارهای زیادی انجام داد. درباره ی تعصب دینی زنان ، سهم آنان در جوامع غربی و یا شرکت آنها در عرصه ی عمومی هیچ پژوهشی انجام نشده است. و قابل ذکر است که درباره ی زنان مسلمانی که کاملا در جوامع غربی جذب شده اند خلا اطلاعات به روشنی به چشم می خورد.

برای دریافت کل مقاله در زیر  کلیک کنید.