دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا

به مناسبت روز باستان شناس:فقر روش و روش ­شناسی در باستان­ شناسی ایران: مفهوم روش و روش­ شناسی و تاریخچه ­ی مختصر باستان­ شناسی



      به مناسبت روز باستان شناس:فقر روش و روش ­شناسی در باستان­ شناسی ایران: مفهوم روش و روش­ شناسی و تاریخچه ­ی مختصر باستان­ شناسی
مریم نعیمی

 روش  ها، ابزار و دستورالعمل برای پیشبرد تحقیق هستند که آزموده و مورد توافق اهالی یک دانش مشخصند، تثبیت شده اند و به کلیت پژوهش نظم می بخشند. از جمله روش ها در باستان شناسی  لایه نگاری، طبقه بندی سفال، طبقه بندی ابزار سنگی و یافته های دیگر، گیاه باستان شناسی، جانور باستان شناسی، باستان-استخوان شناسی، تسلسل گونه شناختی و تاریخ نگاری زبان شناختی است. کلیت اصطلاح "باستان سنجی" در واقع مجموعه ی

روش هایی است که از علوم طبیعی وام گرفته شده اند. در دهه ی 1960، روش قوم نگاری  نیز در رویکرد قوم باستان شناسی  به جهان باستا ن شناسی معرفی شد. این روش که وامدار علوم اجتماعی و مشخصا دانش انسان شناسی است، روشی غیر پوزیتیویستی بود، اما ماهیتا بنیادهای پوزیتویسم را با خود  حمل می کرد چرا که همچنان سعی داشت به باستان شناسی اعتبار تحقیقی ببخشد. در دهه های بعدی باستان شناسی هم سو با دیگر حوزه ی اندیشه مفهوم و ضرورت روش را زیر سوال برده و بنیادهای پوزیتیویستی  و اثبات گرایانه ی آن را به چالش کشیدند. این چالش فلسفی در واقع، بنیادهای روش شناسی-های باستان شناختی را نیز به نبرد طلبید و نهایتا منجر به تعدیل  فرایندگرایی  در باستان شناسی و شکل گرفتن رویکرد فرافرایندگرایی  شد.
روش شناسی ، مبحثی معرفت شناختی است و با شناخت سر و کار دارد و نه روش های جزیی پژوهش که در بالا به آن اشاره کردیم. روش شناسی قلمرو شناخت دانش ها را مورد بحث قرار می دهد و تحت تاثیر جهان بینی بستر تاریخی/جغرافیایی دانش مورد نظر و نیز پژوهشگر به مثابه سوژه است. به عبارتی می توان گفت روش-شناسی روش ها و راهبردها  را تبیین می کند، روش ها و راهبردهایی که به جمع آوری و تفسیر داده ها کمک می کنند. برخی بر این عقیده اند که روش شناسی بخشی از نظریه است، اما برخی ترجیح می دهند این دو را جدا نگاه دارند.
باستان شناسی فرایندگرا تحت تاثیر جریان پوزیتیویسم و علم گرایی در حوضه ی اندیشه و نیز با توجه به رکود اقتصادی ناشی از جنگ های جهانی شکل گرفت. باستان شناسی فرایندگرا ، در پی اثبات و استفاده از روش های علوم طبیعی است. برای اثبات محق بودن باستان شناسی و پژوهش هایش به ویژه پژوهش های میدانی، سعی می کند هر چه بیشتر به علوم طبیعی نزدیک شود و از روش های "دقیق" آزمایشگاهی و اثباتی استفاده کند. به همین منظور "روش"   و حوزه های میان رشته ای با علوم طبیعی را مورد استفاده قرار می دهد.
باستان شناسی فرایندگرایی که خود را بازبینی کرده و نیز جریان وسیع باستان شناسی فرا فرایندگرا، بیش از آن که روش های پیشین را به چالش بکشند، روش شناسی ها را مورد پرسش قرار دادند و روش شناسی تولید کردند. دهه ی 1960، در واقع دهه ی انقلاب در روش شناسی های باستان شناسی است. تنها پس از این چالش-های تاریخی است که عصر انتقادی و فلسفی باستان شناسی آغاز می شود؛ با رویکردهای گوناگون و پل های جورواجور به هنر، علوم انسانی و فلسفه. ویژگی این عصر این است که باستان شناسی را هرچه بیشتر به مثابه علوم انسانی معرفی می کند و به آن اعتبار ی از این دست می بخشد. باستان شناسی جنسیت، باستا شناسی معاصر، باستان شناسی سیاسی، باستان شناسی انتقادی، باستان شناسی اقلیت ها، باستان شناسی اجتماعی از جمله باستان شناسی های حاصل از چنین فرایند تاریخی در این دانش هستند.
روش و روش شناسی در باستان شناسی ایران
در نگاه اول به نظر می آید باستان شناسی در ایران بر بنیاد روش طبقه بندی استوار است. توصیف و طبقه بندی معماری، سفال، ابزار سنگی و یافته های دیگر. اما یک سوال در اینجا مطرح می شود، اگر این طور بود باید حجم عظیمی گزارش کاوش، مجموعه ی عکس و طرح، کاتالوگ و انتشاراتی از این دست در میان می بود.
پدیده ی شک برانگیز دوم، جدول درسی دانشگاهی رشته ی باستان شناسی است. در باب روش طبقه بندی یافته ها چند واحد تخصصی وجود دارد؟ واحد طراحی و طبقه بندی سفال چه قدر به "طبقه بندی سفال" می پردازد؟ چه قدر از نرم افزارها و نگاه های نو به یافته ای چون سفال توجه می کند؟ باقی یافته های باستان-شناختی چه طور؟
پدیده ی شک برانگیز سوم، نگاه را معطوف می کند به موزه های باستان شناختی و گنجینه ها و پایگاه های مطالعاتی در سراسر ایران. یک پژوهشگر آیا می تواند از منطق حاکم بر این پایگاه ها یا گنجینه ها رمز گشایی کند؟ به ندرت شاید. آیا روش های افسانه ای توصیفی که به جان نهادهای اجرایی و دانشگاهی مرتبط به باستان شناسی بسته است، توانسته اند آرشیوها و پایگاه ها و گنجینه های منظمی بر پایه ی طبقه بندی های توصیفی باستان شناختی ایجاد کنند؟
بازگردیم به دانشگاه. واحدهای معماری اسلامی را در نظر بگیرید. در اینجا می خواهم فقر روش شناختی را با این مثال در آکادمی های ایران تبیین کنم. معماری و هنر اسلامی. از پیش روش شناسی مشخص است. روش-شناسی مورد نظر تاریخ معماری و تاریخ هنری است. روش ها نیز به تبع آن روش های مبتنی بر زیباشناسی و مفاهیم هنری. چه قدر در واحدهای باستان شناسی اسلامی روش شناسی باستان شناسی اسلامی مطرح است؟ کدامین روش شناسی اعتبار بخش پژوهش هایی است که برایندشان در این کلاس ها تدریس می شود؟ روش شناسی های مبتنی بر علوم تاریخی؟ تاریخ هنر؟ تاریخ معماری؟ پس جایگاه روش شناسی های باستان شناختی کجاست؟ روش شناسی هایی که برای مثال روش های مطالعه ی باستان شناختی متون کهن را تبیین کند.

آسیب شناسی
سلسله جنبان چالش ها و گوناگونی های روشی و روش شناختی در سرزمین هایی که باستان شناسی از آنجا به ایران وارد شده، مشخص است. سنت های دانشگاهی گوناگون و پویا. برای مثال حداقل از اوایل قرن بیستم می توان تصویر مشخصی از رویکردها و پارادایم های آکادمیک دپارتمان های باستان شناسی در اروپا، امریکای شمالی،  استرالیا، روسیه/اتحاد جماهیر شوروی ارائه کرد. سنت  تاریخ فرهنگی آلمانی/اسکاندیناویایی/ فرانسوی/...، سنت طبقه بندی آلمانی، سنت باستان شناسی اجتماعی انگلیسی، سنت روش شناسی باستان-شناسی های گذشته ی نزدیک در آکادمی های بریتانیا، سنت قوم باستان شناسی استرالیایی، سنت باستان-شناسی شوروی مبتنی بر استالینیسم و پروپاگاندا
کمی نزدیک تر به لحاظ زمانی می توان از سنت قوم باستان شناسی امریکایی، سنت اکولوژیکی امریکایی، نظریه ی انتقادی در انگلیس و امریکا، سنت باستان شناسی بومی در کانادا و استرالیا، سنت باستان شناسی ناسیونالیستی در امریکای لاتین و ... نام برد.
ژاپن و سنت علوم طبیعی گرایش و گزارش های سرشار از عکس ها و طرح های تکنیکی، ترکیه و مرحله گذار آکادمی های آن که به شکل حضور باستان شناسانی از اقصا نقاط جهان در آن نمود می یابد نیز از نمونه های غیر غربی و متاخرترند.
ایران در کجای نقشه ی جهانی باستان شناسی قرار دارد آنجا که اندیشیدن مطرح می شود و نه مجموعه های باشکوه باستانی و کمیت اعجاب آور یافته ها و محوطه ها؟
آکادمی های باستان شناسی چه چیزی تدریس می کنند؟ آیا شاخصه و یا سنتی دارند که بشود از آن تعریفی جامعه و مانع ارائه کرد؟
نگارنده با مروری گذرا به آکادمی ها و سنت های فکری در جهان از اطلاق هرگونه سنت/رویکرد/پارادایم/روش-شناسی به گروه های باستان شناسی موجود در دانشگاه های ایرانی عاجز است. هرچند با این استدلال قیاسی هم می توان این آسیب شناسی را بسط داد و به صورت جزئی تری مطرح کرد، اما ترجیح این است که برنامه-های درسی دانشگاهی گروه های باستان شناسی به صورت دقیق تر مطالعه و باهم مقایسه شود، بررسی نهادهای اجرایی به ویژه سازمان میراث فرهنگی که متولی دولتی باستان شناسی میدانی است، به بحث اضافه شود، انتشارات باستان شناسی اعم از نشریات دانشگاهی،کتاب ها، گزارش ها وکاتالوگ ها بررسی شوند و پایگاه های باستان شناسی، موزه ها و مجموعه ها بررسی و مطالعه شوند. کوتاه این که این متن تنها اشاره می کند و فتح بابی است وادعایی ندارد.
منابع
چالمرز. الن. اف، چیستی علم: درآمدی بر مکاتب علم شناسی فلسفی، سمت، تهران، 1382
فاگان. برایان، سرآغاز، درآمدی بر باستان شناسی (اصول، مبانی و روش ها)، شاملو، غلامعلی، سمت، تهران، 1382
Johnson. Matthew, Archaeological Theory: An Introduction, Blackwell, 2000
Renferwe.C & Bahn.B, Archaeology: Theories, Methods and Practice, Thames & Hudson, 2004
 

 

مریم نعیمی دانش آموخته ی دوره ی کارشناسی ارشد باستان شناسی از دانشگاه تهران

maryam.naimy@gmail.com

 

 

[1] Method

[2][2] Ethnography

[3] Ethnoarchaeology

[4] Positivism

[5]processualism

[6] Postprocessualism

[7] Methodology

[8] Techniques