پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

خاطرات پنجاه سال اندیشه سیاسی (به مناسبت سالگرد تولد رمون آرون: 14 مارس 1905)



      خاطرات پنجاه سال اندیشه سیاسی (به مناسبت سالگرد تولد رمون  آرون: 14 مارس 1905)
عبدالحسین نیک‌گهر

تصوبر: آرون («آنچه یک خوش بینی به نظر می آید، اغلب حاصل یک اشتباه فکری است») 
انتشارات فرهنگ جاوید، چاپ جدیدی از کتاب «خاطرات» آرون را در دست انتشار دارد. در زیر مقدمه  دکتر عبدالحسین نیک گهر را بر این بر ترجمه خویش از این کتاب می خوانیم. این مطلب و چند  مطلب دیگر امروز به  تولد  متفکر سیاسی ارزشمند فرانسوی اختصاص یافته است.

به مناسبت نمایشگاه کتاب 1986 پاریس، روزنامة لوموند کاب خاطرات: پنجاه سال اندیشة سیاسی رمون آرون را در موضوع تحلیل و تفسیر سیاسی به‌عنوان کتاب دهة 1975-1985 برگزید.[1] اگر انتخاب فوق از سوی روزنامة فیگارو یا مجلة اکسپرس صورت گرفته بود می‌شد آن را به‌گونه‌ای تقدیر از یک همکار فقید حمل کرد. اما این انتخاب از سوی لوموند بوده که در چهل سال فعالیت مطبوعاتی رمون آرون (در کمبا، فیگارو و اکسپرس) کفة اختلافات‌شان بر توافق‌ها می‌چربیده است. لوموند در توجیه انتخاب خود می‌نویسد: «اگر این کتاب را می‌توان به‌عنوان ’کتابِ‘ دهه برگزید، نخست برای آن است که به خط سیر فکری‌ای که رمون آرون را به یکی از معتبرترین متفکران جامعة صنعتی مبدل کرده است نقطة تعلیقی می‌گذارد، سپس برای آن است که این عصرِ به گفتة آرون تردید و سرخوردگی، به ما می‌آموزد که ’شعر ایدئولوژی را به نثر واقعیت برگردانیم.‘»

 

چرا و چگونه کتاب خاطرات نوشته شد

رمون آرون، استاد فقید کلژ دو فرانس و مفسر سیاسی ( کمبا، فیگارو و اکسپرس) در آستانة 72 سالگی پس از ترک فیگارو قصد داشت با نوشتن دو جلد کتاب در باب مارکسیمِ مارکس (از مقدمه بر فلسفة تاریخ تا سرنوشت تاریخی انسان) شاهد حلقة کتاب‌هایش باشد که از 1935 با نوشتن مقدمه‌ بر فلسفة تاریخ آغاز کرده بود. اما عارضة ناگهانی سکته در آوریل 1977 (که شرح آن را در بخش پنجم خاطرات، ذیل عنوان «سکته» آورده است) او را از انجام این مقصود بازمی‌دارد. پس از بهبود نسبی از عوارض سکته، در نخستین سالِ فراغت از وظایف تدریس در کلژ دو فرانس و در آستانة 75 سالگی، در تابستان 1979 سه فصل از سه کتابی را که در برنامه‌اش قرار داشت می‌نویسد و در پایان کار می‌گوید: «دیدم اگر نخواهم خودم را از پا بیندازم، در فرصتی که برایم مانده فقط می‌توانم خاطراتم را  بنویسم که تلاش جسمی و فکریِ کم‌تری طلب می‌کند.» دوستانِ نزدیکش که فصل نخست را خوانده بودند، آرون را ترغیب می‌کنند که خاطرات‌اش برای بسیاری، خاصه جوانان، جالب خواهد بود. بدین‌سان، نگارش خاطرات که در تابستان 1979 آغاز شده بود در تابستان 1983 به ناشر سپرده می‌شود و در اولین روزهای پاییز همان سال به بازار می‌آید که با استقبال مردم کتابخوان، ارباب جراید و منتقدان کتاب روبه‌رو می‌شود؛ و از اکتبر 1983 تا مارس 1984 به‌مدت شش ماه در ردیف پرفروش‌ترین کتب‌های روز قرار می‌گیرد. روز 17 اکتبر 1983 تنها چند هفته پس از انتشار خاطرات و تسخیر پاریسِ روشنفکران، رمون آرون در سن 78 سالگی دیده از جهان فرومی‌بندد.

 

 

درون‌مایة کتاب خاطرات

رمون آرون صرفاً یک اندیشمند آکادمیک نبود، چهل سال اشتغال به حرفة روزنامه‌نگاری و به‌قول خودش «نوشتنِ حداقل یک مقاله در هفته به‌ مدت سی‌سال» او را در جریان مهم‌ترین رویدادهای قرن: فاشیسم‌، کمونیسم، جنگ سرد، تقسیم اروپا، استعمارزدایی، جنگ‌های منطقه‌ای، استراتژی هسته‌ای، بحران اقتصادی، افول مارکسیسم و غیره قرار می‌دهد. آرون در کتاب خاطرات نه‌تنها از این رویدادهای مهم، بلکه از جریان‌های اصلی فکری قرن در ارتباط با این رویدادها بحث می‌کند.

 

تقسیمات کتاب خاطرات

خاطرات به پنج بخش تقسیم شده و هر بخش دوره‌ای از زندگی نویسنده‌اش را دربر می‌گیرد؛ و در مجموع شامل بیست‌ونه فصل است. عنوان بخش نخست، تربیت سیاسی (1905-1939) است. آرون با قلمی پراحساس که از تحلیلگر جنگ سرد و استراتژی هسته‌ای بعید می‌نماید، از والدین، برادران، دبیران، استادان، دوستان تحصیلی‌اش در دانشسرای عالی ادبیات، ژان‌‌ـ‌پل سارتر، پل نیزان، نظام آموزشی فرانسه، ایستادگی در برابر تغییر و نوآوری که بر محافل دانشگاهی فرانسه حاکم بوده است صحبت می‌کند. در پایان تحصیلات دانشگاهی طی یک اقامت سه ساله در آلمان به‌عنوان استادیار زبان و ادبیات فرانسه، مشاهدات‌اش را از اوج‌گیری ناسیونال‌ـ‌سوسیالیسم هیتلری و از زوال جمهوری وایمار روایت می‌کند؛ پس از بازگشت به فرانسه در 1933، از مشاهدة نابسامانی در نظام سیاسی جمهوری سوم و تغییرات پی‌درپی کابینه بدون آن‌که مشکلی را حل کند و دسته‌بندی احزاب سیاسی و محافل روشنفکری، نسبت به خطر قریب‌الوقوع جنگ با روشن‌بینی هشدار می‌دهد. بخش دوم، وسوسه سیاست (1939-1955) نام دارد. آرون در این بخش از جنگ جهانی دوم، پیوستن خود به «فرانسه آزد»، حکومت ویشی، طلوع دوگل، تقسیم آلمان، تقسیم اروپا، جنگ هندوچین، پیمان آتلانتیک، عزیمت‌اش از کمبا به فیگارو و از نخستین افشاگری‌هایش دربارة کمونیسم در کتاب افیون روشنفکران صحبت می‌کند. بخش سوم که عنوانش استادی معذب (1955-1969) است، آرون از بازگشت خود به دانشگاه سُربون در مقام استاد جامعه‌شناسی (‌که در 1948 از وی دریغ شده بود)، درس‌ها و کتبی که در این دوره به مناسبت فعالیت دانشگاهی (کتب 18 درس در باب جامعة صنعتی، و صلح و جنگ بین ملت‌ها) و نیز از کتبی که در جریان اشتغالش به حرفة روزنامه‌نگاری در فیگارو نوشته است (تراژدی الجزایری، و انقلاب نایافتنی به مناسبت شورش‌های مه 1968) صحبت می‌کند. آرون در تراژدی الجزایری در مقطعی حساس و سرنوشت‌ساز در تاریخ معاصر فرانسه، با رشادت و ازخودگذشتگی، از موضعی که گذشت زمان حقانیت‌اش را اثبات کرد، در بحبوحة جنگ الجزایر از حق مردم این کشور به استقلال دفاع کرد؛ و در کتاب انقلاب نایافتنی آن‌گاه که دانشجویان و نیز بسیاری از استادان دانشگاه‌های فرانسه و پیشاپیش آنان سارتر، «عقل» را در معبد احساس قربانی می‌کردند، با نگرشی ژرف و منطقی استوار به افشای فرصت‌طلبی‌ها، عوام‌فریبی‌ها و بدآموزی‌ها پرداخت و از بنیان‌گذار جمهوری پنجم ‌ــ‌هرچند با سیاست داخلی‌اش مخالف بود‌ــ دفاع کرد. در فصل پایانی بخش چهارم نیز آرون به بهانة جمله‌ای کوتاه از نطق ژنرال دوگل، مسئلة یهود، اسرائیل، و جنگ‌های اعراب و اسرائیل را با بی‌طرفی عالمانه (در معنای وبری کلمه) تجزیه و تحلیل می‌کند. بخش چهارم، سال‌های پیر استادان (1947-1977) نام دارد. این بخش را می‌توان مرکز ثقل کتاب خاطرات دانست، زیرا آرون نخست سی‌سال از 1947 تا 1977 فعالیت فیگارو را که به‌نوعی سرگذشت خودش بوده است مرور می‌کند و جریان کناره‌گیری‌اش از روزنامة مذکور را شرح می‌دهد. پس از نگاهی به فرانسة بعد از گلیسم، در فصل «نقد ایدئولوژی»، به ارزیابی جریان‌های اصلی فکری قرن بیستم که سارتر، آلتوسر و غیره نمایندگانش هستند پرداخته و در برهه‌ای دیگر به مرور «مناظره‌های وکالتی» پاریسِ روشنفکر، دربارة کودتای سرهنگان در یونان و شیلی، و «انقلاب گلِ میخک» در پرتغال می‌پردازد. در فصل پنجم یعنی «کیسینجر و پایان برتری‌جویی‌های امریکا» از سیاست اقتصادی ایالات متحد امریکا بعد از جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام سخن می‌گوید. فصل «نقد تاریخی» اختصاص به دو کتاب مهمش دارد: جمهوری امپریال (دربارة سیاست خارجی امریکا در حد فاصل 1947 تا 1972) و کلوزِویتس (دربارة پدیدة جنگ، جنگ‌های کلاسیک، جنگ‌های مدرن و جنگ هسته‌ای). در فصل پایانی این بخش یعنی «افول غرب» آرون از مشکلات خاصِ جوامع دموکراتیک اروپای غربی، از کاهش میزان زادوولد، توقف رشد اقتصادی، مناسبات میان ابرقدرت‌ها با جهان سوم، و آیندة دموکراسی سخن می‌گوید. بخش پنجم کتاب «تعلیق» نام دارد. آرون در این بخش با روایت عارضة سکته‌اش به مخاطبش درس بزرگی از شهامت، مبارزه، امید و استقامت می‌دهد. در فصل « اکسپرس » یکبار دیگر از بازگشت خود به فعالیت روزنامه‌نگاری و از مشکلاتی که از همزیستیِ عقیده و سرمایه در جوامع دموکراتیک به‌بار می‌آید، روشن‌نگری‌هایی به‌دست می‌‌دهد. در فصل «پایان یک نسل» گفت‌وگوی اسرارآمیزی را توگویی همه عمر با سارتر داشته است از سر می‌گیرد و خاطرات‌اش را از آخرین ملاقات با «رفیق کوچولو» به مناسبت کنفرانس مطبوعاتیِ «یک کشتی برای ویتنام» روایت می‌کند؛ و بالاخره ذیل عنوان «تکمله» به جمع‌بندی کتاب خطرات پرداخته و از بیم و امیدش دربارة آینده صحبت می‌کند.

 

چرا و چگونه این ترجمه

حدود سه سال‌ونیم (از 21 آذر 1362 تا 22 خرداد 1366) رنج ترجمة کتاب خاطرات را بر خود هموار کردم. چرا؟ با تکرار کلامی از هانری برگسون، که آرون در توجیه کناره‌گیری خود از فیگارو در همین کتاب نقل می‌کند، امیدوارم پاسخ شایسته و از دل‌برخاسته‌ای به این پرسش داده باشم: «ما می‌خواهیم بدانیم تصمیم خود را بر مبنای کدام دلیل گرفته‌ایم، و متوجه می‌شویم که تصمیم خود را بی‌دلیل یا حتی بر ضد هر دلیلی گرفته‌ایم. اما همان در بعضی موارد بهترین دلیل است، زیرا عمل انجام‌شده موافق با تمامی احساسات، تمامی تفکرات و تمامی خواسته‌های ماست... مخلص کلام، موافق تصور شخصی ما از سعادتمندی و از شرافتمندی است.»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1. Le Monde Livres ؛ ضمیمة لوموند، شمارة 12797، مورخ 21 مارس 1986، ص. 38.