دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

نظریات نجومی در باب تاورکتونی



      نظریات نجومی در باب تاورکتونی
سیده شبنم شمس الدین

میترا از کهن ترین خدایان هندوایرانی است. از تجلیات میترا در هند حضور او به همراه ورونه است. میترا و ورونه هر دو تجلی آسمان هستند. میترا پیوند دهنده  و حافظ ایمان و اعتقاد و پیمان ما بین انسان هاست. او در ایران باستان ارتباط نزدیکی را با طبیعت و روشنایی برقرار می کند البته با ذکر این نکته که میترا در ایران خدای خورشید نیست. او دارنده ی چراگاه های وسیع است. با حضور زرتشت جایگاه والای میثره متزلزل می شود اما از آن جا که مهرپرستی ریشه ای کهن و مستحکم در دوران پیش از زرتشت دوانده است پس از ظهور او ، میترا همراه آناهیتا شده و وظیفه ی جنگ را نیز به عهده می گیرد. در واقع میثره به سبب قدرت روزافزون شاهان هخامنشی و اشکانی به جای جای ایران معرفی شده و جای می گیرد. حضور میثره در بین النهرین با شَمَش، خدای خورشید همراه می شود و در آسیای صغیر به واسطه ی وجود فراگیر فرهنگ و زبان یونانی به میتراس تبدیل شده و هم نشین آپولو و هلیوس، خدای خورشید، می شود.

آسیای صغیر را به درستی چهارراه اتصال ادیان و تمدن های بزرگ نام نهاده اند. در آسیای صغیر است که آناتولی به عنوان استانی از ایران حضور مغان ایرانی را در خود داشته است و به کمک همین مغان ایرانی است که میترا به عنوان خدایی ایرانی به صفاتی چون جنگاوری، راستی، دادگری و برکت بخشی حضوری پررنگ دارد. از خصوصیات مهم آسیای صغیر اما وجود آن به مثابه گهواره ی آیین های سری همچون میترائیسم است که بر پایه ی مدارج گوناگون در سیر و سلوک در میان جامعه ای از مردان و البته سپاهیان شکوفا می شود و تا قرن چهارم میلادی قدرت اول اعتقادی در امپراطوری هایی چون روم می گردد.

آن چنان که تحقیقات گوناگون نشان داده اند مرکز اصلی و آغازین آیین های سری میترائیسم  در آسیای صغیر استانی به نام کیلیکیه با مرکزیت ترسوس است. از شواهد ذکر شده گفته ی پلوتارک، مورخ یونانی، و آپیانوس، مورخ رومی، است که هرکدام از وجود آیین های سری میترائیسم و نشر آن به دست دریاداران کیلیکیه ای سخن گفته اند. البته جالب آن جاست که آپیانوس از سپاهیان مهرداد، آخرین پادشاه اشکانی، ارتباط بسیار نزدیکی با دریاداران کیلیکیه ای داشته و مقدمه ی ورورد و حضور میثره را به این دیار فراهم نموده است.

از المان های بسیار مهم در میترائیسم تاورکتونی به معنای کشتن و یا ذبح گاو است که تصویری اصلی در تصویرسازی های میترائیستی به شمار میرود. در صحنه ی ذبح گاونر ، میترا با لباسی شرقی و کلاهی فریجی به تصویر کشیده شده است که المان های گوناگونی در اطراف آن دیده می شوند. نظریه های گوناگونی حول محور این صحنه صادر شده است که از گوناگونی و گاه تضاد های بسیاری برخوردار است؛ اما به هر رو ی جمیع نظریه پردازان همگی به این نکته اشاره می کنند که تاورکتونی صحنه ی رستگاری است. میترا در واقع با ذبح گاو به مثابه نمادی از خلقت و کائنات زندگی ای نو و جانی تازه را در کائنات می دمد.

رهرو آیین میترائیسم با گذر از مراحل مختلف که به نوعی نمادین  مراحل عبوری میترا در گرفتن گاو و به غار کشیدن و کشتن آن را به تصویر می کشد همراه میترا می شود و نهایتاً سمت پیر یا مرشد را از آن خود می کند. از دیگر موارد مرتبط علائم نجومی را دانسته اند که در هرکدام از این مراحل خدایان سیارات گوناگون حامی رهرو می شوند و او را در گذر از آن مرحله ی خاص یاری میدهند. به عنوان مثال حامی رهرو در مرحله ی کلاغ، سیاره ی عطارد، در مرحله ی عروس یا همسر، سیاره ی زهره، در مرحله ی سرباز، سیاره ی مریخ، در مرحله ی شیر، سیاره ی مشتری، در مرحله ی پارسی، ماه، در مرحله ی پیک خورشید، خورشید، و در مرحله ی پیر یا پدر، سیاره ی زحل است.  

خدایان گوناگونی در شواهد گوناگون به دست آمده همراه میترا دیده شده اند که حاکی از بومی شدن میترائیسم در آن محل خاص است اما از خدایان بسیار مرموز که هنوز هم اطلاعات زیادی از او در دسترس نیست خدایی است  به هیأت آدم با سر شیر، با ماری هفت دور پیچیده به دور او، به همراه چهاربال، ایستاده بر روی کره ای که کلید و عصایی در دست دارد و بدنش مزین به علایم منطقه البروجی و فصول است.

نظریات مرتبط با این هیأت را می توان در سه دسته ی مختلف دسته بندی کرد:

  1. گروه نخست: کومن، کُپف، و ورمازرن: این دسته برای این خدا هویتی شرقی قائل هستند و او را معادل« زروان اَکَرنََه » در نظر گرفته و ساتورن خوانده اند.
  2. گروه دوم: ویدن گرن، زینر: این دسته این خدا را اهریمن پنداشته اند.
  3. هوارد جکسون، دیوید اولانسی: این گروه این خدا را تجسم کیهان و نظام مندی آن و برگرفته از نقوش گورگون می دانند. آن طور که پیر گریمال در کتاب خود تحت عنوان اساطیر یونان و روم می نویسد نقوش گورگون متشکل از اشکالی به صورت موجودات عجیب الخلقه ای است که گردنی پوشیده شده از فلس اژدها و دندان هایی گرازگونه دارند. دستان ایشان از مفرغ و بالهایشان زرین بود.

از سری نظریاتی که هم اکنون بیشتر پرسش های مطرح در زمینه ی آیکونوگرافی تاورکتونی را پاسخ گفته اند نظریه ی نجومی ک. ب. اشتارک است که به سال 1869 مطرح شد. او معتقد بود که تصویر آیکونیک تاورکتونی نمایانگر اشخاص و موجودات اساطیر ایرانی نیست بلکه ظهوری از ستارگان و صور فلکی است. البته این نظریه ی اشتارک همان موقع از نظر کومن کاملاً مردود می نمود. با گذشت سالیان طولانی در سال 1973 راجر بک فرضیه ی فراموش شده ی اشتارک را دوباره مطرح نمود و روح تازه ای را در آن دمید. استانلی اینسلر، ایران شناس، با تفسیری نجومی از این تصویر، آن را مرگ نهایی زمستان با علامت رمزی گاو و فرارسیدن تابستان دانست. آله ساندرو بوسانی سوین محقق هم نظر با بک و اینسلر است. او بر این نظر است که صور فلکی به تصویر درآمده در این تصویر آیکونیک صورفلکی ای هستند که با هم در زمانی خاص از سال قابل رؤیت می باشند. مایکل اشپایدل بر این نظر است که صورفلکی تصویر شده در مدار مهمی از آسمان یعنی استوای آسمانی که تصویر مدار استوایی زمین بر کره ی سماوی است واقع شده اند.

تمامی این محققان کاملاً با نظر اشتارک مبتنی بر تاورکتونی میترایی به عنوان نقشه ای از موقعیت قرارگیری ستارگان در آسمان موافق بودند اما نظریات هرکدام با نقصان هایی روبرو بود. به هر روی در تحقیقات امروزی ساختار نجومی تصویر آیکونیک تاورکتونی به عنوان نظریه ی پایه ای که مورد قبول عام محققان این حیطه است مورد استفاده و ارجاع قرار گرفته  که هم چنان در راه رمزگشایی هرچه بیشتر است.

Beck, Roger (2006).  The Religion of the Mithras Cult in the Roman Empire. New York: Oxford University Press Inc.

ورمازرن، مارتین (1390)، آئین میترا. تهران: نشر چشمه.

اولانسی، دیوید (1387)،پژوهشی نو در میترا پرستی. تهران: نشر چشمه.

http://anthropology.ir/node/27360