دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
فلسفه اِشراق
در فلسفه نام مكتبی است كه معرفت ، یا آگاهی ، نسبت به جهان هستی و یافت حقایق را از راه روشنایی باطن و تابش انوار الهی به ذهن آدمی امكان پذیر می داند . واژه اشراق كه به معنی روشن شدن ، درخشیدن ، تابیدن و نوربخشی است ، خود مفهوم این فلسفه را در بردارد .
فلسفه اشراق در قرن ششم هجری از آمیختن و پیوند یافتن چند اندیشه فلسفی و عرفانی به وجود آمد . بنیانگذار این فلسفــه " شهاب الدین سهروردی " است كه به شیخِ اشراق مشهور است و مكتب فلسفی او حكمتِ اشراق نامیده می شود .
تفكر فلسفی در سرزمینهای اسلامی تا قرن ششم هجری بیشتر بر اساس فلسفه َمشــّاء ، ( یعنی فلسفه ارسطو ) ، و نماینده برجستــه آن ابن سینا بود كه روش آن استدلالی و بر مبنای عقل استوار است .
سهروردی كه از اندیشه های عرفانی ، ذوقی و فلسفه افلاطون و نو افلاطونیان تأثیر پذیرفته بود ، اگر چه به روش استدلالی مَشّائیان توجه داشت و از این روش برای دریافتن حقیقت استفاده می كرد ، اما نگرش او به عالم هستی بر خلاف مشائیان بود . بنا بر حكمت اشراق تنها با روش استدلالی نمی توان به معرفت و حقیقت رسید ، بلكه این معرفت از راه اشراق باطن و درك و دریافت درونی ممكن می شود .
برای حكمت اشراق ، سه سرچشمه عمده می توان نام برد .
۱) نخست اندیشه های عرفانی و ذوقی كه از آثار منسوب به هِرمِس مایه گرفته اند . هرمس كه بعضی از پژوهشگران او را مهمترین منشأ اندیشه های اشراقی می دانند ، شخصیتی است كه از او به صورت های گوناگون نام برده شده است .
گروهی او را همان اِدریس پیامبر می شمرند كه در قرآن كریم نیز نام او آمده است . در روایت های دیگر ، او را بنیانگذار حكمت ، نجوم ، كیمیا و پزشكی می دانند . حكمت اسلامی ، كه بنیانش بر قرآن و وحی است ، اندیشه های عارفانِ مسلمان و بینش اشراقی ابن سینا ( در كتاب حِكمَتُ المَشرِقیین ) نیز از نخستین سرچشمه های حكمت اشراق به شمار می روند .
۲) سرچشمه دوم ، تعلیمات افلاطون و به خصوص تجربه های روحانی و اشراقی نو افلاطونیان است . بینش سهروردی در باره منشأ كل كائِنات ، یعنی نور الانوار ، و شكل یافتن جهان ِهستی از فیض او ، شباهت بسیار به اساس تفكر نوافلاطونیان در باره ذات ِ خداوند و جان هستی دارد .
۳) سرچشمه سوم ، اصلِ وجودِ نور و ظلمت است كه از اندیشه های حكیمان ایران باستان و آیین زردشت بر تضاد و كشاكش میان دو نیرو ، یعنی نور یا نیكی و ظلمت یا بدی ، استوار است ، در این كشاكش ، سرانجام نور بر ظلمت چیره می شود . نیرومندی و جاودانگی نور در نزد حكیمان ایران باستان و آیین زردشت ، نوعی نگرش ِ عرفانی به اساس هستی است كه سهروردی برای بیان اندیشه هایش در حكمت اشراق از آن بهر ه بسیار گرفته است . در حكمت اشراق ، نورالانوار یا نور نورها شبیه همان روشنایی بی پایان است كه در اَوِستا توصیف شده و اَهوراَمَزدا نام گرفته است . اما بیان سهروردی از نور و ظلم ، با آنچه در آیین زردشت آمده است تفاوتی آشكار دارد .
در آئین زردشت ظلمت یعنی مظهرِاهریمن ، منشأ و به وجود آورنده بدیهاست . اما در حكمت اشراق ظلمت نیروی مستقلی نیست و نمی تواند چیزی را در جهان به وجود بیاورد ، بلكه عدم ِ نور است كه ظلمت نامیده می شود . سهروردی همچنین نام فرشتگان مقدس ِ ( اَمِشاسپندان ) آیین زردشتی را بر نورهای واكنشی به واسطه نهاده است ، كه از نورالانوار صادر شده اند و پدید آورنده جهان هستی هستند . نام نور نخستین بهمن ( وٌهٌومَن ) است . آن نورهایی را كه نگهبان یا فرشته انواع ( مانند آب و آتش و گیاهان ) در جهان هستی هستند ، به نام امشاسپندان اردیبهشت ، خرداد و اَمٌرداد نامیده است .
اساس و مبدأ كل كائنات در حكمت اشراق ، نورالانوار یا نورِ مطلق است ، كه نورِ قاهر ِ نخستین یا نورِ چیره شونده عظیم از آن صادر می شود . نور نخستین ( بهمن ) ، كه به طور مستقیم و خود به خود بدون نیاز به علتی از نورالانوار روشنایی و فیض می گیرد ، بر همه نورهای دیگر تسلط دارد و منشأ همه حركتها در عالم است .
اشراقات ، یعنی تابشهای این نور ، لایتناهــــی ( بی پایان) است و همه چیز را در بر می گیرد .
همواره نوری كه در مرحله برتر قرار دارد واسطه به وجود آمدن نور فروتر می شود و بر آن تسلط دارد . نور فروتر از وجود نور برتر كسب نور می كند ؛ انوار این نور عظیم هنگامی كه در ذهن و مغز انسان جای بگیرند او را به معرفت می رسانند . آن گاه پرده ظلمتی كه بین نفس یا روح انسانی ( كه فروترین است ) و عالم حقیقت وجود دارد از میان می رود .
به این سبب هر نفس انسانی در هر درجه ای از كمال كه باشد در جستجوی نورالانوار است كه سرچشمه حقیقت است تا از آن بهره مند شود . به این ترتیب در حكمت اشراق آنچه در جهان محسوس دیده می شود حقیقی نیست ، و حقیقت آن در همان نورهای واسطه است . این تعبیر شبیه جهان مِثالی در فلسفه افلاطون ( مُـثل افلاطون ) است .
حكمت اشراق گرایش نوینی در فلسفه اسلامی بود كه حكمت ایرانیان باستان را وارد جریان كلی فلسفه اسلامی كرد . در این فلسفه مفهومها و اصطلاحات تازه ای به كار رفته است ، كه بعضی از آنها از مفهومهای حكمت باستانی ایرانیان گرفته شده است . می توان گفت كه جهان بینی حكمت اشراق ، واكنشی در برابر تَعبٌّد و دنیا پرستی زمانه خود نیز بوده است ؛ زیرا رهایی آدمی از هوسها و نیازهای مادی ، فراتر رفتن از صورت ظاهر دین ، و سست كردن پایه های حكومت دنیوی ( كه خلافت عباسی در آن زمان نمونه آشكار آن بود ) از بٌنمایه های آن است .
پدید آمدن حكمت اشراق ، در قرن ششم هجری ، راه نوینی در فلسفه اسلامی گشود . پس از آن تفكر فلسفی در ایران به فلسفه اشراق گرایش یافت . این حكمت بر متفكران شیعه تأثیر عمده ای داشت . نخست قطب الدین شیرازی و شمس الدین شهرزوری ( مرید و شاگرد سهروردی ) در قرن هفتم هجری قمری و سپس صدرالدین شیرازی ، معروف به مٌلاصدرا ، در قرن یازدهم و اندیشمندان دیگری به توضیح و تفسیر حكمت اشراق پرداختند .
هانری كٌربَن ، ایران شناس فرانسوی معاصر ، نیز در باره حكمت اشراق و عقاید سهروردی پژوهش گسترده ای كرده و فهرستی از آثار سهروردی گرد آورده است . او مقدمه با ارزشی به زبان فرانسه برآثار سهروردی نوشته و فلسفه اشراق را از برجسته ترین بخش های فلسفه اسلامی دانسته است .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست