چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
آیا دو زبانهها بهتر فکر می کنند؟
![آیا دو زبانهها بهتر فکر می کنند؟](/web/imgs/21/151/omb491.png)
تحقیقات تخصصی درباره «مغز افراد دوزبانه» موضوعی جذاب و مورد توجه رسانهها است. کافی است به چند سؤالی که همیشه در این مورد مطرح است، اشاره کنیم: مغز چگونه میتواند چندین زبان را بهطور همزمان بیاموزد؟ آیا عملکرد مغز یک فرد دوزبانه با مغز فردی که تنها به یکزبان مسلط است، تفاوت دارد؟ مغز چگونه تحت تأثیر یادگیری زبان دوم یا چندین زبان خارجی تغییر میکند؟ مطالعات اعصاب شناختی که اخیراً دربارۀ فعالیتهای مربوط به دریافت، حافظه و توجه صورت گرفته، نشان داده است که طی فرآیند یادگیری زبان، در مغز بالغ و رشد یافته نوعی انعطافپذیری عصبی دائم وجود دارد؛ یافتهای که دانشمندان تا چندین سال پیش حتی تصورش را هم نمیکردند. توسعه علوم اعصاب شناختی از سال 1990 تاکنون و استفاده از روشهای نوین و پیشرفته تصویربرداری از مغز نشان داد که ساختارهای زبانی مغز بسیار پیچیده و منظم هستند.
در بین روشهای متفاوت تصویربرداری مغزی، دو مورد آنها بهطور ویژهای مورداستفاده قرار میگیرند: افامآرآی (IRMF) یا تصویرسازی بهواسطۀ طنین مغناطیسی که مبتنی بر تغییرات جریان خون در نواحی مختلف مغز است؛ و دوم آنالیز الکتریکی مغز که بهواسطه دریافت امواج مختلف از طریق روشهای پتانسیل برانگیخته (PE) و پس از تحریک مغز به کمک محرکهای بینایی و شنوایی انجام میشود.
سؤال اصلی پژوهشگران در روش افامآرآی دانستن این مسئله است که آیا سیستم عملکرد مغزی زبان مادری و زبان دوم شبیه به هم است یا نه. یکی از این پژوهشها را کارل کیم انجام داده است. محور اصلی مطالعات وی بررسی نقش سن در یادگیری زبان است. در این پژوهش دو گروه از افراد دوزبانه با یکدیگر مقایسه شدهاند: دسته اول کسانی که در کودکی دو زبان را فراگرفتهاند؛ دسته دوم کسانی که در سنین بزرگسالی زبان دوم را یاد گرفتهاند. در دوزبانههای زودهنگام، هر دو زبان باعث فعالیت یک بخش از ناحیه بروکای مغز میشوند درحالیکه در دوزبانههای تأخیری نواحی کناری و متفاوتی از مغز تحت تأثیر قرار میگیرد. پژوهشگران از این نتایج دریافتهاند که سن یادگیری زبان در مغز بهویژه در ناحیه بروکا تأثیر میگذارد.
اخیراً، دانشمندان از مطالعات دیگری نتایج متفاوتی به دست آوردهاند. این بار این مطالعات بر روی سطح تسلط به زبان (و نه سن یادگیری) متمرکز است. به عقیده آرتورو هرناندز و پینگ لی، افرادی که تسلط بالایی به زبان دوم دارند مناطق مشابهی از مغزشان فعالیت میکند (زبانی که حرف میزنند یا گوش میدهند هرچه که باشد). در مقابل، کسانی که تسلط کمتری به زبان دوم دارند، نواحی مختلفی از مغزشان فعال است و این فعالیت در مرحله یادگیری بیشتر از مرحله تولید است. در بعضی از مطالعات جدید به میزان شباهت بین زبانهای فرد دوزبانه بهویژه در سطح صرفی پرداختهشده است. دریکی از این پژوهشها، بعضی از محققان به این نتیجه رسیدهاند که نواحی فعال مغز زمانی یکسان است که بین دو زبان شباهتهایی وجود دارد. پی بردن به این مهم که دو زبان در مغز فعال و در دسترس هستند، یافتهای اساسی است. برای جلوگیری از وقوع مداخلات زبانی توجه به فعالیتهای کنترلی اجرایی (منع، توجه انتخابی، سرعت تغییر) بسیار ضروری است؛ این فعالیتها بهواسطه شبکهای از ساختارها که در قشر پیش پیشانی قرار دارد، انجام میشوند. این شبکه در دوزبانههایی که بهطور همزمان از دوزبانه استفاده میکنند، بهصورت زودهنگام آغاز به کار میکند.
تغییرات ساختاری
تجربه دوزبانگی بر روی ساختارهای آناتومیک مغز تأثیر میگذارد. همۀ مسئله این است که بدانیم اثرات آن چیست. آیا دوزبانه بودن به یادگیری بهتر، به خاطر سپردن بهتر، تمرکز بهتر و بالاخره فکر کردن بهتر کمک میکند؟ یا اینکه برعکس، دوزبانگی فراگیری بعضی از مهارتها را کند میکند؟
تحقیقات اخیر الن بییالیستوک و همکارانش نشان داده است که دوزبانه بودن تأثیرات مثبتی در کنترل عملکردهای اجرایی (برنامهریزی کردن، از یک وظیفه به یک وظیفه دیگر رفتن یا چند کار را باهم پیش بردن...) دارد. دوزبانههای بین 5 تا 9 ساله نسبت به یکزبانهها در انجام فعالیتهای فرازبانی موفقترند. بهعنوانمثال این افراد، بهرغم بیمعنا بودن یک جمله بهراحتی میتوانند تصمیم بگیرند که آیا این جمله ازلحاظ گرامری درست است یا نه؛ امری که در این بازه سنی بسیار دشوار است زیرا در این سن معنا نقش بسیار اساسی و تعیینکننده دارد. کودکان دوزبانه در مقایسه با یکزبانهها در انجام فعالیتهای شناختی خیلی زودتر و بهتر از پس شاخصهای متضاد یا تغییر قواعد فعالیتها برمیآیند.
بهعلاوه، دوزبانگی تأثیرات عصبی شناختی مهمی در طول زندگی دارد و مانع از زوال قشر خاکستری مغز در طول پیری میشود. یکی از پژوهشها نشان داده است که دوزبانگی به مدت چهارتا پنج سال ظهور علائم بیماری آلزایمر را به تأخیر میاندازد.
بر اساس این فرضیه، تجربه دوزبانگی طولانیمدت در مقایسه با یکزبانگی باعث ماندگاری بهتر و بیشتر قشر سفید مغز بهخصوص جسم پینهای میشود و همچنین هماهنگی بیشتری بین نواحی پیشانی مغز ایجاد میکند. فرآیندهای عصبی که زمینهساز این محافظت و جوان ماندن مغز هستند تا حد زیادی ناشناختهاند تا جایی که هنوز نمیدانیم آیا یادگیری چند زبان این محافظت را طولانیتر میکند یا تأثیری در آن ندارد.
در پایان میتوان گفت که مطالعات انعطافپذیری عصبی درباره مهارت دوزبانگی، یادگیری زودهنگام زبانها را تأیید و حتی آن را توصیه میکند و درعینحال دریچهی جدیدی بهسوی خاصیت انعطافپذیر مغز انسان و فعالیتهای شناختی میگشاید.
میشل کیل
منبع: مجله علوم انسانی فرانسه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست