یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

اهمیت حدشناسی در انسان


اهمیت حدشناسی در انسان

علم سه پله و سه مرحله دارد انسان همین که به مرحله اول آن می رسد مغرور می شود و تکبر می کند, معلوماتش در نظرش جلوه می کند, خود را از همه چیز و همه کس برتر و بالاتر می بیند

علم سه پله و سه مرحله دارد. انسان همین که به مرحله اول آن می‌رسد مغرور می‌شود و تکبر می‌کند، معلوماتش در نظرش جلوه می‌کند، خود را از همه چیز و همه کس برتر و بالاتر می‌بیند. این مرحله مرحله علم بینی و خود بینی است تا به مرحله دوم می‌رسد. در این مرحله بر معلوماتش افزوده می‌شود. عظمت خلقت و آفرینش در برابرش نمودار می‌شود، خود را در برابردستگاه عظیم آفرینش کوچک می‌بیند و حالت تواضع در او پیدا می‌شود. در این مرحله مرحله واقع بینی و جهان بینی است، از علم بینی به جهان بینی می‌رسد، به جای آنکه به معلومات خود نظر افکند به جهان نظر می‌کند و با آن معلومات جهان را اندازه می‌گیرد. تا آنکه قدم به مرحله سوم می‌گذارد.در این مرحله می‌فهمد که هیچ چیز نمی‌داند.مرحله سوم، این مرحله مرحله بهت و حیرت است. در این مرحله همین قدر می‌فهمد که مقیاسهای فکری و شاقولهای فکری که او در کیسه فکر خود تهیه کرده کوچکتر و نارساتر از این است که بتواند جهان عظیم را با آنها متر کند و اندازه بگیرد. می‌داند و می‌فهمد که مقیاسهای علم و فکر او برای یک محیط محدود زندگی خودش فقط صحیح است به کار برده شود نه بیشتر.

● غرور علم ناقص

همان‌طوری که انسان گاهی به مال خود مغرور می‌شود و جنون ثروت او را می‌گیرد، خیال می‌کند مال و ثروت که به چنگ آورده او را از همه چیز بی نیاز می‌کند و می‌تواند او را در دنیا مخلد سازد؛ یحسب ان ماله اخلده، می‌پندارد که ثروت موجب عمر جاوید اوست. یا گاهی به جاه و مقام خود مغرور می‌شود، جنون جاه و مقام بر مغزش مستولی می‌گردد، به طغیان و فساد در روی زمین می‌پردازد. همین طور هم گاهی غرور علم بر انسان مسلط می‌شود و یک نوع جنون بر او مستولی می‌کند، با این فرق که جنون ثروت و قدرت از ثروت زیاد و قدرت زیاد پیدا می‌شود و جنون علم از علم کم و ادراک ضعیف می‌گویند هر چیزی وجود ناقصش بهتر است از عدم محض، مگر علم که هیچ نداشتنش از ناقص داشتنش بهتر است، زیرا علم ناقص جنون آور و سکر آور و مست کننده است. البته مال و جاه هم جنون و سکرآورند، اما جنون اینها از زیادی پیدا می‌شود بر خلاف سکر علم و جنون علم که از کمی و نقص آن بر می‌خیزد نه از زیادی، و همین سکر و مستی منشا تکذیبهایی به حقایق می‌شود.

● حدشناسی

هر کسی همان طوری که از لحاظ اندام حدی و اندازه‌ای دارد، از لحاظ روح و عقل و علم هم حدی و اندازه‌ای و ظرفیتی دارد، بی حد نیست. انسان باید حد خود را بشناسد و از آن حد تجاوز نکند. العالم من عرف قدره؛ دانا کسی است که حد و اندازه خود را بشناسد. یعنی ممکن است یک نفر بسیاری از چیزها را در دنیا بداند، به بسیاری از مسائل ریاضی و طبیعی و اجتماعی احاطه داشته باشد،از همه جای دنیا با خبر باشد، از تاریخ با خبر باشد، از گذشته با خبر باشد، حد و اندازه بسیاری از اموررا بداند، ولی به یک مساله جاهل باشد و آن مساله حد و اندازه خودش است، روح خود و فکر خود را متر نکرده و اندازه نگرفته است. همه آن مسائلی که می‌داند در برابر این یکی که نمی‌داند هیچ است. این یک را ندانستن منشا هزار ندانستن دیگر می‌شود، منشا تکذیبها به حقایق مسلم آفرینش می‌شود،منشا غرورها می‌گردد.

دستگاه گیرنده فکری ما طوری ساخته شده که هر حقیقتی ولو در منتهای ظهور باشد، اگر نقطه مقابل و نقطه مخالفی نداشته باشد که آن دو را با هم مقایسه کند نمی‌تواند آن را بگیرد. همین یک جهت کافی است که سکر و غرور را از کله آدمی بیرون کند، ندانسته حقایقی را تکذیب نکند.خداوند متعال بشر را تنبیه می‌فرماید که همان طوری که در نظام جزیی زندگی زمین شما مردن و زنده شدن هست، هر تخمی و بذری که در یک فصل سال در زمین افشانده شود در فصل دیگری همان بذر رشد و نمو می‌نماید، در یک فصل به مناسبت آن فصل آن تخم جامد و افسرده و بی جان است، در فصل دیگر همان تخم به صورت زنده جاندار ظهور می‌کند، همین طور است در یک نظام کلی تر و یک تبدیل نشئه کلی تر و یک رستاخیز بزرگتری.بر انسان لازم است قبل از هر چیزی حد فکری خود را از جنبه نوعی، یعنی از این جنبه که حد فکر بشر چقدر است،و همچنین از جنبه شخصی، یعنی میزان معلومات و اطلاعات شخصی خودش، به دست آورد و حدود توانایی خود را بیازماید و در همان حدود نفی و اثبات و تصدیق و انکار کند،آن وقت است که از خطا و لغزش مصون می‌ماند.