شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

گفتگو با مهرداد اسکویی(1)



      گفتگو با مهرداد اسکویی(1)
فاطمه رکوعی

بخش اول
توضیح: خبرگزاری میراث فردا در راستای برنامه انجام گفتگو با اساتید مردم شناسی و صاحبنظران عرصه سینمای بومی ، فرهنگی و مردم شناسی ، گفتگویی با مهرداد اسکویی ، فیلمساز جوان و صاحب نام عرصه مستند اجتماعی و حوزه های فیلم بومی ، فرهنگی و مردم شناسی صورت داده است .
مهرداد اسکویی دارای آثار ارزشمند و جوایز بسیاری از جشنواره های ملی و بین المللی فیلم های مستند و مردم شناسی می باشد . گفتگوی زیربه سبک کار او ، تفاوت های فیلم مستند و مردم شناسی و همچنین نظرات وی در راستای رشد سینمای مردم شناسی اشاره دارد . 


فاطمه رکوعی : علاقه شما به فیلم سازی درباره اقشار مورد ظلم و بی توجهی واقع شده در جامعه و دغدغه ای که نسبت به موضوعات منتخب تان دارید ، موضوعی است که می تواند به راحتی شرایط یک فیلم مردم شناسی  را از آثار شما سلب نماید ، اما شاهد دریافت جوایز بین المللی بسیار در جشنواره هایی که نگاه مردم شناسانه داشته اند ، توسط شما بوده ایم ، چگونه توانستید فیلم های تان را از اتهام سوگیری نجات دهید؟

مهرداد اسکویی: من بسیار به علم انسان شناسی علاقه مندم و در این حوزه به مطالعه می پردازم ،‌ اما لزوما فیلم ساز مردم شناس نیستم ، چون من فیلم خود را تالیف می کنم . من فیلم سازی هستم با علایق مردم شناسانه و علاقه به شناخت شیوه زندگی بومی انسان ها و نزدیکی و ورود به شیوه زیست آنها و استفاده از یافته هایم در این راه در راستای ایده مرکزی خودم به عنوان فیلمساز ! در حقیقت من پس از یافتن و انتخاب موضوع ، به تحقیق و سپس نگارش فیلم نامه در راستای ایده ی مرکزی خود ، می پردازم . همچنین بخش عمده ای از کار در کارگردانی دوم ،‌ یعنی تدوین شکل می گیرد . در مرحله ی تدوین بسیاری فضاها ساخته و بسیاری فضاهای موجود حذف می شوند و این ، خود سبب ضعیف شدن بنیه ی علمی کار از منظر انسان شناسی خواهد شد . در حقیقت اگر بخواهیم فیلم مردم شناسی به مثابه اثری علمی و مورد استفاده کاملا علمی در کنار تحقیقات مردم شناسی مکتوب داشته باشیم ،‌ باید بگویم که از این منظر کارهای من سراسر اشکال هستند !
 
درحال حاضر سینمای مستند ایران فیلم های مردم شناسی علمی خیلی کمی دارد .شاید بتوان تنها از «بلوط» مرحوم افشارنادری و چند فیلم آقای فرهاد ورهرام و چندکار معدود از فیلمسازان دیگر در این وادی نام برد
 .
باید توجه داشته باشیم که در تاریخ انسان شناسی تصویری ،‌ تعداد کسانی که هم مردم شناسی خبره و هم فیلمسازی حرفه ای بوده اند از شمار انگشتان دست تجاوز نمی کند و جز ژان روش و گاردنر و چند نفر دیگر ، کسانی با تجارب گسترده و قابل تامل در دو حوزه مردم شناسی و سینما که نتیجه کارهایشان هم از لحاظ مردم شناسی حائز اهمیت باشد و هم واجد جذابیت ها و مخاطب پذیری های فیلم مستند باشد نداریم
.
ما معمولا از فیلم ها و عکس ها و صداهایی که با شیوه مردم شناسی علمی تهیه شده اند ، به عنوان سند برای پیشبرد مطالعات مردم شناسی استفاده می کنیم تا مکمل تحقیقات مکتوبی باشند که مردم شناسی طی سالیان متمادی به آن اتکا داشته است و بر اساس آنها به شناسایی و تحلیل و تبیین مردم و اقوام گوناگون و ارائه نظریات مختلف پرداخته است.

اما فیلمسازی مستند ، آنگونه که من و خیلی از همکارانم انجام می دهیم ،‌ چنین است که فیلمساز ، ابتدا با فضای مردم شناسی آشنا شده ،‌ به آن آگاهی یافته و از آن استفاده می کند و با توجه به آگاهی هایی که کسب نموده ، با موضوع درگیر می شود . این درگیر شدن ،‌لاجرم نیازمند ورود فیلم ساز به موضوع است . هر اندازه هم که مستندساز سعی در حفظ فاصله خود با موضوع داشته باشد ،‌ تفکر ،‌نگاه و عکس العمل های وی به فیلم وارد خواهد شد .
برای مثال ،‌خود من فیلم سازی هستم که معتقدم باید فاصله خود را با موضوع حفظ کنم ، اما نمی توانم ادعا کنم که کاملا از آن جدا شده ام و احساسات درونی ام راجع به موضوع تاثیری در کارم نگذاشته است . به هرحال طبیعی است که گه گاه همدردی هایی با شخصیت های فیلم هایم داشته باشم.

بنابراین من میتوانم بگویم کارهایم سویه های مردم شناسانه دارند ، اما بهیچوجه نمی توانم ادعا کنم فیلم هایی که ساخته ام ،‌ کاملا مردم شناسانه هستند ، زیرا چنانچه ملاحظه نموده اید ، لنزهای دوربین ، زاویه فیلمبرداری ، صداگذاری ، تدوین و ... بیانگر نوع نگاه من به موضوع است .

فضایی چند دقیقه ای ، که شاید برای شما به عنوان یک محقق مردم شناس ،‌ جالب و دارای ارزش فراوان باشد ،‌ در فیلم من ممکن است تنها 1 دقیقه نمایش داده شود ، چون من می خواهم در فیلم 60 دقیقه ای خودم ، علاوه بر نشان دادن مطالب بسیار ، مخاطب را هم با خودم همراه سازم و ریتم مورد نظرم را در فیلم حفظ نمایم .به خصوص با توجه به آشنایی مخاطب امروزی با فضای بصری و ذهن پیشرفته او که حوصله تماشای صحنه های طولانی مثل فرآیند ساخت یک کومه صیادی در بندر انزلی را ، که ممکن است برای بک مردم شناس بسیار جذاب باشد ندارد .

اگر بخواهیم از امکانات سینمای مستند جهت رشد فیلم مردم شناسی استفاده کنیم ،‌باید امکانات آن را دریافت کرده و فضاهای مردم شناسی را شناسایی نماییم تا مستند ما به مستندی با سویه های مردم شناسی و نه مستندی لزوما مردم شناسی تبدیل شود.

در ضمن باید توجه داشته باشیم که سینمای مستند مردم شناسی ،‌یکی از شاخه های سینمای مستند به شمار می رود و نمی توانیم انتظار داشته باشیم که سینمای مستند تمام توجه خود را معطوف به مردم شناسی نماید .
در مردم شناسی ،‌ فیلم مستند مردم شناسی از مهم ترین منابع تحقیق ، محسوب می شود . اما مستندساز ،‌خیلی دوست ندارد که اثرش به عنوان بخشی از منابع تحقیق به شمار آید ، وی علاقه مند است با فیلمش به عنوان یک کلیت و یک اثر مستقل برخورد شود .

رکوعی : آیا بین شیوه هایی که برای ساخت مستند مردم شناسی به کار می رود ، از جمله مستندساز شدن مردم شناسان ، مردم شناس شدن مستندساز و یا همکاری مردم شناس و مستندساز ، سرمایه گذاری و تمرکز در شیوه خاصی را ترجیح می دهید ؟

اسکویی : به نظر من مهم این است که باید و نبایدی برای انتخاب هیچ یک از این راه ها نداشته باشیم . باید ببینیم چه کار می توانیم انجام دهیم که ، فضای ساخت این فیلم ها وجود داشته باشد .
من وجود هر سه شیوه کار و همکاری را لازم می دانم . نکته مهم این است که چگونه هدف گذاری نماییم . وقتی می خواهیم فیلمی مردم شناسی داشته باشیم که در مراکز علمی و تحقیقات و پژوهش ها قابل اتکا و بررسی از منظر مردم شناسی باشند ، قطعا حضور یک مردم شناس خبره در کنار مستندسازی که او هم به مسائل مردم شناسی آشنا باشد ، نتیجه موثری خواهد داشت.
 
البته در کنار این کار باید اجازه دهیم ، دانشجویان و مردم شناسانی هم که به حوزه تصویر علاقه مند هستند ، بیاموزند که چگونه تصویربرداری و صدابرداری و سایر امور مربوط به ساخت فیلم را انجام دهند . به تماشا و نقد فیلم های موجود در این زمینه بپردازند و با شناخت ابزاری که در اختیار دارند ، نتیجه درخور را کسب نمایند.
 
مستندسازان جوان با استعدادی در تهران و شهرستان ها داریم ، که دارند با علایق اجتماعی ، بومی و فرهنگی پا به عرصه مستندسازی می گذارند ، به نظر من موسساتی مثل میراث فردا و مراکز دانشگاهی می توانند کارگاه هایی برای آنها برگزار نمایند و با تقسیم هزینه بین هنرجویان ، خودشان و مراکزی مثل صدا سیما که به این مستندسازان نیاز دارند به فعالیت بپردازند . من فکر می کنم لازم است که از اساتید و صاحبنظران عرصه مستندسازی مردم شناسی دعوت کنیم که در سمیناری به تدوین برنامه ای برای آموزش و آشنایی مستندسازان جوان به راه و روش و کم و کاست های این عرصه بپردازند تا بتوانیم آرشیوی قوی از مستندهای مردم شناسی برای آینده تهیه نماییم.
 
متاسفانه اتفاقات بسیاری در جامعه ما افتاده و تمام شده ، اما سند تصویری از آنها در دست نیست . چندی پیش آقای رسول اف که مستندی به نام «باد دبور» درباره ماهواره و حضور آن در جاهای مختلف ، حتی میان عشایر ، ساخته اند ، می گفتند خیلی دلم می خواست الان که داشتن ویدئو آزاد است ، فیلمی از چگونگی حمل و نقل و استفاده از آن توسط مردم ، 20سال پیش که این دستگاه ممنوع بود می دیدم ، که متاسفانه امکانش نیست ، ‌چون چنین فیلمی در آن زمان ساخته نشده است!
 
ما مستندسازان بسیاری از اتفاقات اطرافمان را به دلیل وجود برخی محدودیت ها نمی توانیم به تصویر بکشیم ، در حالیکه یک مردم شناس فیلمساز ، ممکن است به دلیل علمی بودن کار خود فرصت و اجازه کار روی آن موضوعات را راحت تر بدست آورد .
چنانکه در سمینار انسان شناسی خانواده دیدیم که برخی اساتید و پژوهشگران موضوعاتی را مطرح کردند ، که ما به عنوان مستندساز اصلا نمی توانیم تصویری از آن نشان دهیم ، اما ایشان به دلیل عالم و صاحب اندیشه بودن در نقد و تحلیل فضاهای اجتماعی و حتی توانایی یاری رساندن در امر بررسی و حل مشکلات ، به حاکمیت و ارگان های دولتی ، می توانند به تحقیق و تفحص در این موضوعات بپردازند.

در مجموع باید شرایطی به وجود آورد که انحصار طلبی ، چه در حوزه مستندسازی و چه مردم شناسی وجود نداشته باشد و دعواهای مستندساز و مردم شناس را هم با افزایش شناخت و آگاهی آنها به حداقل رساند.
 
من در نهایت به این نتیجه رسیده ام که ما نباید فضاهای خود را بسته و محدود سازیم و حتما باید آموزش و آشنایی با انسان شناسی  تصویری را برای مستندسازان ایجاد نماییم . من می توانم بگویم ، بزرگترین ضعف مستندسازان ما این است که برای ساخت فیلم ، تحقیق عمیق و چند جانبه انجام نمی دهند!
 
فیلم مستند باید دارای پس زمینه ای ، حاصل تحقیق و جستجوی متدیک فیلمساز باشد . پس زمینه ای که در ساختار دیده نمی شود ، اما در زیر آن وجود دارد و ضمن تماشای فیلم ، توسط مردم شناس و محقق دریافت می شود .
اگر مردم شناسان ایده ها و نتایج تحقیقاتشان را در اختیار مستندسازان عرصه های اجتماعی قرار دهند و در کنار انها کار کنند ، خواهیم توانست مستندهای مردم شناسی عمیق تری داشته باشیم.
 
این امر به صرفه جویی در بسیاری از هزینه ها نیز کمک خواهد کرد . متاسفانه در سینمای مستند ما هزینه هنگفتی صرف ساخت فیلم درباره سوژه های مهم می شود ، بدون آنکه تحقیق و شناخت عمیقی درباره آنها صورت گرفته باشد .
حتی خود سینما هم می تواند در عرصه مردم شناسی بسیار مفید باشد . برای مثال ما فیلم "باشو ، غریبه کوچک "را داریم ، که بسیار عالی وارد فضای خرده فرهنگ های موجود در خطه گیلان شده است .
جالب است بگویم ، وقتی برای تحقیق جهت ساخت فیلمم راجع به آداب و سنن و غذاهای گیلان برای شبکه BBC ، به کتاب فروشی دوست عزیز و محققم ،‌ آقای احمد جکتاجی رفته بودم و تعداد زیادی کتاب درباره این موضوع از ایشان گرفتم ، از خاطره ای مربوط به چند سال پیش برایم گفت . می گفت چندین سال پیش از شما هم آقایی برای خرید تعداد زیادی از این کتاب ها به من مراجعه کرد ، تعجب کردم و پرسیدم : شما محققید ؟ چهره شما خیلی برایم آشناست ! گفت من محقق و فیلمساز م . بهرام بیضایی!

خب ، این نکته بیانگر میزان بالای تلاش و تحقیقی است که فیلمساز در ساخت این اثر به کار برده است .


رکوعی : تفاوت فیلم مستند و فیلم مردم شناسی را در موضوع مشترک چگونه می بینید ؟

اسکویی : تفاوت اساسی در مقدار حضور فیلم ساز در فیلم است . فیلمساز ابزاری دارد که به او کمک می کند تا به ایده اش برسد ، این ابزار عبارتند از نوع فیلمبرداری ، تدوین ، صدا برداری و صدا گذاری ، میزانسن و طراحی چگونگی اتفاقات جلوی دوربین و ...
فیلمساز مردم شناسی آنگونه که من دریافته ام باید بیشترین تحقیق و شناخت قبلی نسبت به موضوع و کمترین درجه ی ورود را به فیلم داشته باشد.
برای مثال ، در مورد روزهای بی تقویم ، اگر من به عنوان یک مستند ساز و فیلم ساز دیگری به عنوان یک مردم شناس هر دو قصد داشته باشیم فیلمی از کانون اصلاح و تربیت بسازیم، من علاوه بر انجام تحقیقات خود ، از تمام ابزاری که در اختیار دارم استفاده می کنم تا داده های بیشتری ارائه دهم و تاثیرگذاری فیلم را در راستای ایده ی مرکزی که دارم و در طول تحقیقات آن را پرورده ام ، افزایش دهم.

من در روز های بی تقویم، به جز مواردی که تحقیق کتابخانه ای‌داشتم ، فرصت چندانی برای تحقیق در میدان به دست نیاوردم. در حقیقت مجوز ورود به آن جا را تنها 24 ساعت قبل از آغاز فیلمبرداری دریافت کردم . جالب است که بخش عمده ی تحقیق من در این کار با دوربین فیلمبرداری صورت می گرفت. یعنی هم زمان که فیلم بردای پیش می رفت، کشف و تحقیق صورت می گرفت.
 
این یکی از شیوه های سینمای مشاهده ای "سینمای مستقیم" است که بی واسطه به  موضوع می نگرد. و فیلمساز کمترین حضور را در فیلم اعمال می دارد .
من در روزهای بی تقویم ، سعی کردم با استفاده ترکیبی از سینمای مستقیم و سینما وریته که ژان روش در فرانسه 1960 ، مبدع آن بود، و فیلمساز طی آن به تعامل و گفتگو با موضوع می پردازد و به درون موضوع وارد می شود ، فیلم را بسازم.
 
فیلمساز در سینمای مستقیم ، اطلاعات را از ارتباط بین آدم ها و اطلاعاتی که خود شخصیت ها ارائه می دهند ، کسب می کند و معمولا هم سراغ شخصیت های معروف یا آن هایی که در دل خود یا کاری که انجام می دهند بحران دارند ، می رود.
.
در تدوین چنین فیلم هایی ، خط اطلاعات و کشش فیلم را همین بحران ها و ویژگی های شخصیت ها و ارتباطات میان آنهاست که پیش می برد.
مستند ساز مردم شناس احتمالا تحقیقات خیلی بیشتری انجام داده ، اطلاعات بسیار عمیق تری بدست آورده و بیشتر روی موضوع مکث و تامل می نماید . من شاید در جاهای مختلف بر اساس ایده ای که دارم ، لنزهای مختلفی استفاده کنم. اما مستند ساز مردم شناس معمولا همیشه لنز ثابت نرمال (با دید معمولی انسان) استفاده می نماید . وی سعی می کند کمترین اعلام حضور را در فیلم داشته باشد تا بیننده احساس نکند که او دارد حرفی از زبان خودش به او می زند. او ، تنها اطلاعاتی عمیق ، مشخص و بررسی شده ، راجع به موضوع ارائه می دهد. و برای رسیدن به موضوع مورد نظرش گاهی صحنه را باز سازی می کند.

فیلمساز ، در سینما حقیقت، بر خلاف سینمای مستقیم که در حاشیه قرار می گیرد ، نقش برانگیزاننده دارد. مستندساز مشاهده ای منتظر بحران می نشیند و راش های زیادی می گیرد تا بحران مورد نظرش اتفاق بیفتد. اما مستند ساز سینما حقیقت بحران را راه می اندازد  .

ژان روش می گوید :‌ برای فیلم «شکار شیر با تیر و کمان» ، مدتی بود که این اتفاق نمی افتاد ، و من این شکارچیان را راه انداختم.

او هم روی محیط تاثیر گذاشته و افراد را برای انجام این کار برانگیخته و هم آنها دارند کار طبیعی خودشان را می کنند و او فیلم می گیرد.
 
تفاوت دیگر این است که من در مستند های خود معمولا از نریشن (گفتار متن) استفاده نمی کنم. چون فکر می کنم از طریق اطلاعاتی که فیلم و کاراکترها می‌دهند و در خلال اتفاقات و گفت وگوهایی که در ترکیب سینمای مستقیم و تعاملی رخ می دهد ، موضوع بیان می شود.

مردم شناسان معمولا یا از گفتار متن استفاده می کنند و یا گاهی قبل از آغاز فیلم ، اطلاعات لازم را بیان کرده ، یا به صورت جزوه ارائه می دهند .
اما در فیلمی که من مستندساز کار می کنم ، هر چند به همه آن موضوعاتی که مردم شناس در نظر دارد علاقه مند باشم ، از آن ها در راستای دید خودم استفاده خواهم کردو نظر خود را درباره ریتم و تمپویی که می خواهم در تدوین اعمال می نمایم .

در حالیکه در مستند مردم شناسی ارتباط بین پلان ها و تاثیر کات و مونتاژ در ایجاد معانی جدید چندان مورد نظر نیست و اتفاقا جهت جلوگیری از ورود ذهنیت فیلمساز به فیلم ، معمولا از ایجاد چنین معنایی پرهیز می کنند.

اما درباره ی من مستند ساز ، هر فیلمی که شما از من می بینید فیلمی است از نگاه من. من به فیلمم وارد شده ام و پشت دوربین حضور دارم. تغییر در زمان، موضوع و کاراکتر از پلان به پلانی دیگر برای من اهمیت دارد. در حالی که شما در فیلم مردم شناسی لزوما چنین تغییراتی نمی بینید.

پایان بخش اول -  ادامه دارد