چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مفالات قدیمی: مضحکهء تلخ ساموئل بکت (بهمن 1352)



      مفالات قدیمی: مضحکهء تلخ ساموئل بکت (بهمن 1352)

زندگی ادبی ساموئل بکت، که در روز «جمعهء خوب» سیزدهم آوریل 1906 (روز مصلوب کردن مسیح-م) کناره گیرانه‌ترین زندگی دبی از زمان مارسل پروست استف تا 1954 تنها خوانندگان معدودی کتابهای او را می‌شناختند یا اسم او را شنیده بودند. اگرچه گفته‌اند که جیمز جویس بخشی از کتاب مورفی (Murphy) او را از حفظ داشته است.

شهرت ناگهانی بکت با روی صحنه آمدن نمایشنامه بدبینانه و در عین حال پر نشاط «در انتظار گودو» شروع شد که در آن دو آدم بیکاره، که طنز خامدستانه‌شان تا حدودی از لورل و هاردی مایه گرفته در انتظار مردی به نام گودو هستند که هرگز ظاهر نمی‌شود. بکت قبل از این نمایشنامه که او را در دنیا معروف کرد. پنج رمان نوشته شده بود که از مضحکترین و بدون شک بدبینانه‌ترین رمانهای انگلیسی هستند – بهتر بگوییم، فرانسوی، زیرا در میان کارهای غیرعادی بکت یکی هم این است که پس از 17 سال نوشتن به زبان انگلیسی درخشان، تصمیم گرفت به زبان فرانسه بنویسد.

چون درونمایهء اصلی بکت پیروزی با کوشش برای پیروزی انسان بر تمام محدودیت‌هائی است که طبیعت و جامعه به او تحمیل کرده‌اند. این گمان وجود دارد که فرانسوی نویسی بکت فقط یک حرکت مضحکه‌وار است.

«مورفی» که اولین رمان بکت است، در 1938 چاپ شد.در این رمان بکت برای اولین بار شخصیت اصلی آثار خود را خلق کرد. این شخصیت مردی است که هم از نظر مالی و هم از نظر روحی از پا در آمده آرزوی بزرگش این است که با تاب خوردن . تعمق کردن در صندلی راحتی خودش که تنها مایملک اوست به یک حالت خلسه و صفای روحی هندو مانند برسد. پس از اینکه از آوارگی فلسفی خود به دست یک روسپی که خود را نجات داده تقریباً رهائی می‌یابد در یک انفجار گاز به قطعات ریزی تقسیم می‌شود و خاکستر او در مستراح تئاتری در دوبلین، توام با سروصدای آب که در صحنه هم قابل شنیدن است، پائین می‌رود.

رمان وات (Watt)دربارهء شخص آوارهء دیگری است که وضعش بدتر است، زیرا قهرمان داستان از نظر از پا درآمدگی جلوتر رفته و در یک محیط غیرقابل توضیح‌تر، در منزل شخصی به نام آقای نات (Nott)، زندگی می‌کند که رفتارش غریب و عصبانی کننده است. وجودش مسلم نیست.

رمان دیگری به نام مرسیه و کاسیه Mercier er Camier که هرگز چاپ نشده و طبعاً به انگلیسی ترجمه نشده مربوط به این دوره و از طنزآمیزترین آثار اوست. اگر مطالب این کتاب به جای اینکه با نثر نوشته شود با فیلم بیان می‌شد می‌توانست همردیف با بزرگترین فیلمهای ساعت دورهء باستر کیتون باشد. این کتاب درباره دو ایرلندی است که در زیر باران شدید در ترنها و زاغه‌ها به دنبال قطعات یک «دوچرخهء شکسته» می‌گردند. علت چاپ نشدن این رمان معلوم نیست. رمان «وات» سالها بین خوانندگان دست به دست می‌گشت گوئی که صنعت چاپ اصلا اختراع نشده است. و سرانجام در پاریس در سری کتابهای جیمی اولمبیا که کتابهایی زشت‌نگارانه (پورنوگرافیک) هستندبه چاپ رسید. در حالی که این کتاب اصلا جنبهء زشت‌نگاری ندارد.

شاهکارها بکت در میان رمانهایش یک سری سه تائی موسوم به «مالوی» (Molloy) «مالون می‌میرد» و «نام نابردنی» (The Ummemenable) است. در این کتابها طنز نبوغ‌وار خود را با تمام بدیهی عجیبش نشان می‌دهد. مالوی که احتمالا بزرگترین شخصیت مضحکه در زبان انگلیسی از زمان قهرمان‌های اسمولت (Smollett) در قرن هیجدهم است یک ایرلندی فرتوت است که سلامتش روبه وخامت می‌رود.

از داستان زندگی خود را با لحن طعنه‌آمیزی که در طنز ایرلندی بیسابقه است بیان ‌می‌کند. هنگامی که ما برای بار اول در داستان به او برمی‌خوریم فقط می‌تواند دوچرخه‌ای را که مانند خودش زهوار دررفته است سوار شود و هنگامی که برای بار آخر او را می‌بینیم تنها می‌تواند روی زمین بغلطد. به دلایلی که روشن نیست مالوی تحت تعقیب مردی به نام موران (Moran) است که دربارهء او می‌توان گفت که خبیث‌ترین و در عین حال مضحکترین شخصیت در تمام ادبیات است.

رمان «مالون» یک پیشرفت یا پسرفت در انحطاط و سقوط است. مالون نیز مانند مالوی داستان زندگی خود را بیان می‌کند و یا بهتر بگوئیم داستان زندگی خود را با مدادی به طول نیم سانتیمتر می‌نویسد  و رمان در وسط حمله، هنگامی که مداد تمام می‌شود، به پایان می‌رسد.

رمان «نام بردنی» به یک حالت مطلق بکتی می‌رسد. قهرمان آن فراموش کرده که کیست و ما مجبوریم با حدسیات اشتباه‌آمیز او بسازیم. واقعی‌ترین هویت او ما را قانع می‌سازد که او مردی فاقد دست و پاست که در داخل یک خحرهء شهر در جلوی یک رستوران ایرلندی نگاهداری می‌شود و صورت غذای رستوران بر روی خمرهء شهر چسبانده شده و در هوای نامساعد سرپوش خمره گذاشته می‌شود.

ممکن است تصور شود که رمان «نام بردنی» می‌توانست فقط پایان یک کوشش پیگیر بکت برای خلق آثاری مملو از زبونی کامل باشد. اما او از این حد هم فراتر رفت و در سال 1961 رمانی دربارهء مردی منتشر کرد که در دنیائی زندگی می‌کند که به طور کامل از گل و لای و قوطیهای پراکندهء غذا و قوطی بازکن تشکیل شده است. در این دنیا شخص فقط می‌تواند به گونه‌ای درناک و آهسته بخزد. صحبت کردن غیر ممکن است زیرا دهان از گل و لای پر شده و دید نیز محدود است زیرا آدمی نمی‌تواند سرش را خیلی از درون گل بالا بیاورد. با این وجود بکت دو شخصیت را در این رمان جای می‌دهد. آنها با یکدیگر ملاقات کرده به کمک قوطی بازکنها با یکدیگر رابطه برقرار می‌کنند.

نمایشنامه‌های بکت نیز همان پیشرفت را به سوی یک زجر کامل زیستن دنبال می‌کنند.

نمایشنامه‌های بکت با نمایشنامهء «در انتظار گودو» شروع می‌شود و از نظر فلسفی مانند رمانهایش با انحطاط پایان می‌یابند، بعد از نوشتن 10 نمایشنامه، بکت اینک به یک صحنهء خالی رسیده که مطلقاً چیزی در آن اتفاق نمی‌افتد –جز یک فریاد دلخراش ناشناس که از روی صحنه پخش می‌شود.

بکت برای رادیو، تلویزیون و فیلم نیز چیز نوشته و همیشه هنر خود را با احتیاجات خاص هریک از این وسایل تطبیق داده است. وی از نظر فن نویسندگی بهترین نویسندهء انگلیسی زبان از زمان دوست و هموطنش جیمز جویس است. بعضی از منتقدان بکت را از گونهء اگزیستانسیالیستهای فرانسوی دانسته‌اند و این احتمالا نادرست است زیرا هنر بکت یک تکامل منطقی از ادبیات مضحکه آمیز ایرلندی است که همیشه تلخ و موجز و تیره بوده است. بکت فقط نظرات مضحکه‌ی ایرلندی را به آخرین حد بیهودگی و پوچی رسانده و بدینسان در قرن چنگ‌های بزرگ، بزرگترین بیان سرنوشت بدفرجام و مهم انسان را به رشتهء تحریر کشیده است.

    اطلاعات مقاله: ماهنامه فرهنگی-هنری رودکی- شماره 28- بهمن ماه 1352- صفحه 5 مجموعه لاله تقیان و جلال ستاری    

ورود به صفحه مقالات قدیمی
anthropology.ir/old_articles


<