سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

مشاهده مشارکتی: بخش پایانی



      مشاهده مشارکتی: بخش پایانی
امیر هاشمی مقدم
بکارگیری وسایل صوتی و تصویری   چنانکه در قسمت انواع مشاهده اشاره کردیم، وقتی در مشاهده از دروبین عکاسی یا فیلمبرداری استفاده شود، نام مشاهدة مجهز را به خود می‌گیرد که در مقابل مشاهدة ساده قرار دارد. اما امروزه تقریبا در تمام پژوهشهای اجتماعی میدانی، از دوربین عکاسی یا فیلمبرداری استفاده می‌شود. اولین شخصی که با بکارگیری دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری، زمینة جدی استفاده از این وسایل را مطرح کرد، بانوی مردم‌شناسی امریکا، مارگارت مید (1) بود. وی که روی بحث فرهنگ و شخصیت کار می‌کرد، یکی از روشهایش گرفتن یک رشته عکس از رفتار کودکان و افراد بالغ بود. ضمن آنکه در کنار این عکسها، از دوربین فیلمبرداری نیز برای ضبط کشفیات خود استفاده می‌کرد (2)   پس از وی، استفاده از دوربین عکاسی برای مردم‌شناسانی که به میدان می‌رفتند واجب شد. در این راه، حتی بسیاری از مردم‌شناسان به طرف حرفة کارگردانی فیلم‌های مردم‌نگارانه و مستند کشیده شده و موفق به خلق آثار ارزشمندی شدند.   اما جامعه‌شناسان نیز از این وسایل استفاده می‌کنند. در اوایل پیدایش جامعه‌شناسی در امریکا، استفاده از عکس در مطالعات اجتماعی متداول بود. اما بعدها عمدتا از رونق افتاد. سپس در دهة 1970 تحت عنوان جامعه‌شناسی تصویری احیا شد و بصورت تخصص جدیدی در رشته جامعه‌شناسی در آمد. هدف جامعه‌شناسان تصویری از گردآوری داده‌های تجسمی، نمایش نوع ترتیبات اشیاء فرهنگی و اجتماعی، کنشگران اجتماعی و تعامل اجتماعی در محیط اجتماعی است تا بتوان از آن تصاویر برای توصیف یا تحلیل سود جست (3). با گرفتن عکس از موقعیتهای مختلف میدان، پدیده‌ها، افراد و ... هم می‌توان از عکسها برای یادآوری نکات قابل توجه هنگام گزارش‌نویسی استفاده کرد و هم برای مستندسازی و درک بهتر گزارش پژوهش برای خوانندگان. این عکسها باید دارای مشخصات کاملی همچون تاریخ و ساعت، مکان، عکاس (در صورتی که از یک عکاس به‌عنوان دستیار استفاده می‌کنید) و ... باشد. بهتر است پژوهشگر با فنون ابتدایی عکاسی آشنا باشد تا ضمن آنکه این کار را خودش انجام می‌دهد، با رعایت مسائلی مانند زاویه‌بندی، نما و ... بتواند عکسهای مردم‌نگارانه خوبی بگیرد. غیر از هنر عکاسی، وی باید تا حدودی با طراحی نیز آشنا باشد. گاهی اوقات لازم است موقعیت یک شیء را طراحی کنید. لااقل مطمئن باشید که آشنایی با طراحی، برای ترسیم نقشه یا کروکی میدان به دردتان می‌خورد. برخی از مناطق ممکن است نقشة آماده داشته باشند، اما از بسیاری از مناطق و محله‌ها، نقشه‌ای در دست نیست و پژوهشگر باید این توانایی را داشته باشد که نقشه یا نقشه‌هایی را ترسیم کرده و محل پدیده‌ها، رویدادها، اماکن و... را روی آن [ها] مشخص کند.   وسیله‌ای دیگر که در میدان پژوهش حتما به آن نیاز دارید، دستگاه ضبط صوت است. امروزه بیشتر پژوهشگران کشورمان از ضبط صوتهای نواری کوچک (4)  استفاده می‌کنند که به راحتی حمل می‌شود یا هنگام گفتگو، در دست قرار گیرد. به تازگی جایگزین بسیار مناسبتری برای این ضبط صوتهای نواری وارد بازار کشورمان شده است. دستگاههای دیجیتالی ضبط صدا، ضمن کم حجم بودن (که می‌تواند دور از نگاه مستقیم قرار گیرد و بنابراین کمتر از ضبط صوتهای نواری بر اطلاع‌رسان تاثیر می‌گذارد)، حافظة بالایی دارد (برعکس دستگاههای نواری که پس از نیم ساعت یا چهل و پنج دقیقه باید نوار را عوض کرد که ضمن بر هم زدن تمرکز حواس اطلاع‌رسان، وقت‌گیر هم هست)، نیاز به نوار و باطری و ... ندارند (باطریهای بیشتر این دستگاهها قابل شارژ بوده و زمانی طولانی را پاسخگو خواهد بود)، امکان شنیدن و پیاده‌کردن مطالب با این دستگاهها راحت‌تر است (به جای نوارهای کاست که باید تعداد دور زیادی بچرخند تا به مطلب مورد نظر برسند، در این دستگاهها با کلیک کردن بر روی دکمه‌های جلو و عقب، خیلی سریع می‌توان به مطلب مورد نیاز دست یافت).   ضمن بحث دربارة کم حجم بودن این دستگاهها، به این نکته اشاره کردیم که می‌تواند دور از نگاه مستقیم اطلاع‌رسان قرار گیرد. اما منظور این نیست که هنگام ضبط صدای (و یا حتی تصویر) اطلاع‌رسانها، نباید آنها را از این مسئله (ضبط شدن گفته‌های‌شان) با خبر کرد. کاملا بر عکس، اخلاق حرفه‌ای یک پژوهشگر به او حکم می‌کند که بدون آگاهی اطلاع‌رسان، اقدام به ضبط صدا یا تصویرش نکند. حتی چنانکه قبلا توضیح دادیم، پژوهشگر موظف است به افراد اطلاع دهد که در حال انجام پژوهش دربارة آنهاست [مگر در موارد خاص]. مثلا اسکار لوییس به‌عنوان یکی از اولین افرادی که از ضبط صوت در پژوهشهای مردم‌نگارانه استفاده کرد، می‌گوید: «بهتر می‌دیدم که میکروفون را دور از چشمشان نگه بدارم. از اینرو آنرا به لباسشان می‌آویختم» (5).موارد بسیاری پیش می‌آید که اطلاع‌رسان حاضر به ارائه اطلاعات هست، اما اجازة ضبط گفته‌هایش را نمی‌دهد. تنها راه در اینگونه موارد، یادداشت‌برداری از گفته‌های اوست (که در هنگام گفتگو، برای عقب نیفتادن، باید نکته‌های کلیدی را یادداشت کرد و پس از اتمام گفتگو و در موقعیتی مناسب، آنها را کامل نمود). به ندرت پیش می‌آید که اطلاع‌رسان اجازه ندهد از آنچه می‌گوید، در حضورش یادداشت برداری کنید. اما اگر چنین شد، ناچار پس از گفتگو، آنها را یادداشت کنید و البته بدون ذکر نام وی در گزارش از ارجاع مستقیم به گفته‌هایش بپرهیزید. البته ضبط صدای اطلاع‌رسان هنگام گفتگو، شما را از یادداشت برداری بی‌نیاز نمی‌کند. هنگام گفتگو با افراد، بسیاری موارد پیش می‌آید که قابل ضبط شدن روی دستگاه صوتی نیستند: حالات اجزاء صورت، استفاده از حرکت دستها برای بیان بهتر منظور، حالات بدن و ... که باید یادداشت شوند. اما اگر از ضبط صوت استفاده می‌کنید، پس از کسب اجازه از فرد مخاطب، آنرا در جایی قرار دهید که ضمن ضبط صدای با کیفیت (که باید نزدیک فرد اطلاع‌رسان باشد)، از نگاه مستقیم او دور باشد. چرا که در غیر این صورت، فرد مصاحبه‌شونده، حالت طبیعی خود را از دست می‌دهد و احتمالا چندان راحت نخواهد بود. در عوض، اگر دستگاه را دور از نگاه او قرار دهیم، پس از یکی دو دقیقه، وجود دستگاه را فراموش کرده و راحت‌تر صحبت می‌کند. چقدر باید در میدان ماند   پژوهشگرانی که در دهه‌های گذشته و بویژه آغازین مردم‌شناسی به میدان پژوهش می‌رفتند، در بیشتر موارد، چندین سال را در جامعه مورد مطالعه‌شان می‌ماندند. «مشارکت در زندگی مردم مورد بررسی احتمالا دست کم یکسال طول می‌کشد، چرا که این حداقل زمان لازم برای مشاهده آهنگ روزانه، ماهانه ‌یا سالانه زندگی اجتماعی در بیشتر اجتماعات بشری است» (6) اما امروزه کمتر پژوهشی است که ا‌ین چنین به درازا بکشد. پژوهشها بیشتر موضوعی شده‌اند و دیگر همچنانکه کولمن و واستون اشاره کردند، نیازی نیست که یک یا چند سال در میدان بمانیم تا آهنگ زندگی مردم را در طول سال به دست آوردیم. اکنون «مردمنگارانی که پژوهشهای کاربردی برعهده می‌گیرند، تعهد می‌کنند که گزارش کارشان را طی مثلا نود روز و یا حتی کمتر آماده کنند و بنابر‌این آنها به روشهایی توسل می‌جویند که ... "روشهای ارزیابی سریع" (7) نامیده می‌شوند (8). هندورکر در ادامه، توضیح می‌دهد که نباید گمان کنیم کمبود و محدودیت وقت یک پژوهش، نشانه‌ای از بی‌دقتی در آن است «کمبود زمان باعث کاهش کیفیت کار نمی‌شود، به شرط آنکه شما این نکات را مدنظر بگیرید: 1ـ ایجاد تصویری روشن از مکانی که می‌خواهـید به آنجا بروید.  2ـ ایجاد تصویری روشن از اینکه چگونه می‌خواهید به نتایج دست یابید. 3ـ استفاده از دیگر شیوه‌های مفید در کنار مردمنگاری [و البته در اینجا مشاهده مشارکتی] 4ـ حداکثر استفاده از زمان اختصاص یافته برای حضور در میدان» (9). برای هر دفعه ورود به میدان و برای هر میزان توقف در آنجا باید توجیه خاصی داشته باشید. درغیر این صورت باعث اتلاف زمان و بودجة پژوهش و نیز احتمالا حساس‌تر شدن افراد تحت مطالعه می‌شوید. در دو مورد می‌شود میدان را ترک کرد: 1ـ زمانی که به این نتیجه رسیدید که به مقدار کافی داده گردآوری کرده‌اید. و 2ـ زمانیکه قانون بازده نزولی صدق می‌کند. یعنی به آن اندازه که در میدان می‌مانید و هزینه می‌کنید، داده گردآوری نمی‌کنید. گزارش‌نویسی   بالاخره کار میدانی شما به پایان می‌رسد و حالا شما باید نتایج کارتان رامشخص کنید. اما چرا نگارش گزارش در پژوهش مشاهدة مشارکتی اهمیت دارد. «محقق به زمینه‌های فرهنگی ناآشنا مسافرت می‌کند و برای درک آن، هفته‌ها، ماهها یا حتی سالها وقت صرف می‌کند. او گوش فرا می‌دهد، مشاهده می‌کند و در فعالیتها شرکت می‌کند تا بفهمد که مردم تجربیات خود را چگونه سازمان می‌دهند و چه تعاریفی از آنها ارائه می‌کنند. سپس او باید در جهت عکس حرکت کند. یعنی پس از درک آن فرهنگ خاص، داده‌هایی را که جمع‌آوری کرده است، به شیوه‌ای توصیف کند تا برای آنهایی که با آن فرهنگ آشنا نیستند قابل فهم باشد.» (10) این نکته مهمی است که شما فقط از روی کنجکاوی شخصی، اقدام به مشاهده مشارکتی نکرده‌اید. بلکه می‌خواهید دیگران را که قادر به انجام چنین پژوهشی نیستند، با زمینه فرهنگی مورد نظر آشنا سازید   نتایج کار شما بر پایه یافته‌های شما استوار است و شما می‌خواهید از دل یافته‌های‌تان، یک گزارش خوب بنویسد. اما انجام دادن این کار، چندان هم ساده نیست. «به روی کاغذ آوردن غنا و ماهیت پیچیده رفتارها و باور داشتهای بشری امکان‌پذیر نیست». (11) بویژه اگر قصد بیان این رفتارها را بر اساس پژوهشی کیفی داشته باشید. آنچنانکه شاتزمن و استراس (1973) بیان کرده‌اند: «داده‌های متعلق به تحقیق کیفی، بطور فزاینده‌ای پیچیده‌اند و نمی‌توان به راحتی آنها را به واحدهای استاندارد و قابل سنجش که قابل دیدن و شنیدن باشند تبدیل کرد.» (12) در پژوهشهای کمی و آماری، بیشتر گزارش شما را جدولها و نمودارها عدد و رقم شامل می‌شود. امروزه با استفاده از رایانه و نرم افزارهای مانند SPSS فقط کافی است اسامی و اعداد را در قسمتهای مربوطه وارد کنید تا رایانه آنها را در جدولها و نمودارها نمایش دهد و حتی بخش اعظمی از کار تفسیر نتایج را نیز بر عهده بگیرد. اما چنین چیزی برای داده‌های کیفی مطرح نیست. نتایج یک پژوهش کیفی همیشه بصورت واژه‌ها بیان می‌شود. البته ممکن است از عدد و رقم و جدول نیز استفاده شود تا مثلا تعداد جمعیت افراد مورد بررسی، ترکیب سنی، جنسی ،تحصیلی  و ... آنها را مشخص کنید، اما اینها در مقابل بخش توصیفی کار، بسیار ناچیزند. همین توصیفی بودن گزارش یک پژوهش مبتنی بر روش کیفی باعث می‌شود جذاب‌تر و خواندنی‌تر شود و حتی بسیاری از افراد عادی که هیچگونه ارتباطی با پژوهش و دانش آکادمیک اجتماعی ندارند، از خواندن اینگونه گزارشها لذت ببرند، در حالیکه حوصلة خواندن و دقت در جدول و نمودار یک پژوهش آماری را ندارند. البته همین مسئله بهانه‌ای شده تا منتقدان، گزارشهای این چنین را «قصه‌پردازانه» و یا نهایتا یک توصیف ساده از موضوع قلمداد کنند. غافل از اینکه یک توصیف خوب می‌تواند تبیینی خوب از مسئله ارائه دهد. «توصیف فرهنگی، برشمردن حوادث آن جامعه نیست. بلکه مشخص کردن این است که فرد چه چیزهایی را باید بداند که تا آنجا که ممکن است آن حوادث برایش محتمل باشند. مسئله این نیست که بگوییم چه کسی چه کار انجام داد، بلکه باید شرایط را طوری مشخص کرد و شرح داد که عامل و هر شخصی که در موقعیت اوست، در آن شرایط از نظر فرهنگی بتواند رفتاری مشابه از خود بروز دهد.» (13) برای نگارش گزارش مشاهده مشارکتی، نمی‌توان قالب و فرمول دقیقی ذکر کرد.   ضمن آنکه نحو‌ة گزارش‌نویسی تا حد بسیاری زیادی به این نکته بستگی دارد که چه کسی مخاطب و خواننده گزارش است. چنانچه مخاطب شما ارگان خاصی باشد، ضوابط خاصی نیز برگردن شماست که باید آنها را  رعایت کنید. اگر دانشجویان و اساتید علوم اجتماعی بودند، گزارش‌تان باید تخصصی‌تر از گزارشی باشد که احیانا باید برای مردم عادی بنویسید.   درست است به این نکته اشاره داشتیم که نگارش گزارش مشاهده مشارکتی چندان هم ساده نیست، اما آنگونه هم نیست که بسیاری از مردم، معتقدند که نویسندگی و قدرت نوشتن، تنها یک قدرت خدادادی است که فقط به برخی الهام می‌شود. همچنانکه برودکی می‌گوید، عموما تصور مردم از نویسنده، همچون شخصی است که ذاتا منزوی است و همیشه با تفکرات عمیق و پیچیده در کشاکش است.(14) مطالعة گزارشهای پژوهشهای مبتنی بر مشاهده مشارکتی که توسط پژوهشگران خوب و مجرب تهیه شده، بسیار مفید است. نه تنها مطالعه پژوهشهای خوبی که قبلا انجام شده، بلکه آشنایی با ادبیات [فارسی برای ما] بسیار ضروری است. بد نیست در اینجا به این نکته اشاره داشته باشیم که خواندن رمان و دیگر کتابهای ادبی، نه تنها می‌تواند راهنمای خوبی برای نگارش باشد، بلکه خود این کتابها منابع بسیار مفیدی هستند که داده‌های مردم‌نگارانه بسیار مفیدی را در خود نهفته‌اند. برای نمونه، مطالعه آثار نویسندگان بزرگ کشورمان همچون: صادق هدایت، بزرگ علوی، احمد محمود، محمود دولت آبادی و دیگر بزرگانی که نه در اینجا مجال کافی برای نام بردنشان هست، و نه نگارنده این سطور، چنین شایستگی‌ای را دارد، می‌تواند گوشه‌هایی تاریک از شرایط جامعه را برای خواننده به بهترین‌وجه ترسیم نماید. بهرحال برای نگارش گزارش یک پژوهش مشاهده مشارکتی شما ابتدا باید یافته‌های‌تان را سازماندهی کنید. یعنی آنها را چند بار خوانده، اصلاحات لازم را به‌عمل آورده و نهایتا مرتب‌شان کنید.(15) مرتب کردن یافته‌ها بر مبنای ارتباط، نشانه و تفاوتشان از یکدیگر است. و برای تشخیص درست بودن این موارد، باید هم مشاهده و هم مشارکت در میدان به درستی انجام گرفته باشد. مشاهده صحیح برای دقت در تشخیص یک پدیده و وجوه ارتباط، تشابه و تفاوت آن با دیگر پدیده‌ها و مشارکت صحیح برای درک این نکته که افراد محلی چگونه میان آن پدیده‌ها، این وجوه را قائل می‌شوند. بدین صورت، شما گام اول را برای تحلیل یافته‌های‌تان برداشته‌اید. تحلیل یعنی سازماندهی کردن ونظم دادن به داده‌ها در قالب یک الگو و در نهایت، پیدا کردن روابط بین الگوها. باید به خاطر داشته باشید که بین تحلیل کردن با تفسیر کردن تفاوت قایل شوید. در تحلیل کردن، ذهن خود پژوهشگر نقش مهمتری دارد و درک واقعیت، بیشتر از طریق ذهن پژوهشگر صورت می‌گیرد. اما در تفسیر کردن، پژوهشگر سعی می‌کند تا معنای همة اینها را در ذهن آدمهایی که دارند این کارها را انجام می‌دهند، بازسازی کند. در تفسیر داده‌هاست که نقش واسطه‌ای پژوهشگر مشخص می‌شود. چرا که این تفسیر باید از سویی مورد قبول آنهایی باشد که دربار‌ة‌شان پژوهش انجام گرفته، و از سوی دیگر باید در نظر آدمهایی که آنرا می‌خوانند، پذیرفتنی و منطقی بنماید. بنابراین پیشنهاد می‌شود که نتایچ پژوهش را در اختیار مردم مورد مطالعه قرار دهید و این مسئله را از پیش با آنها در میان بگذارید تا نسبت به پژوهش شما، همکاری بیشتری به عمل آورند. نتایج پژوهش را می‌توان در دو مرحله در اختیار مردم مورد مطالعه قرار داد: 1ـ پیش از نهایی شدن گزارش   2ـ پس از نهایی شدن.   پیش از نهایی شدن لازم است گزارش اولیه توسط افراد مورد مطالعه شما مطالعه شود (یا برای‌شان توضیح داده شود) تا از نظر آنها تایید شود که تا چه حد درست است و احتمالا کجای آن کمبود دارد و باید مطالبی اضافه گردد. اما پس از آنکه گزارش نهایی شد، اگر در اختیار افراد مورد مطالعه قرار بگیرد، از اینکه بر گفته‌های آنها استناد شده، احساس خرسندی می‌کنند و اگر قرار باشد پژوهشی دیگر دربارة  آنها صورت بگیرد، بسیار مشتاقانه از آن استقبال خواهند کرد. ضمن آنکه اشکالات نهایی را نیز اشاره خواهند کرد.   یکی از ایراداتی که بر گزارشهای مبتنی بر مشاهده مشارکتی (و بطور کلی پژوهشهای کیفی) وارد می‌کنند این است که پژوهشگر، بیش از آنکه ادراک مردم مورد مطالعه را بازتاب دهد، در واقع تفاسیر خودش از آنها را منعکس می‌کند. تأیید گزارش پژوهش‌ها توسط مردم مورد مطالعه، راهکار و پاسخی است به این انتقاد.   نکته‌ای که هنگام نوشتن گزارش باید مد نظرتان باشد، رابطة خودتان با میدان پژوهش و افراد آن میدان است که باید به دقت تشریح شود. چرا که حضور شما در بسیاری موارد باعث تغییر شرایط میدان می‌شود.(16) حتی یکی از شیوه‌های گزارش‌نویسی در مشاهده مشارکتی آن است که پژوهشگر، شرح حال خودش را در میدان بنویسد. در واقع پژوهشگر در این شیوه ضمن تشریح ارتباط خودش با میدان و افراد آن، اطلاعات خوبی دربارة میدان و موضوع مورد بررسی می‌دهد. محدودیتها و مسائل میدان برای انجام پژوهش را نیز در همینجا می‌توانید ذکر کنید. البته هدفتان از بیان این مسائل، بیان علت برخی نارسائیهای پژوهش و نیز سوق دادن توجه به این نکته باشد که در استفاده از نتایج پژوهش‌تان، محدودیتهای آنرا نیز در نظر داشته باشند. بنابراین سعی نکنید با بزرگ جلوه دادن مشکلات پژوهش، به قهرمان‌سازی خودتان به عنوان پژوهشگر بپردازید.(17)

 

مشاهدة مشارکتی (1)، اهمیت و انواع کاربرد آن     مشاهده مشارکتی (2) تاریخچه به کارگیری مشاهده مشارکتی (3) مزایای این روش     مشاهده مشارکتی (4) معایب این روش مشاهده مشارکتی (5) انتخاب موضوع و ورود به میدان مشاهده مشارکتی  (7)چگونگی مشاهده در میدان مشاهده مشارکتی (8) گردآوری داده‎ها مشاهده مشارکتی: بخش آخر

 

پانوشتها: 1- Margaret Mead   2ـ هیس  8 ـ 1340:547   3ـ بیکر  9ـ 1377:298   4- walkman   5- لوییس. 2536: مقدمه: ص: بیست و پنج   6- کولمن و واتسون 1381:44   7- Rapid Assessment Procedures   8-  Handwerker 2001: 4   9- Ibid p:5   10- اسپردلی و مک کوردی  1377:133   11- کولمن و واتسون  1381:46   12- مارشال و راسمن 1381:156   13- اسپردلی ومک کوردی 1372:103   14- Hammersley &Alkinson 1995: 23   15- مارشال و راسمن 158ـ 1381:157   16- ریویر 1379:44   17- در کتابی که سال 1383 دربارة فرقه اهل حق (یکی از فرقه‌های مذهبی کشورمان که عمدتا در کرمانشاه و لرستان ساکنند و اعتقادی وافر به حضرت علی(ع) داشته-که البته نباید با گروهی که به علی اللهی شهرت دارند، اشتباه گرفته شوند- و نیز اعتقاداتی خاص مانند دونادون یا همان تناسخ، و ... دارند) منتشر شده است، پژوهشگر و نگارندة آن در حد بسیار مبالغه‌آمیزی مشکلات اجرای پژوهشش را بزرگ جلوه می‌دهد: «... وقت تلف شده و یا به عبارت دیگر، زمانیکه صرف این تحقیق گردیده [به ادعای خود پژوهشگر حدود 9 سال] قابل مقایسه با زمان صرف شده در هیچ تحقیق کتابخانه‌ای نیست ... و این در حالی است که اگر تمام امکانات (...) هم در اختیارم قرار بگیرد، حاضر به تکرار چنین وظیفه نخواهم بود.»   آیا واقعا هیچ پژوهش کتابخانه‌ای، بیش از 9 سال طول نکشیده است؟ کسانی که عمری را به پژوهش دربارة یک موضوع می‌پردازند، کم نیستند. امثال دهخدا در گردآوری لغت‌نامه، همچنین این نکته که وی حاضر به تکرار چنین پژوهشی نیست حاکی از نارضایتی خودش از نتایج پژوهشش می‌باشد. و الا پژوهشگری که از نتیجة کارش راضی باشدو هرگز اینگونه سخن نمی‌گوید. لازم به ذکر است که به ادعای مؤلف، گردآوری داده‌ها برای نگارش کتاب با هر دو روش میدانی و کتابخانه‌ای صورت گرفته است.