یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

برابری جنسیتی و توسعه شهری: ساختن اجتماعات محلی بهتر برای همگان (2)



      برابری جنسیتی و توسعه شهری: ساختن اجتماعات محلی بهتر برای همگان (2)
مونیکا یِکِل- ماریکه فان گلدرمالزن ترجمه ی زهره دودانگه

توسعه شهری از پایین به بالا
ابتکارات محلی- نمونه مراکز مادر (The Mother Centers)

شبکه بین المللی مراکز مادر برای توانمند سازی (MINE) (1) حرکتی بنیادی برای کمک به خویش است؛ این شبکه در آلمان نضج گرفت و در دو دهۀ گذشته در پانزده کشور دیگر گسترش یافت. دراین مراکز مادر، زنان نیروهای خود را با یکدیگر متحد می کنند تا شرایط  زندگی خانواده ها و اجتماعات محلی خود را ارتقا دهند، با خانواده ای دیگر از زمینه های اجتماعی و فرهنگی متفاوت تماس برقرار کنند، فضاهای عمومی را برای اجتماعات محلی خویش اصلاح کنند، برای تجارب و مهارت های روزمره شان تایید شوند (امری که باید مدتها پیش رخ می داد)؛ و به صورتی فعال در اجتماع محلی و حکمروایی مدنی مشارکت جویند. مراکز مادر به عنوان نقاط کانونی ای هستند که "خدماتِ نزدیک به خانه" چون مرکز مراقبت از کودکان و سالمندان، سرایداری، مغازه های مرتبط با امور خانه داری و کتابخانه های کودکان را توسعه می دهند. برای مثال این مراکز مکان های ملاقات بسیار سرزنده ای را درون محلات یاد شده فراهم می کنند. تا کنون بیش از 750 مرکز مادر در سراسر دنیا وجود دارد. آن ها ساختارهای خانواده و محله ای را که از سوی نیروهای مدرنیزاسیون (اروپای غربی، امریکای شمالی)، توسط حکومت های کمونیستی گذشته ( جمهوری چک، بلغارستان)، به واسطۀ جنگ و نزاع شهری ( بوسنی، روآندا) و به دلیل فقر و ویروس اچ آی وی و یا مهاجرت داخلی (فیلیپین) تضعیف شده است، بازآفرینی می کنند.
شبکه بین المللی مراکز مادر برای توانمند سازی (MINE) هفتصد و پنجاه مرکز مادر را که هم اکنون در پانزده کشور وجود دارند به یکدیگر متصل کرده و از آن ها حمایت می کند  (www.mine.cc). این مرکز  از سوی برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد (UN-HABITAT) با عنوان "بهترین شیوه تمرین" طراحی شد، و از سوی هبیتات (Habitat) در سال 2002 به عنوان برنده جایزه بین المللی دبی، برای "بهترین شیوۀ تمرین برای بهبود محیط زندگی" انتخاب شد. هدف از دادن این رسمیت بین المللی به شبکه مراکز مادران این بود که "ظرفیت جامعه مدنی را برای احیای محلات و بازگشت زندگی محلی تقویت کنند".

شهرهای دوستدار کودک و زنان
از درسهای مهمی که جنبش بین المللی مراکز مادر می دهد، این است که برای بزرگ کردن بچه والدین کافی نیستند. بلکه این امر نیازمند محیط محلی ای حمایتگر و انطباق پذیر است. بچه ها و والدین شان نیاز به موقعیت های خانواده پسندی دارند، نیاز به این شرایط نه تنها در خانه شان یا  درون مراکز مادر، بلکه بیرونِ آن ها نیز وجود دارد. یکی از موضوعاتی که مراکز مادر معمولا با آن سر و کار دارند و این امر را ثابت می کند، این است که این مراکز کار می کنند تا شهرهایی دوستدار زنان و بچه ها خلق کنند.
در سال 2004 ما مطالعه ای را بر روی نیمی از مراکز مادر، برای وزارت مسکن و برنامه ریزی شهری هلند، انجام دادیم که عنوانش این بود: "نه مرغ، نه تحم مرغ، فقط آشیانه!" (2) در این گزارش ما به طور عام، شرح درس های آموخته شده و جریان موفقیت حرکت مراکز مادر در موضوعات مسکن و برنامه ریزی شهری را بکار گرفتیم. کانون توجه پژوهش ما ساختارهای اجتماعی در حال توسعه بود، تا در توسعه شهری و پروژه های احیا، برنامه ریزی کالبدی را همراهی کند. هدف ما شناساندن و توصیف روش های کارآمد برای برانگیختن تعهد مدنی و حکمروایی محلی محیط شهری بود، جایی که فضای عمومی روزبه روز بیشتر توسط نیروهای بازار غصب می شود. توسعه گران املاک در وهله اول به اجتماعات شهری به عنوان سرمایه های مالی و عرصه های طراحی، ساخت، فروش و اجاره ساختمانها و زمین ها می نگرند. در بیشتر موارد، مساله انسجام اجتماعی و مشارکت محلی در محاسبات اقتصادی جایی ندارد. هدف رویکرد آشیانه (the Nest) این است که از طریق ساختن اجتماعات محلی، بعد اجتماعی و بعد کالبدی توسعه و مدیریت شهری را با یکدیگر سازگار کند، اجتماعی که در آن برنامه ریزی شهری و انسجام اجتماعی عناصر جدایی ناپذیر توسعه راهبردی اقتصادی می شوند.

شهر یادگیری (learning city)
محلات، شهرک ها، شهرها و مناطق زمانی به بهترین وجه کار می کنند که دانش، منابع و مهارت های تمام ساکنان در فرایند تصمیم گیری مورد توجه قرار گیرد. هم سخت فضا (hardware) و هم نرم فضای شهری (software) باید همراه با نگرشی که به جنسیت حساس است و به طور پیوسته به آن الویت می دهد، شکل گیرد. این واقعیت به ویژه درباره فضای سازمانی (orgware – سازمان افزار) صحیح است- بدان مفهوم که چگونه فرایندهای برنامه ریزی و حکمروایی سازماندهی می شوند.
بهترین برنامه ها وقتی بوجود می آیند که کسانی که منافع حیاتی دارند، برای مثال ساکنان، در طراحی این برنامه ها نقش حیاتی داشته باشند. وقتی یک محله در طی یک فرایندِ متکی بر جامعه محلی برنامه ریزی می شود و توسعه می یابد، در مقایسه با زمانی که نتیجۀ مهندسی شدۀ یک جدول پیش نویس یا یک اداره سیاست گذار باشد، دستاوردهایش به ویژه برای زنان بسیار عالی است. عموما زنان نسبت به مردان، ساعات بسیار بیشتری را برای کار در خانه و محله یا نزدیک آن می گذرانند. زنان بر مبنای تجربه روزمره شان، آگاهی عمیق و بینشی را کسب می کنند که برای محیط انسان ساخت مانند طراحی فضای عمومی، زیرساخت و خدماتی که مناسب نیاز تمام اعضای محله باشد، لازم است. برای آنکه این دانش برای حکمروایی و توسعه شهری بسیج شده و پربار باشد، حکومت های محلی باید راه هایی را بیابد که خود را به مثابه سازمان های یادگیری سامان دهند. آن ها باید چارچوبی از فرصت ها را برای مشارکت فعال ساکنان در توسعه محلات، شهرک ها، شهرها و مناطق خویش خلق کنند. آن ها نیاز دارند زمینه ای را فراهم کنند که  شناسایی و ارزیابی ظرفیت های محلی و پیوند دانش رسمی و غیر رسمی را ممکن سازد.
شبکه مراکز بین المللی مادر، ایده آکادمی های محله (Neighborhood Academies) را به عنوان متدولوژی دانش محور بسط دادند، تا از طریق سازماندهی محلات به عنوان اجتماعات یادگیری، مشارکت و درگیری فعال اجتماع محلی حاصل شود. آکادمی هم وظیفه درونی شکل دادن به ارتباطات داخلی و ساخت اجتماع محلی را بر عهده دارد و هم وظیفه بیرونی بنا کردن مشارکتی که در پیوند با تصمیم گیری عمومی است. (جزییات در سایت www.nest.cc در دسترس است).

رویکردهای جدید نسبت به حکمروایی شهری
در برخی مراکز شهری جدید، ممکن است مشکلات اجتماع محلی بیش از آنکه از ضعف نهادی ناشی شود، حاصل سلطه نهادی باشد. برخی اوقات ظرفیت ساختاریِ بیش از حد می توانند بدترین دشمن خویشتن باشد. برای مثال در هلند، دقیقا به خاطر نهادینه بودن و موفقیت برنامه ریزی شهری رسمی است که نسبت به مجموعه ای بسیار گسترده تر از ذی نفعان و منابع محلی لازم و در دسترس نوعی بی بصیرتی سازمانی وجود دارد. این شرایط تقاضاهای فزاینده ای را سبب می شود که خواهان شکستن ساختارهای نهادی و تقویت مشارکت مدنی و خودگردان هستند، و همچنین می خواهند در نقش تمام سطوح دولت، از تصمیم گیران کلیدی و فراهم کننده خدمات تا  تسهیل گران و فرایند های مدیریت محله مبنا، تغییر صورت پذیرد. در این اشکال جدید مدیریت، ساکنان محلات علایق خود را به طور مفصل بیان می کنند، تفاوت های خود را عرضه می کنند و در رشد مهارتها و منابعشان با یکدیگر همکاری و مشارکت می کنند. ایده هایی که هم اکنون بر سر آن بحث و مذاکره وجود دارد، مانند "شبکه اجتماعی" یا "طبقه خلاق" باید توسط سیاستگذاری مشارکتیِ نو آورانه و با توجه به برنامه ریزی توسعه فضایی  با یکدیگر تطبیق داده شوند. ظرفیت سازمانی شهری مناسب به ایجاد مدلهای مدیریتیِ متکی بر جامعیت اجتماعی و شبکه اجتماعی، به همراه سیستم های مدیریت عمومی پاسخگو و مسئول تر، نیاز دارد.
همراه شدن با جامعه مدنی در تولید و توسعه مشترک، یک نقش کامل جدید و غیر سنتی برای حکومت های محلی است، که مستلزم به رسمیت شناختن تجارب انسانی زندگی روزمره به عنوان نوعی تخصص شهری است و اهمیت برابری با تحصیلات رسمی بالاتر، صلاحیت های حرفه ای و تجربه های نهادی دارد. انجام این اصلاحات عینی به پیدا کردن راه های جدیدی برای مشارکت مدنی، خارج از نهادها و فرایندهای تصمیم گیری رسمی، نیاز دارد. این امر مستلزم آن است که مشارکت عادلانه و پایداری ایجاد، سازماندهی و حمایت شود، و اصلاحات بنیادینی در فرهنگ و ارتباطات حرفه ای، که به طور معمول توسعه شهری را هدایت می کنند، صورت پذیرد. در نهایت این امر به معنای پایان شرایطی است که در آن حرفه به عنوان امر معمول و برتر تلقی می شود، همگام با اینکه در نفوذ اقتصادی و سیاسی، قدرت سیاستگذاری و جریان منابع و قدرت، موازنه مجدد و عمده ای صورت می گیرد.
حاصلِ این همکاری محترمانه،  فرایند یادگیری در تمام سطوح- از طریق تشویق مهارت ها و ظرفیتهای شهروندی مانند خود ابتکاری، مسئولیت جمعی و مشارکت فعال- است. طراحی و اجرای این مدل های مدیریتی جدید برای حکومت های محلی، مقامات عمومی را از طریق "بازگشتی رو به عقب" هدایت می کند؛ زیرا آن ها نیاز دارند یاد بگیرند که در تمام بخش ها و ابعاد جامعه شهری، مشارکت پایدار و سازنده را میان ذی نفعان چندگانه پرورش داده و با آن همکاری کنند.
مشارکت و رهبری زنان برای موفقیت این فرایند یادگیری و مدیریت جدید کاملا لازم است. به نظر می رسد وقتی زنان علاوه بر مشارکت فعال در توسعه های بلند مدت، نقشی محوری در آن ها دارند، این توسعه ها از جامعیت و پایداری برخوردار هستند. در سراسر جهان، تجریه مشارکت و رهبری زنان در مدیریت محلی عموما پیشرفت های قابل توجهی را در دربرگیری اجتماعی و اثر بخشی سیاسی نشان داده است، زیرا زنان میل دارند تا دیدگاه ها و نیازهای تمام گروه های جامعه را در نظر بگیرند و فقط دیدگاه ها و علایق اعضای زیرک، سخنور، قدرتمند و با نفوذ را در نظر نداشته باشند. زنان اغلب در ایجاد پیوند و اتحاد میان اختلافات و تضاد های اجتماعی، فرهنگی و قومی در درون محلات خود پیشگام هستند.

نتیجه گیری
بر طبق مباحثات بین المللی اخیر بر سر موضوع شهرنشینی و توسعه و برنامه ریزی شهری، بهترین روشی که برای رفع چالش های اصلی وجود دارد، به طور روزافزون در توانمند سازی منابع اجتماعی و سرمایه انسانی دیده می شود، نه بنا کردن ساختارهای کالبدی. راهبردهای احیای شهری، ممانعت از خشونت و حفظ صلح عمومی، از طریق افزایش انسجام اجتماعی، تعهد مدنی و مشارکت فعالی محلی، به جای بوم شناسی کالبدی شهرها و محلات روزبه روز بر بوم شناسی اجتماعی آن ها تمرکز می کنند. ممکن است مردم بخشی از مشکل باشند، اما آن ها راه حل پایدار مشکلات هستند، زیرا آن ها بیشترین و قدرتمندترین سرمایه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هستند که هر محله، شهرک، شهر یا منطقه دارد.
این رویکرد مدیریتی جدید قدرت توسعه گران املاک و طراحان و مهندسان کالبدی را  که  تصمیمات، دستورالعمل و  سرمایه گذاری های برنامه ریزی شهری متعلق به آن هاست، محدود می کند. محلات نیاز دارند در جریان مشارکت ساکنان و ساخت جامعه محلی جان دوباره یابند. از این منظر، شهروندان نه تنها به عنوان مشتریان یا نافعان سیاست ها، بلکه مولدان توسعه شهری هستند.
تخریب و نوسازی محیط انسان ساخت به عنوان راهبرد اولیۀ توسعه و ارتقای محلات شهری نیازمند آن است که توسط راهبردهایی برای توانبخشی و حفظ شبکه ها اجتماعی و مشارکت جامعه محلی تکمیل و تعدیل شود. اعلانات و تبلیغات توسعه گران زمین و نهادهای املاک به طور معمول، آن دسته از عناصری از زندگی جامعه محلی جذاب را به تصویر می کشند که آن ها نمی توانند به سادگی با ساختن و فروشِ حتی با کیفیت ترین فضا و ساختمان ها، امکانات و خدمات شهری  فراهم کنند: این اِلِمان ها شامل مردم، حال و هوا، اجتماع محلی و هویت است. در صورتی که به ساکنان، شاغلان و پیشگامان اقتصادی محلی فرصت کافی داده شود و در فرایند توسعه و مدیریت شهری، به عنوان شرکای تصدیق شده و موقر مورد احترام واقع شوند، تنها کسانی هستند می توانند این عناصر حقیقی از دست رفته را بازگردانند.

توصیه ها
محیط های شهری مشارکتی و حساس به جنسیت می توانند توسط سیاست های ذیل حمایت شوند:
- کاربری مختلط فضا، یکپارچگی عملکرد کار، تجارت، سکونت، مراقبت و تفریح
- توجه برابر به سخت فضا، نرم فضا و فضاهای نهادی اجتماعات محلی و سرمایه گذاری در آن ها
- حمایت از ساکنان محلی برای آن که نیازهای خود را خودشان بر طرف کنند و راه حل ها خود را بیابند
- فراهم کردن فضاهای ملاقات خودگردان برای ساکنان اجتماع محلی
- زیر ساخت و تجهیزات عمومی که پذیرای زندگی عمومی بوده و در آن جای داشته باشد: بچه ها و جوانان، افراد پیر، افراد ناتوان و نیز سایر نیازمندان
- اجازه استفاده چندگانه و منعطفِ فضای عمومی از سوی ساکنان جامعه محلی
- فراهم کردن شرایط برای محافظت و توسعه فعالیت اقتصادی محلی، شامل مشاغل محلی و سرمایه گذاری های کوچک یا میانه مقیاس محلی.
- ایجاد فضاهای آزمایشی در اجتماعات محلی که پذیرای توسعه خلاقیت و نو آوری از پایین به بالا باشد
- حمایت و توانمند کردن محرک های اجتماع محور مانند مراکز مادران یا آکادمی های محله
- هدایت منابع عمومی تر به سوی اقدامات محلی مردمی
- اذعان به اینکه ساکنان اجتماعات محلی شرکا و ذینفعان مهمِ توسعه شهری هستند
- بهبود مشارکت و راهبری زنان در مدیریت شهری و توسعه محلی و حمایت از آن

پانوشت:
1- The Mother Centers International Network for Empowerment
2- Not the Chicken, Not the Egg, But the Nest

منبع: مجله جهانی توسعه شهری
http://www.globalurban.org/GUDMag06Vol2Iss1/Jaeckel%20&%20van%20Geldermalsen.htm

ایمیل: zo1986do@gmail.com

مطالب مرتبط در انسان شناسی و فرهنگ:
پرونده جنسیت و فضای شهری (با تاکید بر زنان)
http://anthropology.ir/node/17343
برابری جنسیتی و توسعه شهری: ساختن اجتماعات محلی بهتر برای همگان (1)
http://www.anthropology.ir/node/17582

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294