جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
کشاندن جنگ به خانه
۱) قطعاتی که در این «کتاب کوچک» (جنبش دانشجویی در آمریکا: رویدادها و قطعاتی از دهه ۶۰) گرد آورده شدهاند، هرچند بنا نیست تصویر جامع و یکپارچهای از جنبش اعتراضیِ جوانان در دهه شصت و هفتاد آمریکا بهدست دهند، لیکن برخی سویههای اصلیِ تجربه فوق را دربردارند. سویههایی که البته مهمترین عرصه تجلیشان نه چندان سیاست، بلکه فرهنگ، یا بهتعبیری، ضدفرهنگ بوده است؛ چیزی که رادیکالیسم دهه شصتیِ آن را سرانجام به خوشباشی و کلبیمسلکی دهه هفتاد و سازشگری سیاسی دهههای بعدی بدل ساخت. اکنون بسیاری از آرمانهای فرهنگی/لیبیدوییِ دانشجویان شورشی آن دهه برآورده شده است، آنهم دقیقاً توسط خود سیستم.
سرمایهداری تمام انواع میلورزی و انحراف را مهار و بستهبندی و قابلعرضه ساخته است. اکنون آن لذتطلبی و تخیلی که مارکوزه از آن ستایش میکرد به جزء پیشپاافتادهای از زندگی روزمره بورژوازی غربی بدل شده است، و بهعوضِ رادیکالیزهکردنِ طبقات متوسط و پایین و تدارک انقلاب علیه سرمایهداری (که جنبش دانشجویی بنا بود پیشقراول آن باشد)، آنها را هرچه بیشتر در رؤیا فرو برد. نتیجه کار عملاً چیزی جز غیرسیاسیشدن فراگیر نبود، که با به بنبسترسیدن سوسیالیسم شوروی و فروپاشیِ نهایی آن کاملاً حاشیهنشین شد. جنبش چپ مجبور بود کابوس دهه نود را از سر گذراند، دههای که همه چیز برای ترکتازی لیبرالدموکراسی و بنیادگرایی و سرکوفتزدن به چپ مهیا بود. ولی شورشهای اخیرِ حاشیهنشینان و مهاجران و همچنین برخی طغیانهای دانشجویی در فرانسه (در سالی که گذشت)، بهرغم همهچیز (بالاخص سویه محافظهکارانه و بیرمقِ تظاهرات دانشجویان سوربن بهدلیل قوانین جدید کار، که اساساً خواستهای بورژوایی بود)، مبین آن است که هنوز چیزی بهنام پیکار طبقاتی واجد معناست. و این نکته، برخلاف باور مفسران محافظهکار و غربستیز، صرفاً مختصِ «جوامع ناعادلانه و فاسد غرب» نیست. برعکس، نفسِ اینکه در این جوامع هنوز «میتوان» علناً دست به اعتراض زد نشانگرِ درجه بالایی از دموکراتیکبودن است. مقایسه فاجعه میدان «تیان آن من» در چین با شورش دانشگاه برکلی در ایالات متحده یا یکی از زدوخوردهای پاریس مؤیدِ این حرف مارکوزه است که فقط دموکراسی است که امکان این نوع اعتراض را فراهم میکند. و این تفاوت اصلی جنبشهای دانشجویی در جهان سوم و غرب است.
در غرب، نفسِ وجود قواعد بازیْ محتوای بازی را نیز تغییر میدهد. اما در کشورهای بسته و نیمهاستبدادیـنیمهدموکراتی، آنچه مهم است اصولاً اشاره به ضرورتِ وجود قواعدی برای بازیِ اعتراض و مداخله است، البته این بازیای است که همواره جنبهای سراپا جدی دارد. تظاهرات خیابانی در متروپلیسها، با آنکه جوهرهاش را خشم و اعتراض بر میسازد، نوعی بازی است در عرصه نمادین. دانشجویان شعار میدهند، سنگ پرت میکنند، سپرهای پلیس سنگها را دفع میکند، پلیسها یورش میبرند و با حفظ فاصله، دانشجویان را میرانند. بین آنها بهرغم خشونتی که برپاست، نوعی مبادله نمادین وجود دارد. کسی قصدِ کشتن دیگری را ندارد. در جوامعِ بهرهمند از عرصه نمادین فراخ و منعطف، این بازی بهخوبی بازی میشود. ولی در چینِ مستبد، نفسِ حضور دانشجویان در میدان بزرگ «تیان آن من» در پکن فاجعهای تمامعیار را رقم زد. زیرا قوای قهریه دولتی واقعاً شلیک کردند، و دانشجویان واقعاً کشته شدند. این نکته بیشتر به فرمِ هر نوع جنبش یا حضورِ دانشجویان ربط دارد، فرمی که درک تمایزش در جهان اول و جهان سوم بسیار تعیینکننده است.
با این حال، شک نیست که تجربه جنبش دانشجویی در غرب در حکم تکانه یا ضربهای قوی بر بدنه سیاسی و اجتماعی غرب بود، تکانهای که کمابیش همه سویههای یک «متوقفساختن» را داشت. حتی کسی چون تئودور آدورنو نیز که سخت با کنشگرایی و جنبه بیواسطه رادیکالیسم دانشجویان در آن دوره مخالف بود، در نامهای خطاب به هربرت مارکوزه مینویسد: «من آخرین کسی خواهم بود که محاسن جنبش دانشجویی را دستکم میگیرد: این جنبش توانسته است گذارِ بیدردسر و آرام بهجانب یک جامعه تماماً ادارهشده را متوقف سازد.» اینرسیِ شدیدِ حاصل از این توقف بهراستی به بخشهای مختلف جامعه اروپایی وآمریکایی شوک وارد ساخت، شوکی که غرب همواره از آن، به هر معنایی که بگیریم، سود برده است. و البته یکی از این بخشها خودِ این جنبش بود. اکنون نزدیک به چهاردهه پس از دهه ۶۰، ما با استحاله تام وتمام این تجربه روبهروییم. تعداد زیادی از رهبران و فعالان دانشجویی آن دوران در حال حاضر یا سناتورند یا وکیل یا به هرحال مقامات عالی دولتی بهدست آوردهاند: تام هایدن و بیل کلینتون و جان کری در ایالات متحده، و یوشکا فیشر و کوهن بندیت در اروپا. تام هایدن، چنانکه در گفتوگو با او در همین کتاب آمده، اکنون یک سناتور سالخورده، عاقل و سربهراه است که مهمترین دغدغه سیاسی و تئوریکاش چیزی جز «حفظ محیط زیست» نیست. جالب اینکه در خود اروپا نیز تعداد زیادی از رادیکالیستهای جوان دهه ۶۰ اکنون سر از حزب سبزها (آلمان) درآوردهاند. این قسم عقبنشینیِ نمادین دربرابر سرمایهداری و جامعه ادارهشده، و گریز به فرهنگ و طبیعت، بهخوبی گویای وضعیت بهگِلنشسته خودِ سیاست در مختصات کنونی است.
اما سخنگفتن از جنبش دانشجویی درمقام بخشی از یک جنبش سیاسیِ فراگیر اتفاقاً در وضعیت حاضر واجد دلالتها و پتانسیلهای مهمی است، یعنی در دورهای که سیاستِ استوار بر تولید «دشمن بیرونی» و پوپولیسم حرف اول و آخر را میزند. در این شرایط است که، در غیاب یک جنبش کارگری منسجم، نفسِ حضور دانشجویان در صحنه سیاسی میتواند بیانگرِ همان «کشاندن جنگ به خانه» باشد. این مهمترین ژستِ جنبش دانشجویی است. زیرا در آمریکا نیز، در هیاهوی تبلیغاتی حاصل از جنگ با ویتنام، دانشجویان رادیکال دقیقاً انگشت بر این نکته گذاشتند که تضاد در درون خانه است، اینکه آنچه باعث میشود جامعه کار نکند «نقصی درونی» است و نه یک دشمن تهدیدگر بیرونی.
۲) آیا اصولاً میتوان از «جنبش جوانان» در مقام لوکوموتیوی برای جنبشهای اجتماعی در جهان معاصر سخن گفت؟ آیا بهراستی دانشجویان جایگاه پرولتاریا را گرفتهاند؟ قدر مسلم این است که دستکم در ایران، تنها قشری که هنوز گاهوبیگاه سنگ طبقه کارگر را به سینه میزند بخشهایی از دانشجویاناند، که البته این هواداری نیز غالباً بهشیوهای خام، «ماقبل شصتوهشت»ی، و غیرانتقادی عمل میکند.
بهگفته مارکوزه، بهرغم همه تفاوتهای دیگر، جنبشهای دانشجویی آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی و اروپا دستکم در هدف نهاییشان مشترک بودند: مبارزه علیه سرمایهداری. ولی در کشوری همچون ایران، قراردادن سرمایهداری بهعنوان هدفِ «بیواسطه» یک جنبش دانشجویی احتمالاً تناقضات و مشکلات متعددی خواهد داشت. اما حتی خود مارکوزه نیز ایده انقلابیبودنِ جنبش دانشجویی را مهمل میدانست، زیرا از نظر وی این جنبش درحکم یگانه کاتالیزورِ موجود برای تحقق انقلاب در سراسر جامعه بود. بنابراین بههیچرو نمیتوان عجولانه دانشجویان را جایگزینِ پرولتاریا تلقی کرد. اینکه هنوز چه پیوندی میتوان میان دانشجویان و کارگران برقرار ساخت، خود پرسشی باز است. شاید دانشجویان ایران تنها دانشجویانی در دنیا باشند که بهنحوی هوادار جهانیشدن و خصوصیسازیاند. زیرا در اینجا هنوز دوگانگی سرمایه/ دولت وجود دارد؛ دوگانگیای که وضعیت و استراتژی جنبش دانشجویی را بهغایت پیچیدهتر میکند.
اکثرِ دانشجویان ایرانی ۱۹۶۸ را به چشم یک رخداد مینگرند. ۶۸ یک نام است که زیر آن میتوان دست به اعتراض زد. ولی دقیقاً چه اتفاقی میافتد؟ پرسشی که برای ما باربط است این است که شصتوهشت تا چه اندازه سیاسی بود. با توجه به تمایزها و تفکیکهای درونیِ جنبشهای دانشجویی (حال در هر مقیاسی) در ایران، بهسادگی میتوان تشخیص داد که دقیقاً آن بخشی از دانشجویان به فرهنگ شصتوهشت شیفتگی دارند که غیرسیاسیتراند. یعنی همان قشری که تغییردادن «سبک زندگی» را بیاندازه مهم میدانند: از پوشش لباس گرفته تا موزیکی که گوش میدهند. برای این افراد، جنبش دانشجویی بهواقع جنبشی برای مستقرساختن سبک جدید و آزادانهای از زندگی است، البته درچارچوب مرزبندیهای موجود. البته این خواست واجد عنصری از حقیقت است که درقالب پیوند سیاست، جوانی و اروس تجلی مییابد. هر نوع بررسیِ جنبشهای دانشجویی ضرورتاً باید این پیوند را درنظر گیرد.
(البته هر چه زمان میگذرد، معلوم میشود که این پارامترهای ظاهراً غیرسیاسی موجد تنشها و دردسرهای بیشتری برای دولتاند. ) ولی کل این قضیه تا کجا به معنای دقیق کلمه سیاسی باقی خواهد ماند؟ آیا جنبش دانشجویی واقعاً مهم است؟ آیا ویژگی خاصی دارد که آن را از دیگر جنبشهای اجتماعی، نظیر جنبش زنان، اقلیتهای نژادی، اقلیتهای جنسیتی و غیره، متمایز میکند؟ آیا پیکار طبقاتی یا همان جنبش پرولتری صرفاً یکی از همین پیکارهای جزئی است؟ این پرسشها بهواقع از مهمترین دغدغههای هر نوع سیاست رادیکال در زمانه حاضر است. ولی تلقی جنبش دانشجویی صرفاً درمقام جنبشی «فرهنگی و زیباشناختی»، و لاجرم استوارساختنِ آن بر منطقِ «انحراف» (منطقی که خود هنوز درگیر دیالکتیک بیمارگونه قانون و میل است)، این جنبش را از سویه حقیقت خویش، که اساساً سیاسی است، تهی میسازد. درست است که یک جنبشِ اجتماعی میتواند واجد جنبهها و پیامدهای فرهنگی، سیاسی، هنری، اقتصادی، و غیره باشد. ولی جنبه «سیاسی» (که در تلقی مارکسیستی، نهایتاً به پیکار طبقاتی گره میخورد) صرفاً یک جنبه در میان دیگر جنبهها نیست. سیاست در عین آنکه یکی از جنبههاست، خود در حکم همان جنبه برسازنده است. زیرا همه جنبشهای اجتماعی محصولِ گشایش فضای دموکراتیکاند، محصول آن امر جزئیای که وقوعاش زمینه را برای نفسِ بهصحنهآمدنِ حذفشدگان فراهم کرد.
امید مهرگان
جنبش دانشجویی
در آمریکا
گردآوری و ترجمه:
نادر فتورهچی
نشر: فرهنگ صبا
۱۳۷۸
شمارگان: ۱۲۰۰ نسخه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست