سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
جهانی شدن با قرائتی از اندیشه امام خمینی
آینده جهان را پندارهایی از توهمات ناشی از جهانیشدن دربر گرفته است. جهانیشدن بحثی است که در سالهای اخیر علیرغم ناهمخوانیهای فراوان آن در زمینههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با ساختار حاکم بر جوامع، بسیار گسترده شده و به خاطر ابهاماتی که در اصل این پیایند وجود دارد، هنوز این مفهوم از تعریف بیرون نیامده، واکنشهای متعددی را درپی داشته است.
این مقوله همانند پستمدرنیته، برخورد تمدنها، انحلال و اضمحلال خرده فرهنگهای محلی یا ملی در قالب یک فرهنگ جهانی و... موضوعی است که بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران جوامع مختلف و بهویژه جوامع فرودست (جنوب) را به خود مشغول کرده است. این مقولات تنها مشغولیتی نظری برای این متفکران ایجاد نکردهاند، بلکه استمرار حیات فرهنگی و اجتماعی این جوامع را تحت تأثیر خود قرار دادهاند.
اصطلاح Globalization یا Globalizm به یک معنا به کار میرود و پروژهای است که بعضیها و در رأس آنها آمریکا، تمایل دارند، در دنیا به اجرا درآید و در نتیجه، ساختار نظام بینالمللی را به شکل یکقطبی درآورد.
«نظم نوین» که از طرف جورج بوش(پدر) رئیس جمهور اسبق آمریکا، مطرح شده در واقع الگوی مصداقی این تعریف است.
واژه جهانیشدن از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی، در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رخ نموده است. با این حال نقش آن در فرهنگ و اقتصاد بیشتر مشهود است. در این راستا، ترکیب جهانی توافق در تجارت آزاد، شبکه جهانی و یکپارچگی بازارهای مالی، مرزها و فاصلهها را از یاد برده است. فرآیند اجتماعی نیز قید و بندهای حاکم بر روابط فرهنگی را از هم گسسته و به تضعیف ارزشهای مذهبی و ملی انجامیده است.
در روند کنونی، جهان با تحولاتی همچون ظهور منابع جهانی ارتباطات، رشد شرکتهای چندملیتی، تأثیرگذاری بازارهای مالی جهان و تلاش برای تصرف فرهنگهای محلی با ارایه شیوههای نوین روبروست. نظریه جهانیشدن، مدعی است که ما به تدریج به یک فرهنگ جهانی (دهکده جهانی) نزدیک میشویم. امّا سوگمندانه باید گفت که عصر ارتباطات، عصر رایانهها و عصر فناوریهای نوین علمی و صنعتی، با وجود دستاوردهای مثبت آن برای بشر، حس ناامنی مشترکی را نیز در بین همه مردم جهان پراکنده است.
● انگارههای جهانیشدن
پیش از بیان تعاریف متنوع جهانیشدن، ضرورت دارد به نوعی درک اجمالی از این واژه را بیان نماییم. امروزه درباره این مفهوم اتفاقنظر چندانی وجود ندارد و تعبیرها و برداشتهای متفاوتی از آن ارائه میشود. از اینرو برخی صاحبنظران مدعیاند که اصطلاح جهانیشدن یکی از اصطلاحات مبهم است که تعریف مشخصی ندارد.
آنتونی گیدنز جامعهشناس بریتانیایی یادآور می شود که فهم این اصطلاح به ندرت صورت گرفته است و برخی نویسندگان دیگر معتقدند که این اصطلاح هیچ معنایی ندارد یا این که صرفاً نامی جدید برای پدیدههایی است که پیش از ما وجود داشته است.۱
بر این اساس واژه جهانیشدن از جهاتی یک مفهوم کاملا جدید و از لحاظی یک مقوله قدیمی به شمار میرود.بسیاری از انگاره های جهانیشدن به شکل آرمانخواهانه آن مانند همبستگی ملتها، انسانها، حقوق بشر، برادری، عدالت جهان و جز اینها از قرنها پیش توسط علمای اخلاق، حقوقدانها، رهبران، سیاستمداران، مطرح گردیده اند. ایجاد دولت - ملت در قرن هفدهم ضمن آنکه بر اثر تصلب مرزهای حقوقی و تقویت ناسیونالیسم مشکلاتی را برای جهانیشدن به وجود آورد، در عین حال زمینههایی را برای رشد آن، از نظر یکنواختی رفتار حکومتی و توسعه روابط بینالملل و حاکم نمودن حقوق بینالملل، فراهم ساخت. از زاویه دیگر، جهانیشدن کاملاً یک مفهوم جدید است؛ زیرا مختصات و ویژگیهای آن با آنچه قبلا مطرح گردیده، به کلی متفاوت است. ظهور این پدیده باعث بروز تحرک شگفتانگیز اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ارزشی شده و ضمن کاهش فاصله زمان ومکان و تفاسیر جدیدی از سیاست، اقتصاد، فرهنگ ، دولت، اقتدار، امنیت و جز اینها به دست می دهد. به هرحال این پدیده، چالشها و تعارضاتی را به همراه دارد و میتواند باعث تحول مفاهیم و تغییر مصادیق در روابط بینالملل شود.۲ بنابراین جهانیشدن فرآیندی است که در آن پدیدههای انسانی رفتهرفته، ابعاد و هویت جهانی پیدا میکنند. جهان کم کم به موضوع واحد برای مطالعه در علوم اجتماعی مطرح می شود و علوم اجتماعی دیگر در قالب جوامع باقی نمی ماند. می دانیم که علوم اجتماعی کلاسیک کارشان بررسی اجتماع است و اجتماع، جامعه ای است که از مابقی جهان مجزا شده است؛ در حالی که علوم اجتماعی جدید، جهان را به عنوان مورد مطالعه در نظر می گیرند، نه یک جامعه را به طور مشخص. جهانیشدن فرایندی است که هم به پدیدههای انسانی، ابعاد و هویت جهانی میدهد و هم نوع نگرش انسان را به پدیدههای اجتماعی متحول میکند. بر این اساس جهانیشدن هم در عرصه واقعیت اتفاق می افتد و هم در عرصه اندیشه. بسیاری مظاهر جهانیشدن را مثلا در عرصه اقتصاد و گسترش سازمان تجارت جهانی و شرکتهای چند ملیتی و خارج از مهار حاکمیت های ملی، و در عرصه سیاست شکلگیریِ بازیگران سیاسی که فراتر از کنترل و مهار دولتها هستند، می دانند.
اما روایت و قرائت های جهانیشدن در یک نگاه کلی به مجموعه تعاریف موجود، به معانی ذیل آمده است:
۱) آلبرو معتقد است:
جهانیشدن کلیه فرآیندهایی است که به وسیله آن، مردمان جهان، درون یک جامعه واحد جهانی ادغام می گردند. جامعه جهانی که در آن انسانیت برای اولین بار به شکل یک بازیگر جمعی در میآید.۳
۲) امانوئل و آلبراشتاین:
جهانیشدن، یعنی پیروزی اقتصاد جهانیِ سرمایهداری که همراه با یک تقسیم کار جهانی است. این اقتصاد جهانی سرمایهداری توسط منطق انباشت سرمایه هدایت می گردد.
۳) اولم وسورنسن:
جهانیشدن یعنی تشدید و تقویت روابط اقتصادی - سیاسی و فرهنگی در ورای مرزها.۴
۴) گروهی از نظریهپردازان میان جهانیشدن و جهانیسازی۵ تمایز قائلند و معتقدند جهانیشدن نه یک پروژه که یک فرآیند است که به صورت طبیعی در حیات نظام بینالمللی پدید آمده و به صورت خودکار به پیش می رود و در آن کشورهایی که از قدرت اطلاعاتی برخوردارند، نقشآفرینی بیشتری دارند. طرفداران این نظریه نیز یکسان نمیاندیشند: عدهای معتقدند در ساحت اقتصادی، این روند، چیزی جز تحول نظام سرمایهداری نیست که در آن دوره های مشخصی از صعود و نزول را می توان مشاهده کرد و جهانیشدن همان «جهانیشدن سرمایه» است و در ساحت سیاسی، عبارت است از پیروزی نهایی سرمایهداری وسیاست های کثرت گرایانه لیبرالی که با پایان جنگ سرد و پایان تاریخ آغاز شده و نشانه آن است که لیبرال ـ دموکراسی غرب، شکل نهایی حکومت هاست. از نظریهپردازان شاخص این دیدگاه فوکویاماست.۶ اما از نگاه نظریهپردازانی چون کاپلان و هانتینگتون این وضعیت در پی فرو ریختن نظام دستفالیایی دولتها به پایان مدنیت می انجامد. از این منظر جهانیشدن فرصتهایی را برای بازیگران تازه ـ حتی آن دسته از کسانی که ارزشهای بنیادین نظام دموکراتیک را پاس نمیداند ـ فراهم آورده است که این وضعیت را برخی پیدایش دموکراسی غیر لیبرال، مانند دموکراسی عوامسالار به جای نظامهای کثرت گرا می خوانند.
۵) آنتونی گیدنز جامعهشناس و متخصص معروف روابط بینالملل دانشگاه لندن:
جهانیشدن یک پدیده جدید تاریخی و انسانی است که تغییرات طوفانی در مشت خود دارد. وی معتقد است که فرایند جهانیشدن را نباید در مسائل صرفاً اقتصادی خلاصه کرد؛ زیرا این پدیده حد و مرز اقتصادی را در می نوردد و بر فضای سیاسی، تکنولوژی، اجتماعی و از همه مهمتر فضای فرهنگی ملتها، قومیتها و هویت ها را نیز تحت تأثیر مستقیم خود قرار می دهد. توسعه ارتباطات و فرآیند اثر گذاری ابزارهای ارتباطی و مخابراتی به حدّی گسترده شده است که به طور ملموس وارد زندگی خصوصی و خانوادهها شده، تعریف جدیدی از راه و روش زندگی ارائه میکند.
۶) همه مردمان جهان بنا به دلایل متعدد سیاسی، اجتماعی، تکنیکی، امروز سرنشینان کشتی واحدی هستند. گذشت از غرقاب و نیل به ساحل امن، یا برای همه ممکن خواهد شد یا برای هیچ کس.این سخن اگر امروز کمی مبالغه آمیز به نظر آید، فردا قطعاً روشنتر و آسانتر فهمیده خواهد شد. سرنوشت ما در آغاز هزاره سوم در طول سالهای آتی، سرنوشتی واحد خواهد بود. برای این که این سرنوشت، عادلانه و سعادتمند باشد، چاره ای جز گفتوگو میان فرهنگها و تمدنهای گوناگون وجود ندارد. ما باید بدانیم اگر قرن بیستم بر مدار شمشیر گشت و در این گردش، بعضی بازنده و بعضی برنده شدند، مدار قرن آتی ناگزیر باید بر گفتوگو بچرخد وگرنه،آن شمشیر تیز دو لبه خواهد شد که به هیچ کس رحم نمیکند و چه بسا جنگافروزان، نخستین قربانیان آن باشند. این سخن یکی از لوازم و پی آمدهای جهانیشدن است.۷
۷) محسن عبدالحمید:
جهانیشدن ابزاری برای سلطه کشورهای شمال بر جنوب، به ویژه کشورهای اسلامی است. این کشورها تمام همت خود را صرف مبارزه با اسلام در تمامی ابعاد اعتقادی، اقتصادی و ارزشی آن کرده اند.۸
۸) جهانیشدن به معنای یکسانسازی جوامع در چهار چوب تمدنی واحد و اهدافی واحد است.۹
۹) روژه گارودی:
جهانیسازی، نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار قادر می سازد تا اصنافی از دیکتاتوریهای ضد انسانی را بر مستضعفان تحمیل نمایند.۱۰
۱۰) هانس پیتر مارتن و هارولدشومان، نویسندگان کتاب دام جهانیشدن:
جهانیسازی فرآیند یکسانسازی در خوراک، پوشاک و آداب و سنن مردم جهان است.۱۱
ابعاد جهانیشدن
آنچه در تفکرات مؤسسان مقوله جهانیشدن قراردارد، وجود این مسئله است که بایستی تمامی ابعاد جامعه و جهان را در تحت عنوان جهانیشدن از حیث سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی قرارداد؛ زیرا جهانیشدن به هیچ وجه نمی تواند در قالب اقتصاد صرف یا سیطره فرهنگی تنها، حرکت خود را در جهت سلطه به جهان تثبیت نماید. امام خمینی(ره) این مجموعهنگری دنیای استکبار را تذکر داده، توجه همگان را بدان جلب میکند:
... باید دید که در عصری همانند امروز که سران کفر و شرک همه موجودیت توحید را به خطر انداختهاند و تمامی مظاهر ملی و فرهنگی و دینی و سیاسی ملتها را بازیچه هوسها و شهوتها نمودهاند، چه باید کرد.۱۲
در این مقال ابعاد جهانیشدن را در سه بعد سیاست، فرهنگ و اقتصاد، در عرصه بینالملل مورد دقت و تفسیر قرار می دهیم:
الف) جهانیشدن عرصه سیاست
مراد از یکسانسازی جهان در عرصه سیاست، الگو پذیری از سیاست واحد در عرصههای اجتماعی است.
به عبارت دیگر همسانسازی مناسبات اجتماعی و ساختار مدیریتی جوامع گوناگون هدف جهانیشدن در این عرصه است.
امروزه با تبلیغات و اهرم های سیاسی فرهنگی در سراسر جهان، بسیاری از کشورها مدل دموکراسی را به رسمیت شناخته، رهبران و مدیران و... جامعه خود را بدین شکل انتخاب می نمایند و جایگاهی را برای این موضوع برای دین و باورهای مذهبی قائل نیستند. این اجماع جهانی یکی از مهمترین ویژگی های جریان مدرنیته است که محور فرهنگی آن امپریالیزم است. این اندیشه به اصطلاح برتر، با فرو ریختن دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ به نقطه اوج عظمت و اقتدار خود رسید.
غربی ها با یقین به کارآمدی این نظریه در عرصه بینالملل، با تمام توان در حال راهاندازی ساختار درونی آن در دنیا می باشند. شاخص بارز این دیدگاه در اندیشه فرانسیس فوکویاما است که معتقد است:
پایان تاریخ زمانی است که انسان به شکلی از جامعه انسانی دست یابد و در آن عمیق ترین و اساسی ترین نیازهای بشری برآورده شود. بشر امروز به جایی رسیده است که نمیتواند دنیایی ذاتا متفاوت از جهان کنونی را تصور کند.
...در طول چند سال گذشته همگام با پیروزی لیبرال دموکراسی بر رقبای ایدئولوژیک خود نظیر سلطنت موروثی، فاشیسم و جدیدتراز همه کمونیست ها، در سراسر جهان اتفاق نظر مهمی درباره مشروعیت لیبرال دموکراسی به عنوان تنها نظام حکومتی موفق به وجود آمده است. اما افزون بر آن لیبرال دموکراسی ممکن است نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشریت و آخرین مشکل حکومت بشری باشد و در این مقام پایان تاریخ را تشکیل دهد.۱۳
البته ریشه این حرف و دیدگاه فوکویاما در حقیقت در اندیشه پوزیتویستگرایانه ماکس وبر است. ماکس وبر با تأکید بر جهان شمول بودن عقلانیت ابزاری، مدعی است که جهانیشدن یعنی هم سطح کردن و این کار زمانی محقق خواهد شد که عقلانیت، جدا از ارزشها، معیار ارزیابی قرار گیرد.
در یک بررسی سطحی میتوان گفت که خود این تعریف، حکایتگر نقش محوری لیبرالیسم در شکلگیری جهانیشدن و هم افشای تلاشهای صاحبان قدرت برای سلطه بر جهان است.
بسیاری از خود غربیها اعم از سیاستمداران، اندیشمندان و... بااین عرصه و نگاه مخالفت آشکار کرده و آن را ابزاری برای چپاول ملتها و دولتهای جهان تلقی نمودهاند. اندیشمندان فرانسوی مثل فوکو، دریدا و لیوتاد که خود تفکر پستمدرنیته را از دهه ۶۰ آغاز کردند، به دلیل مخالفتهای بنیادی با سیاست های جهانی آمریکا از دیدگاه سیاسی و نظم نوین جهانی آمریکا، راضی به نظر نمی رسند و با نظریه جهانیشدن، آشکارا مخالفت می ورزند. فرانسویان معتقدند:
جهانیشدن همان نظام تک قطبی است که آمریکا در کانون این نظم قرار دارد؛ زیرا آمریکا تنها قدرت باقی مانده از نظام دو قطبی است.۱۴
هوبر و درین وزیر امور خارجه فرانسه میگوید:
این پدیده (جهانیشدن) پس از نابودی جهان دو قطبی، اصولا گرایشی است و به سوی همگنسازی جهان بر اساس الگوهای غربی. امروزه سلطه ایالات متحده آمریکا در تمام زمینه ها مشهود و محسوس است. سلطه سیاسی، نظامی، اقتصادی و فناوری به دلیل وجود رسانه ها، دلار، CNNاینترنت و تبلیغات بی سابقه به شیوه و سلیقه آمریکایی را نمی توان انکار کرد.۱۵
دکتر نعیمه شومان یکی از اندیشمندان عرب می گوید:
در پرتو جهانیسازی، کشورهای فقیر نه تنها استقلال سیاسی خود را از دست می دهند، بلکه به بردگی کشیده میشوند؛ آن چنان که گویی در حکم بدهکارانی هستند که به هیچ وجه توان پرداخت بدهیهای خود را ندارند. در نتیجه هیچ اختیاری برای فسخ پروژه های پیشنهاد شده به خود را ندارند.۱۶
ب) جهانیشدن در عرصه فرهنگ
عدهای بر این باورند که با گسترش شبکههای ارتباطی جهانی و افزایش کانال تلویزیونی و رسانه های بینالمللی، مردم به آسانی میتوانند از حوادث و رویدادهای جهان مطلع گردند. از سوی دیگر نیز معتقدند یکسانسازی فرهنگ حاکم بر جهان، نقطه اصلی جهانیشدن در عرصه فرهنگ است؛ زیرا جریان مدرنیته و پستمدرنیته در حقیقت مبتنی بر فرهنگی است که دارای اصولی است که بر جنبههای انسانی تکیه دارد که راسیونالیزم و تکیه بر عقل نقاد و جزئینگر و خودبنیاد و انسان و اعلام استغناءاز وحی در همه عرصهها، حاصل آن خواهد بود.
ظهور جهانیشدن در عرصه فرهنگ در حقیقت همان طرح دهکده جهانی معروف است که در سال ۱۹۶۱ برای اولین بار مارشال مک لوهان آن را بیان کرد. او معتقد بود که با رشد سریع الکترونیک بهویژه تلویزیون ، جهان را یک گستره عظیم فرا میگیرد و افکار جهان همه با یک نوع تفکر و فرهنگ پیش خواهند رفت و جامعه جهانی شکل یک دهکده جهانی را خواهد یافت.۱۷ از جمله نشانههای جهانیشدن فرهنگی، رواج زبان انگلیسی در سطح بینالملل است که طبق آن دیگر فرهنگ ملی مفهومی نداشته و همه باید کامپیوتر بیاموزند که شرط آموزش آن دانستن زبان انگلیسی است. امروزه موفقیت فن سالار بدون شناخت درست راز و رمز زبان انگلیسی تجاری آمریکایی ممکن نیست. این مثل حروف است که انگلیسی آمریکایی از زهدان انگلیسی بریتانیا، رشد و بالندگی یافته است؛ اما به همین اندازه نیز راست است که انگلیسی آمریکایی در طی این دوره، به شکلی خلاقانه پاسخگوی نیازها و اوضاع اجتماعی و اقتصادی جهان جدید بوده است.
عدهای قائل به عدم ارتباط بین یکسانسازی فرهنگ ها و نظام سلطه فرهنگی هستند و معتقدند جهانیشدن فرهنگی جدا از جهانیشدن اقتصادی است که به صورت مستقل از هم عمل مینمایند و ارتباطی به هم ندارند.۱۸
● نقد و بررسی
شکی نیست که فرهنگ به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه ها در سرپرستی جوامع محسوب میشود؛ زمانی که وابستگی فرهنگی، منشأ دیگر سلطههاست و زمانی که دو نهال سیاست و اقتصاد در زمین بکر فرهنگ غرس میشوند و از آن تغذیه میکنند و با حیات او میزیند، دیگر جای هیچگونه تردیدی در ارتباط عرصه های مختلف در سلطه جهانی نیست. بنابراین اگر جهانیشدن به هم گونسازی فرهنگها منجر شود، حتما آثار سیاسی و اقتصادی گستردهای در پی خواهد آورد. آنچه غربی ها در عرصه فرهنگ در مقوله جهانیشدن مطرح میکنند، به شهادت آمار منتشره در سطح بینالملل تماما دروغ و عوام فریبی بوده و ناعادلانه بودن او به اثبات رسیده است.
براساس گزارشات توسعه انسانی سال ۱۹۹۸ سازمان ملل متحد، در حال حاضر ۵۱ مردم دنـیا کـه ثروتمندترند، ۷۴ درصد کل خطوط تلفن دنیا را در اختیار دارند، در حالی که سهم ۵/۱ مردم فقیر دنیا از این وسیله ارتباطی، تنها ۵/۱ درصد است. ثروتمندان ۸۴ درصد کل کاغذ جهان را مصرف میکنند، در حالی که مصرف ۵/۱ مردم فقیر دنیا از این قلم کالای فرهنگی۱/۱ درصد است.۱۹
پس چگونه میتوان این ارتباطات را جهانی دانست، در حالی که بیش از ۹۵۰ میلیون صاحبخانه (۶۵ درصد از مردم کل جهان) در سال ۱۹۹۷، رایج ترین وسیله ارتباطی یعنی تلفن نداشتهاند و کامپیوترهای متصل به اینترنت آن چنان توزیع شدهاند که آمریکا ۵/۵۱ درصد، کشورهای عضو اتحادیه اروپا ۲۳ درصد، کانادا ۱/۶ درصد و ژاپن ۲/۵ درصد از آنها را در اختیار داشتهاند که جمعا ۸/۸۵ درصد از کل برآورد جهانی است.۲۰
ج) جهانیشدن در عرصه اقتصاد
نوع سوم جهانیشدن درعرصه اقتصاد عبارت است از این که:
جهانیشدن به معنای همگونسازی است. قیمت ها، تولیدات، دستمزدها، دارایی ها، نرخ های بهره و سود در سراسر جهان میل به مشابهت و یکی شدن دارند.۲۱
از علائم دیگر این مفهوم در عرصه اقتصاد، شدت گرفتن روابط اقتصادی و گسترش حجم ناگهانی تجارت بینالمللی است.
قابل توجه است که تولید جهانی از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۰ فقط ۶/۳ برابر شده است؛ اما حجم صادرات جهانی از سال ۱۹۶۰ تا سال ۱۹۹۶ یعنی در یک دوره ۳۶ ساله بیش از ۳۷ برابر تولید جهانی رشد کرده است. این حجم از معاملات عظیم، روند جهانیشدن را شدت بخشیده است.۲۲
طرفداران جهانیشدن، گونهای از اقتصاد دهکده جهانی را تصور میکنند که گسترش نوسازی و رشد فناوری را در جهان تسهیل میکند. آنان اشاره میکنند که جهانیشدن به ادغام جوامعی انجامیده است که تاکنون دربازار جهانی به فقر و عزلت کشانده شدهاند. از نظر اینان جهانیشدن تنها به آفریدن میلیون ها فرصت کاری و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی برای فقیران نینجامیده است، بلکه گشودگی فضای فرهنگی و فکری را به روی ملتهای فقیر نیز باعث شده است.۲۳
● نقد و بررسی
در تحلیل این نگاه ابتداء بایستی متذکر شد که ساده لوحی است اگر تصور شود جهانیشدن در عرصه اقتصاد هیچگونه ارتباطی با عرصه های سیاست و فرهنگ ندارد؛ در حالی که اقتصاد حامل و حاصل نوعی فرهنگ خاص است که اثرات آن در عینیت دیده میشود.
در تحلیل وجود شرکتهای چند ملیتی که در امر اقتصاد حرف اول را میزنند، باید دانست که آنها از اهرم های قوی غرب در راهاندازی جهانیشدن هستند؛ زیرا ورود شرکتهای چند ملیتی به امور اقتصادی جهان سوم، نه تنها فقر را از بین نبرد و از بینوایی درماندگان نکاست، بلکه سه پدیده به هم پیوسته را هم در پی داشت:
ـ فزونی شمار بیکارشدگان و فقیران؛
ـ تمرکز ثروت در دست نخبگان سیاسی؛
ـ فزونی سرکوب گری دولت.
کشور اندونزی مثال روشن این سه پارامتر است. با ورود فناوری های نو در پوستین جهانیشدن، پافشاری بر رسالت قدیمی غربی یا رسالت تمدنی در سایه الهه نفوذ و فناوری و سرمایه گذاری و... تکرار شد.
با بررسی کتاب «دام جهانیسازی» به پیامدهای این پدیده آگاهتر میشویم:
ـ افزایش نرخ بیکاری؛
ـ کاهش دستمزدها؛
ـ نابسامانی سطح معیشت؛
ـ کاهش میزان خدمات اجتماعی حکومت؛
ـ بازگذاردن مکانیزم بازار؛
ـ دوری حکومت از مداخله در فعالیتهای اقتصادی و محدود شدن وظیفه آن به حفظ نظام؛
ـ عمیق تر شدن شکاف در توزیع ثروت میان آحاد جامعه.
ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی میگوید:
دنیای جهانیسازی شده نمیتواند دنیای عادلانه و رعایت کننده مساوات باشد، بلکه جهان تحت کنترل قدرت های بزرگ در خواهد آمد، همانطور که در پی فرو پاشی جنگ سرد، تعداد بی شماری جان خود را از دست دادند، انتظار میرود که در پی جهانیشدن هم این اتفاق، بلکه بدتر از آن تحقق یابد. در یک دنیای جهانیسازی شده، کشورهای ثروتمند و مسلط درست، همچون دوران استعمار، قادر خواهند بود که اراده و خواست خود را بر دیگر کشورها اعمال کنند.۲۴
از عوارض منفی دیگر جهانیشدن در عرصه اقتصاد وجود این رویکرد است که افزایش بینوایی و فقر اقتصادی منحصر به جهان سوم نیست. این پدیده درخود مرکز هم شیوع دارد؛ چنان که در فرانسه و انگلستان و ایالات متحده نمود دارد. نابسامانی شهری در شهرهای مراکز اصلی هم آشکار است. معنای این حالت، نقض رفاه اجتماعی و آموزشی بین فقراست و داد و ستد مواد مخدر و گسترش جرم و جنایت نشانه آن است که نسبت معناداری از جامعه در مراکز پیشرفته، به حاشیه رانده شدهاند. به عبارت دیگر سرمایهداری در مسیر تلاش برای اثبات سرمایه، به سرمایه و سود هر چه بیشتر دست یافته است؛ اما به قیمت ویرانی بخشهای ضعیف در جامعه داخلی و جوامع آن سوی آبها.۲۵
امروزه در سطح جهان، گروههای بسیاری معتقدند که جهانیشدن اقتصاد، معنایی فراتر از سلطه بلا منازع کمپانیهای بزرگ بینالمللی و شرکت چند ملیتی بر بازارهای جهانی ندارد. پاپ ژان پل دوم، رهبر کاتولیک های جهان میگوید:
جهانیسازی پدیدهای وحشی و سرکش و فقط به سود ثروتمندان است که باید با آن مخالفت کرد. اقتصاد بدون حد و مرز نباید نیازهای انسان را فراموش کند، بلکه رشد اقتصادی باید با ارزشهای انسانی همراه باشد.۲۶
البته فرآیند جهانیشدن را نباید تنها در همین حیطه اقتصادی دید؛ زیرا این پدیده حد و مرز اقتصادی را در می نوردد و بر فضای سیاسی - تکنولوژی، اجتماعی و از همه مهمتر فضای فرهنگی ملتها، قومیت ها و هویت ها را تحت تأثیر قرار می دهد. گیدنز پیامدهای احتمالی را در این عرصه موضوعاتی چون تخریب محیط زیست، به کارگیری ابزارآلات غیر مؤثر و فاسد شده و بعضاً اعمال غیر مسئولانه شرکتهایی را که فراتر از حریم خود پا میگذارند، میداند و لقب تاراج جهانی را بدان می دهد. وی معتقد است که این مسئله در اثر سلطه یک حکومت یا دولت نیست، بلکه در توانایی موجود در جوامع مختلف است. به حتم جوامع غربی (کشورهای شمال) به مراتب برتر از کشورها و جوامع دیگر (کشورهای جنوب) هستند که این برتری ممکن است به استثمار نو واستعمار معکوس تعبیر و تفسیر شود و مانعی شود بر سر راه ورود برخی از دولتها به رودخانه جهانی شدن. با این همه، امروزه حتی جوامع قدرتمند غربی هم فاقد آنند که سیاستی مخالف مصالح جهانیشدن اتخاذ کنند و سد راه اهداف واقعی جهانیسازی شوند.
۱۵ - جهانیشدن - فرصت ها و تهدیدها - علی بیگدلی ـ روزنامه کیهان ۲۰/۱۰/۷۹
۱۸ - رک روند جهانیشدن، الزام یا اختیار- شهیندخت خوارزمی
۱ - مفهوم گریزان جهانیشدن - ترجمه مختار منوچهرآبادی، روزنامه کیهان ۳۰/۱۱/۷۹
۱۶ - قضایا فی الفکر العربی المعاصی - محمد عابد الجابری - ص ۱۴۷
۱۷ - کاوش های نظری در سیاست خارجی - جواد لاریجانی ص ۲۷۱
۱۰ - العولمه المرعومه - روژه گارودی - ص ۱۷ - ترجمه عربی دکتر محمد سبیطلی
۱۹ - رک ماهنامه تدبیر - آذر ۱۳۷۷
۱۳ - نظریه برخورد تمدنها - ساموئل هانتینگتون - مجتبی امیری ص ۱۶
۱۴ - جهانیشدن و جهانی سازان - اسماعیل پرور ص ۳۵
۱۱ - فخ العولمه - هانس پیتر مارتین ص ۸۸ ـ ۵۸ ترجمه عدنان عباس علی - مجله عالم المعرفه ش ۲۳۸ سال ۱۹۹۸.
۱۲ - رک پیام منشور - جمهوری اسلامی.
۲۳ - Paul Hirst Graham Thompson Globalization inQuestion : the interational Economy and the Possibilitis of Government (cambridge polity press ,۱۹۹۶ ) spertnak Resurgeneof the Real,۳۴
۲۶ - روزنامه کیهان مورخ ۳۰/۲/۸۰ و نیز رک ماهنامه تدبیر آذرماه ۷۷ / ش ۸۸
۲۰ - رک مفهوم گریزان جهانیشدن - مختار منوچهر آبادی.
۲ - بحران معنا در عصر جهانیشدن - دکتر سید عبدالولی قوام - فصلنامه سیاست خارجی ۱۴ ش ۳
۲۱ - حکومتها و فرآیند جهانیشدن - روزنامه جام جم ۸/۳/۸۰
۲۲ - روند جهانیشدن - دکتر مرتضی ایمانی راد - ماهنامه تدبیر - ش ۸۹ - دیماه ۱۳۷۷.
۲۵ - پگاه ش ۱۷ / ص ۲۵
۲۴ - بخشی از سخنرانی در کوالالامپور در ۲۴ ژوئیه ۱۹۹۶ - به نقل از مقاله الدین والعولمه دکتر احمدبن عثمان / ص ۱۹
۳ - رک پدیده جهانیشدن - فرهنگ جهانی - ترجمه عبدالحسین آذرنگ - مؤسسه انتشارات آگاه
۴ - Globalization
۵ - Globalizm
۶ - سخنرانی آقای سید محمد خاتمی ریاست جمهوری ایران در کنفرانس یونسکو- پاریس - آبان ۷۸ - مجله تربیت - آذر ۷۹
۸ - جهانیشدن از منظری اسلامی - محسن عبدالحمید ـ مترجم شاکولوائی
۹ - مقاربتان عربیتان للعولمه - یاسر عبدالجواد - مجله مستقبل العربی ـ ش ۲۵۲ ص۲.
برای اطلاع بیشتر در تعاریف جهانیشدن به منابع زیر رجوع کنید: العولمه، الخطر علی الکیان و الهویه - نجیب غزاوی - مجله معرفت سال ۳۸ - ش۴۳۲ و ۱۹۹۹.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست