سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

قدرت و فضیلت: چهارمین نشست جامعه‌شناسی قدرت در دانشکده علوم اجتماعی



      قدرت و فضیلت: چهارمین نشست جامعه‌شناسی قدرت در دانشکده علوم اجتماعی

(تصویر: سروش دباغ)

 

 

1.یکی از پرسش‌های بنیادین در حوزه‌ی سیاست ارتباط میان امر اخلاقی و سیاست است.اساسا چه نسبتی میان فضائل اخلاقی و امر سیاسی برقرار است؟ به تعبیر دیگر، آیا لزومی دارد که کنشگر سیاسی،‌ به لحاظ اخلاقی، فردی فضیلت‌مند باشد و آراسته به فضائلی نظیر صبوری، شجاعت، مهربانی، ساده‌زیستی و…؟ آیا می‌توان از سیاستمدار شایسته‌ای سراغ گرفت که فردی فضیلت‌مند نباشد؟
 در اخلاق هنجاری معاصر، می‌توان سه نحلة مهم نتیجه‌گرایی، وظیفه‌گرایی و فضیلت‌گرایی را از یکدیگر بازشناخت. نتیجه‌‌گرایان بر این رأی‌اند که برای رسیدن به داوری اخلاقی موجه باید در آثار و نتایج مترتب بر افعال به دیدة عنایت نگریست. نتیجه‌گرایان می‌گویند کاری از نظر اخلاقی موجه است که بیشترین فایده و کمترین رنج و الم را به همراه داشته باشد. در مقابل، وظیفه‌گرایان بر این باورند که کنش‌اخلاقی موجه کنشی است که، قطع نظر از آثار و نتایج مترتب بر افعال، انجام می‌شود؛ کنشی که در تناسب با اصول و فرامین عقل عملی است (به عنوان مثال،‌ اصل کلیت‌پذیری و اصل غایت بودن انسان).  فضلیت‌گرایان، برخلاف نتیجه‌گرایان و وظیفه‌گرایان، رسیدن به داوری اخلاقی موجه را منوط به به کار بردن اصولی چند نمی‌دانند، بلکه معتقدند غایت در وادی اخلاق تربیت کنشگر فضیلت‌مند است؛ کنشگری که فضائلی نظیر بردباری، مهربانی، بخشندگی، گذشت و... در او نهادینه شده است. هر قضاوتی که  از انسان فضیلت‌مند صادر شود موجه است و برگرفتنی. انسان فضیلت‌مند و داوری‌های او در اینجا محوریت تمام دارد.
2. چنانکه جامعه‌شناسان اخلاقی می‌گویند، هرم پراکندگی کنشگران اخلاقی در اکثر جوامع اینگونه است: اکثریت کنشگران اخلاقی، که قاعدة هرم را تشکیل می‌دهند، مناسبات و روابط خویش را بر اساس نظریة نتیجه‌گرایی تنظیم می‌کنند؛ تعداد کمتری از کنشگران، که میانة هرم را می‌سازند، از نظریة وظیفه‌گرایی مدد می‌گیرند و تعداد خیلی کمی از کنشگران، که در رأس قرار دارند، وفق نظریة فضلیت‌‌گرایی عمل می‌کنند.
در واقع، ‌اخلاق فضیلت‌گرا نوعی اخلاق نخبه‌گرایانه است که بعید است به نحو اغلبی و اکثری در میان انسانهای‌ جوامع گوناگون نهادینه شود.
3. در جهان جدید نهاد سیاست، در قالب نهادهایی نظیر تعلیم و تربیت،‌ اقتصاد، بهداشت و درمان و...، نهادی است که عموماً (مگر موارد نادری چون مهاتما گاندی، نلسون ماندلا، احمد شاه مسعود...) انسانها‌ی متوسط آن را می‌گردانند و در زمرة کنشگران آن هستند؛ انسانهای متوسط نیز در خور اخلاق متوسطان‌اند نه اخلاق نخبگان. بنابر آنچه آمد، اخلاق متوسطان نه اخلاق فضیلت‌محور، که اخلاق نتیجه‌گرایانه است؛ اخلاقی که عموم انسانها مناسبات و روابط خویش را بر اساس آن تنظیم می‌کنند. به همین سبب، یک سیاستمدار خوب سیاستمداری است که کنش‌های او و همکارانش در نهادهای مختلف جامعه در نهایت متضمن بیشترین فایده و کمترین درد و رنج برای بیشترین افراد جامعه باشد. اساساً مفهوم «منافع ملی» در  جهان جدید از همین منظر قابل درک و پذیرش است. در سیاست مدرن، برای ارزیابی اخلاقی ‌‌کارنامه کنشگران سیاسی، به فضائل و کمالات شخصی آنها نظر نمی‌کنند
آموزه‌های اخلاق فایده‌گرا متضمن کف مناسبات و روابطی است که ضمانت کننده بقاء جامعه است؛ در حالی که آموزه‌های اخلاق فضیلت‌گرا متضمن سقف مناسبات و روابط اخلاقی است. برای اخلاقی رفتار کردن در حوزة عمومی، پاس داشتن حداقل مناسبات و روابط کفایت می‌کند و همین امر ملاک و معیار ارزیابی اخلاقی کنش‌های فرد خواهد بود.
4. بنابراین آیا سیاستمداری که فاقد فضائل اخلاقی است لزوماً سیاستمدار ناشایستی است؟ پاسخ منفی است. سیاستمدارِ خوب انگاشته شدن تلازمی با فضیلت‌مند بودن ندارد. می‌توان سیاستمداران خوب و شایسته‌ای را یافت که فضیلت‌مند نبوده‌اند، اما اخلاق حداقلیِ فایده‌گرا را پاس داشته‌اند و سیاستمدارانی را که ادعای فضیلت‌مندی می‌کرده‌اند، اما سیاستمدار خوب و موجهی نبوده اند، چرا که اخلاق حداقلی را پاس نمی داشته‌اند...
 
آنچه آمد گزیده‌ای است از آنچه در چهارمین جلسه از سلسله نشستهای جامعه‌شناسی قدرت با محوریت "قدرت و فضیلت" و با حضور دکتر سروش دباغ مورد بحث قرار خواهد گرفت. نشست فوق با همکاری انجمن علمی جامعه‌شناسی در تاریخ 1 آذر 88 ،ساعت 12:30 در تالار مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد. حضور در جلسه برای عموم آزاد است.