چهارشنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 19 March, 2025
مجله ویستا

شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ح)


  • حاجی حاجی مکه

      کسی که برای شانه خالی کردن از انجام کاری برود و دیگر پیدایش نشود.


  • حاشا و کلاّ

      اصرار و لجاجت، یکدندگی و پافشاری رو حرف خود.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ح) | وب

  • حرف باد هواست

      اشاره به کسانی که روی قولشان نتوان حساب کرد و حرفشان اعتبار چندانی نداشته باشد.


  • حرف مفت، کفشت جفت

      کسی که مزاحمی را جواب کرده، عذرش را بخواهد و راه خروج را نشانش بدهد.


  • حرف تو دهن کسی گذاشتن

      نظر خود را به دیگری القا کردن و حرفی را که نگفته از قول او گفتن.


  • حرف، حرف می‌آورد

      به هنگام سخن گفتن از چیزی، حرف به موضوعات دیگر کشیده شده و حرف‌های جدیدی بوجود می‌آید.


  • حرف حساب جواب ندارد

      سکوت در برابر حرف حق و درست و به جا.


  • حرف حق تلخه

      چون بسیاری از حرف‌های درست و به حق، واقعیتی تلخ و غیر قابل انکار را بیان می‌کند و ممکن است به ضرر بعضی تمام شود.


  • حرف دهنت را بفهم

      به کسی که هنگام صحبت به دلیلی از ادب خارج شده و حرف نامربوطی زده و به مخاطب توهین کند.


  • حرف راست را باید از بچه شنید

      از آنجا که بچه‌ها فطرتی پاک و دست نخورده دارند و دروغ و ریا را نمی‌شناسند و از طرفی قوه تشخیص خوب و بد یا نفع و ضرر را ندارند هرچه می‌گویند عین حقیقت و از ته دل می‌باشد.


  • حرف گل انداختن

      گرم شدن صحبت.


  • حرف مردم تمامی ندارد

      اشاره به اینکه: هر کار کنی مردم بالاخره چیزی می‌گویند.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ح) | وب


  • حرف مرد یکی است

      مرد یا جوانمرد کسی است که حرف خود را عوض نکند و روی حرفی که زده بایستد و به قول خود پایدار و پایبند باشد.


  • حرمت امام‌زاده با متوالی است

      هرکس بزرگ‌ترش و همچنین نزدیکان و اطرافیانش را بزرگ بدارد و احترام کند، دیگران نیز به او و وابستگان او احترام می‌گذارند.


  • حساب به دینار، بخشش به خروار

      در هنگام کَرم و بخشش دقت و حساب‌گری وجود ندارد، اما در حساب و کتاب باید دقیق بود و حتی یک دینار را حساب کرد.


  • حساب حسابه، کاکا برادر

      حساب و کتاب به جای خود، دوستی و برادری هم به جای خود.


  • حساب سر انگشتی

     حساب سطحی و سرسری و نه چندان دقیق.


  • حسرت به دل کچل خدیجه، مُردم ندیدم نوه و نتیجه

      حرف آدم حسود یا حسرت‌کس در مورد کسی که به مقصود خود رسیده و دق می‌کند اما خود از مثل آن محروم است.


  • حُسن خدا داده را حاجت مشاطه نیست

       کسی که زیباست دیگر نیازی به آرایش و آب رنگ اضافی ندارد.


  • حسنی به مکتب نمی‌رفت وقتی می‌رفت جمعه می‌رفت

      کنایه از وقت نشناسی و انجام کار بی‌موقع.


  • حسود هرگز نیاسود

      حسود هیچ‌گاه آرامش و آسایش ندارد همیشه از خوشی و پیشرفت دیگران ناراحت و در رنج و حسرت است.


  • حق به حق‌دار می‌رسد

      سرانجام حق به صاحب و سزاوار حق می‌رسد.


  • حق گرفتنی است نه دادنی

      نباید منتظر رسیدن حق و حقوق خود شد بلکه باید به دنبال آن رفت و آن را مطالبه کرد؛ زیرا کسی آن را به آدم تعارف نمی‌کند.


  • حلال زاده به دائیش می‌رود

      اشاره به اینکه معمولاً بیشتر اشخاص طرز رفتار و حرکاتشان موروثی است.


  • حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی

      در جواب کسی می‌گویند که از وضعیت یا از فرد یا چیزی سؤال کند، یعنی: قابل شرح و تعریف نیست و خودت باید امتحان کنی.


  • حمام زنانه

      جای شلوغی که صدای همه در آن پیچیده باشد.


  • حمومک مورچه داره، بشین و پاشو خنده داره

      شعری که در مورد بچه ناآرام و بی‌قرار یا کسی که از کار زیاد و بشین و پاشو گله دارد، می‌خوانند.


  • حناش رنگ ندارد

      کسی که نزد دیگران آبرو نداشته و قول عملش بی‌ارزش باشد، کسی که قبولش نداشته باشد.


  • حیا را خورده، آبرو را قی کرده

      آدم بی‌شرم و بی‌آبرو و بی‌ادب، کسی که اختیار زبان خود را نداشته باشد و هرچه بخواهد می‌گوید و یا هر کار می‌خواهد انجام می‌دهد.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ح) | وب


  • حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی

      هنگامی که پول و هزینه زیادی صرف کسی یا چیزی شود که ارزش و نتیجه نداشته و به درد نخورد.



گردآوری: مجله اینترنتی وب




سایر ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی به ترتیب حروف الفبا:

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
 ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف
 ق ک گ ل م ن و ه ی