جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اروگوئه،مردم علیه ترس رأی دادند


از آن جمله در برزیل، هائیتی، ونزوئلا و اخیراً هم اروگوئه حكومتهای طرفدار اصلاحات عمیق اجتماعی و عدالت اجتماعی پا به میدان گذاشته اند. موضوع جالب دیگر اینكه، در كشورهای شیلی و نیكاراگوئه هم روندهای مثبتی در زمینه های یادشده فوق در حال شكل گیری است.چیزی كه معلوم نیست، اینكه آمریكا و اصولاً كشورهای غربی تا چه اندازه اجازه دهند وضعیت این كشورها برخلاف میل باطنی آنان به دست نیروهای مردمی بیفتد. در این راه، كارشكنی ها و توطئه های داخلی سرمایه داران داخلی و به اصطلاح روشنفكران الگوی غربی كه در غالب وابستگی به انستیتوهای آمریكایی در این كشورها علیه دولتهای ملی و مردمی عمل می كنند، خطری بسیار جدی برای این حكومتهای مردمی نوپاست. سرنگونی «ژان تران آریستید» رئیس جمهوری منتخب مردم هائیتی در سال گذشته توسط ائتلاف مشترك آمریكا و نیروهای داخلی ضدمردمی هائیتی وابسته به آمریكا شاهد این مدعاست. شكست حزب كارگران برزیل به رهبری «لولا» رئیس جمهور در انتخابات شهرداریهای این كشور و ازدست دادن بعضی شهرهای مهم نیز در این رابطه قابل تأمل است. به این ترتیب معلوم نیست كه نیروهای مردمی و متقی در این كشورها تا چه اندازه بتوانند اركان دموكراتیك و سیستم اقتصادی مبتنی بر عدالت را در كشورشان نهادینه سازند تا جایی كه هیچ نیروی معترض خارجی قادر نباشد كه این سیستم را، با توطئه های مختلف نابود كند. اما چیز دیگری مسلم است، مردم آمریكای لاتین گرچه آرام ارام، اما طی یك روند بیداری قرار دارند كه برمبنای آن دیگر حاضر نیستندكه به عنوان حیات خلوت آمریكای شمالی باقی بمانند كه در آن، آمریكا هر نوع دخالت و عمل تاراج گرانه ای را در این كشورها انجام دهد. متن مقاله ادواردو گالیانو در ذیل ازنظر خوانندگان گرامی می گذرد.
چند روز قبل از انتخاب ریاست جمهوری آمریكا، یك انتخاب و همه پرسی نه چندان پرسروصدا در كشوری نه چندان معروف به نام اروگوئه برگزار شد. در این انتخابات، برای نخستین بار در تاریخ این كشور، چپ گرایان پیروز شدند. همزمان با این انتخابات، در یك همه پرسی، برای نخستین بار در تاریخ جهان، طرح «خصوصی سازی آب» به وسیله آرای اكثریت مردم این كشور رد شد با تأكید بر اینكه آب، حق همه مردم است.این جنبش كه به وسیله رئیس جمهوری منتخب مردم اروگوئه، «تبروازكوز» هدایت می شد، درعین حال، به انحصار دو حزب «بلانكو» و «كلرادو» كه اروگوئه ، را از ابتدای تأسیس تاكنون اداره می كردند نیز پایان داد. در اروگوئه بعد از هر انتخابات، چیزی كه غالباً به گوشتان می رسید، این فریاد بود كه : «من فكر می كردم كه ما، بلانكوها، برنده شدیم، اما در عوض، ما كلرادوها برنده شدیم» یا برعكس. بالاخره پس از سالها اداره كشور با هم كه توسط این دو حزب صورت می گرفت و طی آن دو حزب چنان در هم آمیخته شده بودندكه به نظر یك روح در دو جسم بودند، مردم خسته از تقلب و حقه بازی، این بار تصمیم گرفتند كه عقل سلیم خودرا به كار گیرند. مردم از خود می پرسیدند چرا هر كدام از این احزاب در حالی كه برای تغییرات قول می دهند، از ما می خواهند مابین دو چیز یكسان، یكی را انتخاب كنیم؟ چرا آنها این تغییرات را تاكنون بر سر قدرت بوده اند، انجام نداده اند؟هیچگاه فاصله میان مردم و شعارهای مبارزات انتخاباتی این احزاب این قدر عمیق نبوده است. در واقع، این كشور به طرز عمیقی زخم خورده بود؛ كشوری كه تنها چیزی كه در آن رشد دارد: فقر و گدایی و مهاجرت است.این در حالی بود كه حاكمیت دهها ساله دیكتاتوری نظامی بر اروگوئه، این كشور را به یك زندان بزرگ شكنجه تبدیل كرد.
در تمامی این سالها، مصیبت پشت مصیبت بر ما فرود می آمد و ما چیزهای زیادی را از دست دادیم. به عنوان یك طنز گزنده، نه تنها راضی به این بودیم كه جوانان كشور را ترك كنند، لكه این سیستم جبار در میان تعداد كمی از كشورهایی قرار داشت كه جوانان را از حق رأی دادن نیز محروم كرده بود. به نظر، پیچیده و غیرقابل درك می آید. اما از طرفی، صاحبان كشور، بدترین مظنونین بودند، بنابراین این جوانان كه به مهاجرت رفتند، می بایست به چه كسانی رأی می دادند؟نامزد معاونت ریاست جمهوری از حزب كلرادو، در آخرین اقدام مبارزاتی خود اعلام كرد: چنانچه چپ گرایان برنده انتخابات شوند، همه اروگوئه ای ها می بایست مانند چینی های تحت حكومت مائو، لباس متحدالشكل به تن كنند. او ناخودآگاه یكی از مسؤولین تبلیغاتی برای پیروزی و ظفرمندی چپ شد. مقامات حكومتی و امنیتی كشور با خطابه های غرای خود در هشدار به ملت تلاش كردند كه نشان دهند كه رأی دادن به نامزدی به جز دو حزب در قدرت به معنای نابودی دموكراسی و انداختن كشور در دامن تروریستها، آدم ربایان، آدمكشان و مخالفان آزادی است. هیچ كس بهتر از این مقامات نمی توانست برای نامزد چپ گرایان این چنین تبلیغ كند. هر چند كه آنان بیشتر به او حمله كردند و هر چه كه آنها در تقبیح وی كوشیدند، مردم بیشتر به او رأی دادند.
با تشكر فراوان از این منادیان الهام دهنده، نتیجه آنكه: چپ گرایان با اكثریت آرا، انتخابات را بردند. بدون كوچكترین شك و تردیدی. مردم علیه ترس رأی دادند.همه پرسی در مورد «آب» هم یكی از پیروزیها علیه ترس بود. اروگوئه ای ها با مواردی از تهدید گرفته تا دروغ و اجحاف و اخاذی بمباران شده بودند: «رأی دادن علیه خصوصی سازی آب، برای شما آینده ای را به ارمغان می آورد كه در آن، چاههای آبتان از فاضلابها پر می شود و حوضچه ها و تالابهایتان متعفن و بدبو خواهند شد.»اما از آنچه كه از این انتخابات و همه پرسی برآمد، بار دیگر، عقل سلیم پیروز شد. مردم در این رأی گیری هم از «آب» به عنوان یك منبع طبیعی كمیاب و نادر كه می بایست از آن حمایت به عمل آید، دفاع كردند و گفتند كه استفاده از آب باید حقی در اختیار همگان باشد، نه امتیاز ویژه و حق انحصاری تنها آن كسانی كه قادرند برای آن پول بپردازند. مردم همچنین نشان دادند كه این موضوع را درك كرده اند كه دیر یا زود در معرض یك «جهان تشنه» قرار خواهیم گرفت و بزودی، طمع تملك و به اختیار درآوردن «منابع آب سالم» بیشتر از «منابع نفتی» خواهد بود كه در آن كشورهای فقیر، اما «غنی از آب» باید در مقابل تاراج آب خود از آن دفاع كنند.آخر، بیش از پنج قرن از دوران «كریستف كلمب» و تاراج بومیان آمریكا توسط اروپاییان گذشته است و تاچه اندازه و تا چه زمانی می بایست در مقابل خرمهره های شیشه ای تقدیمی كشورهای ثروتمند، طلا به آ نان واگذار كرد؟به این ترتیب، آیا برای كشورهای دیگر ارزشمند نیست كه مسأله آب را در آرای عمومی و همه پرسی عمومی گذارند؟ در یك دموكراسی و البته دموكراسی واقعی، چه كسانی باید تصمیم بگیرند؟ بانك جهانی یا شهروندان كشورها؟ آیا حقوق دموكراتیك اصولاً وجود خارجی دارد یا این حقوق دموكراتیك همان است كه ظاهرش دل می برد، باطنش زهره آدمی را؟در سال ۱۹۹۲ ، اروگوئه اولین كشوری بود كه مسأله خصوصی سازی سازمانهای خدمات عمومی آب را به همه پرسی عموم گذاشت و نتیجه: ۷۲درصد از مردم علیه آن رأی دادند. آیا این عملی دموكراتیك نیست كه هركشوری قبل از اعمال خصوصی سازی ها، این مسائل را به همه پرسی عمومی بگذارد؟برای قرنها، مردم آمریكای لاتین را به گونه ای آموزش داده بودند كه ضعیف و ناتوان بمانند. این شیوه آموزشی كه از دوران استعمار برجای مانده است: «حقیقت غیرقابل دسترسی است و تنها كاری كه ما می توانیم انجام دهیم، این است كه بدبختی ها و گرفتاریهای روزمره را در سكوت در درونمان جاری كنیم.»سابق براین اروگوئه وضعیت متفاوتی داشت. در اروگوئه آن هنگام، «سیستم آموزش عمومی مجانی» نهادینه شده بود و این زمانی بود كه حتی در انگلستان این چنین نبود. زنان اروگوئه «حق رأی» را قبل از زنان فرانسوی به دست آورده بودند و كارگران اروگوئه «هشت ساعت كار» را قبل از كارگران آمریكایی كسب كردند و ما «حق طلاق» را دقیقاً ۷۰سال قبل ازاسپانیایی ها به دست آوردیم.اینك ما در تلاش برای برگرداندن واحیای آن انرژی خلاق و سازنده هستیم و مایلیم به یاد بیاوریم كه اروگوئه حاصل آن دوران درخشان و تابناك ، زاده جسارت و بی پروایی ما بوده است، نه زاده ترس و وحشت ما.ما در راه آسانی گام برنمی داریم. واقعیات سخت و خشن، هرلحظه به ما یادآوری می كنند كه چه فاصله غیرقابل گریزی میان آ رزوها و خواستهای ما و آنچه كه امكانات می نامند، وجود دارد.چپ در یك كشور ورشكسته وخردشده به آرامی قدرت می گیرد، در جایی كه خود، درگذشته ای نسبتاً دور ، جلودار و پیشقراول جنبش مترقی جهانی بوده است. گرچه امروز، یكی از عقب مانده ترین عقب مانده ها به حساب می آید . اكنون اروگوئه تاگردن آلوده به بدهی و قرض های بیشمار به دیكتاتوری پولی ومالی جهانی است.امروز، ما برای انجام خواستهای خود فضای محدودی داریم، اما معمولاً آن چیزی كه دشوار و غیرممكن هم به نظر می رسد، قابل تعمق و فكركردن است واگر ما كشورهای همسایه به یكدیگر بپیوندیم ، حتی این غیرممكن ها قابل دسترسی هم خواهند شد.در سری اول تظاهرات «جبهه فراگیر» در سالهای دور سیل خروشانی از جمعیت خیابانها را فرا می گرفت. در آن هنگام شخصی با فریادهای آمیخته با شوخی و ترس خود این شعار را سر داد «بگذار شجاعت ما برنده شود» .۳۰سال بعداین شعار تحقق پیدا كرد و شجاعت ما پیروز شد.شناخت و درك مردم ما چندان كار آسانی نیست . اروگوئه ای ها به شكل باورنكردنی حتی در ورای نهیلیسم قرار داشتند و البته چیزی كه دارد تغییر می یابد، این است كه آنها كم كم دارند خود را باور می كنند؛ آن هم با چه شور و اشتیاقی. امروز، همان مردم حزین و افسرده، همان مردم مطیع و مقهور، در نتیجه این انتخابات و همه پرسی با شادمانی ، آسمان هفتم را طی می كنند و بانگ شادی شان به آسمانها رسیده است.بار سنگینی از مسؤولیت بردوش فرد منتخب ما جای گرفته است. تولد دوباره ایمان و بازگشت مجدد شادمانی باید با دقت مورد دیده بانی قرار گیرد. از این رو، ما باید هرروز این گفته دقیق «كارلوس كیوخانو» را به یاد آوریم كه می گفت: «انجام خطا واعمال خیانت در مورد» امید « تنها معصیت وگناهی است كه قابل بخشایش و بازخرید نیست.»

* ادواردو گالیانو نویسنده و رمان نویس شهیر اروگوئه ای است.
منبع: نشریه «پروگرسیو»
ترجمه: الف مرادی
منبع : انجمن درمانگران ایران


همچنین مشاهده کنید