چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هلال طلایی و ژنرال ها


هلال طلایی و ژنرال ها
"اسامه بن لادن"، لولوی آمریکا، در سال ۱۹۷۹ توسط سازمان سیا و در آغاز حمایت آمریکا از جهاد، جذب گردید . وی ۲۲ ساله بود و در اردوگاه آموزش چریکی تحت حمایت سازمان سیا، آموزش دید . طی دوران زمامداری ریگان، اسامه که به خانواده ثروتمند بن لادن سعودی تعلق داشت، مسئولیت تامین قدرت مالی گروه های اسلامی را به عهده گرفت.
"جرج دابلیو بوش" (در سال ۱۹۹۹): «این ژنرال پاکستانی جدید(مشرف)، که فقط انتخاب شد نه این که منتخب باشد، به قدرت رسید. چنین به نظر می رسد که این فرد قصد دارد تا ثبات را به کشور بازگرداند و من فکر می کنم که این خبر خوبی برای شبه قاره است.»
"رونالد ریگان" در ژانویه ۱۹۸۸ در افغانستان: «مبارزان آزادی عناصر کلیدی برای صلح هستند. ما از مجاهدین حمایت می کنیم.»
ترور بی نظیر بوتو نخست وزیر سابق پاکستان باید در فحوا و قالب تاریخی آن مورد بررسی قرار گیرد. از اواخر دهه ۱۹۷۰، دولت های آمریکا یکی پس از دیگری، به الغای حاکمیت قانون، انهدام نهادهای مدنی و دولت سکولار پاکستان و برقرار ساختن حاکمیت نظامی در این کشور کمک کرده اند.
طی دوران جنگ سرد و بعد از آن، لغو دموکراسی و نظامی کردن دولت پاکستان جزو اهداف سیاست خارجی آمریکا شد. پاکستان یک مرکز ژئوپولیتیک است که تا کنون عملیات های نظامی و اطلاعاتی مخفی متعددی تحت حمایت آمریکا از آنجا انجام شده است.
پاکستان بخشی از جنوب آسیا در چهار راه استراتژیک، هم مرز با خاورمیانه، آسیای مرکزی و جمهوری های سابق شوروی و همجوار مرز غربی چین است. پدر"بی نظیر بوتو" یعنی نخست وزیر "ذوالفقار علی بوتو"، رهبر حزب مردم پاکستان موسوم به «پی.پی.پی» که در کودتای پنجم جولای ۱۹۷۷ از قدرت ساقط شد، پاکستان را تقریباً به درون روند بدون مانع حاکمیت نظامی هدایت کرد و در پی آن خود وی در یک ترور قضایی به فرمان حکومت نظامیان تحت حمایت آمریکا، اعدام شد.
در دوران حاکمیت "ذوالفقار علی بوتو"، یک حکومت سکولار که از استعمار رهایی یافته بود، گسترش یافت. ملی گرایی اقتصادی شدت یافته و حزب مردم دولت پاکستان که از حمایت اکثریت رای دهندگان برخوردار بود به اجرای برنامه های گسترده اقتصادی، اجتماعی و اصلاح قانون اساسی متعهد شده بود.
بوتو از نخستین روزهای احراز پست نخست وزیری خود در سال ۱۹۶۰، یک سیاست خارجی مستقل و فارغ از تعدی و دست اندازی آمریکا و همین طور تعطیل پایگاه های نظامی آمریکا را اعلام کرده بود. طی دهه ۱۹۷۰، برنامه ملی کردن صنایع کلیدی تحت حکومت حزب مردم پاکستان انجام شد که منافع و سرمایه شرکت های چند ملیتی را تضعیف کرد.
● بعد از کودتای ۱۹۷۷
در پی کودتای ۱۹۷۷، ساختار حکومت دموکراتیک برچیده شد، قانون اساسی لغو و حکومت نظامی تحت حاکمیت ژنرال "محمد ضیاءالحق" که در سال ۱۹۷۸ رییس جمهور گردید، برگزار شد.
روندهای سیاسی بعد از رهایی از استعمار شکست خورد. در آغاز رژیم ضیاءالحق، ملی سازی پوپولیستی حزب مردم پاکستان و اصلاحات ارضی عصر بوتو شکست خوردند. در مقابل، حاکمان جدید نظامی تحت حمایت واشنگتن در پی تضعیف و تحلیل ساختارهای سکولار دولت پاکستان برآمدند. اسلام گرایی در عملکرد دولت ریشه گرفت. اصول و اعتقادات بنیادگرایی اسلامی که از سوی سازمان اطلاعاتی آمریکا حمایت می شد توسط دیکتاتوری نظامی، به منظور تضعیف و تحلیل ساختارهای حکومت غیر نظامی و حاکمیت قانون، مورد پذیرش قرار گرفت.
در ۱۹۸۰، پارلمان پاکستان با یک مجلس مشورتی ساختگی و کاذب جایگزین شد. مجلس شورا مرکب از اندیشمندان و متخصصانی بود که همگی توسط رییس جمهور ضیاء، انتخاب شده بودند. به دنبال آن، دوره ای از ترور که مشخصه اصلی آن دستگیری های خودسرانه و زندانی کردن بود، تحت عنوان اسلام صورت گرفت. حکومت نظامی از اجرای اصلاحات بازار آزاد زیر نظر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی حمایت کرد. اصلاحات اقتصادی خرد و جزئی مورد حمایت صندوق بین المللی پول به انهدام ساختار اقتصادی پاکستان کمک کرد. بدهی های خارجی و فقر به طور دائم در حال افزایش و سیستم بانکداری تجاری بواسطه بنیادهای مالی غرب به نحو گسترده ای در حال سقوط بود.
از ۱۹۷۷، دیکتاتوری نظامی به طور گسترده ای حاکم شده بود. حیات کوتاه مدت دولت های "بی نظیر بوتو" و "نواز شریف" که به طور دموکراتیک انتخاب شده بودند، نتوانست تداوم حاکمیت نظامی اقتدارگرای آن را بشکند. البته هر دو یعنی شریف و بوتو، منافع آمریکا را حفظ کرده و اصول اقتصادی دیکته شده از سوی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را پذیرفتند.
● نقش پاکستان در جنگ شوروی – افغانستان
جنگ شوروی و افغانستان بخشی از برنامه سازمان سیا بود که در دوره زمامداری کارتر- که شدیداً سرگرم حمایت و تأمین مالی یک گروه اسلامگرا که بعدها تحت عنوان القاعده معروف شد - آغاز شده بود . رژیم نظامی پاکستان از اواخر دهه ۱۹۷۷ از نقش حاشیه ای خود خارج و نقش کلیدی را در عملیات های اطلاعاتی و نظامی تحت حمایت آمریکا در افغانستان به عهده گرفت.
بعد از دوره جنگ سرد نقش مرکزی پاکستان در عملیات های اطلاعاتی آمریکا به خاورمیانه و آسیای مرکزی گسترش یافت.
کودتای نظامی ۱۹۷۷ پاکستان که منجر به ساقط شدن دولت حزب مردم پاکستان به رهبری علی بوتو شد، پیش شرطی برای آغاز جنگ پنهانی سازمان سیا در افغانستان بود. در آوریل ۱۹۷۸، حزب دموکراتیک مردم افغانستان قدرت را طی یک شورش مردمی که علیه دیکتاتوری "محمد داودخان" ایجاد شده بود، قبضه کرد.
دولت حزب دموکراتیک مردم افغانستان موسوم به (پی.دی.پی.ای) یک برنامه اصلاحات را در کشور به راه انداخت، برنامه های بهداشت و آموزش را گسترش داد و به طرز فعالانه ای از حقوق زنان حمایت کرد. روابط افغانستان با اتحاد جماهیر شوروی نیز مستحکم تر شد. هدف عملیات مخفی سازمان سیا تحلیل و تضعیف و در نهایت نابودی دولت حزب دموکراتیک مردم افغانستان بود. و این در حالی بود که به کوچک کردن گستره نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در آسیای مرکزی نیز ادامه می داد.
حمایت مخفی سازمان سیا از گروه های اسلامگرا، ابزاری جهت نابودی بنیادهای دولت غیر نظامی سکولار بود. از آغاز جنگ ۱۹۷۹ شوروی و افغانستان، پاکستان تحت حکومت نظامیان، قویاً از گروه های اسلامگرا حمایت کرد. در یک ارتباط نزدیک با سازمان سیا، سازمان اطلاعاتی پاکستان موسوم به «آی.اس.آی» به یک سازمان قدرتمند تبدیل شد، یعنی یک دولت موازی که از قدرت و نفوذ فوق العاده ای برخوردار بود.
البته جنگ مخفی آمریکا در افغانستان و استفاده از پاکستان به عنوان سکوی پرتاب، از دوران زمامداری کارتر و پیش از تهاجم شوروی آغاز شده بود.
«بر اساس اسناد تاریخی معتبر، کمک های سازمان سیا به مجاهدین افغان از سال ۱۹۸۰، بعد از حمله ارتش شوروی به افغانستان در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹، آغاز شد. اما واقعیتی که تاکنون به طور مخفی از آن مراقبت می شد این است که در سوم جولای ۱۹۷۹ کارتر نخستین دستور را برای کمک مخفی به مخالفان رژیم طرفدار شوروی در کابل صادر کرد: « من مکرراً به رییس نوشتم و توضیح دادم که به عقیده من این کمک وی سبب ترغیب شوروی برای حمله می شود.» (زبیگنیو برژینسکی، مشاور سابق امنیت ملی در مصاحبه با نوول آبزرواتور، ۲۱-۱۵، ژانویه ۱۹۹۸).
در خاطرات منشتر شده "رابرت گیتس"، وزیر دفاع کنونی آمریکا، که پیش از آن و در بحبوحه جنگ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، معاون سازمان سیا بود، آمده است که سازمان اطلاعاتی آمریکا به طور مستقیم در ارسال کمک به گروه های اسلامگرا درگیر بود. با توجه به حمایت های سازمان سیا و سرازیر کردن مقادیر عظیمی از کمک های نظامی آمریکا، سازمان اطلاعاتی پاکستان با استفاده از قدرت زیاد خود در منطقه، در همه ابعاد دولت نفوذ کرد. (دیپانکار مانرجی، ارتباط احتمالی سازمان اطلاعاتی پاکستان با قاچاق، ایندیا ابرود، دوم دسامبر ۱۹۹۴).
سازمان اطلاعاتی پاکستان متشکل از افسران نظامی و اطلاعاتی، بوروکرات ها، عوامل و جاسوسان مخفی است که مجموع کارکنان آن حدود ۱۵۰ هزار تن تخمین زده می شوند.
در ضمن، عملیات های سازمان اطلاعاتی سیا، رژیم نظامی پاکستان تحت رهبری ضیاء الحق را تقویت کرده بود. «روابط میان سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی پاکستان، در پی برکناری بوتو توسط ضیاء و ظهور رژیم نظامی به شدت رشد یافت. طی جنگ افغانستان، پاکستان بیش از ایالات متحده موضع تهاجمی ضد شوروی اتخاذ کرده بود. بلافاصله بعد از تهاجم نظامی شوروی به افغانستان در ۱۹۸۰، ضیاء الحق، رییس سازمان اطلاعاتی پاکستان را به منظور بی ثبات کردن دولت های آسیای مرکزی به این منطقه اعزام کرد. سازمان سیا نیز با این طرح در اکتبر ۱۹۸۴ موافقت کرد.» (همان منبع)
عملیات سازمان اطلاعاتی پاکستان که عملاً به سازمان سیا وابسته بود، نقش مرکزی را در حمایت از گروه های شبه نظامی اسلامی در افغانستان و در جمهوری های مسلمان سابق اتحاد جماهیر شوروی بازی می کرد. سازمان اطلاعاتی پاکستان که به نمایندگی از سازمان سیا عمل می کرد همچنین سرگرم عضوگیری و آموزش مجاهدین بود. طی یک دوره ده ساله از سال ۱۹۸۲ تا سال ۱۹۹۲ حدود ۳۵ هزار نیروی مسلمان از ۴۳ کشور اسلامی برای جنگ در افغانستان جذب شده بودند. مدارس پاکستان که توسط عربستان سعودی حمایت مالی می شدند، با حمایت آمریکا و با هدف آموزش ارزش های اسلامی ایجاد شده بودند؛ این اردوگاه ها بعدها به دانشگاه هایی برای تندروهای اسلامگرا تبدیل شد. آموزش چریکی در سایه حمایت سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی پاکستان منجر به ترور و حملات خشونت بار از طریق خودروهای بمب گذاری گردید.
محموله های اسلحه توسط ارتش پاکستان و سازمان اطلاعاتی این کشور به اردوگاه شورشیان استان مرزی شمال غرب نزدیک مرز افغانستان ارسال می شد.
فرماندار این استان "فاضل حق" بود که (بنا بر اطلاعات آلفرد مک کوی) اجازه داد تا صدها پالایشگاه هروئین در این استان ایجاد شود. از آغاز سال ۱۹۸۲، کامیون های ارتش پاکستان سلاح های سازمان سیا را از کراچی حمل می کردند و به هنگام بازگشت از استان تحت کنترل «حق»، کامیونهای خود را پر از هروئین می کردند. آنها به واسطه کارت های سازمان اطلاعاتی پاکستان از بازرسی پلیس مصون بودند.
● اسامه بن لادن
"اسامه بن لادن"، لولوی آمریکا، در سال ۱۹۷۹ توسط سازمان سیا و در آغاز حمایت آمریکا از جهاد، جذب گردید . وی ۲۲ ساله بود و در اردوگاه آموزش چریکی تحت حمایت سازمان سیا، آموزش دید . طی دوران زمامداری ریگان، اسامه که به خانواده ثروتمند بن لادن سعودی تعلق داشت، مسئولیت تامین قدرت مالی گروه های اسلامی را به عهده گرفت. شمار زیادی از مؤسسات خیریه و بنیادهای مختلف ایجاد شد. این عملیات با همکاری سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی به رهبری شاهزاده "ترکی الفیصل"، و در یک رابطه نزدیک با سازمان سیا انجام شد. این پول ها که از موسسات خیریه گوناگون به دست می آمد، صرف عضوگیری مجاهدین داوطلب می شد. القاعده یک بانک اطلاعاتی از داوطلبانی بود که برای نبرد در جهاد افغانستان ثبت نام کرده بودند.
● حمایتهای دولت ریگان از بنیادگرایان اسلامی
از سازمان اطلاعاتی پاکستان به عنوان یک واسطه و میانجی در این فرایند استفاده می شد. حمایت مخفی سازمان سیا از مجاهدین در افغانستان به طور غیر مستقیم از طریق سازمان اطلاعاتی پاکستان انجام می شد. برای مثال، سازمان سیا هیچ کانالی را برای حمایت مستقیم از مجاهدین ایجاد نکرد. به عبارت دیگر، به منظور آن که این عملیات مخفی موفقیت آمیز باشد، واشنگتن مراقب بود که اهداف نهایی جهاد که از جمله انهدام اتحاد جماهیر شوروی بود، فاش نشود.
در دسامبر ۱۹۸۴ و در پی برگزاری رفراندوم ساختگی توسط رییس جمهور وقت یعنی "محمد ضیاءالحق"، قانون شریعت در پاکستان حاکم شد. کمتر از چند ماه بعد، در ماه مارس ۱۹۸۵، رونالد ریگان دستور شمار ۱۶۶ تصمیم امنیت ملی را منتشر کرد که بر اساس آن سیر کمک نظامی مخفی به مجاهدین و به همان نسبت حمایت از القاء مذهبی شدت می یافت. سوء استفاده از شریعت در پاکستان و تقویت اسلام رادیکال یک سیاست حساب شده از سوی آمریکا بود که منافع ژئوپولیتیک آن را در جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه حفظ می کرد.
در سال های اخیر، سازمان های بنیادگرای اسلامی در خاورمیانه و آسیای مرکزی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم محصول حمایت پنهانی و کمک های مالی آمریکا بودند که اغلب از سوی موسسات و بنیادهایی در عربستان سعودی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هدایت می شدند. تحت دستور ۱۶۶ یک رشته عملیات های مخفی از سوی سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی پاکستان آغاز شد.
سلاح های آمریکایی از سوی سازمان اطلاعاتی پاکستان به گروه های اسلامگرا ارسال شد. مقامات سازمان اطلاعاتی پاکستان و سیا در مقر سازمان اطلاعاتی پاکستان واقع در راولپیندی به منظور هماهنگ ساختن کمک های آمریکا به مجاهدین دیدار می کردند.
براساس دستور ۱۶۶ تصمیم امنیت ملی آمریکا، تهیه سلاح های آمریکایی برای گروه های مبارز اسلامگرا از ۱۰ هزار تن تسلیحات و مهمات ارسالی در ۱۹۸۳ به ۶۵ هزار تن تا سال ۱۹۸۷ افزایش یافت. افزون بر تسلیحات، آموزش، تجهیزات گسترده نظامی از جمله نقشه های نظامی ماهواره ای و پیشرفته ترین تجهیزات ارتباطاتی نیز برای آنها ارسال گردید.
آن گونه که "ویلیام کیسی"، مدیر سازمان سیا بیان می کند، دستور ۱۶۶ به عنوان بزرگترین عملیات مخفی در تاریخ آمریکا محسوب می شود.
بسته حمایت های ارسالی آمریکا، سه مولفه اساسی حمایت ایدئولوژیکی، فناوری نظامی و لجستیک را به منظور تداوم و تشویق مقاومت افغانستان در درون خود داشت. کارشناسان عملیات ضد شورش آمریکا به طور نزدیک و به منظور سازمان دادن به گروه های مجاهدین و طرح ریزی عملیات در داخل پاکستان، با سرویس اطلاعاتی پاکستان همکاری می کردند. اما مهمترین کمک آمریکا، جمع آوری افراد و اطلاعات از سراسر جهان عرب و فراسوی آن بود. این مردانِ سخت و از نظر ایدئولوژیکی بسیار متعهد، از این منطق پیروی می کردند که آنها بهترین مبارزان خواهند بود. تبلیغاتی که از سوی سازمان سیا تامین مالی می شد در روزنامه های سراسر جهان منتشر و مشوق ها و پاداش هایی را برای پیوستن به جهاد ارائه می داد. (پرویز هودهوی، افغانستان و منشا جهاد جهانی، تحقیقات صلح، اول ماه می ۲۰۰۵).
● «القاء مذهبی»
براساس دستور ۱۶۶ تصمیم امنیت ملی آمریکا، کمک های آمریکا به گروه های اسلامگرا که از طریق پاکستان صورت می گرفت تنها محدود به نیت صادقانه کمک نظامی نمی شد. واشنگتن از طریق "آژانس آمریکا برای توسعه بین الملل" موسوم به « یو.اس.اید»، از روند القائات مذهبی و عمدتاً برای حفظ و جلوگیری از سقوط نهادهای سکولار، حمایت و کمک مالی می نمود. ایالات متحده میلون ها دلار برای ایجاد مدارس در افغانستان هزینه و کتاب هایی که محتوای آنها مملو از تصاویر خشونت آمیز و آموزش شبه نظامی بود را برای این مدارس ارسال می کرد. این کار بخشی از تلاش های پنهانی برای برانگیختن مقاومت علیه اشغالگران شوروی بود.
این کتب درسی مقدماتی که مملو از عباراتی در مورد جهاد و تصاویری از سلاح ها، درگیری ها، سربازان و مین ها بودند، در هسته برنامه آموزش سیستم مدارس افغانستان به کار گرفته شدند. حتی گروه طالبان نیز از کتب محصول آمریکا استفاده کرد.
کاخ سفید از محتوای کتب مذهبی دفاع و اعلام کرد که اصول و قواعد اسلامی بر فرهنگ افغانستان سایه افکنده و این کتب به طور کامل با قوانین و سیاست آمریکا منطبق است. کارشناسان آژانس کمک های آمریکا در مصاحبه های خود گفته اند که به اصول اسلامی دست نزده اند زیرا آنها نگران این موضوع بوده اند که دانش آموزان افغانی این کتب را به سبب فقدان اندیشه های اسلامی رد کنند.
«کاترین استراتوس» سخنگوی این آژانس گفت که این آژانس هرگونه آرم و نشانه ای از دولت آمریکا را از محتوای مذهبی این کتب برداشت.
وی افزود: «سیاست آژانس کمک های آمریکا این نیست که از دستورات مذهبی حمایت کند. اما بر اساس اهداف اولیه خود یعنی آموزش کودکان که عمدتاً یک فعالیت سکولار است این هدف را پیش خواهیم برد.»
این کتب که به زبان اصلی افغان یعنی دری و پشتون منتشر گردیدند در اوایل دهه ۱۹۸۰ تحت عنوان کمک های بلاعوض آژانس کمک های آمریکا و توسط دانشگاه نبراسکا و مرکز مطالعات افغانستان این دانشگاه تهیه و تکثیر شدند . این آژانس مبلغ ۵۱ میلیون دلار را برای برنامه آموزش در افغانستان از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۴، به دانشگاه مذکور پرداخت کرد. (واشنگتن پست، ۲۳ مارس ۲۰۰۲)
● نقش نومحافظه کاران
این کار تداوم داشت. معماری عملیات مخفی در حمایت از بنیادگرایان اسلامی که از دوره ریاست جمهوری ریگان آغاز شده بود نقش اصلی را در آغاز جنگ جهانی علیه تروریسم در سایه حملات ۱۱ سپتامبر داشت.
چندتن از نومحافظه کاران دولت بوش طی دوره ریاست جمهوری ریگان، از مقامات عالی رتبه دولت وی بودند. "ریچارد آرمیتاژ" طی دوره نخست ریاست جمهوری جرج بوش، معاون وزیر امور خارجه بود. وی نقش کلیدی را در مذاکرات بعد از ۱۱ سپتامبر با پاکستان که منجر به حمله اکتبر ۲۰۰۱ به افغانستان گردید، بر عهده داشت. در دوره ریگان، وی معاون وزیر دفاع در زمینه سیاست و امنیت بین الملل بود. با این ظرفیت، وی نقش کلیدی را در اجرای دستور ۱۶۶ کمک های آمریکا بازی کرد. این در حالی بود که وی همکاری نزدیک با ارتش پاکستان و تشکیلات اطلاعاتی این کشور را تضمین کرده بود. در ضمن "پل ولفوویتز" در وزارت امور خارجه مسوول تیم سیاست خارجی ای بود که شامل "لوئیس لیبی"، "فرانسیس فوکویاما" و "زلمای خلیل زاد" نیز می شد.
گروه ولفوویتز سرگرم هموار ساختن مقدمات ذهنی حمایت مخفی آمریکا از احزاب و سازمان های اسلامی در افغانستان و پاکستان بود.
"رابرت گیتس"، نیز درگیر فراهم ساختن مقدمات عملیات های پنهان سازمان سیا بود. وی در سال ۱۹۸۲ از سوی رونالد ریگان به عنوان معاون سازمان اطلاعاتی آمریکا و در سال ۱۹۸۶ به عنوان مدیر سازمان سیا منصوب شد. وی این مقام را تا سال ۱۹۸۹ برعهده داشت.
"رابرت گیتس" یک نقش کلیدی را در تدوین دستور ۱۶۳ که یک چارچوب دائمی را برای تقویت بنیادگرایی اسلامی و اعمال حمایت های مخفی برای گروه های اسلامگرا ایجاد نمود، بازی کرد. وی همچنین در رسوایی ایران - کنترا نیز دخیل بود.
● عملیات ایران- کنترا
ریچارد گیتس، کالین پاول و ریچارد آرمیتاژ، در عملیات ایران - کنترا درگیر بودند. آرمیتاژ ارتباط نزدیکی با سرهنگ "اولیور نورث" داشت. "نوئل کوچ" معاون وی و رییس بخش ضدتروریسم نیز بخشی از این تیم بودند که توسط اولیور نورث ایجاد شده بود. مهمتر از همه این که، عملیات ایران کنترا، ارتباط نزدیکی با اعمال حمایت های پنهان از گروه های اسلامگرا در افغانستان داشت.
طرح ایران- کنترا، شامل چند برنامه مربوط به هم در سیاست خارجی آمریکا بود:
۱) تهیه اسلحه برای ایران و از این رهگذر دامن زدن به آتش جنگ ایران - عراق.
۲) حمایت از کنتراهای نیکاراگوا
۳) حمایت از گروه های اسلامگرای افغانستان از طرق سازمان اطلاعاتی پاکستان
در پی ارسال موشک های ضد تانک «تاو» به ایران، عواید حاصل از این فروش به یک حساب بانکی واریز و این پول صرف کمک مالی به کنتراهای نیکاراگوئه شد.
واشنگتن پست گزارش داد که منافع حاصل از فروش اسلحه به ایران قرار بود به یک شماره حساب تحت کنترل سازمان سیا که آمریکا و عربستان سعودی هر کدام درآن ۲۵۰ میلیون دلار سرمایه گذاری کرده بودند، ریخته شود. این پول ها نه تنها به کنتراها در آمریکای مرکزی بلکه به شورشیانی که با نیروهای شوروی در افغانستان می جنگیدند پرداخت شد. (یو اس نیوز و ورلد ریپورت، ۱۵ دسامبر ۱۹۸۶.)
گرچه "کالین پاول" به طور مستقیم در مذاکرات مربوط به انتقال تسلیحات که به اولیور نورث واگذر شده بود، درگیر نبود اما وی دست کم یکی از ۵ فردی در پنتاگون بود که می دانستند اسلحه ها به سیا منتقل شده است. در این راستا، پاول به طور مستقیم در نشان دادن چراغ سبز به مقامات سطح پایین در نقض وقیحانه رویه قضایی کنگره موثر بود. بر اساس اخبار منتشره نیویورک تایمز، کالین پاول تصمیم گرفت که اجازه ارسال تسلیحات به ایران را صادر کند. به سرعت یکی از افراد نزدیک به «واینبرگر» وزیر دفاع آمریکا، یعنی کالین پاول، با نادیده گرفتن تشریفات «سیستم هسته مرکزی»، دستور ارسال ۲۰۰۸ موشک تاو - که به عنوان فتح بابی جهت ارسال اسلحه به ایران در نظر گرفته می شد – را به آژانس پشتیبانی دفاعی صادر کرد . (نیویورک تایمز، ۱۶ فوریه ۱۹۸۶.) رابرت گیتس وزیر دفاع کنونی آمریکا نیز در موضوع ایران – کنترا درگیر بود.
● هلال طلایی تجارت مواد مخدر
تاریخ مواد مخدر در آسیای مرکزی شدیداً با عملیات های پنهان سازمان سیا مرتبط است. پیش از جنگ شوروی – افغانستان، تولید تریاک در افغانستان و پاکستان به بازارهای کوچک منطقه ای محدود بود، تولید محلی هروئین نیز وجود نداشت. (آلفرد مک کوی، بارش مواد مخدر: درگیری چهل ساله سازمان سیا در تجارت موارد مخدر، پراگرسیو، اول آگوست ۱۹۹۷.)
مطالعات و بررسی های "آلفرد مک کوی"، تایید کرد که طی دو سال عملیات بی امان سیا در افغانستان، مناطق مرزی پاکستان و افغانستان، به تولید کنندگان اصلی هروئین جهان تبدیل شدند.(همان منبع)
برخی از گروه ها و سازمان های شبه نظامی اسلامی ایجاد شدند و عواید تجارت مواد مخدر از افغانستان که از سوی سازمان سیا محافظت می شد، برای تامین مالی گروه های شورشی گوناگون استفاده شد.
تحت محافظت پاکستان و سازمان سیا، ارتش پاکستان و نیروهای مقاومت افغان، آزمایشگاه های هروئین را در مرز افغانستان و پاکستان گشودند. بر طبق گزارش واشنگتن پست، در ماه می ۱۹۹۰، "گلبدین حکمتیار"، یکی از رهبران افغان - که حدود نیمی از تسلیحات مخفی ارسالی آمریکا به پاکستان را دریافت کرده بود، در رأس فهرست افراد دخیل در تولید و تجارت هروئین قرار داشت.
گرچه انتقادات زیادی از خشونت های حکمتیار و قاچاق مواد مخدر در میان مقامات گروه های مقاومت آن روز وجود داشت اما سازمان سیا یک اتحاد بدون انتقاد را با وی حفظ و بدون این که او را کنترل کند از او حمایت کرد.
از زمانی که آزمایشگاه های هروئین در مرزهای شمال غربی پاکستان ایجاد شد، مافیای سیسیلی این مواد مخدر را به آمریکا وارد کرده و به سرعت توانستند ۶۰ درصد از بازار هروئین را در اختیار بگیرند. به همین دلیل گفته می شود که ۶۰ درصد از هروئین آمریکا به طور غیر مستقیم از طریق فعالیت های سازمان سیا تامین می شود.
طی دهه ای که این عملیات صورت می گرفت یعنی در دهه ۱۹۸۰، نیروهای پاکستان هیچ اقدامی برای دستگیری افراد درگیر در این تجارت نکرده و به این سندیکاها اجازه صادرات هروئین را دادند. یکی از مأموران مخفی سابق سازمان سیا اذعان کرده است که این عملیات منجر به توسعه تجارت هروئین افغانستان – پاکستان شده بود. در ۱۹۹۵ مدیر سابق سیا در عملیات افغانستان یعنی "چارلز کاگان"، اعتراف کرد که جنگ مواد مخدر قربانی نبرد برای جنگ سرد شده بود.
وی به تلویزیون استرالیا گفت: مأموریت اصلی ما آسیب شدید به شوروی بود. ما در واقع زمان یا منابعی نداشتیم که صرف تحقیق و بررسی تجارت مواد مخدر کنیم. من فکر نمی کنم که ما باید به خاطر این کار معذرت خواهی کنیم. هر شرایطی خطرات خاص خود را دارد. خطراتی در قبال مواد مخدر وجود داشت. بله، هدف اصلی به نتیجه رسید. شوروی افغانستان را ترک کرد.
● تجارت سود آور مواد مخدر در دوران بعد از جنگ سرد
تجارت مواد مخدر طی سال های پس از جنگ سرد بدون این که کاهش یابد، ادامه یافت. افغانستان تأمین کننده اصلی هروئین برای بازارهای غرب و تقریباً تنها تأمین کننده شده بود. بیش از ۹۰ درصد هروئین جهان از افغانستان تأمین می شد. این قاچاق سودآور با سیاست های پاکستان و دولت نظامی این کشور مرتبط بود.
این امر (تجارت مواد مخدر) ارتباط مستقیمی با ساختار اقتصادی پاکستان و بانک ها و نهادهای مالی آن داشت که از آغاز تجارت مواد مخدر هلال طلایی، در عملیات گسترده پول شویی شرکت داشتند و توسط ارتش پاکستان و تشکیلات اطلاعاتی آن کشور محافظت می شدند.
در گزارش راهبردی کنترل مواد مخدر بین المللی وزارت امور خارجه آمریکا در سال ۲۰۰۶ (که در ۲ مارس ۲۰۰۶ در دیلی تایمز منتشر شد) آمده است: شبکه های جنایتکار پاکستان نقش مرکزی را در انتقال مواد مخدر و قاچاق از افغانستان به بازارهای بین المللی بازی می کنند. پاکستان کشور اصلی ترانزیت مواد مخدر است. عواید حاصل از قاچاق مواد مخدر و تامین مالی اقدامات تروریستی بوسیله سیستم های جایگزینی که حواله نامیده می شود، به بانک های خارجی منتقل می شوند.
این گزارش می افزاید: به طور مرتب، یک شبکه خصوصی خیریه کنترل نشده به عنوان یک منبع مهم تامین مالی غیر قانونی برای شبکه های تروریستی بین المللی در حال ظهور بود.
سیستم حواله و موسسات خیریه بخشی کوچکی از مشکلات بزرگ هستند. آنچه که این گزارش در بیان آن ناکام مانده این است که قسمت اعظم عواید ناشی از قاچاق مواد مخدر افغانستان در بانک های غربی نگهداری می شوند.
● واپس زدن طالبان از تجارت مواد مخدر
تغییر موضع اساسی و دور از انتظاری در حمایت سازمان سیا از تجارت مواد مخدر در سال ۲۰۰۰ رخ داد. دولت طالبان که در سال ۱۹۹۶ با حمایت واشنگتن روی کار آمد، در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ برنامه ریشه کن کردن گسترده تریاک را با حمایت سازمان ملل - که هدف آن تضعیف و از بین بردن تجارت چند میلیارد دلاری آن بود - را به اجرا گذاشت. (برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به: مایکل چاسودوفسکی، جنگ آمریکا علیه تروریسم، گلوبال ریسرچ، ۲۰۰۵)
در سال ۲۰۰۱ و پیش از تهاجم آمریکا، تولید تریاک تحت عنوان برنامه ریشه کردن تریاک، بیش از ۹۰ درصد کاهش یافت. در آستانه حمله آمریکا، دولت بوش فرمان داد که مزارع تریاک به بهانه های جعلی نباید نابود شوند زیرا این امر دولت نظامی پرویز مشرف را تضعیف می کند.
منابع متعدد در کنگره متذکر شده اند که سازمان سیا با از بین بردن تامین تریاک از افغانستان مخالف کرد زیرا آنها بر این باور بودند که این امر ممکن است دولت نظامی پرویز مشرف را تضعیف نماید. بر اساس اظهارات این منابع، سازمان اطلاعاتی پاکستان تهدید کرده بود که در صورت انهدام این محصول، مشرف را سرنگون می کنند.
اگر آنها (سازمان سیا) به راستی مخالف از بین بردن تجارت تریاک افغانستان بودند این امر برای زنده نگه داشتن این اعتقاد که سازمان سیا یک آژانس عاری از اخلاق است، کافی است.
از زمان حمله تحت رهبری آمریکا، تولید تریاک ۳۳ برابر شده و از ۱۸۵ تن در سال ۲۰۰۱ تحت حکومت طالبان به ۶۱۰۰ تن در سال ۲۰۰۶ رسیده است. نواحی زیر کشت از زمان حمله تحت رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ نیز ۲۱ برابر شده است. (مایکل چاسودوفسکی، گلوبال ریسرچ، ۶ ژانویه ۲۰۰۶)
در سال ۲۰۰۷، افغانستان تقریباً ۹۳ درصد از هروئین جهان را تامین کرد. عواید حاصل از تجارت مواد مخدر افغانستان در سال ۲۰۰۶ بیش از ۱۹۰ میلیارد دلار طی یک سال برآورد شده است که خود تقریبا بیانگر یک بخش مهم از تجارت جهانی مواد مخدر است . (همان منبع)
عواید و درآمدهای حاصل از این قاچاق سودآور چند میلیارد دلاری در بانک های غربی ذخیره شده است. پول شویی از پول های قاچاق، یک فعالیت چند میلیارد دلاری ایجاد کرده است که توسط سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی پاکستان محافظت می شود. یکی از اهداف اصلی تهاجم سال ۲۰۰۱ به افغانستان برای حفظ تجارت مواد مخدر بود.
میلیتاریزه شدن پاکستان منافع مالی، سیاسی و جنایتکارانه قدرتمندی را در لوای تجارت مواد مخدر برای آنان تامین کرده است. هدف سیاست خارجی آمریکا حمایت از این منافع مهم بوده است. سازمان سیا به حفظ هلال طلایی تجارت مواد مخدر ادامه می دهد. علی رغم تهدید به از بین بردن تجارت مواد مخدر، تولید تریاک تحت حکومت "حامد کرزی" نیز به سرعت افزایش یافته است.
● ترور ژنرال ضیاءالحق
در آگوست ۱۹۸۸، ژنرال ضیاءالحق همراه با "آرنولد رافل" سفیر آمریکا در پاکستان و چند تن از ژنرالهای ارشد این کشور، در پی سقوط هواپیما کشته شدند. در پی مرگ ضیاء، انتخابات پارلمانی برگزار شد و بی نظیر بوتو به عنوان نخست وزیر در سال ۱۹۸۸ سوگند یاد کرد. وی توسط جانشین ضیاء، یعنی "غلام اسحاق خان" به اتهام فساد از قدرت کنار زده شد. در سال ۱۹۹۳ بوتو مجدداً انتخاب شد و دوباره در سال ۱۹۹۶ به دستور رییس جمهور "فاروق لقاری" از قدرت کنار زده شد.
این روند ادامه داشت. طی دوره ای که دولت های منتخب نواز شریف و بی نظیر بوتو بعد از ضیاء روی کار بودند، نقش مرکزی تشکیلات اطلاعاتی و نظامی پاکستان و ارتباطات آنها با واشنگتن هرگز مورد چالش واقع نشد. هم بی نظیر بوتو و هم نواز شریف منافع آمریکا را تامین کردند. در حالی که هر دو رهبرانی بودند که به صورت دموکراتیک انتخاب شدند، با این وجود، از حاکمیت نظامیان حمایت کردند. بی نظیر بوتو به عنوان نخست وزیر از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ از سیاست آشتی جویانه نسبت به اسلامگرایان بویژه از طالبان در افغانستان، که از سوی سازمان اطلاعاتی پاکستان حمایت می شدند، پشتیبانی کرد. (نگاه کنید به اف ویلیام انگدال، گلوبال ریسرچ، ژانویه ۲۰۰۸)
جانشین بی نظیر بوتو یعنی نواز شریف رهبر حزب مسلم لیگ (پی.ام.ال)، در سال ۱۹۹۹ توسط کودتای پرویز مشرف که از سوی آمریکا حمایت می شد، سقوط کرد.
کودتای ۱۹۹۹ ژنرال پرویز مشرف با حمایت سرهنگ "محمود احمد"، رییس ستاد مشترک ارتش پاکستان که متعاقب آن به عنوان رییس اطلاعات نظامی پاکستان منصوب شد، صورت گرفت. از آغاز دوره نخست زمامداری دولت بوش در سال ۲۰۰۱، ژنرال احمد نه تنها روابط نزدیک خود را همتای آمریکایی اش یعنی "جرج تنت" مدیر سازمان سیا بلکه با اعضای کلیدی دولت بوش از جمله کالین پاول وزیر امور خارجه، ریچارد آرمیتاژ معاون وزیر امور خارجه، و پورترز گاس، که در آن زمان رییس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا بود، گسترش داد.
جالب اینکه، محمود احمد، بر اساس گزارش ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱ اف.بی.آی، به خاطر نقش مشکوکش در حمایت و تامین مالی تروریست های ۱۱ سپتامبر و ارتباطش با القاعده و طالبان، معروف است. (نگاه کنید به مایکل چاسودوفسکی، جنگ آمریکا علیه تروریسم، گلوبال ریسرچ، مونترال، ۲۰۰۵)
● نتایج شگرف
این سازمان های گوناگون تروریستی منتج از حمایت های سازمان سیا بودند؛ آنها محصول مذهب نیستند. طرح ایجاد خلافت پان اسلامیست، بخشی از یک عملیات اطلاعاتی به دقت ابداع شده بود. حمایت سازمان سیا از القاعده در پایان جنگ سرد به هیچ وجه کم نشده بود. در حقیقت، کاملاً برعکس آن بود. الگوی کنونی حمایت مخفی نه تنها گسترش یافته بود بلکه اعتماد جهانی را کسب و به نحو رو به افزایشی پیشرفت کرد.
جنگ جهانی علیه تروریسم یک مفهوم پیچیده است. حمایت مخفی از گروه های تندروی اسلامی بخشی از یک طرح امپریالیستی است. این امر یکی از ابزارهای استعمار است که به دنبال تضعیف حاکمیت دولت های ملی و تبدیل شدن آنها به سرزمین های تحت قیمومیت است.
برای آن که عملیات اطلاعاتی موفقیت آمیز باشند، سازمان های مختلف اسلامی ایجاد شده و توسط سازمان سیا مورد آموزش قرار گرفتند؛ و درست به همین دلیل نباید از نقشی که در صحنه شطرنج ژئوپولیتیک از نظر واشنگتن ایفا می کردند، باخبر می شدند.
طی سال های بعد، این سازمان ها در رابطه با حمایت های پاکستان – آمریکا، تا حدی مستقل و خودمختار شدند. ظهور این استقلال حیاتی بود. این امر بخش مکمل عملیات اطلاعاتی مخفی بود. بر اساس اظهارات «میلتون بردمن» جاسوس سابق سازمان سیا، مجاهدین بدون استثنا از نقشی که آنها فراسوی واشنگتن انجام می دادند، مطلع نبودند.
بر اساس اظهارات بن لادن که توسط بردمن نقل شده است: «نه تنها من بلکه برادران من هیچ نشانه ای از کمک آمریکا ندیده اند.»
گروه های اسلامگرا که به سبب شور و اشتیاق مذهبی و ناسیونالیسم برانگیخته شده بودند، نمی دانستند که آنها به نمایندگی از عمو سام با ارتش شوروی می جنگیدند. در حالی که آنها با سلسله مراتب اطلاعاتی سطوح بالا ارتباط داشتند اما رهبران گروه های اسلامی در ظاهر هیچ ارتباطی با واشنگتن یا سیا نداشتند. (مایکل چاسودوفسکی، جنگ آمریکا علیه تروریسم، بخش دوم)
داستان ساختگی تروریسم، از جمله حمایت مخفی از تروریست ها، برای کسب مشروعیت جهت مبادرت به جنگ علیه تروریسم ضروری بود. گروه های شبه نظامی و بنیادگرای گوناگون، که در فعالیت های تروریستی تحت حمایت آمریکا درگیر بودند، امتیازات اطلاعاتی محسوب می شدند. در سایه حملات ۱۱ سپتامبر، فعالیت در نظر گرفته شده برای آنها عمل کردن به نقش خود به عنوان دشمن قابل قبول آمریکا است.
در دوره زمامداری بوش، سازمان سیا (از طریق سازمان اطلاعاتی پاکستان) به حمایت از چندین گروه اسلامی مستقر در پاکستان ادامه داد. سازمان اطلاعاتی پاکستان به حمایت از جماعت اسلامی که در جنوب شرقی آن حضور دارد، لشکر طیبه، جهاد کشمیر، حزب المجاهدین و جیش محمد، معروف است.
گروه های اسلامگرای ایجاد شده توسط سازمان سیا، همچنین قصد داشتند تا حمایت عمومی در کشورهای اسلامی را کسب کنند. هدف اصلی ایجاد شکاف و اختلاف در میان جوامع ملی در سراسر خاورمیانه و آسیای مرکزی و همچنین ایجاد نزاع های فرقه ای در جهان اسلام است.
این کارکرد یک دشمن خارجی، بخش مهم و اساسی جنگ تبلیغاتی مورد نیاز برای تحریک افکار عمومی غرب است. بدون وجود یک دشمن خارجی، یک جنگ نمی تواند صورت گیرد. سیاست خارجی آمریکا باید یک دشمن جعلی را ایجاد کند تا بتواند مداخلات نظامی گوناگون در خاورمیانه و آسیای مرکزی توجیه نماید .
وجود دشمن، برای توجیه یک طرح نظامی که بر تعقیب القاعده تاکید می کند، ضروری است. دشمن ساختگی برای توجیه اقدام نظامی ضروری است. وجود یک دشمن خارجی، این تصور غلط را تغذیه می کند که جنگ علیه تروریسم واقعی است. این امر مداخله نظامی را به عنوان یک اقدام بشردوستانه مبتنی بر حق دفاع از خود، توجیه می کند.
این امر همچنین بر تصور غلط برخورد تمدن ها صحه می گذارد. هدف نهایی، پنهان کردن اهداف استراتژیک و اقتصادی در پشت جنگ گسترده در خاورمیانه و آسیای مرکزی است.
از نظر تاریخی، پاکستان یک نقش مرکزی و اساسی را در جنگ علیه تروریسم بازی کرده است. پاکستان از منظر واشنگتن به عنوان کانون ژئوپولیتیک در نظر گرفته شده است. پاکستان هم مرز با افغانستان و ایران است. این کشور نقش اصلی و حیاتی را در عملیات نظامی آمریکا در افغانستان و در قالب طرح های جنگی پنتاگون در رابطه با ایران بازی کرده است. پاکستان به عنوان محل آموزشی مناسبی برای گروه های اسلامی تحت حمایت آمریکا در خاورمیانه، آفریقا، آسیای مرکزی، جنوب و جنوب شرقی آسیا باقی می ماند. رژیم نظامی پاکستان به طور مداوم، از اواخر دهه ۱۹۷۰ به نمایندگی از واشنگتن، سازمان های تروریستی اسلامی را تامین مالی و با آنها همدستی کرده است.
نویسنده: مایکل - چاسودفسکی
مترجم: کیانوش - کیاکجوری
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از گلوبال ریسرچ، ۸ ژانویه ۲۰۰۸
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید