شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
برشی از شاعر اعتدالی
● گفتوگو با علیرضا پنجهای، شاعر
علیرضاپنجهای استاد مصاحبه است؛ این را پس از پاسخ به دومین سؤال درمییابیم. در این گپوگفت ادبی، اگر چه بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده تفاوت سلیقه بیداد میكند، اما حاضر جوابی پنجهای در جایگاه خود قابل توجه است. «عشق اول» پنجمین مجموعه شعر اوست كه بنا به اظهارات ناشر- در بلبشوی بازار چاپ و نشر- خوب فروش رفته و حالا بهانه و محرك این گفتوشنود شدهاست.
«عشق اول» پنجمین مجموعه شعر شما است كه انگار كاركردهای شعری سیزده سال گذشته را در آن گزیدهاید. در این سالها چرا كتابی از شعرهای شما چاپ نشد؟
از قسمت دوم پرسشتان میآغازم! به دلیل این كه وضع توزیع كتاب خیلی بد است، به خاطر ممیزی چند شعر از مجموعهام و به خاطر آن كه دنبال ناشر واقعی بودم- نه آنها كه مؤسسات انجام خدمات چاپ هستند كه یعنی پول از شما چاپ از ما- در این ۱۳ سال با سه ناشر تا مرز امضای قرارداد پیش رفتیم اما بهانهای، چیزی تصمیمگیری را برایم مشكل كردهبود. آخر ۱۳ سال جان بكنی. بعد پول هم بابتش بدهی، كتاب فروش كتابت را در ویترین نگذارد كه هیچ حتی به صورت امانی یك جلدش را قبول نكند، سرخورده نمیشوی!؟ تازه چند روزنامهی معتبر فرهنگی كه قبلاً در سالهای ماضی با تو مصاحبه هم داشتند اصلاً بزنند زیر این كه كتاب شعرت برای معرفی به دستشان رسیده است. بعد كتاب درنیامده چند نفر عزم جزم كنند كه تو پوزهات بزنند و … مگر آدم مریض است؟ عدهای دیگر هم كه دوستت و از دوستدارانت هستند بابت یك كیلو تخمه ۶-۵ هزار تومان میدهند اما از تو انتظار دارند كه كتابهای خودت را بخری و به آنها هدیه دهی و این انتظار البته از سوی دوستان نزدیك كه طبیعی است از سوی آشنایان هم چنین انتظاری معمول شده است. در حالی كه اگر هر دوست و آشنایی ۵ تا ۱۰ جلد كتابت را بخرد و به سایرین به مناسبت عید، دید و بازدید، تولد و … هدیه كند فكر میكنم لااقل نیمی از بیعرضهگی وزارت ارشاد در تهیهی یك مركز توزیع قوی در عرض این ۲۷ سال حل میشود. از سوی دیگر «عشق اول» ششمین كتاب من بوده یعنی من یك كتاب هم به عنوان گزینه شعر گیلان داشتم كه البته اسم اصلیاش برشی از شعر گیلان بوده كه شرح حال ۵۴ شاعر نوپرداز گیلانی در آن آمده است و نمونه شعرهای دههی شصت آنها، كه فكر میكنم از محتویات آن علاقهمندان به شعر و خود شما آگاه باشید. برای آدمی مثل من هم تن دادن به یك سری گزیرهای ناگزیر مؤسسات ارایهی خدمات چاپ و نشر چندان مطلوب نمیتوانست باشد، لابد حق میدهید. از سوی دیگر بیش از ۹۰ درصد این شعرها پیشتر در نشریاتی با ۳۵۰ برابر تیراژ این كتاب چاپ شدهبود. میخواهم بگویم ما دو دهه است در بحران فرهنگی ادبیات خاصه شعری و كتابخوانی به سر میبریم. در این جور مواقع بهتر است شاعرانی چون من هر ده سال به ده سال كارهای چاپ شدهشان در نشریات را تدوین و در هیأت كتاب ارایه دهند. یعنی مقرون به صرفهتر است و صد البته آبرومندانهتر! در ضمن باید عرض كنم بسیاری از مفاد پاسخ من به پرسش اول شما دربارهی من صدقه نمیكرد. یعنی خوشبختانه بعد از ۵/۲ ماه تمام تیراژ كتاب عشق اول وفق پیشبینی ناشر به پایان رسیده و ناشر تنها صد جلد از آن را برای نمایشگاه كتاب گذاشته است. من همهی شعرهای سزاوار تدوین را در اختیار ناشر گذاشتم تا او به سلیقهی خودش كتاب اول را مدون كند.
او از هر سالی چند نمونه شعر در این مجموعه گردهم آورد تا خواننده گزیدهای از ۱۳ سال تجربیات پنجهای را در یك كتاب ۱۰۹ صفحهای داشته باشد؛ البته شاید اگر شما بودید و با خود من كه حضور حرفهای در عرضه و تقاضای كتاب نداریم (یعنی بخش بازرگانی آن) كتاب اول را طوری در میآوردیم كه با ذایقهی حرفهایهای شعر بیشتر جور درمیآمد تا مخاطبان عامتر شعر؛ علیایحال شاید نتیجه الان ورشكستگی ناشر بود و كار به چاپ كتاب دوم از مجموعه ۱۳ سال شعرهای پنجهای كشانیده نمیشد.
فكر نمیكنید كه خوانندهی شعر امروز، لزوماً باید به برخی مؤلفههای حرفهای تجهیز شده و پل ارتباطی مدنظر شما را در زمینههایی جدای از متنهای شعری پشت سر بگذارد؟
شما فكر میكنید خوانندگان مدنظرتان – باویژگیهایی كه برشمردید- چند نفر هستند؟ كه بعضاً تیراژ آثار هماندیشان چنین تفكری از ۵۰ نسخه هم فراتر نمیرود.
من نمیدانم این تخم لق را چه كسی به دهان معدودی نو آمده در عرصهی شعر گذاشته كه شعر در عرض ۱۳ سال كهنه میشود. نه خیر این طورها هم نیست كه برخی گفتهاند، اگر ذایقهای استاتیك امروز شما مخاطب شعر سال ۶۹ من نیست لااقل ذایقهی آگاهی تاریخی شعر شما كه میتواند با این قسمت از شعر من كنار بیابد. یعنی درست است كه شعر سال ۶۹ من الان در قالب كتاب تدوین شده اما در زمان خودش در نشریات سراسری و البته مطرح و وزین و تأثیرگذار چاپ شده، لااقل پنجهای سال ۶۹ را با هم طرازهایش كه حداقل ۲۰ سال از روند استاتیك و زیبایی و زیباییشناسی شعری عقب بودند میتوانید مقایسه كنید، مشكل جوانان شاعر این است كه از هر كتاب شعر انتظار دارند كه به عنوان منبع الهام آنها عمل كند و ظرایف فزایندهی زبانی و استتیك آن را در لایههای آن به مداقه نشینند در حالی كه شعری ماننده «كنسرو ابر» كه شما امروز در این مجموعه میخوانید در زمان خودش كلی داد مترجعان شعری ولایت را درآورده و دربارهاش دسته از دوستان پیشنهاد میكنم كه این طوری با مجموعهای برخورد نداشته باشند كه در عرصهی نقد باید مجموعهای این چنینی را فصلبندی كرد با این توجه كه شما باید جایی هم برای آگاهیتان از مجموعهی در راه «پیامبر كوچك» كه چه بسا به دغدغههای شما بیشترینهی پاسخ را خواهد داشت باقی بگذارید مجموعههایی مانند عشق اول و نوع تدوین آن از سوی ناشر محترم نقش پلی را بازی میكنند كه باید مخاطبان خرد و كلان را از خود گذر دهند و شما در این میان به جستجوی طناب بر روی این پل هستند كه تنها دغدغههای هنرمندانهای صنف طنابباز حرفهای را پاسخ گوید. شاید و چه بسا یقیناً دغدغهی ناشر انتشار كتابی بوده كه هر فصلی از آن میتواند با یك تقسیمبندی سلیقهای از سوی شما و هر خوانندهی دیگری به تعداد خوانندگان شعر بیافزاید و شعرهای آوانگارد آن هم از نوع شعر پیشرو بوده و نه فراتر از پیشرو یا اولتراآوانگاردیسم. در ضمن باید بیافزایم اگر مجموعه شعر یك شاعر را مجموعهی جواهرات او بیانگاریم یقیناً میدانید كه سنجش عیار طلا با عیار برلیانت، یاقوت، و … متفاوت است؛ به دیگر سخن هر شعری برای خود سنجش خاص خود را میطلبد، به عنوان نمونه شعری كه بیشترینهی عناصر بهره برده شده در آن در حوزهی تخیل است را نمیتوان با شعری زبان محور سنجید یا یك شعر سوررئالیستی را با یك شعر سمبلیك.
مجموعههای دیگری از شما در دست انتشار است كه از دغدغههایی متفاوت در این آثار خبر داده میشود از كیفیت این تفاوت بگویید.
در مجموعهی «پیامبر كوچك» و «شب هیچ وقت نمیخوابد» شعرهای زبان محور و همان «شعر توگراف»ها (شعر نگارهای) كه دربارهاش منشوری در هنر و اندیشهی زنده یاد محمدتقی صالحپور نوشته بودم، بیشتر خواهید خواند، هر چند ناشر محترم سهمی هم برای ذایقههای گونهگون مانند مجموعهی عشق اول قایل شده است. بنده در انتخاب شعرهای هر سه مجموعه فقط با ناشر نقش مشاوره داشتهام. چون دنیای بازرگانی تجربه و تخصص خود را میطلبد و چه بسا اگر اهل قلم، آفرینههایشان را بدون دخالت در تدوین در اختیار ایشان بگذارند و فقط نقش مشاورهای برای خود قایل شوند نتیجهی حاصله مطلوبتر خواهد بود. البته به شرط آن كه ناشر هم از كارشناسان وارد به كار برخوردار باشد یا لااقل خود اهل بخیه باشد.ادبیات مانند سایر حوزههای علوم انسانی-همانطور كه زندگی- مدام در حال پوستاندازی است. تحولات شعر فارسی در نیمهی دههی هشتاد براساس چه شاخصهایی استوار میدانید؟
من فكر میكنم همان گونه كه دنیای ادبیات داستانی امروز جهان دارد نوعی رئالیسم نوبنیاد را تجربه میكند كه البته هنوز در سرزمین ما جز معدودی در این مهم درنگ نكردهاند و هنوز دستخوش به آوانگاردیسم چند دهه قبل و البته مستعمل غرب هستند، شعر ما نیز میتواند خود را پوپولاریزه كنند و یا شرایطی پدید آورند كه بین فرهنگ استاتیك ایشان و مخاطب، حد تعادلی-كه نه سیخ بسوزه نه كباب-ایجاد شود. برای من نمونه كارهایی مانند تجربیات نجدی و برخی آثار دانش آراسته و احمد محمود نمونههای موفقی هستند، وگرنه تن دادن به اشرافیت قلم همواره به جز سرخوردگی عاید دیگری برای ما دربرنخواهد داشت. نبود نقد غیرسفارشی را هم باید از نكات مهم آسیبشناسی عدم به روز بودن ادبیات ما دانست. آن هم در عصر اینترنت و وبلاگنویسی؛ البته لازم است بدانیم كه مقولهی شعر همواره تودهگستر بوده و شعر كالاهای فرهنگی درباریان و اشراف، و در قدیم عوامالناس از آن بی بهره بودند تا اینكه در انقلاب مشروطیت شعر از دربار راهی كوچه و بازار میشود و مخاطب عام مییابد، حالا البته الحمدلله كه بساط دربار برچیده شده و اهل بازار و آقازادهها هم كه اهل هر چه باشند اهل شعر نیستند، اما اشرافیگرایی در شعر از طبقهی اجتماعی جای خود را به طبقهی فكری تغییر داده و عدهای مانند درباریان چنین میپندارند كه عوامالناس را چه غلط كاری به التذاذ از شعر و شعرهایی میسرایند كه تنها هم محفلیهای كمتر از انگشتان دست برایش هورا بكشند. و اگر حتی بندهی مدعی نو اندیشی با آن رابطه نگیرم متهم به ارتجاع میشوم. من البته به هیچ وجه با آثار آوانگارد مخالف نیستم كه كارنامهی من حكایت از صحت گفتارم دارد و اگر هم
شعر ما نیز میتواند خود را پوپولاریزه كنند و یا شرایطی پدید آورند كه بین فرهنگ استاتیك پیشنهاد تازهای در شعر مطرح كردهام همواره جانب اعتدال را در آن رعایت كردهام و كمتر كسی پیدا میشود كه بگوید از آن سردرنیاوردم. ولی یقیناً كسانی كه یافت خواهند شد كه بگویند خوشم نیامده یا فكر میكنم بیراهه میرود مثلاً بسیار یافت میشوند كه بگویند شعر بر اساس زبان استوار است و جای تصویر فیزیكی به جای كلمه نیست، این به جای خود قابل بررسیاست اما اگر گفته شود چیزی سر درنیاوردم یعنی نه فهمیدم، نه حس كردم و نه ارتباط گرفتم اینجاست كه باید اول به مخاطب نگاه كنی كه در چه طیفی از آگاهان به مسایل شعری، ادبی و هنریست و بعد كلاهت را قاضی كنی كه این دیگر یقنعلی بقال نیست پس یك جای كار من عیب دارد، رسیدن به این دانستگی گاهی رهایی از «دانستگی» را طلب میكند كه لابد یكی از این دانستگیها میلنگد و انسانی پیروز است كه در ابتدا دانش و آگاهی خود را به زیر سؤال برد. باید بگویم بقای شعر ما در گرو ناگزیری رابطه است، نوآمدگان عرصهی شعر بهتر است مطالعات فعلی خود را معطل كنند و براساس یك مطالعهی سیستماتیك به تاریخ و جامعهشناسی هنر و ادبیات بپردازند و مطالعهی فلسفی را در دستور كار بعدی خود بگذارند چون عدم رعایت مطالعهی سیستماتیك از آسیبهای مهم بحران مخاطب در شعر امروز به شمار میرود.
زبان پیشگام دگرگونی، انقلاب و منشأی جریانهای بدیع ادبی-هنری است. با این پیش فرض بسیاری از تعاریف گذشته، مثل تعاریف تثبیت شدهای كه از شعر و خوانندهی شعر وجود داشته، دستخوش دگردیسی میشود. آیا این دگردیسی از نظر شما وجود خارجی ندارد؟ آیا معتقدید كه شعر لزوماً باید مورد توجه همهی اقشار خواننده واقع شود؟
زبان محمل است؛ اصل اندیشهی آدمی است، بیان این اندیشه كه میتواند در حوزهی تخیل، تصویر، احساس و عاطفه به كار گرفته شود، به محك زبان بازیافت میشود. به دیگر سخن، منشای قطعیت زبان اندیشهی قاطع است. زبان خیال، زبان تصویر، زبان احساس و زبان عاطفه، جملگی عناصر تشكیل دهندهی یك ژانر شعری میتوانند باشند. از سویی زبان مجموعهای از نشانههاست كه میتواند با بهرهوری از میزان قطعیت یا عدم قطعیت مقطوع و مبتلا به آن، قاطع را به جاودانگی هدایت كند. هم از این رو نسبت شعر موفق شعر متناسب است و نسبیت را هیچ منسوب قاطعی نیست. وگرنه ناسب قانون نسبیت را به جا نیاورده است. همان گونه كه شعر و آفرینهای از آن دست نیازمند عدم قطعیت است، پیش فرض شما برای دگردیسی تعاریف قبلی برای شعر اصالتاً نمیباید قطعیتی صادر میكرد كه عدم قطعیت نه تنها نیازمند طرح در آفرینه است، كه باید در اندیشهی آفرینشگر و منتقد آفرینه نیز جایگاه خود را محفوظ بدارد. مقولهی دگردیسی در شعر امروز هم آن قدر ذهن آفرینشگران را اشغال كرده كه جملگی از اصالت آفرینه غافل ماندهاند و همه حتی نوآمدگان میخواهند یك شبه بشوند نیما و از لیدری شعر هم مرتبتی كمتر نمیپذیرند. حال اگر هر شاعری قایم به ذات محصول زندگی و مطالعات خود را به كار شعر بگیرد و از ادا اطوارهای مد روز دوری گزیند، مطمئناً مصداق این بیت كلام حضرت مولانا جلالالدین بلخی خواهیم شد كه: هر كسی كو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش.
اگر اصل اندیشهی آدمی باشد، زبان به دستافزاری در موازات تخیل، احساس، عاطفه و … تبدیل میشود و غایت كاركردش منحصر به بیانگری. آیا نمیپذیرید كه هر اندیشهی به ثبت رسیده، در ذات خود دچار قطعیت است و مانع از پدیدایی واقعیتهای جدید؟
خیر؛ چون در غیر این صورت، تنوع اندیشه و ژانر پدید نمیآمد.
به نظر من اگر بپنداریم كه همه میخواهند نیما شوند، همه چیز را در فرآیندی خطی پنداشتهایم. به هر حال به نتیجه نرسیدن در چنین بحثهایی طبیعت این بحثهااست. دیگر این كه فرآیند تجربه در متنهای شعری زبانی با روند تولید همزمان شده است و به نظر نمیتوانیم پیش فرضی متعارض با این نكته داشته باشیم. نظر شما چیست؟
پیش فرضهای چنین تفكری، بیشتر درگیر ترجمههای الكن مبانی نظری هنر و ادبیات است. در هر حال ما از یك الگو و نه خرد مطلق صحبت میكنیم. این كه او (نیما) واضع سبكی جدید بوده و همه میخواهند معلم و پدید آورندهی سبك نویی باشند. من فكر میكنم این مسأله ما را از متن ادبیات به در میكند و به حاشیهی ادبیات میافكند؛ آفتی كه متأسفانه سالهاست نوآمدگان عزیز ما سهواً دچار آن شدهاند. در پایان باید بگویم كه ما معتقد به دیالكتیك هستیم و دیالكتیك، خرد را مطلق نمیپندارد و نیز در تنوع اندیشه به پوپولاریسم نظر دارد.
بهنام ناصری
منبع : ماهنامه ماندگار
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
گشت ارشاد حماس رئیس جمهور ایران حجاب پاکستان رئیسی دولت سیزدهم امام خمینی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
سلامت کنکور عربستان تهران سیل هواشناسی سازمان سنجش اصفهان آتش سوزی شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو دلار تورم قیمت خودرو آفریقا قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو سایپا ارز بانک مرکزی ایران خودرو
پایتخت خانواده تلویزیون سریال ترانه علیدوستی فیلم سینمای ایران موسیقی مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه چین طالبان ایالات متحده آمریکا اوکراین ترکیه طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس تراکتور باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ ماه
مالاریا کاهش وزن استرس سلامت روان آلزایمر زوال عقل