شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


حافظ نقطه ی وصل شعر و شعور


حافظ نقطه ی وصل شعر و شعور
شفا ز گفته شکر فشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
شعر حافظ به ایران منحصر نشد بلکه در مدتی کوتاه به فراسوی مرزها راه و رواج یافت. پس از ایران بیش ترین رواج و رونق اشعار و اندیشه های حافظ در شبه قاره بود. این نکته را می توان از شمار نسخه های خطی و شرح هایی که بر دیوان حافظ نگاشته شده و ترجمه هایی که انجام شده به دست آورد.
در منطقه پنجاب شرح های مختلفی بر دیوان حافظ نگاشته شده که مهمترین آن ها مرج البحرین است که نشانگر رویکرد فراوان حافظ پژوهان این منطقه به اوست.
حافظ در بین شعرای اردو زبان نفوذ فراوان داشته است به گونه ای که اهل ادب از تعابیر حافظ در اشعار خویش بهره برده اند. تعابیر عرفانی و ادبی و اشاراتی که حافظ به کار برده و یا سبک و سیاق آن در آثار نظم و نثر ادیبان اردو زبان و یا پارسی گویان مشاهده می شود که در اینجا برای اختصار و برای یاد کرد علامه اقبال به ۳ مورد اشاره می گردد :
حافظ چنین می سراید :
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خـوبی از چـاه زنخـدان شمـا
و اقبال نغمه سر می دهد :
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
و در جای دیگر حافظ می گوید :
شـاه شمشـاد قدان خسرو شیـرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
و اقبال می گوید :
حلـقه بسـتند سر تربت من نـوحه گـران
دلبران، زهره و شان، گلبدنان،سیم بران
و این مورد که بسیار زیبا و شیرین است ،گویا اقبال در پاسخ حافظ آن را سروده است:
حافظ می گوید :
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خـال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
و اقبال چنین می گوید :
به دست ما نه سمرقند و نی بخارایی است
دعـا بگـو ز فـقـیران بـه تـرک شیـرازی
دو تن از سلاطین ادب دوست هند (شبه قاره) از حافظ برای دیدار و اقامت دعوت می کنند. حافظ با این که اهل سیر و سیاحت ظاهری نبوده و بیش تر مایل بوده که با پای دل به سیر و سیاحت بپردازد, اما دعوت آن ها را می پذیرد و مصمم می شود به این منطقه (شبه قاره) سفر کند ولی مشکلاتی پدید می آید و دریا طوفانی می شود و حافظ از این مسافرت منصرف می گردد.
نکته مهم این است که شعر حافظ در زمان خودش به شبه قاره رسید و در آن زمان بسیاری از ادب دوستان و هنر پروران او را می شناخته اند و علاقمند بودند که بدون واسطه از گفتار نغز و شیرین او بهره ببرند. از این رو برای دعوت از او اقدام کرده اند.
محمود شاه بهمنی و سلطان غیاث الدین فرزند سلطان اسکندر بنگالی از او دعوت کردند و این شعر معروف :
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود
اشاره به همین نکته دارد که شعر حافظ محدود به سرزمین و وطن او نبوده است. سلطان جلال الدین محمد اکبر از سلسله تیموری و همچنین جهانگیر و همسر ایرانی الاصل او (نورجهان) نیز به اشعار حافظ علاقه زیادی داشتند.
اشعارحافظ افزون بر ایران و آسیای میانه و شبه قاره, به اروپا نیز راه یافت.
گوته آلمانی تحت تاثیر شخصیت و اشعار حافظ قرار می گیرد و می گوید :
’’ ای کاش من در زمان حافظ بودم و او را درک می کردم ‘‘ و سپس خطاب به حافظ می گوید :
اگر من نتوانستم در این دنیا تو را ببینم, اما در روز حشر از خدا می خواهم دیدار ما را فراهم کند, تا بتوانم در کنار تو باشم و از دیدگاه ها و سخنان ارزشمند و شیرین تو بهره ببرم.
آری, وقتی خلوص نیت، تعهد ، مهارت ، دانش ، لطافت ، ظرافت ، شعر و شعور باهم همراه شوند و بیامیزند،این گونه بر ذهن ها و دل ها اثر می گذارد.
حافظ یک عالم و عارف و در عین حال یک رند خراباتی است و به گونه ای سخن گفته که هر کس شیفته عشق مجازی است, دوای درد خویش را در آن می جوید و هر کس اهل دل و به دنبال سیر و سلوک و عرفان و معرفت و عشق حقیقی است, می تواند از مضامین بلند و محتوای والای اشعار او بهره جوید و هر دو می توانند برخوان گسترده حافظ بنشینند. و حتی کسی که شیفته عشق مجازی است با نفس دلکش حافظ به عشق حقیقی رهنمون شود و از فرش به عرش راه یابد.
شعر حافظ نه فقط بین ما زمینی ها رواج یافت بلکه به گفته خود حافظ اهل آسمان و فرشتگان نیز در جاذبه سخن او قرار گرفته اند :
صبحدم از عرش می آمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از برمی کنند
نوای دلپذیر غزل حافظ ترنم زندگی است.
غزل حافظ، غزال تیزتک و چالاکی است که با شتاب و ظرافت و دقت، حرکت و امید و وصال را در چمنزار زندگی معنی می کند.
واژه های نمادین و عارفانه او داستان عشق و پرستش را به توصیف می نشیند.
شعر توام با شعور حافظ مرهون انس و الفت او با قرآن است.
حافظ سرآمد غزلسرایان و عارفان رند خراباتی و عاشقان پاکباخته ای است که :
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
حافظ یک فرد نیست, بلکه یک جریان زنده و پویا در عرصه فرهنگ و هنر و اندیشه و عرفان است که از چشمه سار زلال ایمان و معرفت و هنر و ادب اسلامی و ایرانی مایه می گیرد.
این چشمه جوشان به کوثر نبوی (ص) متصل است و تا امتداد‌ جاودانگی, جاری و ساری است:
را هم مزن به وصف زلال خضر که من
از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت یکسر به حوض کوثر اندازیم
زبان حافظ که همان زبان آهنگین و موزون و غنی و زیبای فارسی است, زبان فرهنگ و اصالت و تمدن و هنر و ادب و تاریخ اسلام و ایران است :
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
زبان حافظ، زبان عرفان و معرفت است و شعر برخاسته از شعور او شعار بالندگی و پایندگی است:
گر به دیوان غزل صدر نشینم چه عجب
سالها بندگی صاحب دیوان کردم
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
بزرگداشت حافظ، نکوداشت ادب و هنر و گرامیداشت فرهنگ گرانسنگ اسلام و ایران و توجه به خود آگاهی و هویت حقیقی است.
منابع و مآخذ
۱- دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
۲- کلیات (فارسی) علامه محمد اقبال
۳- مسلمانان هند بریتانیا (پی . هاردی) THE MUSLIMS OF BRITISH INDIA. P. HARDY
مشروح این مقاله توسط آقای سعید معزالدین افزون بر ارایه و قرائت در روز بزرگداشت حافظ در تالار خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران - لاهور در همایش بزرگداشت خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی که در تالار اجتماعات امام خمینی(ره) خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در پیشاور پاکستان برگزار شد ایراد گردیده است.
منبع : بانک مقالات فارسی


همچنین مشاهده کنید