جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


درباره فرانک بدور نویسنده


درباره فرانک بدور نویسنده
«فرانك بدور» تهیه كننده فیلم های سینمایی كه مشهورترین كارش فیلم محبوب و پرفروش «چیزی درباره مری» (محصول ۱۹۹۸) بوده، از ۸ سال پیش وارد كار نویسندگی شده و موفق هم بوده است. نخستین رمان او به نام «جنگ های آینه» تركیبی از «رؤیا و حقیقت» و «فیلم و جهان واقعی كنونی» است و در آن «بدور» كوشیده است از آلیس در سرزمین عجایب برای ما بگوید و شاید هم از پرنسسی قصه بگوید كه آلیس نام دارد. آلیس همراه با مأمور مراقب خود هتر مدیگان از دنیای خیال به جهان حقیقی می گریزد و این پس از بركناری مادرش كه ملكه منطقه است، توسط خواهر بزرگترش رد شكل می گیرد، این پایان قصه نیست و آلیس در گام بعدی به سرزمین عجایب گسیل می شود.
این چیست؟ رؤیایی مسخره، ادامه ای بر ماجرای اصلی و اصیل آلیس و یا تصورات و اوهام فیلمساز و تهیه كننده ای كه حتی در زمان تولید فیلم های سینمایی، همیشه چیزی بیش از یك تهیه كننده صرف بود. هرچه هست، كتاب «بدور» با استقبال زیادی در اروپا و آمریكا مواجه شده و تركیب «رؤیا در رؤیا»ی آن خواننده های فانتزی دوست را راضی كرده است. شاید هم نباید تعجب كرد، زیرا فرانك بدور به خودی خود و شخصاً هم آدمی عجیب و تركیبی از تضادها است. او كه مقیم لس آ نجلس است، قبل از ورود به دنیای هنر بمدت ۵ سال در تیم ملی اسكی آمریكا عضویت داشت و آن هم نه مدیر و سرپرست، بلكه در هیأت یك ورزشكار. او دوباره هم در رشته اسكی «فری استایل» (آزاد) قهرمان جهان شد. ببینیم خود بدور چه می گوید.
● چطور شد كه وارد دنیای نویسندگی شدی؟
▪ شاید از همان دوران بازیگری ام در سینما كه زیاد هم طول نكشید، به نویسندگی علاقه مند شده باشم. وقتی درس بازیگری را می خوانید و یا نقشی را تمرین می كنید، دوست دارید كه آن را از نو بنویسید و بالا و پایین كنید و من نیز این كار را می كردم و از آن لذت می بردم.
سود و پول زیادی كه فیلم «چیزی درباره مری» نصیبم كرد، مرا قادر ساخت كه قدری به خودم فراغ بال و وقت و زمان برای موقعیت های شغلی و آزمودن بختم در سایر رشته ها بدهم. شروع كردم به نوشتن و آن روند هنوز هم ادامه دارد.
● اما حقیقتاً از چه زمانی نوشتن شما جدی شد و وارد وجه حرفه ای آن شدی؟
▪ شاید حدود ۷ سال پیش، اما لزوماً به كس دیگری نگفتم. منتها در هالیوود نوشتن و پرداختن به قصه نویسی نوعی پسرفت و نزول درجه محسوب می شود و حتی اگر در این رشته خوب كار كنید حاصل كارتان حرفه ای باشد، خواهند گفت كه نزول كرده اید، زیرا مثلاً در پیشینه تان بازیگری و تهیه كنندگی بوده است. برای من نیز چنین شد و پرداختنم به نویسندگی باعث شد چیزی حدود ۵ سال از صفحه روزگار محو شوم و انگار كه اصلاً نبودم. مردم از این تعجب می كردند كه دیگر در حال تولید فیلم ها نیستم و یا اگر هستم، بسیار كمتر از گذشته این كار را می كنم. دائماً می پرسیدند پس چه می كنی؟ به دروغ به آنها می گفتم كه دارم روی چند فیلم جدید كار می كنم. این را می شنیدند و راضی می شدند و می رفتند. ترجیح می دادم نگویم كه مشغول نویسندگی هستم، زیرا در آن صورت یك سری سؤال رویم سرازیر می شد و نمی توانستم جواب شان را بدهم. به عنوان یك نویسنده تازه كار جواب دادن به سؤالات مطروحه بسیار دشوارتر است.
● اما چقدر طول كشید تا سوار «كار» شوی و اصول این حرفه را بیاموزی؟
▪ شاید دو سال. این قدر طول كشید تا ببینم و بدقت حس كنم كه قواعد كار چیست و اصول این حرفه را بیاموزم و بر طبق الزام ها و در چارچوب های تأیید شده بنویسم. مهمتر از هر چیزی این بود كه باید می فهمیدم كه این قطعات چگونه به هم پیوند می خورند و نقطه جوش خوردن آنها كجا است. پس از آن می شد كلیات قصه و جزئیات آن را درون آن چارچوب اصلی قرار داد و دیالوگ ها را پیاده كرد. پس از انجام شدن این كارها نویسندگی بدل به مهمترین موضوع مورد علاقه ام و شغل اول من شد.
● ظاهراً مخاطبان شما بیشتر از طبقات نوجوان و جوان هستند. روبرو شدن با آنان و كار كردن برای آنها چگونه است؟
▪ وقتی با كودكان و نوجوانان طرف هستید، كارتان سخت است، اما این طور هم نیست كه آنها مثلاً مسلح و با ضدیت با شما و ذهنیت قبلی در این زمینه وارد عرصه شوند، بلكه ذهنی آماده برای پذیرش كار شما و جذب ایده های جدید دارند. آنها از ابتدای كار علاقه مندند و بسرعت جذب چیزی می شوند كه برایشان تعریف می كنید. وقتی به مدرسه و یا محلی می روم كه قصد نوشتن قصه ای درباره آنجا و كاراكترهای آن را دارم، قضیه را به آنها می گویم و آنان هم استقبال می كنند. به سمت من می دوند و می گویند آیا می شود به ما هم در كارت یك رل اصلی بدهی. باید به آنها توضیح بدهم كه قضیه از چه قرار است و احتمال دارد كه این قصه اصلاً به یك فیلم برگردانده نشود. برای آنها فرقی نمی كند. یكی دو فصل كوتاه قصه مورد نظرم را برای آنان می خوانم و علاقه مندتر می شوند. حسن كار كردن با نوجوانان و نوشتن برای آنان همین است. احساسات اغلب آنها پاك است و می توانید روی این مسأله حساب و كار كنید.
● اما چرا به سمت قصه افسانه ای «آلیس در سرزمین عجایب» رفتید؟ آیا این یك نوع واریاسون روی آن نیست؟ واریاسونی كه خودتان می پسندید؟
▪ همه چیز تصادفی شروع شد. یك روز به موزه لندن رفتم و آنجا با تصاویر و كارت های تبریك و پیامی با در بر داشتن كاراكتر آلیس مواجه شدم. تا به حال چنان كارت هایی را ندیده بودم. به سراغ توزیع كننده آنها رفتم و بعضی طرح ها و نماهای دیگر از آن را به من نشان داد و فلسفه ها و روال آن را برای من تشریح كرد. دیدم تصویری از آلیس در آن وجود دارد كه در كارها و برداشت های قبلی نبوده است. یك نوع نگاه جدید به این كاراكتر بود كه تیره تر از برداشت های قبلی موجود از وی نشان می داد. همان قضیه پایه گذار و سنگ بنای «جنگ های آیینه» و نگارش این كتاب شد. آن كارت های تبریك هنوز نزدم است و گاه به گاه به آنها نگاه می كنم و گاهی هم آنها را به بچه ها نشان می دهم. از این طریق بهتر می توانم به دیگران و بخصوص نوجوانان، اصل قصه و شكل های مختلف آن را تفهیم كنم. این كه آلیس را چگونه ببینند.
● ولی این همان آلیس نیست.
▪ بله، من هم نگفتم كه هست. این پرنسسی است كه هم اسم با آلیس معروف است و دور و بر او نه كاراكترهای همیشگی بلكه آدم های تیره ای هستند كه گاه آلیس را نمی شناسند، «آلیس ما» بیش از هر كسی توسط آدم ها و رویدادهای خطرناك محاصره شده است.
● آیا از روی آن یك فیلم سینمایی هم خواهید ساخت؟
▪ چرا، اما من مخصوصاً صبر كرده ام تا كتاب روی پای خودش بایستد و بر پایه خودش حركت كند و به خواست مردم جواب بدهد و با آنها مواجه شود و سپس سر فرصت و مدتی بعد وسایل ساختن فیلمی از روی آن را جور خواهم كرد و ابزار آن را فراهم خواهم آورد.
● ظاهراً كتاب بعدی تان كه در چارچوب همین تریلوژی (و به نام «دیدن رد») است، آخرین مراحل تولید را می گذراند.
▪ بله، تقریباً تمام شده است، اما چاپ و انتشار آن را گذاشته ام برای ابتدای پائیز سال بعد و با همراه داشتن یك كتاب كمیك تكمیلی و به مثابه ضمیمه آن.
● قدم بعدی تان چیست؟
▪ نمی دانم. باید صبر كنم و ببینم، اما چیزی در همین مایه ها خواهد بود و فعلاً در دنیای كودكان و بهتر بگویم در جهان خیال و فانتزی خواهم ماند.
● به نظر خودتان بزرگترین دستاوردتان تا حال حاضر چه چیزی بوده است؟
▪ شاید ارتباط برقرار كردن با خردسالان و نوجوانان و ورود هرچه بیشتر به دنیای ویژه و شیرین آنان بوده باشد. صحبت با آنان و سردرآوردن از علایق شان و سپس ترسیم آن بر روی كاغذ و تأمین رؤیاهایشان بسیار شیرین است و فكر می كنم این از خلاقانه ترین شكل ها و روندهای كار هنری باشد. این یك دنیای مهیج است كه می توانید در آن مانور زیادی هم بدهید و به حدود و مرزی تازه برسید. می توان هیجان خلق كرد و قصه های شیرین گفت. این چیزی است كه حتی از ساختن فیلم های مردمی و پرفروش هم راضی كننده تر است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید