جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ضیافت کمیت در غیبت کیفیت


ضیافت کمیت در غیبت کیفیت
● بررسی حضور فیلم های دفاع مقدس در دوره های مختلف جشنواره فجر
در تعریف جنگ گفته اند؛ «جنگ مبارزه مسلحانه و خونین بین گروه های سازمان یافته است.» این پدیده که جزء مشخص ترین مبادی تاریخ است و به عنوان مرزی به حساب می آید که مراحل متمایز حوادث این ساحت را از یکدیگر متمایز می کند، عامل بسیار مهمی در تکوین تغییرات اجتماعی است.
نگاه های مختلفی از دریچه اساطیر و افسانه ها، مذهب، فلسفه، اخلاق، حقوق، جامعه شناسی و... به این پدیده افکنده شده است و طبعاً هنر نیز جایگاه خاص خود را در این روند دارد و سینما به عنوان یکی از متاخرترین هنرهای معاصر، ارتباط ویژه خود را با جنگ برقرار کرده است تا آن حد که اصطلاح ژانر جنگی در بین مفاهیم استاندارد سینمایی جا افتاده است.
این مساله در سینمای ایران نیز بازتاب بسیار جدی داشته است و پرجلوه ترین آن جنگ هشت ساله بین عراق و ایران است که در فرهنگ واژگانی رسمی با عنوان دفاع مقدس از آن یاد می شود و به همین مناسبت سینمای مربوط به آن نیز با عنوان سینمای دفاع مقدس شکل گرفته است. هر سال در سینمای ایران که کلیت آن در جشنواره فیلم فجر قابل ارزیابی است، بحث سینمای دفاع مقدس همواره یکی از مطرح ترین ابعاد را تشکیل می دهد و میزان ضعف یا قوت حضور این ژانر سینمایی در میان آثار جشنواره، به مقدار اهتمام جامعه مسوولان و یا سینماگران تعبیر می شود.
امسال در جشنواره فیلم فجر شش فیلم جنگی حضور دارد که همین تعداد، موقعیتی را به وجود آورده است که مدیران سینمایی وقت از آن به مثابه پایبندی محکم شان به ارزش های ایدئولوژیک نظام بهره برند. چنین وضعیتی در فراز و نشیب های ۲۵ دوره جشنواره و در حالی که ۱۸ سال از پایان جنگ سپری می شود، زمینه این تامل را به وجود می آورد که تاکنون از آغاز جنگ و جشنواره، چه نسبتی بین سینمای ایران و دفاع مقدس برقرار شده است؟
زمانی که اولین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۱ برگزار شد، دو سال از شروع جنگ سپری شده بود. هدف اولیه از برپایی این فستیوال، ایجاد وضعیت تثبیتی در سینمای کشور بود که با توجه به بلاتکلیفی که در دوران انقلاب به این سو بر آن مستولی شده بود، این دغدغه بین بسیاری از سینماگران و سینمادوستان شکل گرفته بود که آینده این روند به بن بست خواهد رسید. بنابراین با راه اندازی یک جشنواره رسمی و دولتی سعی در احیای آن از طریق سیاست های مختلف هدایتی - حمایتی کردند و با ایجاد وضعیت گلخانه یی در یک مسیر مشخص رو به رشدش گذاشتند.
طبعاً مساله جنگ نیز بر دوچندان ساختن بحران های حاکم بر سینمای ایران سایه سنگینی انداخته بود، اما در عین حال مفهوم سازی هایی که در ارتباط با ارزش های نظام از جنگ به عمل می آمد، این پدیده را تبدیل به یک نماد فرهنگی ساخت که بازتابش در سینما نیز وجه ارزشی خاص خود را داشت. جدول پائین به خوبی فراز و نشیب روند حضور فیلم های جنگی در ۲۵ دوره جشنواره فیلم فجر را نشان می دهد که تامل در آن میزان همبستگی تعداد این آثار را با تحولات سیاسی اجتماعی آشکار می سازد.
تا حوالی فتح خرمشهر سیر تولید فیلم های جنگی رو به صعود است اما یکی دو سال بعدش تنزل پیدا می کند تا اینکه با بالا رفتن میزان عملیات های جنگی رفته رفته کمیت آثار جنگی نیز رو به افزایش می رود به طوری که در سال پایانی جنگ که مقارن با دوره هفتم جشنواره است به اوج خود نسبت به مقاطع زمانی پیشین می رسد.
اما پس از پایان جنگ این سیر نیز به سمت نزول گرایش پیدا می کند که البته امری طبیعی بود. ولی با استعفای سیدمحمد خاتمی از وزارت ارشاد و روی کارآمدن یکی دو وزیر بعدی نمودار آثار سینمایی جنگی به حداکثر اوج خود می رسد و البته با توجه به شیب نزولی ناگهانی اش در سال ۷۵، هویت غیرارگانیک خود را آشکار می کند.
پس از واقعه دوم خرداد و به ویژه در ایام صدارت عطاءالله مهاجرانی بر کرسی ارشاد، روند تولید آثار جنگی رو به کاهش شدید می رود و در دوران دوم ریاست جمهوری خاتمی است که این امر مجدداً مسیر رو به بالای خود را باز می یابد که البته در یکی دو سال آخرش دوباره افول می کند تا اینکه مجدداً در دوره بیست و پنجم جشنواره که در واقع اولین تابلوی سینمایی مسوولان جدید کشور به نحو تام و تمام است، با صعود خط نمودار مواجه می شویم. صعودی که البته باز با جهت گیری ایدئولوژیک دولت نهم تناسب دارد.
اما جدا از بحث کمیت، ابعاد جهت گیری این آثار هم تامل پذیر است. به طور کلی در عرض ۲۶ سال اخیر (از زمان آغاز جنگ تاکنون) با سه رهیافت کلی در باب جنگ در سینما روبه رو بوده ایم. نخست رهیافت ملی که جنگ را در محدوده دفاع از خاک میهن بر حسب مرزهای شناخته شده بین المللی تعریف می کند و وارد حوزه های فرامتنی آن نمی شود.
آثار محمد بزرگ نیا از قبیل توفان و جنگ نفتکش ها در این رهیافت قابل بررسی اند. دوم رهیافت ایدئولوژیک که جنگ را نه براساس مرزهای جغرافیایی بلکه بر حسب مرزهای عقیدتی به تصویر می کشد. براین اساس جنگ تحمیلی هشت ساله یک نبرد صرف بین عراق و ایران نبود بلکه حاکی از هجوم همه جانبه دشمنان انقلاب اسلامی برای به شکست رساندن اسلام سیاسی و نظام حکومت دینی بود. برخی از فیلمسازان نظیر جمال شورجه وجوه بیرونی این مساله را بیشتر مدنظر داشتند و برخی دیگر مانند ابراهیم حاتمی کیا به قالب های درونی تر آن می نگریستند و موقعیت رزمنده به عنوان یک انسان را در این کشاکش ترسیم می کردند.
رهیافت سوم، رهیافت آسیب شناسانه است که عمدتاً در محورهای اجتماعی یا همان زیر ژانر تبعات جنگ متمرکز می شود. در اینجا ضایعات جنگ از قبیل فروپاشی نهاد خانواده، یأس، تلفات انسانی، بحران های اخلاقی، گسترش استفاده های ابزاری از ارزش های جنگ، نابسامانی اقتصادی، معلولیت های جنگی و... محور قرار می گیرند و بسته به دیدگاه فیلمساز حتی تا مرز آثار ضدجنگ نیز پیش می روند. طبل بزرگ زیر پای چپ، باشو غریبه کوچک، گیلانه و عروسی خوبان از این جمله به حساب می آیند.
اما اکنون این تعداد فیلمی که در جشنواره بیست و پنجم حضور دارند، متناسب با کدام یک از این رهیافت ها هستند؟ طبیعی است که پاسخ به این سوال در حال حاضر که نگارنده حضور آثار مزبور را ندیده است، واجد شفافیت لازم نیست. منتها با نیم نگاهی به آدم ها و موضوع ها و عنوان ها نتایج مقدماتی خود را نشان می دهند.
اینکه آرش معیریان کمدی ساز به سراغ وجوه «معناگرایانه» دفاع مقدس می رود و مسعود ده نمکی با آن سابقه جدی اش به سراغ لحن کمدی جنگ می رود حاکی از عجیب و غریب بودن تابلوی امسال سینمای جنگ در جشنواره بیست و پنجم است. نکته یی که با حضور کیومرث پوراحمد با آن روحیه بسیار احساساتی و فیلم های لطیفش در کسوت فیلمساز جنگی دوچندان می شود. اعتبار پاداش سکوت جدا از بازیگرانش، یکی در نام سازنده اش مازیار میری است که پیش از این با قطعه گم شده و به آهستگی روندی فردیت گرا را در سینما دنبال می کرد و دیگری در نویسنده منبع اقتباس احمد دهقان که با داستان من قاتل پسرتان نیستم، فضایی متفاوت را در بستر جنگ دنبال می کرد.
روز سوم محمدحسین لطیفی به اعتبار سریال صاحبدلان او کنجکاوی برانگیز است و مثل یک قصه خسرو سینایی، با توجه به فقدان فیلم داستانی جنگی در کارنامه کارگردانش و نوع سبک و سیاقی که سینایی در آثارش استفاده می کند، توجه مخاطبان را جلب می کند. نکته اساسی اینجاست که اعتبار سینمای دفاع مقدس نه چندان به کمیت ها وابسته است و نه خیلی ربط به رهیافت ها دارد. این اعتبار بیش از هرچیز از کیفیت کار نشأت می گیرد؛ نکته یی که تجربه نشان داده است معمولاً در پای کمیت گرایی قربانی می شود.
اعتبار سینمایی و فراسینمایی نام های فیلمسازان جنگ جشنواره بیست و پنجم، امید به کیفیت خوب مجموعه آثار دفاع مقدس امسال را بالا می برد اما تاکید پنهان مسوولان بر کمیت قضیه، آن دغدغه تاریخی را زنده می سازد. در هر حال حاصل این کشاکش و تردید، در پایان جشنواره خود را عیان می سازد و نتیجه هرچه باشد، می تواند در تامل نسبت به جهت گیری دولت نهم به عرصه سینما و به ویژه سینمای دفاع مقدس نقش تعمیق کننده داشته باشد.
مهرزاد دانش
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید