شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آیا بهتر نیست...


آیا بهتر نیست...
و سرانجام بیست‌وهفتمین دوره جشنواره تئاتر بین‌المللی فجر در ۱۱ بخش مختلف و تعداد زیادی نمایش به همراه تعداد قابل توجهی سمینار و کارگاه و نمایشگاه و... پایان پذیرفت به همین دلیل لا‌زم دانستم اینک پس از فروکش کردن تب و تاب جشنواره به‌عنوان کارشناسی که لا‌اقل در ۱۵ دوره برگزاری جشنواره فجر حضور داشته‌ام نگاهی کلی و البته اجمالی به چگونگی برگزاری این جشنواره فرهنگی - هنری و البته نمایشی و البته بین‌المللی بیندازم شاید تذکری باشد به مسوولا‌ن و دوستداران هنر تئاتر.
۱) بی‌شک جشنواره تئاتر فجر برای اهالی تئاتر از مهم‌ترین رویدادهای دراماتیک کشور به‌شمار می‌رود. از یک منظر جشنواره نوسالی و بهار تئاتر است. وقت سراغگیری از دوستان و دید و بازدید خانواده بزرگ تئاتر است. دیدن آثار جدید ایرانی و خارجی، ارزیابی عملکردها و کشف پدیده‌ها و تماشای فراز و فرودها و خلا‌قیت‌ها و نوآوری‌هاست و از منظر دیگری فصل قول و قرارها و وعده و وعیدهای مدیران رده‌بالا‌ و میانی فرهنگی کشور است که همه چیز برایشان عالی جلوه داده می‌شود و گاهی با حضور مستقیم در جشنواره سر ذوق می‌آیند و حرف‌ها و سخنان جالبی می‌زنند و وعده‌هایی می‌دهند که بسیاری‌شان مشمول مرور زمان شده و به فراموشی سپرده می‌شوند و بعضی‌شان هم به بار می‌نشینند که البته همین هم برای تئاتر ویران ما غنیمتی است. از سوی دیگر زمان جشنواره وقت خانه‌تکانی و غبارروبی و بهسازی و تعمیر سالن‌های نمایش است چراکه تنها گویا در این زمان است که بودجه‌ای به این امر اختصاص داده می‌شود و به هر حال زمان جشنواره است و باید آبروداری کرد.
و هم در این ایام است که تلویزیون و رسانه ملی ویژه‌برنامه‌هایی تدارک می‌بینند و بالا‌خره تئاتر همه‌گیر می‌شود و حتی آنها که تئاتر مساله‌شان نیست از آن خبرهایی می‌شنوند و خلا‌صه اینکه در این دو روزه جشنواره تمرکزی فراگیر و چندجانبه روی این شاخه فرهنگی و هنری ایجاد می‌شود و همه چیز درباره تئاتر و برای تئاتر است و هر چه هست خوب است. ‌
۲) اگرچه پیرامون این رویداد مهم فرهنگی و نمایشی سمینارها و همایش‌هایی برگزار شده است و دانشجویان متعددی در پایان‌نامه‌هایشان از زوایای مختلف به چگونگی برگزاری جشنواره پرداخته‌اند اما تا آنجا که من می‌دانم تاکنون به‌طور جدی و علمی در این‌باره پژوهشی صورت نگرفته است؛ پژوهشی که به‌طور شفاف و روشن تاثیرات مثبت و منفی به‌جای مانده از برگزاری جشنواره را روی تئاتر کشور مشخص و معلوم سازد. برای همین پس از گذشت ۲۷ سال هنوز هم صحبت از بودن یا نبودن جشنواره به میان می‌آید و چگونگی برگزاری‌اش هر سال با تغییرات فاحش و فراز و فرودهایی غیرقابل پیش‌بینی همراه می‌شود. پرواضح است که بخشی از این تغییرات متاثر از اعمال سلا‌یق و روش‌های مدیران و بخشی از آن متاثر از حوادث و اتفاقات فرهنگی و سیاسی جامعه بوده است. به هر حال جشنواره تئاتر رویدادی فرهنگی است که مولود زمان خود است و اتفاقات و مسائل جاری زمانه را از نگاه هنرمندان همان زمانه بازنمایی می‌کند. بدیهی است که حوادثی مانند وقوع انقلا‌ب، دفاع مقدس، پذیرش قطعنامه و آتش‌بس، بازسازی، دوم خرداد، سوم خرداد و... آنقدر بزرگ و تاثیرگذار هستند که افکار و آرای اندیشمندان جامعه را تحت‌تاثیر قرار دهند. بنابراین به‌راحتی می‌توان کیفیت‌های محتوایی دوره‌های مختلف جشنواره را از سال اول تاکنون بر اساس تاثیر گرفتن از حوادث اجتماعی موازی و جاری و همراه آن مورد مداقه و بررسی قرار داد. اما اعمال سلا‌یق مدیران و تاثیر روش‌ها و منش‌های ایشان روی شیوه برگزاری هم بسیار قابل توجه و بررسی است.
به هر حال ۲۷سال از اولین برگزاری می‌گذرد ولی هنوز هیچ معیار معلوم و مشخص و ثابتی برای برگزاری جشنواره بیست‌وهشتم وجود ندارد. هر سال با تغییر دبیر و البته تغییر دبیرخانه شاهد دگرگونی در شیوه برگزاری جشنواره آدم‌های ستادی و هر چیز دیگر قابل تغییر هستیم. این تغییرات نه از روی نوآوری و نه در جهت روند رو به رشد و تکاملی بلکه در زمینه ایجاد تغییرات سلیقه‌ای و حرکات موازی و شروع دوباره از صفر و به موازات حرکات قبلی انجام شده است. مدیری از راه می‌رسد، دبیری را به کار می‌گمارد، در حالی‌که تنها ۲ ماه تا برگزاری جشنواره باقی است تصمیم می‌گیرد جشنواره غیررقابتی باشد و بخش مسابقه از جشنواره تئاتر فجر حذف شود، این در حالی است که جشنواره تئاتر مناطق در حال برگزاری است و داوران اعزامی بلا‌تکلیف مانده‌اند که چه باید بکنند و به آنها تلفنی ابلا‌غ می‌شود که فقط دو نمایش انتخاب کنید تا در جشنواره فجر حضور داشته باشد و طبیعتا گروه‌های شرکت‌کننده هم که از اقصی نقاط کشور آمده‌اند از این تصمیم شگفت‌زده شده و به آن اعتراض می‌کنند. به هر حال جشنواره آن سال بر پایه همان تصمیم ناگهانی و غیرکارشناسی برگزار می‌شود. سال بعد جشنواره‌های تئاتر استانی هم حذف می‌شود و سال بعدتر همایش تئاتر استانی برگزار می‌شود و این تصمیمات چنان شتاب‌زده و ناپخته است که خود طراحان و تصمیم‌گیرندگان هم در کم و کیف و چگونگی اجرای آن سردرگم می‌مانند و نتیجه این می‌شود که تئاتر استان‌ها و شهرستان‌ها به نابودی کشیده می‌شود و سرانجام پس از ۴ سال دوباره روز از نو و روزی از نو. جشنواره‌های تئاتر استانی به همان شیوه ۴ سال پیش به‌صورت مسابقه برگزار و منتخبان آن به جشنواره مناطق و برگزیدگان مناطق به جشنواره فجر راه می‌یابند. آیا سال دیگر نیز به همین‌گونه است؟ معلوم نیست، هیچ‌کس نمی‌داند سال بعد چه اتفاقی می‌افتد. باید دید دبیر بعدی کیست و شرایط اجتماعی چیست.
۳-‌۲۷ سال از عمر برگزاری جشنواره تئاتر فجر می‌گذرد و به عبارتی جشنواره تئاتر فجر ۲۷ ساله می‌شود. یعنی بسیاری از کسانی که اینک به عناوین مختلف در عرصه جشنواره حضور دارند در سال‌های آغازین هنوز متولد نشده بودند. ۲۷ سال یک عمر است، یک انسان ۲۷ ساله به اوج بهار و بلوغ زندگی‌اش رسیده است و باید گفت جشنواره تئاتر فجر به اندازه عمر ۲۷ ساله خود به بلوغ و تکامل و پختگی نرسیده است. هنوز معیار و ضابطه معلوم و مشخصی ندارد، هنوز از زبان آدم‌ها و مسوولا‌ن مختلف دلا‌یل متفاوت و گاه متضادی برای برگزاری‌اش می‌شنویم، هنوز در حال آزمون و خطاییم، هنوز نمی‌دانیم جشنواره به صورت مسابقه و رقابتی برگزار می‌شود یا به همین شیوه همایشی، هنوز نمی‌دانیم جشنواره باید ویترین اجراهای موفق سال گذشته باشد و یا معرف تولیدات سال آینده و خیلی از چیزهای دیگر را نمی‌دانیم.
آیا بهتر نیست قبل از تشکیل ستاد و دبیرخانه جدید، با بررسی دقیق و علمی نقاط ضعف و قوت دوره‌های پیشین و بهره‌گیری از نظر کارشناسان و صاحب‌نظران مجرب به قاعده و ضابطه‌ای ثابت و برنامه‌ریزی حداقل ۵ ساله‌ای دست یابیم که البته مبنای آن همه تجربه‌های گذشته باشد؟ آیا بهتر نیست مدیران - البته همه‌چیزدان - اندکی دایره بسته افراد وابسته و مطیع و فرمانبر اطراف خود را گسترده‌تر کنند و از تجربیات آدم‌های خلا‌ق و کارشناسان مجرب استفاده نمایند تا لا‌اقل خط سیر منطقی رویدادها و جشنواره‌های نمایشی محفوظ بماند؟
آیا بهتر نیست ستاد جشنواره همچون سال‌های پیشین در محل اداره کل هنرهای نمایشی باشد و عوامل ستادی‌اش همان کارمندان و کارشناسان البته مجرب متاسفانه منفعل‌شده رسمی و قراردادی همان اداره باشند و به‌جای سپردن چندکار و مسوولیت به یک نفر تقسیم کار براساس شایستگی و توانایی و تخصص افراد صورت بگیرد تا هم هزینه‌ها به میزان قابل توجهی کاهش یابد و هم احساس تعهد و دلسوزی بیشتری ایجاد شود و هم هنرمندان تکلیف خود را بدانند، اگرچه خواه‌ناخواه بار اصلی مراجعات و پاسخگویی به ارباب‌رجوع و امورات اجرایی را همین پرسنل محترم ثابت اداره کل هنرهای نمایشی برعهده دارند اما به قول حافظ:
بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم / یارب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت
۴) ‌همه‌ساله لا‌اقل نیمی از اجراهای جشنواره تئاتر فجر به استان‌ها و شهرستان‌هایی که با گذر از هفت‌خوان ایجادشده بر سر راهشان سرانجام به جشنواره راه می‌یافتند، اختصاص می‌یافت که چگونگی حضور گروه‌های شهرستانی و آنچه بر آنها می‌رود و چند و چون برگزاری جشنواره‌های تئاتر استانی و منطقه‌ای خود داستانی دارد که لا‌زم است در جای دیگری بدان پرداخته شود اما آنچه در این مقال قابل ذکر است اینکه روزگاری وقتی نمایشی از شهرستانی به جشنواره فجر راه می‌یافت حال و هوا و رنگ و بوی آن سامان را با خود به جشنواره می‌آورد و نشانه‌ای از فرهنگ و اقلیم آن دیار که نمایش از آنجا می‌آمد را با خود داشت. از شمال و جنوب خراسان گرفته تا هرمزگان و بوشهر تا کردستان و سیستان و بلوچستان و فارس وگیلا‌ن و مازندران و تبریز همه پیوندخورده با فرهنگ و آیین قومی و محلی‌شان و بهره گرفتن از لباس و موسیقی و لهجه و رفتارشان در جشنواره حضور می‌یافتند و اینچنین بود که گستردگی و تنوع فرهنگی و اقلیمی ایران هم برای خودمان و هم برای میهمانان خارجی قابل مشاهده و توجه و تعجب‌برانگیز بود.
نمایش خانات به کارگردانی رضا صابری را می‌توان مثال زد که چگونه با بهره‌گیری از طراحی لباس و صحنه و موسیقی و لهجه و حتی قصه و داستان محلی خراسانی در آن سال‌های آغازین جشنواره خوش درخشید اما اینک نمایش‌های شهرستانی با تقلید ضعیف از آثار البته حرفه‌ای جشنواره‌پسند تهران و به یمن حضور فارغالتحصیلا‌ن تئاتر که بی‌تجربه و پر از کلمات و اسم‌های بی‌مصداق از گرد راه می‌رسند با هزار زحمت و مرارت در جشنواره‌های بی‌رونق استانی و منطقه‌ای شرکت می‌کنند، بدون بودجه و کمک‌هزینه لا‌زم و درخور شأن ایشان و چنانچه کارشان به جشنواره فجر راه یافت آرام و بی‌صدا در گوشه‌ای یکی دو اجرا در جشنواره خواهند داشت و در هیاهوی جشنواره کسی به سراغ ایشان نخواهد رفت. ایشان یک روز قبل از اجرای‌شان در جشنواره به تهران می‌آیند و بلا‌فاصه پس از اجرا باید محل اقامت را تخلیه و به شهرستان خود عزیمت کنند. ‌
در سال‌های گذشته که جشنواره به صورت رقابتی برگزار می‌شد به‌هرحال بخشی از جوایز نصیب شهرستانی‌ها می‌گردید و در چند جشنواره اکثر جوایز را حتی در رقابت با حرفه‌ای‌های صاحب‌نام پایتخت، شهرستان‌ها بردند و همین خود انگیزه‌ای بود برای تلا‌شی بیشتر اما الا‌ن داشتن یک یا دو اجرا در بخش مرور یا موضوعی جشنواره آن هم پس از پیمودن چند صد کیلومتر راه، آن هم بدون بهره‌مندی از ویژگی‌های اقلیمی و منطقه‌ای و آداب و رسوم قومی در سالن‌های حاشیه‌ای جشنواره چه امتیازی می‌تواند برای هنرمندان آن استان و شهرستان داشته باشد. شاید به همین دلیل و بسیاری دلا‌یل دیگر است که هنرمندان پیشکسوت و باتجربه و صاحب‌نام استان‌ها گوشه‌نشین شده‌اند و از تئاتر بریده‌اند و اگر تک و توک از این افراد هم درصدد برآیند تا کاری انجام دهند کسی دست مساعدت و یاری به سوی‌شان دراز نمی‌کند. برای همین بر خود لا‌زم می‌دانم از حضور سلمان فارسی صالح‌زهی که پس از ۲۰ سال دوری از صحنه امسال با نمایش <مرو مرویی در پاسی از شب> که از شهرستان دورافتاده ایرانشهر در جشنواره تئاتر فجر حضور یافت تشکر و قدردانی کنم؛ نمایشی که کاملا‌ برآمده از حال و هوا و برگرفته از داستان‌های فولکلوریک سیستان و بلوچستان بود و با استفاده از موسیقی و لباس و آیین و فرم و حرکت، نمایشی تماشایی را بر صحنه جان بخشید. کم نیستند امثال سلمان صالح‌زهی که می‌توان با اندکی توجه به صحنه بازشان گرداند.
کسانی که در گوشه‌گوشه این سرزمین پهناور زندگی می‌کنند و برای شناخت و بازشناساندن آیین و آداب‌شان زحمت کشیده‌اند و می‌توانند بهترین زمینه را بازشناسی کنند و گوناگونی و ماندگاری آداب و سنن ارزشمند ایرانی را فراهم آورند.
۵) جشنواره امسال در ۱۱ بخش مختلف و متفاوت به‌همراه همایش‌ها و سمینارها و کارگاه‌های گوناگون برگزار شد. جدول امسال البته خیلی کوچک‌تر و کمتر از سال گذشته اما به هر حال پروپیمان بود. امیدوارم گنجاندن این همه بخش و برنامه به خاطر نگاه آماری نباشد. اطلا‌عات و آماری که مسوولا‌ن جشنواره ارائه می‌دهند خوشبختانه یا بدبختانه واقعی است. اما نگاه آماری به هنر که مقوله‌ای انسانی و احساسی است تلخ و تراژدی است. واقعا چه لزومی دارد این همه بخش‌بندی و برنامه در جشنواره داشته باشیم. چرا این همه وسعت و تعدد برنامه را می‌خواهیم صرفا در ۱۰ روز به اجرا درآوریم و بقیه ایام سال را به رکود و بیکاری سپری کنیم. همه بخش‌ها و برنامه‌های جشنواره در جای خود قابل استفاده و ارزشمند است ولی در این شلوغی و آشفتگی بسیاری از آنها به چشم نمی‌آیند و بیهوده به هدر می‌رود. از اخبار و اطلا‌عات برمی‌آمد که برنامه‌هایی از بخش‌های ارزشمند جنبی به دلیل عدم حضور مخاطب اجرا نشده و بخشی از سمینارها و همایش‌ها مخاطب چندانی نداشته است در حالی که چنانچه هر کدام از این برنامه‌ها به طور مستقل برگزار می‌شد مطمئنا با استقبال و تاثیرگذاری بیشتری مواجه می‌شد. ‌
واقعا چه می‌شد اگر جشنواره تئاتر فجر به عنوان سرآمد تئاتر ایران به صورت مختصر و مفید بهترین آثار اجراشده در سال را در تهران که بیشترین مخاطب را داشته باشد و بهترین آثار شهرستانی که برآمده از آداب و سنن و آیین آن سرزمین باشد و همچنین انتخاب آثار خارجی که حضورشان باعث بهره‌گیری از آموزش و دیدن خلا‌قیت‌های بدیع و استفاده از تکنیک و فناوری روز جهانی است، در خود جای می‌داد؛ یعنی جشنواره متنوع و گوناگون از اقصی‌نقاط جهان تا اقصی‌نقاط ایران. ‌
۶) در جشنواره امسال هم به جز بخش مسابقه بین‌الملل سایر گروه‌ها به صورت غیررقابتی حضور داشتند. در مسابقه بین‌الملل هم که معلوم شد تئاتر امروز ما در میان تئاترهای نه‌چندان ممتاز و دست اول جهان جایی ندارد و همه جوایز نصیب خارجیان شد. ‌
اینک مسابقه و رقابت در جشنواره دارای نقاط و ضعف و ایرادهایی است قبول اما باید پذیرفت که اجرای جشنواره به صورت مسابقه‌ای و رقابتی (و نه البته رفاقتی) محاسنی هم دارد که بیش از معایب آن است. از جمله آنها ایجاد انگیزه و کشف پدیده‌هاست. مگر رضا صابری، محمد چرمشیر، محمد یعقوبی، علیرضا نادری، کیومرث مرادی، کورش نریمانی، نادر برهانی‌مرند، حسین پارسایی، مجید واحدی‌زاده، اصغر خلیلی، امیررضا کوهستانی، چیستا یثربی، نغمه ثمینی، آرش عباسی، کورش زارعی، اصغر دشتی، مهرداد رایانی و خیلی‌های دیگر از بازیگران و نویسندگان و کارگردانان تهرانی و شهرستانی و تهرانی‌های شهرستانی همه از پدیده‌های مکشوف مسابقه‌ای جشنواره‌های فجر نیستند؟ پس بهتر آن است که از برای کشف پدیده‌های جدیدتر معایب مسابقه‌ای بودن را برطرف سازیم و جشنواره همچنان رقابتی باقی بماند. ‌
بازی به هر حال برگزاری جشنواره تئاتر آن هم با این همه گستردگی و برنامه‌های جور واجور، تلا‌ش و زحمت و صبوری فراوانی می‌طلبد که چنانچه همه چیز به درستی برگزار شده باشد حسن انجام وظیفه برگزارکنندگان آن است. البته ما سال‌هاست توقع داریم برای درست انجام دادن وظیفه‌ای که برعهده گرفته‌ایم و بابت آن حقوق مناسبی هم دریافت می‌کنیم دیگران اعم از مسوولا‌ن مافوق و مردمان مادون از ما کمال تشکر و سپاس را داشته باشند و خودمان هم گاهی که فرصت کنیم از خودمان متشکر می‌شویم. بر همین اساس لا‌زم است از زحمات تمامی مسوولا‌ن برگزارکننده جشنواره تئاتر فجر کمال تشکر را داشته باشیم. بقیه کارمندان و هنرمندان شرکت‌کننده فقط وظیفه‌شان را انجام داده‌اند. ‌
هدف من از نوشتن این مختصر یادآوری نکاتی بود که به نظرم رسید لا‌زم است گوشزد شود وگرنه شرح و بسطش مجالی می‌طلبد مجانی... ‌
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
علی‌اصغر راسخ‌راد‌
کارگردان و مدرس تئاتر
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید