جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

گره صلح خاورمیانه کجاست؟


گره صلح خاورمیانه کجاست؟
كاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریكا اعتراف كرد سیاست رفت و برگشت وی در خاورمیانه فاقد هرگونه طرح و نقشه مهم بوده و تنها برپایه رویكردی قدم به قدم است. این استراتژی كه رویكردی اشتباه در حل اختلاف های فلسطین است، بدون شك در آینده نیز شكست خواهد خورد.
رویكرد رایس بر این اصل استوار است كه با جلب اعتماد گروه های متخاصم می توان به پیشرفت مذاكرات مهمی در زمینه یافتن راه حل نهایی برای این اختلاف ها كمك كرد.
البته، اختلاف های فلسطینی ها، اختلافی معمولی نیست. این اختلاف ها از زمان آغاز فعالیت صهیونیست ها در به دست گرفتن زمام كشور فلسطین و تبدیل كردن آن به یك دولت یهودی، اختلاف هایی بر سر موجودیت بوده است. مردم فلسطین هیچ گاه جایی در دولت صهیونیستی نداشته اند.
در حقیقت مبلغان صهیونیستی كه در تلاش برای یافتن راهی به منظور قبولاندن اقدام های استعماری خود به قدرت های امپریالیستی بودند، در خیال و تصور خود حیات مردم فلسطین در كشورشان را نادیده گرفته بودند. در حالی كه یهودیان با شعار «سرزمین بدون مردم و مردم بدون سرزمین» قصد داشتند فلسطین را مستعمره خود كنند، آمار و ارقام نشان می داد كه حدود ۹۳ درصد از كل جمعیت فلسطین را اعراب مسلمان و مسیحی فلسطینی تشكیل می داد.
چگونگی مدیریت هیأت صهیونیستی در تبدیل فلسطین از یك كشور عرب به كشوری یهودی، آن هم با كمك نیروهای بریتانیایی و حمایت نیروهای امپریالیستی غربی، یكی از داستان های قابل توجه قرن بیستم است.
در این اثنا كه صدها هزار مردم فلسطین از كشور خود رانده می شدند، جامعه و موطن آنها نیز از هم گسسته شد. فلسطینی هایی كه زیر سلطه ۵۰ ساله اسرائیل به سر می برند دائماً تحت آزار و اذیت هایی همچون اعمال خشونت، مجازات های دسته جمعی و مصادره اموال بوده اند.
مردم فلسطین از بی عدالتی های فراوانی رنج برده اند و دیوید بن گوریون نخست وزیر اسرائیل در سال ،۱۹۵۶ نقش اسرائیل در این زمینه را تأیید كرده و عده كثیری از مورخین اسرائیلی طی ۲۰ سال گذشته این قضیه را با مدرك و سند ثابت كرده اند.
هنوز این فلسطینی ها هستند كه وادار به سازش می شوند. در سال ۱۹۸۸ آنها برنامه خود را به منظور ایجاد یك دولت سكولار برای یهودیان، مسلمانان و مسیحیان متوقف كردند و با ایجاد یك دولت فلسطینی، تقریباً در نیمی از سرزمین های اشغالی موافقت كردند. پس از آن، فلسطینی ها در سال ۱۹۹۳ طی توافقنامه ای با ضرری ۷۸ درصدی در مقابل صهیونیست ها با تأسیس یك دولت فلسطینی بسیار كوچك در مقیاسی حدود ۲۲ درصد كشور قبلی خود در كرانه غربی و غزه موافقت كردند.
در حقیت با برنامه های گوناگون سازش، فلسطینی ها امید و سرزمین خودرا از دست می دهند و در همان حال از یك سو با وحشی گری اشغالگران مواجه می شوند و از سوی دیگر مجبور به سازش با آنها می شوند. این مسائل همگی نشان دهنده عدم تقارن قدرتی است كه از سوی میانجی گران آمریكایی از جمله رایس به عنوان زمینه های تعیین شده برای حل اختلافات و ستیزهای موجود در فلسطین مورد استفاده قرار گرفته است.
درواقع از مردم فلسطین كه قربانیان اصلی این اختلاف ها هستند خواسته می شود در برابر اشغالگران مقاومت نكنند و از سمبل های سلب مالكیت (مستعمرات یهودی) حمایت كنند و مجازات ها را بپذیرند ـ حتی اگر اشغالگران به طور دموكراتیك دولتی اشتباه انتخاب كنند ـ و در صورت كاهش نسبی محدودیت هایی كه هر روزه بر آنها تحمیل می شوند، سپاسگزار باشند.
این استراتژی قدم به قدم كه به وسیله كیسینجر در سال ۱۹۷۳ و بعد از جنگ اعراب ـ اسرائیل مورد استفاده قرار گرفت، موافقتنامه های سینای ۱ و ۲ را میان اسرائیلی ها و مصری ها پدید آورد. هر دو كشور اسرائیل و مصر در این قضیه ذینفع بودند. مصری ها می خواستند كانال سوئز را به عنوان پاداشی برای عملكرد افتخارآمیز نظامیان خود در جنگ مجدداً باز كنند و اسرائیلی ها كه درس های عبرت آمیز زیادی از مصری ها گرفته بودند دیگر نمی خواستند فشار نظامی زیادی را متحمل شوند.
اسرائیلی ها همچنین از آمریكایی ها دستور داشتند كه هیچ سر و كاری با سازمان های آزادیخواه فلسطینی نداشته باشند و همچنین آمریكا متعهد شد از برقراری هرگونه صلحی با فلسطین جلوگیری كند. دیدار سادات از اسرائیل در سال ۱۹۷۷ منجر به برقراری پیمان كمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ میان اسرائیل و مصر شد.
مصری ها دوباره به صحرای سینا دست یافتند و اسرائیلی ها نیز قوی ترین كشور عرب را از اختلاف های اعراب ـ اسرائیل خارج كردند و خود را برای از میان بردن حس استقلال طلبی(میهن دوستی) فلسطینی ها برای همیشه آماده كردند. آشكار بود زمانی كوتاه پس از آن كه اسرائیلی ها در سال ۱۹۸۲ از صحرای سینا عقب نشینی كردند گروه شارون ـ بگین نیروهای خود را به امید وارد كردن ضربه نهایی به منظور برطرف كردن شك و تردید فلسطینی ها به لبنان فرستادند. محاسبات اشتباه آنها بهای سنگینی برای فلسطینی ها و لبنانی ها داشت.
این محاسبه تعادل قوا كه از سوی كیسینجر در استراتژی قدم به قدم انجام گرفته درباره اختلاف فلسطینی ها و اسرائیلی ها كارایی ندارد، زیرا یكی از این كشورها قربانی و دیگری بی شك خطاكار است و این عدم تقارن قدرت كاملاً مشهود است.
در اینجا فلسطینی ها باید گذشته را فراموش كنند. فلسطینی ها شاهد بی عدالتی های زیادی بوده اند و حق دارند كه از نو شروع كنند آن هم با معیارهایی عادلانه و با حق قانونی خود نه با اسم اقدام های خیرخواهانه و دست و دل بازی های اشغالگران.
رایس به جای آن كه در استراتژی خود نگاهی هم به صلح براساس قانون و عدالت و نه زور داشته باشد، مدام به دنبال سیاست های قدرت و گام های كوچك عقاید محدود خود بود. چرا اسرائیلی ها باید به هر چیزی كمتر از آن چه با زور به دست آورده اند رضایت بدهند، وقتی كه واشنگتن به آنها اجازه می دهد تا برنامه های صلح از جمله نقشه راه ، ساختن دیوار حائل و ادامه مصادره اموال فلسطینی ها را زیر پا بگذارند؟ ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل، در واكنش خود به پیشنهاد جدید اتحادیه اعراب در باره صلح بر پایه عدالت و اعاده حقوق فلسطینی ها، با اعتماد به نفس پاسخ داد كه دولت وی حق بازگشت حتی یك فلسطینی را نمی پذیرد.
منبع: زدنت
ترجمه: آزاده حاج اسفندیاری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید